آیا پاسخ بدی، بدی است؟

بسم ا… الرحمن الرحیم

آقا امام حسین (ع) آمدند و در طبق اخلاص آنچه داشتند را تقدیم یار کردند و عشق و عاشقی را با همه وجود معنا کردند. همه ما نیز به عنوان یک انسان و مخلوقِ خدای کریم و قادر چنانچه بخواهیم، می توانیم هم چون آقا اباعبدا… (ع) عشق و اخلاص را زندگی کنیم. لازمه رسیدن به هر هدفی، خواستن و برای رسیدن به خواسته، به کارگیری توانایی هاست. بسیاری از انسان ها در طول تاریخ به حرکت آقا اباعبدا… (ع) به سوی کربلا انتقاد کردند که چرا ایشان همراه با خانواده بودند؟ چرا ایشان پس از دانستن شهادت مسلم بن عقیل و آگاهی از عدم همراهی مردمان عراق و کوفه باز به سوی سرزمین نینوا ادامه راه دادند؟ پاسخ چنین افرادی در یک کلمه خلاصه شده و آن رسالت ایشان با توجه به عهدنامه روز ازل است.

دانسته های آقا اباعبدا… (ع) از جز به جز واقعه عاشورا پیش از رخداد آن، نشانی بود از کنار رفتن حجاب ها برای ایشان و داشتن آگاهی و تسلط کامل ایشان بر اوضاع. آقا امام حسین (ع) علاوه بر این بُعد روحانی که داشتند همانند همه انسان ها از بُعد احساسی و عاطفه نیز برخوردار بودند. به طور مثال زمانی که آقا ابالفضل (ع) به شهادت رسیدند آقا امام حسین(ع) بر بالین ایشان حاضر شدند و تلاش کردند تا بر صورت پر از تیر و نیزه ایشان بوسه ای بزنند.

احساسات و عواطف خوب است و زمانی خوب تر می شود که تحت کنترل باشد. انسان ها، خصوصاً زمانی که در نقش پدر و مادری خود هستند، در بروز احساسات و عاطفه خویش نه تنها تغذیه کننده روح فرزند هستند بلکه به انتقال و آموزش آن می پردازند. ویژگی خاص احساسات و عواطف این است که بدون کلام، می شود آن را به فرد مدنظر منتقل کرد. زمان وداع حضرت زینب(س) و آقا امام حسین(ع) لحظه انتقال امامت موقت از آقا امام حسین(ع) به خانم حضرت زینب(س) بود. لحظه ای که عواطف و احساسات قدرت یافتند تا بُعد معنوی و روحانی یک رابطه را تا حد انتقال امامت پیش ببرند. عواطف و احساسات چنانچه تحت کنترل انسان نباشند، ممکن است او را تضعیف و گاهاً در بند هوای نفسانی قرار دهد. عواطف و احساسات اگر در راستای صحیح پیش رود، قادر است انسان را به سوی انسانیت و قرب پیش ببرد.

( آیا پاسخ بدی را باید با بدی داد؟ )  انسانی که پاسخ بدی را با بدی می دهد، احساساتش را تحت کنترل خویش مدیریت نکرده و عِنان اختیارش در دست نفس اوست. تغییر احساسات به واسطه بدی و تکرار آن با تفکر این که من نیز باید همانند او باشم و مثل خودش رفتار کنم، به تدریج در انسان نهادینه می شود و رفتاری ناشایست را به خصوصیتی پایدار در انسان تبدیل می کند.

حادثه عاشورا تنها در طی چند ساعت اتفاق افتاد اما اسارت خاندان امام حسین(ع) چندین روز با مدیریتی شگرف و رفتارهایی بی نظیر به طول انجامید و توانست ماندگاری را برای آن خون های ریخته شده مقدس به ارمغان آورد. فرض کنیم هر یک از اعضای کاروان اسرا بدون اعتقاد و اعتماد به خانم حضرت زینب (س) گام بر می داشتند. آیا امروز و اینجا حرفی از قیام کربلا بود؟

همراهان و یاران حضرت موسی (ع) نمونه ای عینی و عملی اما خلاف کاروان اسرا بودند که باور و اعتقاد ضعیفشان به حضرت موسی (ع) آنان را پس از رویارویی با معجزه بزرگ شکافتن رود نیل، به سوی گوساله پرستی روانه کرد. یکپارچگی، اتحاد، اتفاق نظر و باور عمیق کاروان اسرا از خرد تا کلان به حضرت زینب (س) و مسئولیت خطیر ایشان با مدیریت و کنترلی دقیق توانست تا به حفظ دین اسلام و پایمال نشدن خون شهدای کربلا بیانجامد.

عموماً انسان ها وقتی به نقطه ضعف و به نیازهای جسمانی می رسند اساساً به هم می ریزند و از کنترل خارج می شوند. بسیار بودند کسانی که گرسنگی آنان را بی تاب کرده و آنان را وادار به دزدی، آدم فروشی و … کرده است. وقتی باور و اعتقاد در انسانی باشد و هدفش در اجرای امورات خویش، رضای الهی باشد آن وقت نمی تواند مانند دیگری باشد. آن وقت در مقابل دروغ، دروغ نمی گوید. در مقابل خیانت، خیانت نمی کند که اگر چنین کند فرقی با فرد خطاکار ندارد و از همه مهم تر این که وقتی می خواهیم در مقابل بدی، بدی کنیم چون میزان و اندازه بدی واقعی فرد را نمی دانیم، ممکن است خود را دچار حق الناس کنیم یعنی در مقابل اندک بدی او، انبوهی بدی ارائه کنیم. آن وقت نه تنها با او فرقی نداریم بلکه بار حق الناسی برای خود ایجاد کردیم. بر همین اساس است که بسیار توصیه شده تا از نفرین کردن بر حذر باشیم.

دروغ گفتن بدترین صفت در همه ادیان و در همه اقشار جوامع است که نطفه اش در خانواده با اعمال نادرست اعضای خانواده با تصور این که کودک متوجه نمی شود، بسته می شود. غافل از اینکه خداوند هر کودکی را با عقل و اندیشه آفریده، او نیز می فهمد هر چند نمی تواند به اقتضای سنش بیان کند و حرفی راجع به آن بزند. تأکید بر کنترل رفتار، کنترل زبان، بر این اساس بوده که رفتارهایی ناشایست حتی اگر به اندازه عکس العملی کوتاه و اشاره وار باشد، می تواند اثر منفی اش را بر مغز کودک بگذارد. رفتارها باید نشأت گرفته از راه و مرام و عشق و انسانیت باشد تا بتواند در کودکان و بزرگسالان کاروان اسرا این چنین تجلی کند و تبعیت محض را پدید آورد.

دقت کنیم حُسن خلق صفت بارز پیامبر(ص) بوده است، می شود با لبخند و شوخ طبعی درس داد و درس گرفت نه اینکه به بهانه صمیمیت از چهار چوب ها خارج شد و لبخندها و خنده های نادرستی کرد. هیچ کس به اندازه خود انسان نمی تواند برای خودش معلم و مربی باشد. عالِم و معلم تنها سر فصل ها را به ما آموزش می دهند این ماییم که باید آن مطلب را در خود به تعادل و سپس به تعالی برسانیم.

برخی مواقع، فکر کردن مدام به مقابله به مثل کردن ها، صدمات زیادی به ما وارد می کند؛ چرا که همه سلول های مغزی و تفکری ما و همه توانمندی های ما زیر مجموعه آن موضوع قرار می گیرند و انسان را به سوی ضعیف تر شدن پیش می برد. همان طور که مغز انسان در پی ممارست فعالیتی مانند رانندگی، می آموزد که در هر شرایط چگونه دستور سریع صادر کند، در مقابل بدی نیز چنین واکنشی نشان می دهد یعنی اگر مدام در مقابل بدی، بخواهیم بدی کنیم این عمل تبدیل به دستور کار مغز می شود و ما پس از مدتی چنانچه در موردی مایل هم نباشیم براساس دستور کار مغز واکنشی بد خواهیم داشت.

توجه کنیم مقابله به مثل نکردن با شریک ظالم نشدن متفاوت است و آن هم باید بر حسب تعالیم ائمه و معصومین (س) کاملاً اصولی انجام شود تا حق کشی و یا همراهی با ظالم ایجاد نشود. وقتی بدی می بینیم اولین عکس العمل ما باید این باشد که آن بدی را بررسی کنیم و قدری موشکافانه به آن بنگریم تا متوجه شویم که آن بدی از ذات فرد بوده یا تحت تأثیر شرایط بدی کرده است.

حُر به ریاحی به تشخیص آقا امام حسین(ع) تحت تأثیر شرایط بدی کرد و با فرصت دهی امام، راه نجات را یافت و مارد به تشخیص آقا ابالفضل (ع) ذات نادرستی داشت که حتی در مقابل فرصت دهی آقا ابالفضل (ع) مبنی بر رفتن نزد امام حسین(ع) و بوسیدن زانو بند امام، باز هم گردنکشی کرد و به هلاکت رسید. ما نیز اگر در مقابل برخورد دیگران کمی صبر کنیم و به مغز و فکرمان فرصت بدهیم تا افسار احساسات و هیجانات از دستمان خارج نشود و کنترل خویش را برای ارائه عکس العمل مناسب به دست بگیریم بی شک می توانیم دیگران را دعوت به نیکی و مهر کنیم؛ چرا که او نیز از ما مهر و نیکی دریافت می کند.

ابوسفیان لعنت ا… وقتی نزد پیامبر(ص) به ظاهر اسلام آورد و مسلمان شد، آقا رسول ا… (ص) او و خانواده اش را امان داد. در حالی که شرارت ها و توطئه هایی که سالیان سال ائمه و معصومین (س) را مورد آزار قرار داد ریشه در نسل ابوسفیان داشت. هر قدر بر فضیلت اخلاقی و رفتاری خود بیفزاییم، از آسایش روحی و روانی خاصی برخوردار خواهیم شد که ثمره اش به اطرافیانمان نیز خواهد رسید.

انسان از مهد تا لحد توصیه به علم آموزی شده است. علم همه چیزهای است که انسان در جهت ارتقا یافتن می آموزد. علم در برخی انسان ها به صورت دانش و در برخی به صورت مهارت آموزی تجلی می یابد. بالاترین علم در مورد هر یک از ما، شناسایی خصوصیات خویش و آنالیز و بررسی آن و تقویت و تثبیت اخلاقیات و صفات صحیح و تکرار آن برای تبدیل شدن به ذات اوست.

در تمامی حرکت کاروان اسرا هرگز ناسزا و نفرین و بدگویی یافت نمی شود؛ چرا که ذات و مایه درونی هر یک از آن بزرگواران سرشار از صفات عالی انسانی بود. رفتارهای درست و زیبای کاروان اسرا و سخن گفتنشان از قرآن و پیامبر(ص) واقعیت وجودی آنان را به مردم بسیاری ثابت کرد. جوشش خون کربلائیان که با حرکت درست کاروان اسرا آغاز شد، وعده خداست و مأموریت و مسئولیتی است که به هر کسی واگذار نمی شود. این جوشش هرگز با اشتباهات لغزش های من و ما و دین گریزی ها خاموش نمی شود؛ چرا که این جوشش حقیقتی از عالم الهی است. شهادت آقا علی اصغر (ع) واقعیتی است که قلب هر مسلمان و غیر مسلمانی را به درد می آورد و راز ماندگاری آن چیزی جزء حفظ واقعیت کربلا نبوده و نیست.

زبان ما می تواند ما را اهل کفر کند و می تواند از ما اهل ایمان بسازد. انسانی که عشق بر وجودش بنشیند، عشق او را به بالاترین درجات خواهد رساند. بارها گفتیم عشق ناپاکی و زشتی برنمی دارد اما برای عشق باید سوختن را آموخت. مهم ترین قسمتی که انسان باید شروع کند و کنترلش را به دست بگیرد، کنترل زبان است. کنترل زبان حتی زمانی که دچار اشتباه شدیم، می تواند اسباب نجات باشد و گاهی نیز زبان موجب جدایی، اختلاف و دشمنی می شود.

نماز و گریه بر آقا امام حسین(ع) اگر با کنترل زبان توأم نباشد، هرگز مؤثر نخواهد بود. حرمت نگه داشتن بخشی از کنترل زبان است که باید برای خود ایجاد کرد و آن را همیشگی کرد. صفات نیک را نهادینه کردن سخت است اما سخت تر از مصائب حضرت زینب (س) نیست که با همه مشقت در پاسخ به توهین مردم شهر، تنها به خواندن آیات الهی می پرداختند و با این حرکت به همه بشریت آموختند که رجوع کردن به قرآن را در همه زمینه های زندگی بیاموزند.

متأسفانه از قرآن و مراجعه به آن فقط نذر کردن ها آن هم با شرط و شروط را یاد گرفتیم در حالی که می شود قبل از برآورده شدن خواسته یا حوائج به قرائت آیات و یا انجام اذکار پرداخت و به این وسیله خداوند را خشنود و برآورده شدن آن خواسته را تسهیل و تسریع کرد. عاشق واقعی که در پی کسب انسانیت است، به تشخیصی دست می یابد که حتی می تواند پس از مدتی نذرهای خود را تبدیل به احسن کند و کاربردی تر در خدمت خلق خدا باشد.

زمانی که تفکر و اندیشه به کار گرفته شود، انسان را به سمت بهتر شدن و تعالی یافتن پیش می برد. دین برای ساخته شدن و انسان بودن است، انسانی که غوطه ور در اخلاقیات انسانی باشد. ما به ازاء کار نکنیم، کار با کیفیت و پیوسته بسیار بهتر و سازنده تر از کار با کمیت است. کار کوچکی که ما را وسیله خیر کند به مراتب عالی تر از کار بزرگ اما ظاهریست. ظرفیت و جنبه و وسعمان را افزایش دهیم تا تکلیف و عطا بیشتری را شامل حالمان کنیم. مُهر عشق، محبت و بندگی را به قلب هایمان بزنیم و با پینه پیشانی ادعای بندگی نکنیم. والسلام …

Check Also

زیبایی حقیقی

بسم ا… الرحمن الرحیم “ما رأیت إلا جمیلا” قصارترین و عمیق ترین پاسخ دخت امیرالمومنین …