غرور پنهان (عاشقی کردن)

بسم ا… الرحمن الرحیم

عاشقی کنیم با خدا، با فرستادگان خدا و با کلام خدا. می شود با خواندن صحیح و مطابق با لحن و آهنگ و توجه به مفهوم هر آیه با کلام الهی نیز عاشقی کرد و زمینه بروز معجزات توسط این کتاب الهی را برای خود رقم زد. تکلیف وار انجام دادن هر عمل بیشتر مشق است تا عشق.

بارها گفتیم قرآن در بطن خود معانی و تفاسیر مختلفی دارد اما اینکه ما چگونه ورود کنیم به دل و قلبمان مرتبط می شود. اینکه چقدر سرسپرده و عاشقانه ورود کنیم بی شک تفاسیر عمیق تری برداشت می کنیم مگرنه اینکه عاشق جز معشوق نمی بیند و هر چه کند در جهت رضای معشوق است. وقتی با عشق، درک و لذتِ تمام به صوت و آهنگ و کلام قرآن توجه می کنیم، مورد نظر و توجه معشوق قرار می گیریم. دقت کنیم با آواز خواندن قرآن متفاوت است از خواندن با صوت، لحن، تجوید ترتیل.

گفتیم در عبور از مسیر عشق، چالش ها و گذرگاه هایی پیش رو داریم. در عاشقی چیزی به معنای نمره گرفتن جهت عبور از مرحله ای وجود ندارد و چنانچه به فرض چنین اتفاقی بیفتد، مقطعی است؛ چرا که انسان تا زمانی که نتواند صفتی را در خود نهادینه کند نمی تواند عاشقی کند.

تصور کنید دو فردی را که یکی با زحمت فراوان و تلاش بسیار درس خوانده و موقع امتحان، برگه اش را معلمی تصحیح کند که به توضیحات توجه نمی کند و اگر کلمات کلیدی را نیابد، نمره نمی دهد و بالعکس فردی که کمترین مرور را داشته و بر حسب خوش شانسی معلمی برگه او را تصحیح کرده که صرفاً پر کردن جای جواب برایش رضایت بخش بوده اما در هر صورت هر دوی این دانش آموزان در شرایط دیگری از امتحان قرار خواهند گرفت که برای فرد اول که فرصت درس خواندن داشته آن امتحان سبک و راحت و برای دیگری که از فرصت قبلی استفاده نکرده سخت و دشوار خواهد بود.

عاشقی بهره بردن از همه فرصت ها برای رشد و پختگی ماست. گاهی اگر بنا به اتفاق، خوش شانسی، لطف و بخشندگی خدا از مرحله ای عبور کردیم، تصور نکنیم که می توانیم سایر مراحل را نیز بدین گونه بگذرانیم. اصلاً عاشق نمی تواند جهت کسب نمره عاشقی کند؛ چرا که عاشق، رضای معشوق را می بیند. بدانیم قبل از اینکه به چراها برسیم و به دنبال مقصر باشیم و به ایمان و باورمان حمله کنیم، یک بار برای خود علامت سوالی قرار دهیم و آن سوال را با صداقت تمام از درونمان جواب دهیم. بی شک پس از دریافت این پاسخ، پاسخ های دیگر را نیز خواهیم یافت.

هستند افرادی که بر حسب اعمال نیک، توکل و توسل شان عنایاتی از سوی خدا شامل حالشان می شود. مثلاً اتفاقی را قبل از وقوع می فهمند اما شیطان همواره در حال دشمنی است و در همین راستا نیز می تواند فرد را دچار گمراهی و کج روی کند و او را چنان دچار آسیب درونی کند که بیرونِ زندگی فرد نیز تحت الشعاع این آسیب قرار گیرد. گاهی عنایات الهی صرفاً امتحان ما هستند و باید به آن ها آگاه و هوشیار بود که اگر هوشیار نباشیم غرور پنهان فرصت جولان می یابد.

نکته قابل توجه اینکه عاشقی کردن منوط به سواد داشتن یا نداشتن نیست. همان طور که برای پیامبر (ص) نیز چنین بود و ایشان سواد نداشتند اما در روند عاشقی مسئله آموز صبر و درس شدند. مهم ترین مسئله در هر زمینه ای بستن منافذ ورود شیطان با شناخت از خود است. خواه بخواهیم مراتب عاشقی را در حد اعلا سپری کنیم، خواه در مرتبه ای پایین تر به پرستش خدا بپردازیم.

توانمندی ها وقتی در جهت هدیه دادن و رضای معشوق است، رشد را به ارمغان می آورد ولی وقتی توانمندی به جهت ابراز خود در انظار دیگران باشد قطعاً عامل بیداری غرور پنهان می شود. هر تعریف و تمجید از سوی دیگران باید در مرز ورودی درون ما بررسی و دسته بندی شود. در برخی مواقع تعریف و تمجید نه تنها دلیلی بر انگیزه و رشد نیست بلکه دلیلی بر لغزیدن و به خطا رفتن است.

در نامه مولا (ع) به مالک اشتر، حضرت می فرمایند: وای بر والی و حاکمی که تمامی افراد از او راضی باشند و هیچ گونه شکایت یا نارضایتی از عملکرد او نداشته باشند. چنین حاکمی وقتی این رضایت تام را می بیند ، در صدد بر می آید تا به سمت و سوی کارهایی برود که میل دارد و فکر می کند نیازی نیست تا خود را مقید به رعایت قوانین بداند. در حالی که برای هر انسانی خصوصاً کسانی که از موقعیت اجتماعی خاصی برخوردار هستند خداوند همیشه حاضر و ناظر است. همیشه کار وقتی سخت می شود که به مراحل بالاتر برود و در آنجا اشتباه موجب سقوط می شود. در عرفان این مسئله به مراتب سنگین تر و دشوارتر خواهد بود؛ چرا که در عرفان انسان به کندی جلو می رود و به تندی با لغزشی سقوط می کند.

استغفار را جدی تر بگیریم تا انبوه منفی ها و اشتباهات ما را دچار عقب افتادگی در راه یا سقوط نکند. بسیار زیباست اگر همچون پروردگارمان که تواب است و پذیرنده توبه، ما نیز در گذشت و بخشش دیگری پیش قدم باشیم و همچون خدای مهربانمان اشتباه دیگری را کاملاً از یاد ببریم و از منت گذاشتن بپرهیزیم. اگر در رعایت قوانین الهی می لغزیم و دائماً مرتکب اشتباه یا گناهی می شویم که در دایره عشق و عاشقی جایگاهی ندارد، خود را نه می توانیم عاشق و نه معشوق بنامیم.

به کارگیری اندیشه در مطرح کردن مباحث عرفانی و سوال و پرسش از این مقوله پیچیده و شیرین می تواند ما را در ارائه دانسته ها بیشتر کمک کند. فرض کنید دانشجویی را که با کمک گرفتن از ضابطه و رابطه نمره قبولی را از استاد می گیرد و فارغ التحصیل می شود. آیا می تواند بعد از مشغول شدن به کار در ارائه دانش و دانسته های خود موفق باشد؟ دریافت جوابِ آماده بدون تلاش و زحمت نمی تواند هیچ یک از ما را آماده وهله های بالاتری از عشق کند.

توانمندی کاذب همواره ترس را به دنبال می آورد؛ چرا که فرد خود واقف بر عدم صداقت خود در ارائه توانمندی اش می داند. ترس می تواند اضطراب دائم، خشم و بی رحمی را تولید کند حتی از مهربان ترین انسان. مهم است جواب این سوال را بدانیم که عاشق یا معشوق باید بترسد و در چه مرحله ای باید بترسد و در چه مرحله ای نباید بترسد؟ توجه کنیم صرف رسیدن تئوری به جواب نمی تواند ضامن سلامت ما در عبور از مسیر عشق باشد.

در کند و کاو کردن داشته ها و اندوخته هایمان را مدنظر قرار دادن و عملکردمان می تواند در پاسخمان به این سوالات بسیار کمک کننده باشد. رهرو باید خود را به جایی برساند که همچون مولا از حسادت ها به دور باشد و منیتی در او و اعمالش دیده نشود. ائمه تماماً به نام خدا، برای خدا و طبق فرمان خدا عمل می کردند و درست به همین دلیل بود که هرگز از مرز و محدوده الهی خروج نکردند و اسیر حسادت، کبر، غرور و منیت نشدند.

خانم ام البنین (س) نمونه بارزی دیگر از این خاندان نورند. هر قدر هم در وجود و رفتار این بانو گرانقدر کنکاش شود هرگز اثری از حسادت و منیت نه تنها در خودشان بلکه در فرزندانشان نیز یافت نمی شد. خانم ام البنین (س) در عشق ورزی به آقا امیرالمومنین (ع) بی همتا بودند؛ چرا که آن قدر مملو از عشق بودند که جایی برای حسادت و خودخواهی نگذاشتند. شناخت و آگاهی خانم ام البنین (س) تا جایی بود که با همین عشق و مهر خود را خادم مولا و فرزندان ایشان می دانستند و در عمل این خادم بودن را زندگی کردند.

ضریب عشق، ارزش و شخصیت معنوی خانم ام البنین (س) محصور و محدود به زیستن آقا امیرالمومنین (ع)، امام حسین (ع) و امام حسن (ع) در این دنیا نبود بلکه ایشان پس از شهادت این بزرگواران نیز دست از خادمی این خاندان نکشیدند و همواره در مسیر عشق گام برداشتند و بر ارزشمندی خود در آسمان و زمین افزودند. راه عشق بر همگان باز است و دعوت خدا برای بازگشت به اصل برای همه انسان ها برقرار. امید که در راه عاشقی همچون خانم ام البنین (ع) سرشار از آگاهی، شیدایی، شیفتگی و شایستگی باشیم. والسلام….

Check Also

عشق

بسم ا… الرحمن الرحیم رسالت آقا رسول ا… (ص) شامل درس هایی بود که نوع …