بسم ا… الرحمن الرحیم
در دین ما فكر همه چیز شده است. تمام دروس مدیریتی كه در زمینه های مختلف وجود دارد و در دانشگاه ها تدریس می شود، در نامه ای كه آقا امیرالمومنین (ع) به مالك اشتر نوشته بودند، آمده است. این نامه یك درس جامع و كاملی در همه زمینه و برای همه افراد و اقشار مختلف با مسئولیت ها و وظایف گوناگون است؛ یعنی موردی نیست كه راهكار و درس آن در این نامه نباشد. مطلبی كه گفته شد فقط شمه ای از نهج البلاغه آقا امیرالمومنین (ع) است.
در مورد دعا نیز صحیفه سجادیه آقا امام سجاد (ع) عصاره همه دعاها، نیایش ها و درد و دل هاست و چقدر خوب است كه ما همیشه مسئله علم آموزی را مد نظر قرار دهیم و بدانیم كه هیچ زمان برای یادگیری دیر نیست. با انس گرفتن با كتابِ همیشه جاوید صحیفه سجادیه سعی كنیم خلاصه هایی را برداریم و در جاهایی كه نیازمند به دعا می شویم از آن دعاهای زیبا و كامل استفاده كنیم و با خدای خود با زبان و حس، درد و دل كنیم و خواسته های خود را بگوییم.
وقتی در مدیریت و مملكت داری آقا امیرالمومنین (ع) فكر می كنیم و همین طور مسائل جنگ، خزانه داری و… را بررسی می كنیم، می بینیم كه چطور ایشان با هزینه های اندك تمام این امورات را اداره می كردند. از نظر علم و دانش، نویسندگی و تسلط بر علم و فنون، ایشان در بالاترین سطح بودند و فرمایش آقا رسول ا… (ص) است كه “اگر من شهر علم باشم علی (ع) دروازه آن شهر است”. از طرف دیگر می دانید كه به معصومین از طرف خداوند علم لَدَنی عطا می شود. با این كه آقا امیرالمومنین (ع) به علوم عصر تسلط كافی داشتند ولی بارها و بارها می فرمایند: “من منت دار كسی خواهم بود كه یك كلمه به من یاد دهد.” این مسئله پیامی بوده برای تمامی اعصار، كه ای بشر در هر سنی و در هر عصری هستی از فرا گرفتن و یادگیری علم غافل مشو. حتماً هم كه نباید به دانشگاه برویم. در مورد خیلی مسائل انسان می تواند مطالعه و معلومات داشته باشد تا جوابگوی سوالات دیگران باشد.
در زندگی روزمره با خیلی افراد مواجه می شویم كه منافقانه با مطرح كردن بعضی از سوالات، سعی دارند انسان پاك و وارسته را وادار به تحقیر كنند. حال چرا؟ به این دلیل كه آن فرد مطالعه ای كرده و چند بیت شعر یادگرفته و مطرح می كند ولی اگر انسان پاك و وارسته مطالعه داشته باشد و یا برداشت های مناسب از مسائل داشته باشد كه بتواند به صورت اصولی و منطقی پاسخگوی سوالات باشد، دیگر محكوم به ندانستن نمی شود و دیگر ضعفی در دین و مذهب و مومن بودن نمی تواند ببیند. پس یكی از وظایفمان این است كه همیشه با علوم روز آشنا باشیم و با توجه به این كه هدفمان هم این است كه همه آن ها را در جهت دین و مذهبمان به كار بگیریم مطمئناً می توانیم موفق باشیم و چیزی به نام نتوانستن نمی تواند در ما راه پیدا كند.
مخصوصاً كسانی كه در این زمان كنكور را پیش رو دارند، حتماً به آن ها توصیه كنید. هر شخص وقتی هدف و قلبش را صاف كند و با خودش عهد و پیمان داشته باشد و با خود بگوید كه این علم را یاد می گیرم چون فرموده ائمه دینم است و به خاطر این كه می خواهم بیشتر به خدا نزدیك شوم و می خواهم هدفم، كارم و همه چیزم را در راه خدا به كار بگیرم، طبیعی است كه خدا و ائمه معصومین كمكش می كنند.
در هفته می توانیم ساعاتی را برای مطالعه كردن در نظر بگیریم حتی اِبایی نداشته باشیم از خواندن بعضی از كتاب ها اما عزیزان به این مسئله توجه داشته باشند هیچ موقع و هیچ زمان مبادا تحت تاثیر كتابی قرار بگیرید. مگر آن كه تحقیق كنید بسنجید و همه موارد آن را در نظر بگیرید و بعد خود را به نوشته های آن كتاب بسپارید. طبیعی است كسی كه با كتاب و مطالعه بیگانه است با اولین مقاله و كتابی كه به دست او می رسد تحت تأثیر قرار می گیرد و چه بسا به بیراهه رود. خیلی كتاب ها هستند كه در ظاهر به نام طرفداری دین و مذهب نوشته شده ولی وقتی در باطن و عمق آن می روی می بینی كه زیركانه موضوعات و مسائلی را مطرح می كنند كه می تواند بالاترین لطمه ها را به اهدافمان، دین و مذهبمان بزند.
در هر حال این یك تكلیف برای همه ماست كه مطالعه و اطلاعات عمومی مان را بیشتر كنیم مخصوصاً در مورد احكام مسائل دینیمان بیشتر مطالعه داشته باشیم. سعی كنیم زندگانی ائمه را مطالعه كنیم تا در جای خود از آن استفاده كنیم. روی نهج البلاغه و صحیفه سجادیه حساب ویژه ای باز كنیم. واقعاً نهج البلاغه قرآن ثانی است. با انسان حرف می زند و راه به انسان نشان می دهد. فقط كافیست دل را بسپاریم و با آن هدف خاص جلو رویم.
در محیط كار و محیط خانواده به دیگران نشان دهیم كه می توان مومن خوبی بود بدون آن كه فقط چهره ای خشن از دین را نشان بدهیم. می توانیم ثابت كنیم كه دین اسلام، دین كامل، عطوفت، مهربانی، برادری، همدلی، بخشش و همه خوبی هاست. فقط كافیست كه ابتدا ما به خودمان رسیدگی کنیم و عامل باشیم و بعد با الگوی عملی و ضمن آن با اطلاعات كافی سعی كنیم وظایفی كه بر عهده داریم و خودش بالاترین امر به معروف است را انجام دهیم.
خردادماه است و اكثر محصلین به دنبال كارنامه خود هستند. به این فكر افتادم كه آیا من هم برای خودم كارنامه ای دارم؟ بسیار گفتیم ولی آیا توانستم اجزای بدنم را كه با خود به این طرف و آن طرف می برم، از بدی ها نگه دارم؟ زبان با من چه كارها كرده است یا من با زبان چه كارها كردم؟ چقدر توانستم خودم، فكرم، مغزم و روحم را با این زبانم همنوا كنم آیا در مسیر درستش قرار دادم؟ چقدر غیبت كردم؟ اگر بررسی کنیم حتماً آمار تمام غیبت ها را داشتیم. این دست ها آیا به طرف حرامی رفته یا نرفته؟ با این دست ها زور گفتم یا خیر؟
با چشم چه چیزهایی دیدم؟ امان از چشم. بدانیم همان طور كه در سوره قیامت گفته شد تك تك این اعضا در روز قیامت علیه ما بلند می شوند و مثل گواه و شهود كه در دادگاه ها هستند تك تك آن ها شهادت می دهند. نامحرم در كوچه و خیابان زیاد هست و مجبوری كه به محل كار برسی، چه كار می توانی بكنی؟ به این فكر كن چه كار بكنی كه راهت را ببینی و در چاله نیفتی، زیر ماشین نروی و از طرف دیگر مرتكب گناه هم نشوی. همین كه فردی كه گناه را مرتكب شده پشیمان است و می خواهد كه خدا او را ببخشد، همین خواستن باعث می شود كه حالت صدا، ظاهر و صورت فرد تغییركند و این به رحمت و عطوفت بیكران خداوند بر می گردد كه راه را برای ما باز گذاشته است.
اگر از عُرفا قدیمی چیزی را می خوانیم و می شنویم به این مسئله دقت كنیم كه آیا آن زمان این همه مسائل اغوا كننده بوده است؟ اگر مرا در اتاقی حبس كنید و بگویید كه غذای مرا می آورید و من حق ندارم از این اتاق بیرون بروم و كسی را ببینم و بگویید كه به كارهایت مشغول باشی و من هم بنشینم قرآن بخوانم، نمازهای مستحبی بخوانم، دعا كنم و امثال این ها و بعد از مدتی، بگویم كه من چه كارها كه نكردم. در صورتی كه هنری نكردی. در بسته بوده و در یك محیط بسته بودی. اگر رفتی و در یك جمع بودی و وارد مكانی شدی و دیدی مسائلی آن جا هست كه می تواند تو را از راهت برگرداند و دست، چشم و گوشت را وادار به گناه كند و خودت را حفظ كردی، آن در نزد خدا ارزشمند است.
چرا باید غیبت كنیم؟ خیلی راحت غیبت می كنیم. خیلی چیزها را می گوییم و فكر می كنیم، غیبت نیست؟ آیا همه این ها در یادمان می ماند كه طلب بخشش كنیم چون همه این ها حق الناس است كه برگردن ما می افتد. ما كه اعمال یك هفته خود را به سختی به یاد می آوریم چطور می خواهیم حق الناس ها را به یاد آوریم. وقتی وارد معركه ای می شوی كه پر از گناه است و چشم تو همه چیز را می بیند و راهت را درست می روی و مخلوط آن ها نمی شوی و اگر بعد از آن بنشینی، غرور و لذتی را در خود احساس می كنی. غرور نه از بُعد منفی.
همین كه با خود بگویم حرف هایی كه من می زنم مثل این كه موثر واقع می شود و دچار غرور شوم این مسئله می تواند همه زحماتمان را به باد دهد. اگر به خاطر خدا كاری را كردی و خودت را از غرور حفظ كردی آن هنر است. وقتی مهمانی رفتم و سفره ای با انواع مختلف غذا پهن شد آیا با خود فكر كردم كه كجا هستم و مالی كه می خواهم بخورم آیا مسئله دار است یا خیر؟ بعد توقع دارم كه آن مال را بخورم، قرآن هم بخوانم، نماز هم بخوانم و بعد می بینیم چرا پیشرفت معنوی ندارم. طبیعی است چون ناخالصی داشته ای.
وقتی در جمعی نشستیم و غیبت می شد اگر با یك عذر خواهی از جمع، آن ها را ترك كنیم دیگر آلوده نمی شویم. در این موقعیت می توان به همه درس داد بدون آن كه دیگران را از خود ناراحت كنیم. این جا دو حالت پیش می آید. اگر طرف مقابل نفهمید و ناراحت شد بگذارید به جهل و نادانیش بماند و اصلاً مهم نیست ولی اگر طرف مقابل فهمید با خود می گوید این شخص حاضر نشد وقتی غیبت فلانی می شد آن را بشنود پس اگر روزی غیبت من هم شود این شخص گوش نخواهد داد و این شخص قابل اعتماد است و اگر اعتماد كند از تو درس می گیرد و از تو كه درس بگیرد وارد در خط دین و امامت می شود، خطی است كه در آن تقرب و رسیدن به عشق است.
همه ما ادعا می كنیم كه عاشق هستیم. آیا شرایط عاشقی را می دانیم؟ بارها گفتیم عشق ناپاكی و ناخالصی نمی پذیرد. اگر ناخالصی در تو هست نمی توانی عاشق باشی. تقوا را باید پیشه كنی، تقوا جمع همه خوبی ها در فرد است كه گفته شد. پس اگر تقوا داری می توانی عاشق باشی. وای از منیت و غرور. با گفتن یك بار كلمه “من” از خیلی از موهبت های الهی محروم خواهیم شد. یكی از راه هایی كه ما برای تقرب به خدا و تكمیل عشق و عاشقی انتخاب كردیم خدمت به خلق است و به این صورت می توانیم جلب توجه معشوق (خدای مهربان) را داشته باشیم. اگر “من” گفتی یعنی هم زحماتت به باد رفته و هم از آن تقرب می مانی.
از شما می پرسم: تمیز ترین اتاق برای كیست؟ شیك ترین وسایل را برای چه كسی می گذارید؟ برای میهمان. از طرف دیگر می گوییم خداوند در دل آدمهاست. دلی كه ناخالص در آن باشد خداوند می تواند در آن دل باشد. بعد می گویم چرا بد آوردم؟ چرا دست به هر چیزی می زنم به نتیجه نمی رسد؟ چرا؟ چرا و هزاران چرا. به دل رجوع كنید و ببینید چه كارهایی كرده اید. دست، پا، زبان، چشم، گوش، مغز و همه این ها را بسنجید. فكر كردید همین كه دو ركعت نماز خواندید تمام شد؟ نه فقط این نیست.
وقتی در راهی قدم گذاشتیم كه راه عشق و بندگی است در راه عشق سختی، امتحان های بسیار و بالا رفتن و افتادن وجود دارد. بالا رفتن خیلی سخت است. یادمان باشد نهایت پله پله می توانیم بالا رویم ولی سقوط هایمان حداقل یك پاگرد است. از منیت بپرهیزیم. قناعت خود را بالا ببریم. مراقب هوس ها و نفس اماره مان باشیم امان از این نفس اماره. اگر مال و اموال داری و می توانی صدقه بدهی، جهیزه ای برای نیازمندی آماده كنی، خیلی خوب است ولی اگر روزی نداشتی و به حسرت نشستی یعنی همه را به باد دادی، یعنی هنوز ساخته نشده ای.
وقتی می گویی من عاشق آقا امیرالمومنین (ع) و خانم فاطمه زهرا (س) هستم و به اولاد ایشان به تمام وجود عشق می ورزم باید بدانیم كه آقا امیرالمومنین (ع) به نزدیكان خودشان بسیار سخت گیرتر بوده اند. اگر در سوره ای وارد می شویم واقعاً خودمان را با آن سوره هماهنگ و مأنوس می كنیم و آن را درك كنیم و به آن عمل كنیم. وقتی هوس ها را در خودت سركوب كنی راحت هستی. دیگر آزار و اذیتی نمی بینی كه با خود بگویی فلانی همه چیز دارد و من ندارم و یا این كه فلانی لباسش آن طور است ولی من ندارم. تفاوت داشتن و نداشتن فقط به این صورت خواهد شد كه اگر داری بیشتر در راه خدا به كار می گیری و اگر نداشتی هم قانع هستی و باز نعمت ها را به جا می آوری و شكرگزاری ات بیشتر می شود البته این مسائل برای كسی است كه ادعای رهروی و عاشقی دارد. باید عاشق همیشه آماده باشد و پاك و بَری از هر گونه آلودگی ها باشد.
از زندگانی ائمه و راه و روش خانم فاطمه زهرا (س) درس بگیریم و با خود فكر كنیم كه مگر دختر رسول خدا (س) نمی توانست به هر چیز كه می خواست برسد چقدر با سادگی تمام زندگی كرد و در كنار پدر، سختی ها را متحمل شد و در خانه همسر هم به سادگی تمام زندگی كرد. نمونه ای مثل خانم فاطمه زهرا (س) در تاریخ نداریم ولی با آن گذشت و عشق بالا نسبت به رسول خدا (ص) چون تنها عشق پدری و فرزندی نبود بلکه به خاطر این بیشتر عاشق بود كه پیامبرش بود و عشق به خدا بود كه در ایشان موج می زد. از تك تك این مسائل باید غافل نشویم.
باز تاكید می كنم هفته ای یك روز خودتان، جسمتان و درونتان را بررسی كنید. بعضی وقت ها می بینی كه در درونت از كسی تنفر پیدا كرده ای، در خودت جستجو كن ببین چرا باید نسبت به دیگری تنفر در وجودت بیاید. چرا بی جهت قلبت را به تنفر آغشته كنی. به دنبال دلیل آن بگرد یا این تنفر از بین خواهد رفت و یا این كه قلب خودت را آرام می كنی و بالاتر از همه این ها وقتی یك رهرو خودش را سپرد و سرسپرده شد باید تمام وجود خودش را بسپارد. وقتی به خاطر رسیدن به عشق خدا خودت را سپردی دیگر از خودت چیزی نداری. پس چرا حرص می زنی؟ چیزی مال خودت نیست. تو مأموری و مسئول كه به وظایفت عمل كنی. چرا سعی و تلاش نمی كنی كه خودت را آن قدر بالا بیاوری و آن جهان را با تمام وجود حس كنی تا دیگر در این دنیا دچار حرص نشوی؟
اگر با یقین این سوره را بخوانی زمانی كه حضرت عزرائیل (س) برای قبض روح می آیند تو جایی را می بینی كه اصلاً متوجه نمی شوی كه چه زمانی قبض روح شدی و جایی را می بینی كه دوست داری زودتر قبض روح شوی و بروی و به آن فردوس اعلا كه وعده خداست و حق است برسی. چرا به خاطر دو روز دنیا و دنیای بی ارزش و پوچ سر یك سری مسائل گذرا و آنی همه زحماتمان را به باد دهیم؟
بدانیم كه اگر به یقین برسیم با یقین می توانیم كوه را تكان بدهیم اما به شرط و شروط خاصی كه باید تلاش كنیم به آن مرحله برسیم. جوان ترها قدر خودشان را بدانند چون پاك هستند دعاهای شما زودتر مستجاب می شود. خدا را شكر می گوییم كه خداوند در مسائل دینی و معرفتی هیچ تفاوتی را بین مرد و زن نگذاشته است. نمونه والای تمام مسائل خانم فاطمه زهرا (س) هستند. كدام عارفه را سراغ دارید كه در طول خلقت به حد و اندازه خانم باشد. ما باید خوشحال باشیم كه دنباله روی این بزرگواران هستیم و خودمان را به در خانه این بزرگواران بستیم و می خواهیم ان شاا… این راه را ادامه دهیم تا این كه ساكن كوی یار شویم به امید پروردگار.
مطمئن باشیم هر كسی 3 آیه اول سوره مومنون را بخواند و از آن پند بگیرد و 4 آیه آخر را بخواند و به آن عمل كند حضرت رسول (ص) تضمین كرده اند كه وارد بهشت خواهد شد و منزلش در كنار یكی از انبیا و اولیا خداوند است. سعی كنیم ان شاا… عامل باشیم. خواندن این سوره در روزهای جمعه بسیار تاكید شده كه باز همان ثمره را می دهد.
روزی یكی از اصحاب رسول خدا (ص) در گوش مریضی چیزی خواند و بلافاصله او شفا پیدا كرد حضرت رسول (ص) او را صدا كرد و فرمود در گوش او چه خواندی؟ آن فرد گفت: كه یا رسول ا… (ص) 4 آیه اول سوره مومنون را در گوش او خواندم و شفا گرفت. حضرت رسول (ص) به جمع فرمودند كه به آن خدایی كه مرا به رسالت برگزید و قرآن را بر ما فرستاد سوگند یاد می كنم كه اگر كسی این سوره را با یقین به كوه بخواند كوه از جا كنده شده و حركت می كند. یكی دیگر از خواص این سوره این كه در مهلكه های سخت و خطرناك 140 بار خواندن بدون توقف صد در صد خلاصی را به وجود می آورد.
یكی از خواص دیگر این سوره این كه در این دوره و زمانه اگر این سوره را در شب بنویسید و در حریر سبز رنگ همراه خود كند هر گونه فسق و فساد و حتی فرد شرابخوار خود به خود این مسائل از او دور می شود. ان شاا… به لطف خدای مهربان و دعای موكلین این سوره مباركه، ما شامل آن 3 آیه اول و 4 آیه آخر سوره مومنون باشیم.ان شاا… آقا امام زمان (عج) هر چه زودتر ظهور كنند تا شیعه از این مظلومیت خلاصی یابد. و السلام…