بسم ا… الرحمن الرحیم
یوم شهادت آقا امام موسی کاظم (ع) را سپری کردیم، آقایی که معدن جود و سخا بودند و علی رغم گرفتاری در غل و زنجیرِ زندان کمک دهنده به نیازمندان، دردمندان و ایتام بودند. آقا امام موسی کاظم (ع) آن قدر قوی رسالتشان را حتی در بند زندان به انجام رساندند که هر زندانی و زندانبانی پس از اندکی مجاورت با امام، هدایت می شدند و راه زندگیشان را به گونه ای که از امامشان آموخته بودند، تغییر و تکمیل می کردند، به همین دلیل هم بود که خلفای زمان مجبور به جا به جایی مدام ایشان از زندانی به زندان دیگر و اِعمال سختگیری های بیشتر بودند تا نور امام نتواند روشنی بخش راه کسی شود.
آقا امام موسی کاظم (ع) همه جهان را مُلک خدا می دانستند و خدا را مالک جهان و در این مُلک بسیار سعی در یاری مردم می کردند. وقتی ما نیز بدانیم و فهم کنیم که مالک همه چیز و همه کس خداست، هرگز به خود نیز ظلم نمی کنیم و درگیر خودآزاری نمی شویم؛ چرا که جسم و جانمان را مُلک خدا و ارزشمندترین نعمت او می دانیم و در آن دخل و تصرف نمی کنیم.
آقا امام موسی کاظم (ع) لقب زیبای باب الحوائجی را دریافت کردند، زیرا در سخت ترین وضعیتی که داشتند نه تنها به خودباختگی و ناامیدی نرسیدند بلکه حتی گله ای هم نکردند، گله ای که حتی یوسف پیامبر علی رغم مقام پیامبری در زندان داشتند. آقا امام موسی کاظم(ع) یاری کننده، امید دهنده، بشارت دهنده و انذار کننده انسان ها بودند. ایشان وصل به یار بودند که می توانستند از دل محدودیت و محرومیت ها، انسان سازی کنند و در انجام رسالتشان ذره ای قصور نکنند.
کفران نعمت، ناامیدی و از خود فرار کردن به نوعی توهین به ساحت مقدس یار و نادیده گرفتن عهدیست که خداوند در خلقت انسان داشته است. چقدر زیباست انسان آن قدر توانمند عمل کند که زمام امور نفس، اعضا و جوارحش را کامل در دست داشته باشد تا در خود جایی برای حضور و بروز ناامیدی قرار ندهد. چقدر زیباست انسان بتواند در مقابل معبودش، سرسپردگی را ضمیمه امورش کند و بدین ترتیب از سختی ها و گرفتاری ها رنگ و بوی خودسازی، عبادات عاشقانه و عارفانه به خود بگیرد.
غفلت بزرگی است زمانی که از درک رموز نهفته در خلقت از رفتار انسان با خود، اجتماع، خانواده و از رموز نهفته در اندیشه و بیان شده در قرآن کریم عاجزیم و نمی توانیم با حس دقیق و عمیق آن را بفهمیم. ورود کردن به مالکیت پروردگار و شروع عاشقی و حس زیبایی که به پروردگار خواهیم داشت با پرهیز از منیت است که آغاز می شود. در حاکمیت پروردگار، من بودن معنایی جزء نابودی ندارد و بالعکس در این هستی و عالم و قلمرو لطف و کرم ایزدی چنانچه از بند منیت ها رهایی یافتیم، اذن می یابیم در مقامی و منزلی نزدیک تر با خدای خویش عرض ارادت، مناجات و معاشقه داشته باشیم.
تلاوت قرآن بسیار نیکوست اما برای رهرویی و انسانیت کافی نیست، باید به باطن قرآن ورود کرد تا عظمت یافت. خداوند وقتی اجازه می دهد تا حجاب ها به سبب اعمال شایسته برایمان برداشته شود، آن وقت می توانیم همچون شبان در دوره حضرت موسی (ع) با زبانی ساده اما عاشقانه با خداوند هم صحبت شویم.
نعمت عظیمی نصیب یکایک ماست که ائمه و معصومین را داریم تا یار و مدد رسان ما باشند اما ما نیز باید آداب رفتن به درگاه این بزرگواران و متنعم شدن از دعا و شفاعتشان را بشناسیم و به کار بندیم. خانه دل ما، وقتی هر روز و هر لحظه میزبان وجود آل ا… شود، به وقت سختی و تنگدستی و گرفتاری، آن بزرگواران، خود پیشقدم در رفع مشقت بنده می شوند.
باب الحوائجی، مقام بزرگی است که آقا امام موسی کاظم(ع)، آقا ابالفضل العباس(ع) و آقا علی اصغرِ امام حسین (ع) از آن برخوردارند و این امکان را برای اهل عالم فراهم می کنند تا هر کس در نهایت رنج و درد واقع شد، بداند که مشکل گشایانی از آسمان به او مدد خواهند کرد. زوراره همان عاشق شیعه ای بود که به وقت سختی چنان از نعمت حضور کربلائیان در منزلش متنعم شد که جایی برای درماندگی و استیصال زوراره باقی نگذاشت.
ماه رجب و ماه شعبان، ماه زیارت قبور مطهر اهل بیت (ع) است اما وقتی این گونه زیارت مهیا نیست، حاضر شدن بر مزار اموات خصوصاً پدر و مادر و محبان اهل بیت خود نوعی زیارت محسوب خواهد شد. توصیه اکید و وسیع در قرآن و سیره ائمه، چیزی جزء مهر، مهربانی و مهرورزی نیست چه با خود و چه با دیگران. صله ارحام داشتن که همانا رجوع کردن به خود برای رفع ضعف ها، رجوع کردن به قرآن برای مدد جستن و آموختن رجوع کردن به دیگران برای کمک کردن و یاری دادن است، نمونه ای بازر از مهرورزی و خدمت به خلق است. باشد که به مدد ائمه و معصومین ما نیز از مهربان ترین ها به خود و دیگران باشیم. والسلام ….