بسم ا… الرحمن الرحیم
در بندگی خداوند خودشناسی اصلی ترین و اساسی ترین طریق در رسیدن به خداشناسی است. خداوند مهربان ما مسیری را که به سمت و سوی خودش از طریق بنده طی می شود، مسدود نکرده و همین طور محدود به یک زمان نکرده است و گستره اختیارات و انتخابات انسانی تا جایی است که انسان می تواند در یک لحظه از اوج عزت به پایین ترین درجه حیوانی و یا بالعکس در یک لحظه از اوج ذلت به عزت نائل شود. دستورالعمل های الهی نازل شد تا مانع از سقوط های ناگهانی و سهمگین انسان ها شود.
در دوره ای زیست می کنیم که لحظه به لحظه به وعده خداوند مبنی بر ظهور منجی عالم بشریت نزدیک و نزدیک تر می شویم و این در حالیست که بی تدبیری و بی نظمی آدمیان جان زمین را به لب آورده و کره زمین نیازمند یاری است. از این رو عده ای صرف نظر از تأثیر رفتار ما بر نظم جهان، شعار نجات محیط زیست سر می دهند. اگر انسان ها با باوری عمیق بر قوانین جهان و نظام الهی زندگی می کردند، خنده ها واقعی تر، گرسنگی کمتر و عشق و عدالت در بین انسان ها بیشتر و بیشتر بود.
حرص و طمع مهلک ترین ضربه بر انسانیت است و حاصل آن انسانی اغوا شده است که مریدی برای شیطان می سازد و همه نشانه های فعلی مردم، جهان و زمین حاکی از این است که فرصت تا رسیدن به ظهور و پس از آن یوم قیامت نزدیک است. هر روز ما فرصتی است برای توشه گیری، ساخته شدن و آماده شدن برای حضور در محضر حضرت حق.
اکثر انسان ها در پاسخ به این پرسش که زندگی چیست؟ پاسخ روشن و کاملی ندارند؛ چرا که بسیاری از افراد زندگی را در عمر رفته (گذشته) و بسیاری دیگر در روزها و سال های نیامده (آینده) خلاصه می کنند. روند زندگی، روند رشد کردن انسان است. اگر چه پول، تفریح، مسکن و پوشاک نیاز و ضرورت زندگی انسان هاست اما انسان ها هر قدر هم از مادیات تأمین باشند، باز هم نیازمند سیر کردن روح گرسنه شان هستند و هرگز به آرامش نخواهند رسید و حال خوب را تجربه نخواهند کرد.
خداوند عادل، فرصت ها را به همه بندگان عنایت کرده است. خداوند ظلم هایی که بر مظلومان روا شده را جبران خواهد کرد. باور و سخن پیامبران و امامان ماست که زندگی اصلی و جاوید ما پس از رفتن از این سرای باقی آغاز می شود. همیشه گفتیم عاشق، همه چیز را هدفش که رسیدن به یار است، می بیند. ملائکه و فرشتگان به غذا نیاز ندارند ولی از قدرت و امکانات بی نظیری برخوردارند و این تنها به واسطه عشق به درگاه خدای یکتا میسر است. عُرفا و سالکان زیادی در طول تاریخ لغزش هایی را سبب شدند که باعث سقوط شان شد که در رأس آنان ابلیس بود که شش هزار سال عبادتش را به یک نافرمانی فروخت. خداوند انسان را نیافریده که بخواهد او را رنج دهد. رنج ها یا از طریق خود ما به خودمان تحمیل می شوند و یا توسط انسان نماها به ما القا می شوند.
همه خوب می دانیم راه قرب و رسیدن به اصل خود، راهی بس طولانی است که خطرات بیش از اندازه، دام های نفسانی و تله های شیطانی، ضعف های باوری و اعتقادی انسان می تواند او را بارها و بارها به لبه پرتگاه برساند مگر وقتی عشق واقعی را به راهمان بیفزاییم و این چنین به رهرویی خود امنیت ببخشیم. آیا سنجیدیم که عاشقیم یا نه؟ بی تردید از ابتدا و شروع مسیر نمی توان خود را عاشق نامید چون عشق رهرویی، دوندگی، سوختن و ساختن می طلبد. انسان ها در همه سرزمین ها و زمان ها، اسطوره ها بدون رنج و زحمت به موفقیت نرسیدند. عاشقی تحمل سختی و مشقت، صبر و استقامت، خودباوری و خودشناسی، اعتماد به نفس و عزت نفس، قدرت جسمانی و روحانی می طلبد و اگر کسی همه این ویژگی ها را در خود پرورش داد، می توان گفت به وادی عشق ورود کرده است.
شروع عاشقی ما از دین و مذهبمان یعنی اسلام ناب محمدی است. کلام خدا در دست داریم و عشق و حب اهل بیت در دل و این گونه است که راهنمایان الهی را الگو قرار دادیم و به نام عشق راهی راه شدیم اما از جایی که عاشقی کردنمان منحصر به خودمان نمی شود و با هم در تکاپو برای رسیدن هستیم باید بدانیم نمی شود از همه انتظار یک سرعت در پیمودن راه را داشت چون توانایی ها و وسع انسان ها با یکدیگر متفاوت است ولی هر یک به تنهایی قادریم تا به بندگی و رهرویی خود سرعت ببخشیم، باید ضعف ها را شناخت، اگر لازم است جایگزین کنیم وگرنه کاملا حذفش کنیم.
برای رسیدگی و بررسی ضعف ها به حل مسئله پرداختیم و گفتیم هر هفته یک روز را به بررسی درون اختصاص دهیم و خانه دلمان را غبار روبی کنیم و آن را سرزنده و پر طراوت نگه داریم. رهرو باید قدرت بیان، قدرت تفکر، قدرت نگاه و قدرت شنوایش را آن گونه که شایسته یک رهرو است، مدیریت کند و از همه این توانایی ها به خوبی برخوردار باشد و وقتی رهرویی هر آنچه باید را انجام داد، در واقعه در مسیر صحیح راه می پیماید اما باید دانست در طی این راه برخی همچون مولا (ع) و حضرت زهرا (س) نمونه، الگو و سرآمد عشق و محبوب عالم و برخی همچون کمیل، مالک و میثم از پیروان راستین می شوند.
خدای ما از هر کس به اندازه وسعش تکلیف می خواهد. با بهانه من کجا و ائمه کجا؟ یأس را مهمان خانه های عاشقمان نکنیم. خداوند هرگز کسی را با کسی مقایسه نکرده و نمی کند، پس در این راه باید بهترین خود بود، همان گونه که آقا ابالفضل (ع) بهترین خود شدند و همین تربیت و ارتقا خود سبب شد تا والاترین مقام در بین شهدا را تا ابد از آن خویش کنند. اگر در کاهلی و سستی فریضه نماز باقی ماندیم نمی توانیم ادعای عشق کنیم. نماز صرف نظر از بُعد معنوی و تکلیف الهی باید ما را به جایی برساند که از تمرکز حاصل شده، بتوانیم مسائل مادی و روزمره خود را مدیریت کنیم. والسلام….