اصالت

بسم ا… الرحمن الرحیم

عالم بی عمل نباشیم، دریافت درس های مشق عشق به صورت شنیداری برای حرکت و ارتقا هیچ رهرویی کافی نیست، درس ها وقتی فقط در مرحله شنیداری باقی بماند و به مرحله عمل نرسد حتی می تواند مضمون و محتوای خود را در ذهن ما کم و کمتر کند. خوب است بدانیم ما در مقابل آنچه به عنوان درس رهرویی و انسان سازی دریافت می کنیم، مسئولیم و با کسانی که آن دروس را دریافت نکردند متفاوتیم؛ چرا که موظف به پیاده کردن آن دروس در فکر، عمل و گفتار خویشیم و اگر قصور کنیم، مشمول عذاب خواهیم بود.

انتقال تجربیاتی که در آن رهروی درسی را در زندگی خود به کار بسته و توانسته ضعف یا لغزشی را تبدیل به خیر و نیکی کند نیز نکته مهمی در جهت پرداخت زکات علمی رهرو و ارائه بالاترین کرم ها و بخشش هاست و کمک به رهروانی است که در تصحیح رفتار یا لغزشی در حل مسئله درمانده اند. کسی که قصورات در حیطه عمل نکردن به دروس در او انباشته شود، در واقع از خود رها می شود و کسی که از خود رها شود از دامنه رحمت خاص خدا نیز رها شده و این عین عدالت الهیست.

زندگی در دست همه ما امانت است و با توجه به این که هیچ کس از لحظه پایانی زندگیش در این دنیا خبر ندارد تا بتواند با امید و انگیزه تا آخرین لحظات گام بردارد، موظفیم در حفظ این امانت کوشا باشیم و در جهت رساندن این امانت به مقام انسانی از هیچ تلاشی فروگذار نکنیم. انسانی که متوجه امانت و رساندن آن به سر منزل مقصود است، نه تنها ندای درونی خویش را در هر عمل صحیح و ناصحیح می شنود بلکه ایمان دارد خداوند همواره یار و یاور اوست و او را رها نکرده است.

کاش می دانستیم که هرگاه عضوی از بدنمان به اراده ما، خطایی انجام می دهد، قبل از انجام، آن عضو فریاد می زند و از انجام آن اشتباه ممانعت می ورزد اما متأسفانه آن قدر با خویش بیگانه ایم که نهیب ها را نمی شنویم. هر انسانی با هر نامی به این جهان پا گذاشته، رسالتش رسیدگی، پرورش و مورد بهره وری قرار دادن اندیشه ها و آموخته هایش است. انسان ها همانند یک درخت هستند، اصل و اصالتشان در ریشه قوی و محکم آن تعریف می شود. پرورش وجود آدمی مانند درخت نیازمند فرصت دادن و رسیدگی به موقع است تا ثمردهی عالی داشته باشد.

افرادی که در تلاش هستند تا سریع تر از موعد به ثمر بنشینند، از محصول بی کیفیت و موقتی تری برخوردار می شوند. پرورش و رسیدگی به درخت ریشه های آن را قوی تر و آن درخت را در مقابل طوفان، زلزله و سیل ها استوارتر نگه می دارد و این درست به مثابه انسانی می ماند که با پرورش اخلاقیات با برنامه ریزی و مدیریت، خود را سنجیده تر، با تقوا تر، با تزکیه نفس بیشتر و با لغزش و اشتباه کمتر رشد داده است. انسان ریشه دار و اصیل همواره بر حسابرسی به اعمالش هوشیار است بنابراین از فرداهای خود در دنیا و آخرت هراسی ندارد.(آن کس که از حساب پاک است از محاسبه چه باک است).

خصوصیت نادرست دروغ را تصور کنیم، این خصوصیت از بدو تولد با هیچ مخلوقی نبوده و به تدریج در او شکل گرفته است. در اصلاح این گناه و تغییر جهت دادن آن به سمت حسنه و صداقت نیازمند پرورش روح، اقتدار و دستور و برنامه دهی به مغز برای دروغ نگفتن هستیم. هر انسانی که متولد می شود تا مرحله ای از رشد را تحت تربیت پدر و مادر و پس از آن خود عهده دار این تربیت و پرورش است. بلوغ جسمی و پس از آن بلوغ فکری که خداوند در انسان ها به وجود آورده در حقیقت مرز عبور از مرحله تربیتی پدر و مادر به سمت مرحله تربیتی خویش است.

از گذشته و گذشتگان بسیار شنیدیم خوشا بر احوال آنان که بر سر سفره پدر و مادر بزرگ شده اند. این مثال به روشنی اهمیت لقمه حلال و انتقال تفکرات، اندیشه ها و آداب و سُنن درست و شایسته را به ما نشان می دهد و همین طور میزان اثرگذاری این لقمه و این تفکر درست در ورود ما به مرحله تربیتی از خود و ادامه آن به سوی آینده ای بهتر و غنی تر را به نمایش می گذارد.

گاهی یک آموزش یا یک سپردن مسئولیت می تواند فردی را به حرکت وادارد اما مهم است که بدانیم جایگاه دستور باید تربیت و پرورش یابد تا مغز بتواند در تمامی حیطه ها به فرمان به حرکت صادر کند، خواه این حرکت، حرکت دست و پا باشد خواه حرکت ارائه یا بازداشتن خود از عمل یا گفتاری. وقتی ما درسی را دریافت و آن را نسبت به نقاط ضعف و قوتمان بررسی می کنیم بی شک آن قسمت از وجودمان را ریشه دار و اصیل می کنیم و برای همیشه آن را در ارائه عملکرد درست تقویت می کنیم و این گونه است که به آن بخش از درونمان حیات می بخشیم.

در زندگی مادی حیاط داشتن یک منزل به معنای استقلال و به کار بستن زیبایی ها مانند حوض و باغچه به منظور زیباتر شدن منزل است. حال اگر بخواهیم تا این حیاط را به مغز خویش دعوت کنیم و از استقلال و زیبایی ها آن در مغزمان به کار ببندیم، باید باغچه ای از اهل بودن ها و حوضی از اهل نبودن ها را در آن بسازیم. اهل بخشش بودن، اهل تفکر بودن، اهل مهر و مهرورزی بودن باغچه مغز ما و اهل غیبت نبودن، اهل ظلم نبودن، اهل تندخویی و بدزبانی نبودن حوض مغز ما را مزین و حیاط وجودیمان را زیباتر می کند. مجموعه اخلاقیات حیاط وجودی ماست.

شکرگزاری صرفاً شکرکردن به زبان نیست، عالی ترین مرتبه شکرگزاری شناخت پیدا کردن از نعمت های درونی و بیرونی وجود آدمی و به کار بستن آن برای زندگی بهتر برای خود و دیگری است. خدمت به خلق بالاترین عبادت است، خدمت به خود و خدمت به دیگری همگی زیر مجموعه همین عبادت والاست که در خدمت به خود ریشه های وجود آدمی محکم و در خدمت به دیگری مهر و عشق الهی گسترانیده می شود. تحت تأثیر محیط، عملی را انجام دادن یا ندادن عین تزلزل و بی ریشه بودن است.

نسل امروز، دیگر بسیاری از سخنان و صحبت ها را راجع به دین و دینداری به طُرق گذشته و از راه آشنایی با ائمه پذیرا نیست اما اگر در عملِ ما ریشه دار بودن و اصالت اخلاقی و رفتاری نهادینه باشد، آن جوان جذب و پس از آن با الگوهای دین خصوصاً الگوهای عاشورایی آشنا و مأنوس می شود. جوانی که قدرت تشخیص و تمیز یابد هرگز تحت تأثیر تبلیغات، پایه های ایمانیش سست نمی شود و فرو نمی ریزد حتی سعی در حفظ و ارتقا آن نیز خواهد داشت.

کودک درون سهم زیادی در ضمیر ناخودآگاه ما و عکس العمل های درونی ما نسبت به مسائل دارد. دقت کنیم شاید با گذشت سال ها دیدن منظره، صحنه یا مکانی حال درونی ما را به شدت بد و یا بالعکس به شدت خوب کند. این دقیقاً همان تأثیری است که کودک درون با حجمی وسیع از احساسات در خود ذخیره کرده و اکنون که ما در سنین بالاتری هستیم، ناخودآگاه تحت تأثیر کودک درون به موضوعات واکنش نشان می دهیم.

به رفتارهای کوچک خود در هر برخوردی دقت کنیم. گاهی شروع به غیبت می کنیم با این تفکر که فرد واقعاً چنین رفتارهای بدی دارد و با غیبت نکردن من تصحیح نمی شود، غافل از اینکه پرهیز کردن از هر نوعش، انسانیت را در ما شکل می دهد و باب های آسمانی را بر ما می گشاید.

بارها گفتیم دنیا مزرعه آخرت است. هر چه در این دنیا بکاریم در آن دنیا و در بسیاری مواقع از همین دنیا آغاز و تا آن دنیا برداشت می کنیم. خداوند کریم ما، ابتدا جهان و سپس انسان را خلق کرد تا ابتدا نعمت ها را آفریده باشد و زمینه ورود اشرف مخلوقات را مهیا کرده باشد. خلق اندیشه نامحدود انسان از بی نظیرترین آفرینش های الهیست؛ چرا که انسان هر چه تلاش کند و در کسب فضائل علمی و اخلاقی بپردازد، هم چنان راه برای دریافت های بالاتر وجود دارد. قدرت انسانی همان طور که توانایی فرستادن ماهواره ها به کُرات دیگر و توانایی خلق پدیده های شگرف را داراست، همان قدر هم می تواند در گمراه شدن انسان و برافروختن شعله های درونی، قدرتمند عمل کند و اینجاست که نقش انتخاب آدمی از بهره گیری از قدرت ها بسیار حائز اهمیت است. در بررسی اعمال هر قدر کم و ناچیز خود را محاکمه کنیم. این خود ما هستیم که بهشت و جهنم را برای خود مهیا می کنیم.

در راستای شباهت انسان با درخت می توانیم گاهی رفتارها را پیوند بزنیم تا میوه ای بهتر داشته باشیم. وقتی انسانی عاری از غرور باشد و ضعف خویش را بپذیرد، می تواند رفتار خوب دیگری را در خود رشد دهد. چهل سالگی در دین و امروز به اثبات علم سن بلوغ فکری انسان هاست تا چهل سالگی سن انسان سنِ پرورش، ساختن، یاد گرفتن است و از چهل سال به بعد سن شکوفا شدن با عمل کردن و ثمره گرفتن از آموزه هاست.

فراموش نکنیم راکد نگه داشتن استعدادها و توانمندی ها عین ناسپاسی است. مقایسه ای عمل نکنیم خداوند آنچه به من عطا کرده از همان تکلیف می خواهد. عدل الهیست که به هر کس هر چه عطا کرد، تکلیف می طلبد. باید افکارمان را جلا دهیم و فقط با عمل کردن است که می توان به آن درجه از جلا دادن رسید. انسان باید همواره آمادگی ترقی و رو به رشد حرکت کردن را داشته باشد و به سمت زیبایی ها رهسپار شود، به شرطی که زیبایی را بشناسد. زیبایی یعنی در آرامش زندگی کردن و حس انسانی داشتن. زیبایی یعنی با درد دیگری همدرد بودن و به یاری دیگری شتافتن. زیبایی ها نور می شود و در وجودمان می نشیند و نور، ما را جذب می کند به جایی که باید برسیم، تاریکی به تاریکی می رسد و نور به نور.

با شناخت و تفکری که توأم با تذکر به خودمان است قدم برداریم. تذکرها در واقع همان آبیاری درخت وجود و تقویت ریشه به جهت ایستادگی و مقاومت است. کافیست اراده کنیم، توسل و توکل داشته باشیم و به سمت زندگی حرکت کنیم تا به سمت شهر انسان ها راهی شویم. امید که به فیض بی کران الهی، با اعتماد به نفس عالی توفیق حضور به شهر انسان و انسانیت را داشته باشیم. و السلام….

Check Also

کمیت یا کیفیت عمل

بسم ا… الرحمن الرحیم هر انسانی به واسطه خودشناسی می تواند خود را به مرحله …