بسم ا… الرحمن الرحیم
زندگی با همه خوشی ها و ناخوشی هایش زمان و ساعتی به پایان خواهد رسید، همان گونه که برای همه معصومین، انبیا و اولیا الهی بوده است. به یاد اموات باشیم تا به یادمان باشند، اموات هر هفته در انتظار خیراتی از جانب ما هستند. آنان را به خواندن آیه ای از قرآن یا دادن خیراتی شاد کنیم و خود را مشمول دعای آنان کنیم. امروزه بسیاری از انسان ها دین گریز شده و از باورِ معاد و یاد کردن اموات خارج شده اند. در مقابل لشکر شیطان باید ایستادگی کرد، خصوصاً زمانی که عشق علی (ع) و خاندان پاکشان را در دل می پرورانیم. بدانیم شیطان نیز به همراه مریدان و لشکریانش مدام در صدد حمله به بندگانی است که راه بندگی پیش گرفتند.
عمر انسان سریع تر از آب روان در گذرست و انسان ها غافل از عمر سپری شده ناگهان متوجه می شوند که چقدر زود دیر شده و همه آنچه آنان از مال، ثروت، همسر و اولاد در پی آن بودند، در عبور از این دنیا نمی توانند به او اندک کمکی کنند و او را از مرگ نجات دهند یا برایش فرصتی دیگر مهیا کنند و درست همین جاست که انسان با اعمالش تنها می ماند. بی شک هر سفر کرده ای به دیار باقی، اگر می توانست درخواستی از پروردگارش بطلبد و او اجابتش کند، می خواست تا با فرصتی هر چند کوتاه به دنیا بازگردد و اشتباهاتش را جبران کند اما افسوس که چنین خواسته و بازگشتی هرگز محقق نمی شود. با جان و دل اموات را یاد کنیم و از خداوند برای آنان طلب مغفرت کنیم تا علاوه بر آنان، خودمان نیز مشمول رحمت خاص الهی شویم. با خیرات کردن برای درگذشتگان، پس انداز الهی خود را افزون کنیم و عزیزانمان را در انتظار دریافت هدیه معنوی نگذاریم.
از جمله ضعف هایی که می تواند باور و ایمان انسان ها را نشانه رود، ترس و نگرانی آن ها از مسائل پیش روست. این مسئله خواه روزی آن ها باشد، خواه ارتباط آن ها با دیگران، خواه شغل آن ها و بسیاری مسائل دیگر. باور هر انسانی ستون زندگی اوست که اگر تحت تأثیر ترس قرار گیرد ویران می شود و زندگی را به فروپاشی می کشد. باید با ترس ها رو به رو شد و با استقامت و باور به این که من پروردگاری یکتا دارم، در پناه او هستم، من بنده و معشوق خدایی عاشق هستم، خدایی که قادر بر همه چیز است، بر ترس ها غلبه کرد. نعمت بزرگی چون ائمه و معصومین (س) همواره هستند تا انسان ها با عشق و ایمان بر آنان تکیه کنند و نهراسند از گره هایی که به سهولت به دستان پر نور ائمه گشوده می شود. توکل بالا و توسل به اهل بیت اطمینان قلب انسان را افزون می کند تا مقابل ترس و نگرانی ها بایستد و خود را از گزند پیامدهای آن حفظ کند.
رویا داشتن و رویا ساختن بسیار خوب و سازنده است اما رویایی که هدفمند باشد و ما را به سوی پایانی نیک هدایت کند. در رویا زیستن بسیار بهتر از زیستن در ترس و دلواپسی هاست. متأسفانه مسیر زندگی خود را نمی شناسیم و گاهی با تقلید ناآگاهانه، مسیر زندگی دیگری را در زندگی خود پیاده می کنیم. غافل از این که هر انسانی باید با توجه به میزان ظرفیت، آگاهی، روحیات، توانمندی و استعدادهای خود در زندگیش گام بردارد و اینجاست که افراد در گذر از مسیری که زندگی دیگری برای خود ترسیم کردند به نتایج نامطلوب می رسند و دچار انواع خُسران ها می شوند و به دلیل عدم شناخت از خود است که بسیاری از ما در اتفاقات و مشکلات متوجه توانمندی خویش می شویم.
دوره کنونی زندگی ما، با همه خطرات و تهدیداتِ سلامتی، اجتماعی و اقتصادی که در خود دارد بهترین زمان برای سنجیدن خود است، سنجش مقاومت، سنجش ایمان و باور، سنجش ظرفیت و اظهار توانمندی هایمان. کمی عمیق به پیرامون خود بنگریم و طبیعت و مخلوقات موجود در آن را با دیدگاه کامل تری نگاه کنیم و به آن بیندیشیم.
گاهی ما ترس هایی را بر خود حاکم می کنیم که با درون ما بسیار متفاوت است و چنانچه بخواهیم آن موضوع را با درون خود بررسی کنیم هرگز جایی برای ترس در آن مورد نمی یابیم. برای مثال هستند افرادی که از آب ترس دارند و دلیل آن را هم غرق شدن دیگری در آب می دانند اما ممکن است اگر به خود و توانمندی های خود رجوع کنند نه تنها جایگاهی برای ترسشان نیابند بلکه بتوانند از بهترین شناگران باشند. کسی که بدون مهارت و امکانات ضروری دست به کاری مثل کوهنوردی، شنا یا رانندگی و امثال آن ها می زند، بی شک دچار آسیب خواهد شد، پس نباید چنین افرادی را الگو یا بهانه ترس قرار داد و از توانایی خود چشم پوشید.
از خود بیگانه ایم و به راحتی افکار خویش را در معرض دسیسه های شیطانی قرار می دهیم و با ورود منفی ها به افکارمان راه ورود ترس، ناامیدی و سستیِ ایمان به درونمان را باز می گذاریم. قدرت ایمان تنها سلاحِ کارساز در مقابل حملات شیطانیست، جایی که شیطان شکست می خورد و راهی برای نفوذ برایش باقی نمی ماند. شیطان تنها در کمینِ ما نیست، شیطان پیش از عاشورا در سپاه آقا امام حسین (ع) بسیار تاخت. آنان که سست ایمان بودند، بازگشتند و آنان که چون آقا ابالفضل (ع) بر نفس خویش مسلط بودند به والاترین مقامات نائل آمدند. اغراق نکردیم اگر بگوییم و بدانیم کربلا تابلوی تمام نمای زندگی برای همه دوران ها، تصمیمات و انتخابات است.
هم چون دانه و بذر باشیم، ابتدا در دل خاک پنهان شویم و بدون قیاسِ خود با درختانِ توانمند اطرافمان، ریشه های قوی ایجاد کنیم. سپس به نور بنگریم و با کمک ریشه و ساقه، برگ ها را تغذیه کنیم تا رشد کنیم و قوی و قدرتمند باقی بمانیم و به رویای زیبای خود دست پیدا کنیم. تربیت درست فرزند نیز ریشه در اصلاح درونمان دارد، اگر ما به عنوان والدین در تربیت نفس خود کوشیده باشیم و ریشه های خود را قوت بخشیده باشیم، می توانیم فرزند صالح، شاداب و آگاه تربیت کنیم.
برای کسانی که با ایمان و باور ریشه هایشان را غنی کرده اند، دنیا محل خوب زیستن و آخرت محل برداشت های نیک از اعمالشان است. و وای بر آنان که به انکار خدا پرداختند، اینان بر حسب رحمت عام خدا و عدل او در دنیا سرشار از نعمت می شوند تا چنان سرگرم شوند که فرصت صدا زدن خداوند را نداشته باشند، آن گاه لذت ها برایشان در آخرت تبدیل به ذلت می شود و زندگی ابدیشان را تباه می کند. مگر نه این که خانه سالمندان پر است از پدران و مادرانی که انبوهی از ثروت را داشته اند اما در حسرت محبت و عشق واقعی اند.
گاهی نیز نزول نعمت بر بنده، حکم امتحان الهی وی را دارد تا خداوند او را بسنجد که آیا او با داشتن مال فراوان در بندگی خود باقی می ماند یا طغیان می کند و راه گمراهی پیش می گیرد؟ ثروتی که دردی از جامعه، خانواده یا فرد را درمان نکند جز شقاوت و عذاب نیست. آنان که ایمان راستین در دل می پرورانند از هر نعمتی باقیات صالحاتی دائمی برای خود ایجاد می کنند تا زندگی آخرتشان سراسر خیر، خوبی و نیکی باشد. رفاه و آسایش داشتن بد نیست اما چگونه ایجاد کردن این رفاه و آسایش است که مهم است و سرنوشت ساز.
دل مومنِ متدین را عشق به امام حسین (ع) و اصحابشان می لرزاند و نه گنبد و بارگاه طلایی آن. اگر نه مزار خاکی چهار معصوم خفته در بقیع بدون گنبد و بارگاه هرگز جایگاه عشق و اتصال عبد و معبود نمی شد. پس آنچه انسان را تا ابد ماندگار در دل ها می کند هرگز اموال ناپایدار دنیا نیست.
به رویاهایمان جهت بدهیم، جهتی که مطابق با خویشتن خویش باشد و نه برگرفته از زندگی و رویای دیگری. رویاهای همه ما تنها در یک جهت می تواند مشترک باشد، آن هم غنی شدن از انوار الهی به واسطه بندگی کردن، در غیر این صورت رویاها نباید تحت تأثیر مقایسه، حسادت و بخل جهت داده شود که اگر این گونه باشد هرگز به ثمر نخواهد رسید. راز موفقیت هر انسان موفقی در درس گرفتن او از شکست هاست.
انبیا یکی پس از دیگری آمدند و ائمه یکی پس از دیگری شهید شدند تا من بنده بدانم چگونه باید زندگی کنم؟ چگونه خیرها را از شرها بشناسم؟ چگونه انسان بمانم و انسان از دنیا بروم و بی تفاوت نباشم؟ متأسفانه بسیاری از ما زندگی را هم چون کلاس درس ندیدیم تا از آن درس بگیریم، بشناسیم و به کار ببندیم. در این کلاس بارها و بارها درس افسوس نخوردن را یاد گرفتیم اما به کار نبستیم. افسوس خوردن بار ناامیدی بسیاری را بر انسان تحمیل می کند و از مقاومت و ایستادگی او کم می کند.
سختی و تنگدستی تنها برای ما نبوده و نیست، حضرت رسول (ص) نیز با همه آن که حبیب خدا بود، شِعب اَبی طالب را نیز تجربه کرد. آقا امام حسین (ع) و اولاد و اصحابشان نیز در نهایت سختی نینوا و شام را به سرانجام رساندند. پس باید هم چون الگوها و اسوه دین مبین اسلام در مقابل سختی ها استوار بود و از نبودن ها و نشدن ها نهراسید و نگران نبود؛ چرا که در پسِ هر نبودنی خدایی هست به وسعت عالمیان که رزق بنده را وعده کرده است. والسلام….