بسم ا… الرحمن الرحیم
عمر انسانی، کوتاه تر از آن چیزی است که در تصور انسان هاست و زمان با همه خوشی ها و تلخی های همراهش به سرعت درگذر است. مرگ و قبض روح توسط حضرت عزرائیل (ع) برای همه ما دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد و ما نیز مسافر خاک خواهیم شد. هیچ کس از لحظه ی بعد خود خبر ندارد و هر دم و بازدمی تحت اراده و فرمان الهی انجام می پذیرد و هرگاه اراده خداوند بر قطع دم یا بازدمی باشد، بی گمان زندگی دنیوی فرد پایان می پذیرد و زندگی ابدی او آغاز می شود. در این کوچ مشترکِ همه ی انسان ها یک تفاوت عمده وجود دارد و آن اعمال و سیر حرکتی آنان در سرای ابدیست که تعیین می کند فرد به سوی دوزخ حرکت کند یا بهشت برین الهی.
خداوند بالاترین نعمت خویش را در دین مبین اسلام، ولایت و امامت آقا امیرالمومنین (ع) بر انسان ها نازل کرده است. عظمت این نعمت را نیز آقا اباعبدا… (ع) عهده دار شدند که در حماسه پر شور عاشورا عشق، علم، جایگاه پیامبر (ص) و امامان (ع)، ایثار، گذشت و فداکاری را عملاً و به زیبایی هر چه تمام تر، به عالمیان عرضه کردند.
متأسفانه امروزه صحبت راجع به دین و دینداری در انظار و افکار انسان ها در سنین مختلف، نمادی افراط گرایانه است که بسیاری از انسان ها را به گریز از مکتب بی نظیر تشیع وا داشته است. تعبیر بسیاری از انسان هاست که شیعه بودن را در نخوردن، نیاشامیدن، گریستن، غم، درد و اندوه می بینند، در حالی که شیعه بودن، صاحب شأن و منزلت شدن، انتخاب بهترین ها، در صراط مستقیم خداوند گام برداشتن و بهره وری صحیح از نعمات الهی است؛ شیعه بودن قدر، عزت و شأن انسانیت را حفظ کردن است؛ شأنی که فرشتگان بر آن سجده کرده اند و خواهند کرد.
شیعه بودن وصل بودن به اصل، قرار گرفتن در جایگاه والای انسانی، برابر با شرف و شرافت ایفا کردن است. شیعه بودن تک تک افراد کاروان عاشورا را تفسیر کردن است؛ آنانی که نه در زبان بلکه در عمل شیعه بودنشان را به نمایش می گذارند، آنانی که در وقت معین عبادت می کنند و در وقت دیگر همراه طبیعت می شوند. شیعه بودن یعنی همانند مولا شدن که علیرغم جایگاه والایشان که شافع و یاری کننده همه انبیا و اولیا بودند به تضرع، خشوع و خضوع داشتن در عبادت می پرداختند.
گفتیم زمانی که حضرت آدم ابوالبشر (ع) مورد فریب شیطان قرار می گیرند و نادم و پشیمان شدند، با توسل جستن به نام مبارک حضرت زهرا (س) توبه شان پذیرفته شد؛ اما آیا ما به عنوان شیعه ی این بزرگواران خود را به اندازه ای، ساخته و آماده کرده ایم که با شنیدن نام این برزگواران تمامی سلول های وجودیمان به رعشه بیفتد و امنیت را حس کنیم و ملجأ و مأوا را بیابیم؟ برای شیعه ی علی ترس و وحشت بی معناست. شیعه ی مولا یعنی ایمان کامل داشتن، یعنی رسیدن به یقین درونی و باوری که طوفان حوادث هرگز قادر به فروپاشی آن نیست و نخواهد بود. شیعه همیشه شیعه است و شیعه باقی می ماند.
آقا ابالفضل (ع) نمونه کامل شیعه است. شیعه ای توانمند، قدرتمند، رشید و رعنا، مدیر و مدبر که اصالتشان در خاندان پدری و مادری اصالتی عمیق و بی نظیر بود. شیعه ای که علیرغم همه ی داشته ها، وقتی صحبت از وظیفه و مسئولیت به میان می آید، یک شیعه ی کامل را به جهانیان ارائه می کنند، به گونه ای که وقتی نیاز به آب می شود، سقای تشنه لبان و زمانی که نیاز به قدرت نمایی می شود، پهلوان و زمانی که نیاز به دفاع از حریم حرم می شود، ایثارگری و جانبازی را در حد اعلای خود به انجام می رسانند.
آقا ابوالفضل (ع) همان شیعه ی وفاداری بودند که در جوار نهر فرات آب ننوشیدند، چرا که سزاوار نمی دیدند که خود سیراب باشند و کودکان خیمه تشنه لب؛ آقا ابوالفضل (ع) نماد کامل اطاعت از خدا، شناخت و پیروی از امام زمان خویش بودند، ایشان ریشه و مبنای همه فسادها که حسادت است را با اعمال شایسته خویش خشکاندند.
شیعه ای که دنیا با همه جاه، موقعیت، زر و سیم و ظواهر فریبنده خود در مقابلشان بی ارزش ترینِ بی ارزش ها بود و آقایی که در مقابل حمله وقیحانه و ناجوانمردانه دشمن، و فرود تعداد کثیر نیزه و عمودهای آهنی، در حالی که تمام جان و قدرت جسمانیشان و نه روحانی به تقلیل می رفت، نه تنها آهی برنیاوردند بلکه طوری از اسب می افتند که گویا در حال سجده کردن هستند.
آقای ادب که در حین رسیدن برادر از ایشان عذرخواهی می کنند و می فرمایند شرمنده که شما ایستاده و من خوابیده ام.
آقای عشق که با چشمان عرق خون شده ی خود در جستجوی مادر دو عالم خانم حضرت زهرا (س) برای کسب رضایت بودند. حقیقتی است که ما هر قدر هم ساخته و پرداخته شده باشیم، هرگز نمی توانیم در جایگاه آقا ابوالفضل (ع)، آقا امام حسین (ع) و یاران بزرگوارشان باشیم اما می توانیم در حد وسع خود پیرو آنان باشیم و با خود صادق باشیم.
کمی به خود و اعمال خود بازگردیم. قدری بسنجیم از محرم پیش تا آغاز محرم امسال برای بهبود رفتار، اخلاق، اعمال و کردار خود چه کردیم؟ قدری بسنجیم که چقدر خواستیم و چقدر توانستیم تا بر شیطان نفس غلبه کنیم؟ قدری بسنجیم که در پرورش یقین و باور خود، چقدر استوار و موفق بودیم؟ و چقدر بر بندگی خود افزودیم؟ مطابق با احادیث معصومین (س) تا قبل از روز رستاخیر و قبل از این که به حسابمان رسیدگی شود، به حساب خود رسیدگی کنیم.
ما معصوم نیستیم و ممکن است در دام نفس گرفتار شویم اما همه ی ما خدایی داریم، بخشنده، مهربان و توبه پذیر. در هیچ دین و آیئنی چهارده نور بی نظیر در اختیار انسان ها که همانا شیعیان این بزرگواران هستیم، قرار نگرفته است. توسل جوئیم و دستمان را از دامان پر مهر این نورهای واحد کوتاه نکنیم که همه معصومین (س)، خودشان وعده یاری و مدد به پیروانشان داده اند.
پناه شیعه بانویی است که در عقد نامه ی خود شفاعت پیروان همسرشان را تضمین کرده اند، اگر نه زمین و آسمان مهر و کابین این بانوی گران قدر و یگانه است؟؟؟ همه ما، شیعیانِ معصومینی هستیم که جهان و جهانیان در اختیار و مِلکشان بود اما هیچ گاه لب نگشودند و از اختیار خود در جهت دنیا و امور دنیویی استفاده نکردند اما زمانی که پای احقاق حقوقشان درمیان است، همانند باغ فدک، از حق خویش دفاع می کنند و آن را در اختیار دشمن نمی گذارند. نورهایی که چنانچه هزاران مِلک و باغ فدک داشتند در طَبَق اخلاص به سائل، یتیم و ابن سبیل می بخشیدند.
اما این ها همه اتفاقاتی است سرشار از درس برای ما. در مقابل بخشش های گسترده معصومین (س)، صِرف نذر دیگ غذایی و اطعام دادن، ما را شیعه نمی کند. هر چند این عمل نیز نوعی بخشش است و مورد عنایت معصومین (س) اما برای شیعه ماندن کافی نیست. شیعه بودن زبان، رفتار و اخلاقی شیعه گونه می خواهد.
رهرو و شیعه ی مولا باید به جایی برسد که همه ی داشته هایش را متعلق به این بزرگواران ببیند و مالکیتی برای خود نبیند. مالک همه چیز خداست و اگر امروز ما توفیق بخششی داریم از لطف و عنایت اوست. این ها همه فرصت هایی است که خداوند برای بنده در نظر می گیرد که در پس امر خیر و نیکی که انجام داده، گناهی را از او را ببخشد یا بلایی را از او دفع کند و یا آن را ذخیره اخروی فرد قرار دهد؛ تنها خداست که بر حال، آینده و گذشته انسان ها آگاه است. در پیشگاه خدایی که قادر است در کمتر از آنی همه چیز را تغییر دهد، فقیری را غنی کردن آسان و بلامانع است، اما این فرصت احسان کردن به فقرا، برای بندگان مهیا می شود تا انسان در طی مسیر کمال، گامی بلندتر بردارد با این که احسان ما در مقابل مقربان، معصومین (س) ناچیز است.
حکایت سیاح و آقا امام حسین (ع) گواهی روشن بر عظمت وجود معصومین (س) و معجزات و بخشش های بی نظیر آنان است. حال بیاندیشم که وقتی برگزیده ای از برگزیدگان خداوند چنین قدرتی دارد، خداوند از چه قدرتی برخوردار است؟ نکته مهم در این میان این است که ما شایستگی و لیاقت خود را در پیشگاه خدا نشان دهیم تا از نعمت کرم و بخشش بهره مند شده و فرصت احسان کردن را بیابیم.
بخشندگی و از خود گذشتن به خاطر دیگری، نعمت عظیم خدا بر قلب برخی انسان هاست که منحصر به عده ای از بندگان خداست. همه بندگان خداوند از نعمت گذشت و بخشش برخوردار نیستند. بخشیدن، مال وسیع نمی خواهد، بخشیدن دل وسیع می خواهد که این دل ها نعمت الهی است؛ البته بخششی که در آن ریا، منیت و خودنمایی دخیل نباشد و گذشت تنها به خاطر خداوند صورت گیرد؛ چنین فرد بخشنده ای قطعاً قدردان فرصتی که خداوند برای او مهیا کرده، هست و می داند که این فرصت می توانست در مسیر بندگی شخصی دیگر قرار گیرد.
هر چند مطابق با نظم و نظام الهی، و حد و حدود تعیین شده، اولویت در مسأله بخشش، ابتدا به صله رحم و سپس به افراد خارج تعلق می گیرد. همان طور که در مبحث حج نیز گفتیم بر اساس نظم الهی نمی توانیم از نیازهای اساسی و حیاتی همسایه و خویشاوندان غافل باشیم و به حج بپردازیم. احسان خارج از اولویت نیز در کارنامه عمل ما حساب خاص خود را دارد اما در حسابرسی ثواب برگرفته از احسان نمی تواند پوشش دهنده غفلت از اولویتی که بر عهده داشتیم، باشد؛ البته باز هم اشاره می کنیم که خداوند بر حسب توان و وسع هر انسانی از او تکلیف می طلبد، در مورد احسان کردن نیز به همین منوال خواهد بود.
فرصت ها در پی یکدیگر گذشت، اکنون اگر خواهانیم تا شیعه واقعی باشیم باید از فرصت محرم استفاده کنیم و با قدری حسابرسی اعمال، اقرار به گناهان، شفیع قرار دادن معصومین (س) و شهدای کربلا تلاش در جهت ترک گناه کنیم تا در روزهای آخر ماه صفر و در آستانه ماه مبارک ربیع الاول، وجودی بهار گونه و سرشار از آرامش و اطمینان را حس کنیم.
بسیاری از جمع ما در دوره و سنی به اجرای امر الهی توفیق یافتیم که اندک افرادی به آن روی می آورند. قدردان این موهبت خداوندی باشیم؛ در زمانه ای که دین گریزی و دسیسه های دشمن، بسیاری از انسان ها را از ایستادن در محضر خدا و عشق ورزی به آستان دوست برحذر داشته، شاکر باشیم که خداوند ما را انتخاب کرده تا روزانه پنج وعده با او صحبت کنیم و تن و جودمان را از آلودگی ها پاک کنیم. نماز لحظه ایست که خداوند تمام توجه و عنایت خویش را متوجه نمازگزار می کند. نماز کلید گشایش پرونده ی ماست، انبوهی از نیکی ها بدون نماز، قابل محاسبه و نمایش نیست. نماز شاه کلید وصل به عالم معناست. هیچ انسانی مجاز نیست تا انسانی دیگر را که حتی یک بار به نماز ایستاده بی نماز بنامد و عیب او را نپوشاند.
تأکید به ادای نماز برای این است که بدانیم همه زحمت ها، ریاضت ها و خوبی های ما بدون نماز در محضر یار دیده نمی شود و این گونه عمر ما علیرغم همه خوبی ها تباه شده است. بسیاری از گناهان و قصورات ما دقیقاً زمانی به وقوع پیوسته که ما از نماز فاصله گرفتیم. نماز نگهبان و نگه دارنده قوی و مطمئن برای انسان است و او را در برابر گناهانی که ممکن است مرتکب شود، باز می دارد.
نماز آرامش دل و دریچه ی ارتباط با خداست. نماز تنها مکان و زمانی است که انسان به سرعت وصل به معبود یکتا می شود. اینجاست که می توان به اهمیت نماز آقا امام حسین (ع) در ظهر عاشورا و در میانه جنگ پی برد، در حالی که زنده ماندن یک نفر نیز مهم بود، آقا امام حسین (ع) به همراه اندک یارانشان به ادای تکلیف الهی پرداختند و چندی از صحابه سپر دفاعی برای امامشان شدند. نماز کانال وصل و از بین رفتن حجاب است که امام حسین (ع) را این چنین مشتاقانه به ادای این فریضه ی بزرگ مجاب می کند. در این میان نماز صبح از والاترین جایگاه برخوردار است. مولای ما نیز شهید محراب در صبحگاه بودند. اشعار بسیاری از عرفا نیز حاصل حس ناب سحرگاه است. در این ایام امید که با رفع کاهل نمازی در صف عاشقان و عزاداران واقعی امام حسین (ع) قرار بگیریم. والسلام…