بسم ا… الرحمن الرحیم
مهروزی، انسان دوستی و عشق ورزی جزو دستورات لاینفک پروردگار در تمامی دوران ها و توسط تمامی ائمه و پیامبران بوده است. تقلید کورکورانه بسیاری از ما از رسوم غربی و انسان های غیر مسلمان در تعیین یک روز به نام عشق و تقدیم کادو، شکلات و شیرینی از عدم شناخت ما از دین مبین اسلام و معبود مهربان تر از مهربان ماست. در آئین ایرانیان روز (سپندارمزد) وجود دارد که به دستور الهی روز عشق و مهروزی نامیده شده است؛ دستور اهورامزدا است که سفارش بر مهرورزی (گفتار نیک، پندار نیک، رفتار نیک) داشته است. قطعاً فردی که فکر، اخلاق و رفتارش به دنبال بدی و بدی کردن نباشد؛ از دیدگاه پیامبران آن زمان انسانی کامل بوده و هدیه دادن به تنهایی نشانی بر مهرورزی بوده است. کسی مهرورزی را درک می کند و این آئین و دستور الهی را در اخلاق و وجودش نهادینه می کند که ابتدا بر خود مهربان باشد و برخود عشق بورزد. انسانی که محبت را از خود دریغ کند و برای خود اهمیت و ارزش قائل نباشد بی شک نمی تواند ثبات فکری داشته و قابل اعتماد دیگران باشد و حتی نمی تواند بنده ای خوب برای پروردگار خود باشد.
بارها گفتیم هر اندام، اعضاء و جوارحی که خداوند در قالب جسم، روح و مغز به ما عطا کرده است امانتی نزد ماست و همه ما موظف بر حفظ این امانت عظیم هستیم. فرمایش الهی است که جسم و روحی که به دروغ آلوده شود سیستم بدن را دچار اختلال می کند و مغز را به انحراف می کشد. در تمامی آئین ها و ادیان دروغ عمل زشت و گناهی بزرگ محسوب می شود و دستور به پرهیز از دروغ داده شده است. در آغاز خلقت و بسته شدن نطفه انسان، خداوند بخشی از روح خود که شامل همه قدرت ها، توانمندی ها و صفات الهی است را به انسان بخشیده و از او خواسته تا به پرورش توانمندی ها بپردازد و از هر آنچه عملی که مانع از رشد صفات پاک در انسان می شود خودداری کند. همیشه وقتی صحبت از دروغ و دروغگویی به میان می آید تصور عام بر دروغگویی نسبت به دیگران است در حالی که ما بسیاری از دروغ ها را ابتدا از خود آغاز می کنیم. همه ما وقتی می توانیم ادعای راستگویی کنیم که ابتدا به خویش صادق باشیم؛ البته با خویشتنی که از آن شناخت داشته باشیم و از آن اطمینان حاصل کرده باشیم. انسان وقتی می تواند ارتباط سالم با خود، دیگران و اجتماع برقرار کند که خود را به خوبی بشناسد و با خود صادق باشد.
اگر مدعی عشق و مهرورزی هستیم باید مهر را در مورد خود بشناسیم و بدانیم تربیت درون خود را بر چه مبنایی پیش بردیم. تربیتی احساسی یا تربیتی صحیح یا تربیتی صرفاً شنیداری. انسانی که به خود بپردازد می داند که او مخلوق خالق یگانه و بی نیاز است و دارای قسمت و قدری با تدبیر الهی است تا چند روز را در این دنیای فانی بگذراند و بر توشه آخرت خود بیافزاید. او می داند که از کجا و برای چه آمده است و به کجا می رود. او می داند بر امانات الهی باید امین باشدو خود را بیابد و بشکند تا به اصل خویش باز گردد. چنین انسانی خوب می داند که خداوند او را از هر ضایع کردن حق، اسراف کردن، بهتان و افترا، ظلم کردن و گردن زیر ظلم خم کردن و همراهی با هر ظالمی بر حذر می دارد.
خدای رحمان به واسطه نزول پیامبران و امامان و کتاب های آسمانی راه و روش صحیح زیستن را در اختیار هر بنده ای قرار داده است و بارها فرموده است که از هر بنده به اندازه وسع او تکلیف می طلبم. فرامین الهی به دو دسته کلیات و جزئیات تقسیم می گردد. کلیات شامل ایمان و اعتقاد به خدای یکتا و ایمان و باور به روز رستاخیز است. روزی که اعضای بدن، خود بر علیه اعمال ما شهادت می دهند. اعضا و جوارح هر انسانی قبل از ملائکه و فرشتگان و پیامبر و امام زمان بر اعمال و نیات ما شهادت می دهند. بهترین روش قبل از رسیدن به روز حساب برای زندگی و بندگی بهتر داشتن و مراقبت دائم از خود داشتن بدون در نظر گرفتن بازه زمانی، باور حاضر و ناظر بود خداوند است. اگر باور خود را بر حاضر و ناظر بودن خدا تقویت کنیم در واقع به تک تک اعمال و رفتار خود برنامه دادیم و از دام ها و توطئه های شیطان و نفس اماره مصون خواهیم بود.
خداوند انسان را خلق کرده است و نظارت بر او را مسئولیت خود قرار داده است تا نظم و نظام و شیرازه خلقت به طور صحیح برقرار باشد. هدف از خلق خدا عشق بوده است و هرگز مقصود خداوند از خلقت این نبوده که مخلوق خود را گرفتار عذاب و سختی نماید. هر ساخته ای و هر خلق کردنی پس از به وجود آمدن نیازمند نظارت، حفاظت و رسیدگی است و هر حفاظتی مستلزم شناخت داشتن است و کسی که بر آن ناظر باشد.
خداوند بی نیاز برای مراقبت از مخلوق خویش چهارچوب و قوانینی را برای او تعیین کرده است و وعده روز حساب را به بشر داده است تا همه بدانند روزی خواهد رسید که خداوند بدون این که نیازی به ما و اعمال ما داشته باشد به یکایک کارهای ما رسیدگی می کند. صمد بودن، قادر بودن، احد و واحد بودن خدای رحمان کافی است تا بدانیم هدف از خلقت جز براساس عشق نبوده است؛ چرا که ممکن نیست یگانه خالق قدرتمند و بی نیاز مخلوقی آفریده باشد و به نیازهای او توجه نکرده باشد. خداوند در قرآن کریم فرموده است که آسمان و زمین را طی شش شبانه روز خلق کردیم و قبل از آفریدن انسان هر نعمتی را بر او کامل کردیم. سپس به او توانمندی بخشیدیم و مسئولیت خواستیم تا با انجام آن بهترین ها را نصیب خویش کند.
سوال متداول در هر عصر و برای هر انسان عارفی این بود که از کجا آمده ام و برای چه آمده ام و به کجا خواهم رفت. اما آنچه وظیفه هر انسان را بیش از پیش مشخص می کند، پاسخ گویی به دومین سوال است؛ یعنی بدانیم و تعیین کنیم که برای چه آمده ایم؟ شناخت از خود و خصوصیات خود و انتخاب روشی زیبا و پسندیده برای بندگی کردن از جمله پاسخ های تعیین کننده ای است که می توان برای این سوال در نظر گرفت.
آگاه باشیم یا نا آگاه، خداوند بزرگ ترین شاهد و ناظری است که اعمال ما را می بیند و می داند؛ بنابراین هرگز نمی توانیم با دروغ، حیله و پنهان کاری از دید خداوند دور شویم و تصور کنیم که توانستیم دور از نظر الهی کاری کنیم. گفتیم در روز قیامت اولین شاهد، اعضا و جوارح خود ماست. از آنچه به دستور خدا نهی شویم دوری کنیم و اراده خود را در پرهیز از گناهان قوی کنیم. خصوصاً از گناه غیبت که همواره در هر تصمیمی باید اراده ای قوی داشت و تا نرسیدن به ضریب اطمینان نباید به سستی رسید و عقب نشینی کرد. ارده محکم، درونی استوار را برای ما به ارمغان می آورد و درست همانند آژیری هشدار دهنده ما را در حرکت به سوی انحرافات بیدار و هشیار می کند. وقتی از بدی ها و نبایدها دوری کنیم و شاکر خالق و مخلوق باشیم یعنی به اراده ای قابل قبول رسیده ایم. قطعاً همه ما براساس انتخاب الگویی جهت فراگیری انسانیت شروع به بررسی خود کرده ایم. پس باید اراده خود را در شناخت از خود، استحکام درون خود و شناخت از الگو قرار دهیم تا بتوانیم حافظ بر خصوصیات و اخلاقیات نیک خود باشیم.
قبل از خودشناسی برای رسیدن به هر سرمایه معنوی و درونی نیازمند اراده و همت والا هستیم. وقتی اراده می کنیم تا فرمایشات الهی را انجام دهیم در حقیقت بر دارایی های معنوی خود و خصلت های نیکوی خود مُهر ماندگاری و حفاظت شدن می زنیم. گفته بودیم دین اسلام دین خاتم و دین کامل است و پس از پیامبران و امامان برای راهنمایی بشر فرستاده شده اند و باز گفته بودیم ائمه نور واحد هستند و صرف نظر از مسائل روز که باید تابع امام زمان خود بود در مسائل اخلاقی و رفتاری می توان از هر یک از ائمه الگو گرفت؛ چرا که همه آنان در طول زندگی خود کوشیدند تا انسان بمانند و انسان از دنیا بروند. ائمه علیرغم همه اختیارات، قدرت و علمی که داشته اند عباداتی خاص انجام می دادند و همواره از افراط و تفریط دوری می کردند. آنان با آن که معصوم بودند اما بسیار خود را ملزم به رعایت قوانین الهی می کردند و درست به همین دلیل بود که در هیچ دوره ای نقصی در الگو بودن خود نداشته و ندارند.
اراده ما همانند معصومین باید اراده ای باشد که تحت تاثیر احساسات، هوس ها، نفس و شیطان قرار نگیرد و تصمیمات و باور ما را تغییر ندهد. بی تردید وقتی انسانی خدا، ائمه و ملائکه را ناظر بر خود ببیند، هشدارها و نهیب ها در او به هوشیاری مبدل می شود. امید که از شیعیانی صاحب اراده و بیدار و هوشیار باشیم. والسلام….