تقوا

بسم ا… الرحمن الرحیم

اسلام دین رفعت، عطوفت، محبت و گذشت است. هر انسان زمانی که در نقطه آرامش و هموار زندگیست طبیعتاً مهربان و گشاده روست. نقطه عطف هر انسانی در سنجش درون و انتخاب شیوه برخورد، زمانی است که اسیر عصبانیت و خشم باشد. درست مانند مولایمان امیرالمومنین (ع) که در رویارویی با عمروعاص و خشمی که از عملکرد ناشایست او داشتند، صبر پیشه کردند تا خشم حاصل از تلاطم نفسشان فروکش کند و تنها با خشمی الهی به ادامه پیکار بپردازند.

تاریخ گواه روشنی بر این مسئله است که معاویه به خودی خود صاحب اندیشه و قدرت تفکر نبود؛ چرا که غرق در دنیاپرستی و عیاشی بود و مسائل او تنها به دست نیرنگ های بی نظیر عمروعاص مدیریت می شد. عمروعاص فردی رِند و در عین حال باهوش بود؛ چرا که خصوصیات آقا امیرالمومنین (ع) را به خوبی می شناخت و بر حقانیت ایشان واقف بود و کوچک ترین پایبندی ها و تعهداتی را که برای ایشان مهم بود را می شناخت و از همین زوایا وارد عمل می شد و معاویه را یاری می کرد.

حال به خود بازگردیم که به عنوان یک انسان و یک رهرو در حین عصبانیت به خود فرصت می دهیم و صبر را سرلوحه خشم و ناملایماتمان می کنیم یا خیر؟ خشم، تعصب و هیجانات (خواه مثبت و خواه منفی) در بسیاری از موارد صبر ما را تحت الشعاع قرار داده و فرصت تفکر را از ما ربوده و قضاوت عجولانه را در کارنامه اعمال ما ثبت کرده است. گاهی چنان غرق در سوء برداشت ها، عصبانیت ها و هیجانات مثبت و منفی خویش هستیم که با کوچک ترین عملکرد یک فرد، ناپسندترین حکم ها را برای او در ذهنمان صادر می کنیم، از او فاصله می گیریم و او را متهم به عکس العمل های نادرست می کنیم. در حالی که غافلیم از اینکه او یک محب، رهرو و عاشق مولاست که امکان اشتباه دارد و احتمال دارد اشتباهش ناشی از ناآگاهی وی و کاملاً بی منظور و بدون هدف سوء باشد. آن وقت است که هر آنچه بار گناه اوست به عهده ما می آید و او را سبک بال و ما را مملو از گرفتاری، رنج و سختی می کند.

درس بزرگ مولا برای همه ما و همه دوران ها این بوده و هست که هرگز در عصبانیت و خشم تصمیم نگیریم. مشکلات را نمی شود با فریاد زدن و ابراز خشم و ناراحتی حل کرد. در این مسیر انتخاب و آگاهی ما بسیار مهم و تعیین کننده است. ممکن است ما مرزی که هم اکنون اطرافیان در آن بندگی می کنند را گذرانده باشیم و ضعف ها و کاستی های او را متوجه باشیم، اینجاست که موظف به آگاهی بخشی به فرد در کمال مهر و عطوفت هستیم. مبادا خطا یا اشتباه هم خانواده خود را قضاوت و یا تحقیر کنیم حتی در ذهنمان؛ چرا که همین کافیست تا راه ورود شیطان را به درون باز کنیم و به منیت ها قدرت جولان دهیم و به مرور خود را به ورطه نابودی بکشانیم. چقدر دوست داریم وقتی خطایی کردیم و به درگاه ایزدی پناه بردیم مورد لطف و عنایت خدا باشیم؟ به همان میزان در مواجهه با قصور دیگران منعطف و مهربان و آگاهی بخش باشیم.

جایگاه هر یک از ما، جایگاه حب و عشق برادری و خواهریست. حبی که در آن سایر اعضا عزیزترین فرد زندگیمان باشند. دردشان درد ما، شادی شان شادی ما باشد. حبی که در آن جنسیت و ظواهر، بی مفهوم ترین باشند و آنچه موجب تقویت رابطه باشد، عشق به آقا امیرالمومنین (ع) باشد و بس.

مناسک و مراسم حج تماماً نماد همین مهر و مهرورزی و عشق و ایمان است. حاجیان احرام می بندند تا با عمل اعلام کنند: “اشهد ان لا اله الا الله” تا به وحدانیت خدا و قادر بودن او اقرار کنند. در حج به روشنی یکسان بودن انسان ها بیان شده (خواه فرد فقیر باشد، خواه غنی، خواه سفید باشد، خواه سیاه). به راحتی می توان لمس کرد که به فرموده قرآن تقوا تنها مِلاک رتبه بندی بندگان نزد خالق جهان و جهانیان است. امامت مولا امیرالمومنین (ع) نشأت گرفته از تقوای بی بدیل ایشان بود اما آیا ما نیز به عنوان رهرو ملاک برتری را تقوا می دانیم یا سلایق شخصی و فردی؟

مهم ترین و اولین گام هر رهرو خودسازی اوست، خود سازی ای که توأماً با زندگی او در خانواده معنوی همراه است و تداوم این زندگی مستلزم شناخت داشتن از دیگر اعضای خانواده است. گاهی خوبیم و خوبی می کنیم تا تایید بگیریم اما گاهی ملاک ما رشد فکری و کمک به رشد هم خانواده مان است، در واقع این ملاک است که از تقوا گرفته می شود و عملکرد ما را رنگ و بوی خدایی می دهد.

نکته قابل توجه در شناخت از خود در زندگی با دیگران این است که از تعریف یکپارچه، مدام و همگانی دیگران باید ترسید و نگران شد؛ چرا که بی شک، نقص و ایرادی در پس پرده خویشتن یا دیگران است که منجر به چنین واکنشی با ظاهر مثبت و دوست داشتنی شده است. سفارش اکید مولا علی (ع) به فرمانداران شهرها این بود که از رضایت و تعریف همه باید نگران شد. نکته قابل توجه دیگر اینکه ما انسانیم و معصوم نیستیم و شرایط و اتفاقات، بسیار می تواند بر لحن، رفتار و کردار ما مؤثر باشد و از جایی که هنوز آن قدر قوی نشدیم تا در لحظه بر خود در برابر اثرات محیطی حاکم شویم باید به خود و دیگری فرصت بیشتری دهیم.

چنانچه قاعده سفر را از شناخت خود آغاز کنیم و تجربه ای در زمینه مدنظر که از نگاه ما زخمی است بر پیکره خانواده معنوی به دست آوریم تا با به کار بستن آن نه تنها زخمی تازه ایجاد نکنیم بلکه التیامی بر زخم کهنه باشیم یعنی سفر را از راه صحیح پیش رفتیم و به این وسیله مغز و سلول های مغزی چنان تعلیم و تربیت می شوند که خوب می دانند در مواجهه با رفتار مدنظر، کدام رفتار سازنده و کدام رفتار ویرانگر است.

بهترین بستر در چنین رشد فکری، مغزی و عملکردی بستر خانوادگی است که علاوه بر کمک به رشد فکری ما به ایجاد ظرفیت و هوشیاری ما نیز کمک می کند. آن وقت است که اگر به رفتاری نادرست از خانواده معنوی رسیدیم نه تنها واکنش عجولانه و ناشایستی انجام نمی دهیم بلکه طوری رفتار می کنیم که فرد مقابلمان به فکر فرو رود و اگر شهامتش را داشته باشد در پنهان و آشکار مورد تحسین مان قرار دهد.

همه ما انسان ها می توانیم قطبی از دافعه یا جاذبه باشیم. عملکرد رهرو از باوری قوی نشأت می گیرد و فقط به خاطر رضای خداست نه به خاطر رضای نفس خود. توجه داشته باشیم رسیدن به چنین جایگاه و ضریب اطمینانی مستلزم هر لحظه شناخت و آگاهی یافتن از خویشتن است. شناخت از قوت ها و رفع ضعف ها و تبدیل آن ها به قوت ها، قدرت تشخیص ما را بالا می برد و قدرت و میزان مقابله را به ما خواهد داد. اطمینان و اعتبار ما را افزایش می دهد و ما را مورد مشاوره دیگران قرار می دهد. نباید ما به ازای رفع نقاط ضعفمان را از دیگران طلب کنیم و توقع داشته باشیم.

از چالش های رفتاری برای سنجش ثبات صفت جدید یا رفع ضعفی عمیق در خود استقبال کنیم تا در رسیدن به خصوصیات یک انسان کامل نزدیک و نزدیک تر شویم. مهم ترین قسمت هر رهرویی شناخت پیدا کردن از خود برای داشتن بهترین روابط اجتماعی، خانوادگی و بندگی است. بندگی کردن با ادعای عشقی که داریم نیازمند ظرفیت و وسعت بخشیدن مدام به این ظرفیت است، اگر نه با ظرفیتی ایستا نمی توان گام های بلندتر برداشت.

گفتیم تنها شناسه انسان ها برای خدا تقوای آنان است و نه هیچ عامل ظاهری و دنیوی دیگری. آقا امام حسین (ع) ثابت کردند دوری و نزدیکی به کعبه از او عاشق واقعی نمی سازد. آقا امام حسین (ع) مناسک و اعمال حج را با خود از حجاز به نینوا آورد و آنجا عزیزترین هایش را برای خدا فدا کرد و خانم حضرت زینب (س) بین تَل و خیمه ها سعی و صفا کرد. کعبه نشانی برای ختم الرسل و اعمال واقع در آن تماماً خلاصه ای از رسالت پیامبر است. واقعیت دین فقط و فقط مهر است و عشق. وجود نازنین مولا علی (ع) نمونه کامل این مهر و مهربانی و عشق است. امید که به نگاه مولا امیرالمومنین رهرویی شایسته و محبی حقیقی باشیم. والسلام…

Check Also

حُسن خلق(گشاده رویی و گشاده دستی)، پایان سال 94

بسم ا… الرحمن الرحیم شناخت فرزندان و مادران ائمه و همسران این بزرگواران تأثیر به …