بسم ا… الرحمن الرحیم
یاد کردن از اموات با انجام هر عمل خیری پسندیده و زیباست اما قرائت هفت مرتبه سوره قدر علاوه بر نزول رحمت بر اموات، در هر قبرستانی که خوانده شود، عذاب را برای یک شبانه روز از آن قبرستان و برای گنهکارها برداشته و یا از آن کاسته می شود. اکنون که در فصل سرد سال هستیم بهترین زمانی است که با دلی گرم و عزمی استوار به بخشش و گذشت بپردازیم و از پوشاندن لباس و خوراندن غذایی گرم بر نیارمندی ( فقیر، کارتون خواب، یتیم) دریغ نکنیم.
هر یک از ما به لطف ایزد یکتا در حیطه ی رهروی قدم نهادیم و مدعی عشق، ایمان و رهروی هستیم اما باید بدانیم رهروی مسئولیتی بس عظیم و سنگین است که توجه، ممارست و مراقبه بسیاری را می طلبد. رهروی شناخت داشتن از تکالیف و ادا کردن آن هاست. حضرت زهرا (س) به عنوان اُسوه، الگوی رهروی و به عنوان بنده تمام عیار الهی هرگز اولویت را به فرزندان و زندگی شخصی خویش ندادند. ائمه (ع) و معصومین (س) بیش از این که عمل، گفتار یا رفتاری را برای جهانیان تکلیف قرار دهند، خود عامل بر آن بودند؛ خود گذشت می کردند، سپس مردم را به گذشت فرا می خواندند. عدم توجه به نیازمندان و تنها در تأمین آسایش خود بودن، خشم الهی را به همراه خواهد داشت. فراموش نکنیم مدعی عشق بر مولایی هستیم که در رسیدگی به حال یتیمان و درماندگان کوشا بودند.
روایت است که روزی مولا از کنار بانویی عبور کردند که مَشکی آب را به سختی حمل می کرد، مولا به یاری او شتافتند و ایشان را تا منزل یاری کردند، پس از اندکی صحبت با او متوجه شدند همسر او در جنگ به شهادت رسیده و آن زن و کودکانش با مشقت امرار معاش می کنند، مولا بسیار بر غفلت ناخواسته ی خود اندوه بار شده و آن یتیمان را مورد حمایت خویش قرار داده و به رسیدگی و تأمین نیازهای آن ها همت می کردند و بسیار بر این غفلت خویش به درگاه الهی ناله زدند و طلب بخشش کردند. مبادا در مسئولیت رهروی که پذیرفتیم، نیازمندان را فراموش و در شرایط ناپسندتر نگاهی توأم با نفرت و انزجار را شامل حالشان کنیم.
دقت کنیم کوچک ترین اتفاقات و پیشرفت های مادی و معنوی نباید موجب غرور و تکبر ما شود. خداوند بالاترین حافظ، حاضر و ناظر بر احوال ماست؛ بنابراین هیچ انسانی هرگز قادر نخواهد بود که با اعمال، افکار و نیاتش خداوند را مورد فریب و حیله قرار دهد. اگر خود را مُحب حضرت زهرا (س) و فرزندان بزرگوارشان می بینیم باید در تصحیح راه و روش خود سعی و تلاش فراوانی داشته باشیم، باید از نظم و نظام برخوردار باشیم و قطعاً با خود صادق باشیم؛ آن وقت است که می توانیم همانند جناب کمیل و جناب مالک اشتر ادعای رهروی و محبی بر خاندان رسول ا… (ص) کنیم.
بر زیبایی و ظاهر خود مغرور نشویم که پایان زندگی انسان ها خانه خاکی قبر است. چه بسیار انسان هایی که غایت زیبایی بودند و اکنون در دل خاک آرمیده اند. زیبایی پرهای طاووس نیز تا زمانی است که قدمی بر ندارد و بایستد، چرا که در ازای هر گام برداشتنی پاهای نازیبای او هویدا خواهد شد. تنبیه و غضب خداوند به قدر بزرگی اوست. وای بر ما اگر به نام رهرو از کنار دردمند یا یتیمی بی تفاوت بگذریم.
همان طور که در عالم مادی، با رعایت بهداشت سعی در دوری از عفونت ها و بیماری ها داریم باید مراقبت کنیم به سبب مسائل دنیوی مغز، قلب و فکرمان را درگیر نکنیم با عفونت هایی که مهر، محبت و انسانیت را از بین می برند. چنگ توسلمان به دامان ائمه (ع) کافی است که انبیاء و اولیاء بزرگی بر آنان توسل جستند و مدد طلبیدند.چه افتخاری بالاتر از این که در دوره ای زندگی می کنیم که امامت مولایمان آغاز شده و به آخرین وصی و جانشین خود رسیده است. بر حال مریض ها و مستمندان بسیار دعا کنیم، دعایی ناب و عاری از هر گونه کینه و نفرت.
هدفمند کردن راه و رسم زندگی و آن چه به عنوان پایه، اساس و اعمال روزانه در زندگی وجود دارد، نیازمند برنامه ریزی و نظم است. یکی از مشخصه های بارز خلقت خداوند نظم است. در امر کردن خداوند به انسان در اجرای تکالیف نیز نظم و ترتیب از اهمیت بسزایی برخوردار است. هستند انسان هایی که علیرغم علم، دانش و توانمندی بسیاری که در اختیار داشتند، ارائه مناسب و قابل قبولی نداشتند و این در اثر بی نظمی در امور صورت می پذیرد. لازمه ی موفقیت در هر عرصه ای، برقراری نظم است. انسان از جایی که بر اساس نظام خاص خلق شده، به کارگیری نظم و نظام را چه در قالب چیدمان و چه در قالب بیان، ارائه مطلب، ایده و … مورد توجه قرار می دهد. آرایش خصوصیات انسانی نیز نیازمند نظم است.
خداوندی که در آیات الهی خود به خاطر آفرینش انسان به خود تبریک گفته، مُشَوق و قدرشناس زیبایی است اما زیبایی، در ابعاد گوناگونی قابل تفسیر و توضیح است. در نوع ابتدایی و ساده ی آن زیبایی هماهنگی رنگ ها و نظام بخشی در پوشش و ظاهر ماست. از جمله دلایل ایجاد بی نظمی در افراد، از خودبیگانگی و عدم شناخت از خود است. روح انسان طالب زیبایی است. خداوند از تمامی صفات خود که متعلق به شأن پروردگار است، در انسان به ودیعه گذاشته و از این رو است که انسان خلیفه ا… و اشرف مخلوقات نامیده شده است. ساده نگری است اگر تصور کنیم احسنت خداوند بر خود پس از آفرینش انسان، به دلیل زیبایی ظاهری او بوده است.
خداوند عادل است و عدل او همواره جاری است. خلق شدن انسان مجموعه ای از جبر و اختیار است. از تشکیل نطفه تا تولد فرزند، انسان فرآیندی از جبر را در جهت تکمیل و رشد طی می کند اما پس از رسیدن به سن بلوغ و کسب شناختی اجمالی دارای قدرت انتخاب و اختیار خواهد شد اما انسانی که در کسب شناخت از خود و بر اساس بهره وری از نعمت اختیار، خداوند را خلق و اعطا کننده همه صفات الهی در درونش می بیند و به چگونگی استفاده از این صفات در شرایط، زمان و موقعیت خود می پردازد، خود را در دایره نظم الهی وارد کرده و اینجا است که اختیار صحیح ما که بر مبنای عقل، شعور و نظم شکل گرفته است، ما را راهی فرجامی زیبا و پایدار می کند.
وقتی توانمندی در ما شناخته نشده و ما انتخابی می کنیم، در واقع ریسک کرده ایم. یک انتخاب درست و بهره وری صحیح از توانمندی می تواند زیر بنایی محکم برای انتخابات دیگر انسان باشد. خداوند بسیار بر صراط مستقیم تأکید کرده است. بنده ای رستگار است که در صراط مستقیم گام بردارد. صراط مستقیم راه مستقیم است که عاری از خطر نیست. صراط مستقیم، شناخت درست از خود و بهره گیری از آن است. خداوند قادری که جهان را با همه شرایط لازم برای زیستن انسان آفریده است، می توانست همه آفرینش خود را به یک باره و در یک روز صورت دهد و بین آفرینش جهان و خلقت انسان فاصله ای قرار نداده است، در حالی که علم امروز بشر نیز در راستای فرمایش قرآن تأکید می کند که انسان میلیون ها سال پس از خلقت جهان پا به عرصه دنیا گذاشته و این ها همه حاکی از سلسله نظم و نظامی است که خداوند در آفرینش های خود به زیبایی تمام لحاظ کرده است.
دقت در زندگی سایر جانداران نیز نشانی بر این نظم بخشی در عالم خلقت است. زندگی مورچه و زنبور عسل گواهی روشن بر موفقیت بر گرفته از نظم است. در بین جانوران دیگر نیز حضور و عدم حضور نظم بر موفقیت و عدم موفقیت آن ها مؤثر است. توجه داشته باشیم آراستگی با مُدگرایی متفاوت است. انسانی که از خود و از زیبایی ها شناخت دارد هرگز با ظاهری عجیب در ملأ عام حاضر نمی شود. نظم الهی کامل ترین و محکم ترین کتاب زندگی است.
ابلاغ دین توسط انبیاء و تکمیل دین نیز مستلزم وجود نظم بود. نابودی ها، گرفتاری ها و مدهوش شیطان شدن همگی حاصل خروج انسان از دایره نظم الهی است. وقتی انسان به تمامی امورات دنیوی، مادی و معنوی خود نظم می دهد، به آرامشی عمیق دست می یابد. ترتیب در نماز و اجرای جز به جز مراحل نماز تأکیدی بر نظم بخشی است. عادت دادن بدن به سحرخیزی برای ادای فریضه ی نماز نیز نمونه ای از قرارگیری در حیطه نظم است. برای انسانی که خود را به نظم عادت داده است، شکست ها نیز قابل جبران است. در زندگی روزمره هر یک از ما مصداق های فراوانی برای نظم دهی به امور وجود دارد که درس خواندن با نظم و برنامه یکی از آنهاست. مغز انسان مانند یک ساعت قدرتمند منظم است وقتی با نظم برنامه کاری مان را پیش می بریم در زمان لازم مغز فرمان درست صادر می کند. راحت طلبی و بدون سعی و تلاش به خواسته ای رسیدن نمی تواند از خصائص وجودی رهرو مولا باشد، ایمان انسان نیز به واسطه نظم است که تقویت می شود.
توکل بر خدا بالاترین نوع نظم است. عبادتی که توأم با ناله کردن برای نداشته ها باشد نشانی بر ایمان کامل داشتن نیست. انسان منظم همیشه مورد توجه خداست. در مسئله خودشناسی بسیار نیازمند رعایت نظم هستیم تا بدین وسیله شادمانی و رضایت مولایمان را کسب کنیم. رهرو می تواند با ایجاد این نظم در خود و آگاهی به این که خدا بر همه چیز بیناست از مراحل رهروی با دقت نظر بیشتری عبور کند و به مقصود نزدیک و نزدیک تر شود.والسلام…