بسم ا… الرحمن الرحیم
یكی از مسائلی كه انسان های امروزی را در دربند و گرفتار خود كرده، مسئله ی زبان انسان است . هر عضوی از بدن مانند هر شی و ابزاری می تواند در دو بعد مثبت و منفی به كار گرفته شود . هر فردی می تواند توانایی خویش را در جهت خدمت به بشر و خدمت به انسانیت و یا در جهت ضربه زدن به انسانیت ، سلامتی و ناخوشی جامعه به كار ببندد .
گفتیم در هر زمینه ای داشتن اطلاعات لازمه ی موفقیت و پیشرفت است و می تواند ما را در تصمیم گیری صحیح و رسیدن به هدف یاری كند . بالا بردن اطلاعات و شناخت و هم چنین سنجش ، توسط توانایی ای كه در مغز هر انسانی نهفته شده ،می تواند فراهم كننده ی اسباب آرامش انسانی باشد . از جمله مسائل عدیده ای كه در بین انسان ها باعث كدورت و ناراحتی و كینه ورزی می شود عدم كنترل زبان و عجول بودن در بیان كردن نظرات و صحبت كردن هاست . طبیعی است كه در ازای آغاز كردن هر صحبتی توقعات و خواسته هایی در اطرافیان شكل می گیرد . بسیاری از انسان ها بدون توجه به موقعیت ، شرایط و مجموعه ای كه در آن قرار گرفته اند و بدون بررسی نوع به كار بستن كلمات و جملات و یا تشخیص سكوت و یا عدم سكوت در وضع موجود شروع به صحبت در جمع می كنند .
طلا ، طلاست و آنچه ارزش طلا را متفاوت می كنند و گاهی برخی از آن ها تا چندین برابر گرانبهاتر و ارزشمندتر می كند ، میزان خلوص ، تراش و هنر آفرینی است كه در آن به كار می رود . زبان ، دهان و تك تك حرف ها و صحبت های ما نیز حكم طلاهایی را دارند كه دارای ارزش و بهای متفاوتی هستند . گاهی ارزش حرف ، كلمات ، بیانات هر یك ما به قدری وسعت پیدا می كند كه می تواند مسبب رفع كینه و ایجاد وصل و محبت بین انسان ها شود و گاهی می تواند با خصلت عجول بودن كه در همه ی انسان ها وجود دارد ارزش طلایی خود را از دست بدهد و سبب ایجاد دشمنی و عداوت و كینه ورزی شود . خداوند در كلام نورانی وحی بر عجول بودن و ضعیف بودن انسان تأكید كرده و پیامبر را همانند سایر انسان ها معرفی كرده كه خصلت ضعف و عجول بودن در ایشان نیز وجود دارد . اما آنچه پیامبر خدا را از ضعف و عجول بودن دور می كند، لطف و عنایت خدا و ناشی از خلوص در بندگی اوست .
قرار نگرفتن پیامبر در زمره ی انسان های عجول و ضعیف است كه از ایشان بنده ای می سازد كه در برابر ریختن خاكستر بر سر مبارك ، شكستن دندانشان ،رفتارهای زشت و ناپسند ، ناسزای نابخردان را تبدیل به رفتار پسندیده می كند . مالك اشتر از یاران و صحابه ی ویژه ی آقا امیرالمومنین (ع) نیز در زمان رویارویی و مورد ناسزا قرار گرفتن از سوی فردی كه در دشمنی با آقا رسول ا… و آقا امیرالمومنین (ع) قرار داشت به دعا كردن برای او می پردازد و همین امر موجب بازگشت آن فرد به سمت و سوی بندگی می شود . البته كنترل زبان و تحت تأثیر خشم و غضب دیگران قرار نگرفتن به منظور مظلوم واقع شدن و دفاع نكردن از حقمان نیست .
اعضا و جوارح هر انسانی امانتی است كه بر عهده او قرار گرفته است شناخت و یا عدم شناخت است كه می تواند ما را به سمت و سوی انسانی و الهی هدایت و یا به سمت و سوی خارج شدن از زندگی انسانی و ورود به زندگی حیوانی سوق دهد .
بالاترین و بیشترین تفاوت بین انسان و حیوان در قدرت اندیشه،قدرت تكلم و بیان اوست .چنانچه انسان این قدرت را در مسیر صحیح خود قرار ندهد تفاوتی با حیوانی كه از داشتن چنین قدرتی محروم است ندارد.
قدرت سنجش و قدرت تمییز در مغز همه انسانها وجود دارد . مغز همه انسانها از ابتدای خلقت تاكنون دارای مكان خاصی برای فرماندهی، نظم و نظام بخشی به واكنشهایی است كه در بدن صورت می گیرد .
در بسیاری موارد ورود ما به محافل گوناگون و برخورد با انسانهای متفاوت و بیان كردن صحبتهای نسنجیده و به دور از شأن فضای موجود است كه اسباب تحقیر شدن ما را فراهم می كند. عجول بودن در پاسخ گفتن به صحبتها و سخن های دیگران است كه موجبات زحمت و درگیری و سوء تفاهم ها را فراهم می كند. صبر و تحمل و به كار بستن فكر و اندیشه در زمان گفتگو می تواند ما را از گرفتاریهای بعدی در امان نگه دارد .
زبان منبع و مبدأ بسیاری از حق الناس هایی است كه تا ابد بر عهده ما باقی می ماند . طی كردن مسیر پنجاه هزار ساله تا رسیدن به توقفگاه سخت و دشوار در یوم قیامت و حسابرسی به حق الناسها ، روشن ترین گواه بر اهمیت بی حد و حصر حق الناس نزد خداوند است .
كنترل نكردن زبان و به كار بستن ناسزا بخصوص در مواقعی كه حق بجا آورده نشده ،می تواند تهی كننده توشه سرشار و لبریز ما باشد . زبان به عنوان كوچكترین و كم وزن ترین عضو بدن ، بزرگترین حق الناسها را بوجود می آورد.شكستن دل ، غیبت ، تهمت و افترا از جمله حق الناسهایی است كه زبان به بار می آورد .
فراموش نكنیم كه رفتن از این دیار فانی و پیوستن به دیار باقی و جاوید برای همه حتمی است ، روز رفتن و پریدن برای همه ما معین و مقرر شده است .
در برخورد با افراد آنچه معرف شخصیت و درون ماست،میزان و نوع صحبت هایی است كه بیان می شود . برای انسانی كه به حرمت شأن انسانی و مخلوق خدا بودن ، ما را مورد احترام قرار می دهد دارایی ، ظاهر، علم و دانش ابزاری برای ایجاد احترام محسوب نمی شود .
سنجیده صحبت كردن در هر مجلس و محفلی می تواند ما را از بروز احساس حقارت و از افتادن در دام شیطان برای ایجاد گناه نجات بدهد.
ما باید كنترل كردن زبان را یاد بگیریم و قدرت تشخیص را در درونمان افزایش بدهیم تا علاوه بر بالا بردن شأن اجتماعی خود از به دوش كشیدن حق الناسها نیز دور شویم و به این واسطه سلامت جسم و روحمان را تضمین كنیم . یادآوری كردن مكرر آنچه در رابطه بین فردی بین ما و دیگران ایجاد اختلاف و ناراحتی می كند می تواند زمینه ساز ضربه های سخت و سهمگینی برای ما باشد .
سیستم خلقت هر انسانی نظامند و سرشار از پیچیدگی و شگفتی است . ترشحات موجود در گوش نمونه بارز از شگفتی خلقت در انسان است . میزان اندك ترشحات گوش ، حافظ سلامتی و نگهبان مغز و پرده ی گوش برای جلوگیری از ورود حشرات به داخل گوش است .
زبان هر انسانی توانایی چشیدن چهار مزه ی اصلی شیرینی ، تلخی ، تندی و شوری را داراست . درك هر یك از مزه ها در موقعیت ، زمان و مكان خود موثر و لازم است . دهان دروازه ی ورود بدن برای تغذیه كردن جسم و
دروازه ی خروجی برای خارج كردن اصواتی است كه در قالب جملات و كلمات بیان می شود .
بسیار شنیده و خوانده ایم كه خداوند ستارالعیوب است . از عیب های خود غافلیم و مدام دهان و زبانمان را برای بیان عیب های دیگران به حركت در می آوریم .
تا كنون سنجیده ایم كه با زبان خود :
– چه قدر در طلب به دست آوردن دل ها بوده ایم ؟
– چه قدر زبانمان را در راستای مهر و مهربانی در صله رحم ها به گردش در آورده ایم ؟
– چه قدر زبانمان را در كنترل خود گرفته ایم تا در حضور بزرگترها هتك حرمت نكنیم و سخن بزرگان را با كوچكی زبانمان نشكنیم و اسباب قضاوت در مورد خودمان را برای دیگران فراهم نكنیم .
اگر ما قادر باشیم تا كنترل زبان و دهانمان را در دست بگیریم می توانیم قدرتمندتر از گذشته بر بدنمان فرماندهی كنیم و كنترل تمامی اعضا و جوارحمان را در اختیار بگیریم .
نعمت های خدا را دقیق تر و زیباتر نگاه كنیم . نعمت دست برای ظلم كردن به ضعیف تر و نعمت پا برای قدم گذاشتن در گمراهی به انسان عطا نشده است. خداوند انسان را به سبب عشق مهر و مهربانی خلق كرد.
كنترل كردن زبان ما را از كفران مداوم نعمت ها دور می كند . اگر رسیدیم به جایی كه بر زبانمان كنترل پیدا كردیم، حق كشی نكردیم و حق كسی را نبردیم دیگر در برابر ناملایمات لب به گله و شكایت باز نمی كنیم و یقین پیدا می كنیم كه در هر شرایطی كه هستیم مصلحت خداوند است .
وعده و كلام خدا حق است . وقتی خداوند وعده توبه و بخشش می دهد، انسان توبه كننده را می بخشد و می پذیرد.
اگر ناملایمتی برای ما و رفاه و آسایشی برای ظالم و گناهكاری فراهم شود، برای این است كه ظالم و گناهكار مجال و فرصتی برای توبه پیدا نكند كه اگر چنین فرصتی پدیدار شود وعده خداوند می طلبد تا بخشش صورت بگیرد و آنوقت است كه عدالت خداوند بی رنگ می شود و تفاوتی بین سالك الی ا… و ظالم وجود ندارد . قدرت سنجش مان را به كار ببندیم و مصلحت های خداوند را تنها برای رضای خداوند بپذیریم . خداوند از اعمال و رفتارهای پسندیدۀ بندۀ خویش خوشحال می شود.
هر یك از ما در شرایط و موقعیت سنی كه قرار داریم نسبت به عده ای بزرگتر و با تجربه تریم، پس دقت كنیم كه اگر خواهان بخشش و خواهان به ثمر رسیدن آرزوها و حوائج و نیازمان از سوی خداوند هستیم ، باید به عنوان بزرگتر نسبت به كوچكترها ، بخشش و كرم داشته باشیم.بخشیدن ، اسباب خشنودی خداست. وقتی
می بخشیم، در واقع تمامی درون و وجودمان را سرشار از بخشش و كرم مادی و معنوی می كنیم.
یادمان باشد بزرگی كردن به خشم و غضب و زور و قدرت نیست.
همه ما قادریم تا بوسیله كنترل پیدا كردن بر زبانمان نفرین و ناسزای زمان خشم آلودبودنمان را به دعا كردن مبدل كنیم. خداوند بر احوال همۀ ما ناظر است و می داند كه كدام یك از بنده های او قابل بخشش و بازگشت و كدام یك مستحق تنبیه و عذاب است. نفرین كردن را از قاعده و قانون گفته هایمان حذف كنیم . در هر نفرینی كه از زبان و دهان ما خارج می شود تنها قسمتی از آن حق فردی است كه ما را دچار آزار و ناراحتی كرده و
مابقی به خودمان بر می گردد و خودمان را درگیر می كند.
زبان ما قطعه های طلایی است كه خداوند با عیار یكسان در اختیارمان قرار داده است این خودمان هستیم كه انتخاب می كنیم چه نقشی را بر روی طلای خود حك كنیم.
هیچك یك از ما حق دخالت و قضاوت بر حكمت ها و مصلحت الهی را نداریم . خلقت های خداوند،نظام مند و سرشار از حكمت و مصلحت هستند .
هر انسانی حق دارد تا قلمرو و محدوده مشخصی را برای خود و دیگران مشخص كند و این در حالی است كه ما گاهی با عدم شناخت یا سنجیده سخن نگفتن، پا فراتر از محدوده خود می گذاریم و موجبات ویرانی قلمرو خود را فراهم می كنیم .
در زندگی همه ما ممكن است اتفاقات و ناملایماتی پیش آید و ریتم منظم زندگیمان بر هم ریزد ، در چنین حالتی ، به جای فریاد ، ناسزا گویی، كفر گویی اگر با رویكرد شناخت وارد بر مسئله و اتفاق پیش آمده شویم می توانیم ریتم زندگی را به حالت منظم خود برگردانیم .
بهره نبردن از قسمت های متفاوت مغزی باعث از كار افتادن سلول های فعال در مغز می شود ، در این حالت است كه بازدهی مغز تنزل پیدا می كند و انسان را دچار ضربه و صدمات مختلف اجتماعی ، اقتصادی و …
می كند . نسنجیدن و كنترل نكردن زمان نیز باعث از كار افتادگی سلولهای مسئول كنترل زبان خواهد شد و ممكن است این عدم كنترل انسان را تا مرز هلاكت و نابودی پیش ببرد.
هر چقدر میزان صحبت و سخن در انسان كمتر باشد میزان مسئولیت او نیز كمتر خواهد بود و صدمه و لطمات جسمی و روحی ناشی از پر حرفی و ناسزا گویی در او كاهش پیدا می كند و همچنین میزان عدم كنترل زبان در انسان غضب آلودی كه آتش خشم سراسر وجودش را فرا گرفته ، هیزمی است كه آتش وجودی او را
شعله ورتر می كند و او را دچار آسیب های جسمی و روحی فراوان می كند.
كنترل پیدا كردن بر زبان یعنی قدرشناس و امانتدار بودن برای نعمتی كه خداوند به ما عطا كرده است . خلقت انسان به قدری حساس و منظم صورت گرفته كه كوچكترین بی نظمی موجب اختلال در سیستم بدنی انسان خواهد شد .
آئینه فریب دهنده نیست وقتی خودمان را می شكنیم و می سازیم ، در آئینه جز زیبایی و فروغ و درخشندگی نمی بینیم .
كلام خوب و دلنشین تأثیر گذار است مخصوصاً اگر این كلام از كلام الهی و سخنان انبیا و اولیا و ائمه معصومین نشأت بگیرد . چنین كلامی بر روح ، قلب ، دستگاه گوارش ، طراوت و نشاط پوست انسان موثر است .
وقتی همسایه و همجوار با زشتی ها و بدی ها قرار می گیریم طرد می شویم و جدا می مانیم .
همه ی انسان ها قادر به ساختن هستند، انسان می تواند تا صوت و اصوات و كلامی زیبا و راهگشا بسازد .
یادمان باشد وقتی دستانمان را به سمت خدا دراز می كنیم و خواهان توبه ، بخشش ، سلامتی می شویم وظایفی نیز به عنوان بنده و عبد بر عهده ما قرار می گیرد .
پدر و مادر هر انسانی ولی نعمت دوم او در زمین اند ،در ازای ولی نعمت دوم خود نیز موظف به اجرای وظایف خود هستیم .
دین مبین اسلام محدوده وظایف را به شكلی زیبا وارد قلمرو انسان ها كرده تا هر انسانی با اجرای صحیح وظایف و مسوولیت های خود به رشد و تعالی برسد .
آقا امیرالمومنین (ع) به عنوان بزرگترین الگوی عُشاق ، عاشق ترین فرد بر همسرش خانم حضرت زهرا (س) بود اما عشقی كه نه بر عشق و بندگی آقاامیرالمومنین (ع) مانع بود نه بر مسوولیت و وظایف ایشان .
كنترل و تسلط سنجش وظایف در آقا امیرالمومنین (ع) به قدری كامل و وسیع بود كه در جنگ بین ایشان و پهلوان ملعون زمان خویش ، آقاامیرالمومنین (ع) با اندكی صبر و تحمل خشم خود را فرو می برند و با مسوولیت دست به شمشیر می برند .
در راستای این صبر ، تحمل و كنترل زبان و تسلط آقا ابالفضل (ع) در دشت كربلا و در رویارویی با مارد ملعون بسیار ستودنی است . به سبب داشتن چنین الگویی وارسته و عظیمی است كه می توانیم كنترل زبان و دهانمان را در اختیار بگیریم و مسیر سبز عاشقی را با شتاب بیشتری طی می كنیم . والسلام …