بسم ا…. الرحمن الرحیم
بارها گفتیم و شنیدیم خودشناسی اساس خداشناسی است و برای رسیدن به مقام قرب و کمال بندگی باید به کند و کاو درونی پرداخت. باید قوت ها، ضعف ها، کمبودها و عقده ها را شناخت و آن ها را سامان بخشید. پیمودن مسیر بندگی و عاشقی بدون ساختن و پرداختن به درون غیر ممکن است. از موکول کردن سفر به درون به روزهای آتی بپرهیزیم که این فرصت سوزی و تسلیم هوای نفس شدن و تنبلی کردن ها پیامدی جز عقب ماندگی ندارد.
سفر کردن به درون و بررسی کردن اخلاقیات، ضعف ها و قوت ها امری کاملاً شخصی و خصوصی بین ما و خدای ماست و نیازی نیست وقتی با وجهی از خویشتن روبرو می شویم آن را به دیگران بازگو کنیم؛ چرا که در این سفر بدیهی و واضح است که فرد ممکن است متوجه خصوصیاتی از خود شود که آن را دوست نداشته اما در نهان او لانه گزیده و او با رویارویی با آن خصوصیات غمگین شود یا گریه کند ولی باید گفت هر کجا به چنین وضعیتی برخورد کردیم بدانیم شفای درون آغاز شده و جُستن ها به ثمر نشسته و گره ای از گره های روان در حال گشوده شدن است، پس تسلیم غصه نشویم و برای درمان بکوشیم.
گاهی در کِشاکش شناخت ها و یافتن ها، انسان نیازمند کمک و راهنمایی است که در اینجا بهترین مشاور، آیات مبارک قرآن است، قرآنی که هر آیه و هر کلمه آن هفت تا هفتاد معانی را در خود داراست. بی شک ما قادر نیستیم تا به عمق قرآن پی ببریم اما در حد و وسع خود قادریم تا از آن راهنمایی و مشاوره بگیریم و در مرحله بعد رجوع به زندگی ائمه و بزرگانی همچون آقا ابالفضل (ع) و خانم حضرت زینب (س) که امام نبودند اما از امام بودن چیزی کم نداشتند، کمک و هدایتی الهی است که می تواند در شرایط گوناگون یاری گر ما باشد.
کمک گرفتن ما از کلام خدا و سیره ائمه زمانی برای ما قابل درک و تحقق یافتن است که به شناخت دقیق از نیازمندی ها، کم و کاست ها و زیاده روی های روان خود رسیده باشیم و درست در همین موقع است که می توان با رجوع به آن قسمت از زندگی ائمه که با مشکل یا مسئله ما مرتبط است، راه حل خود را بیابیم. یادداشت برداری از منفی ها و مثبت ها حین سفر به درون، آنالیز و بررسی ها توجه ما را سرعت می بخشد. تعادل چنانچه از قوت های ما خارج شود می تواند توقع، وابستگی و بسیاری خصوصیات افراطی دیگر را سبب شود.
خاندان آقا رسول ا… که سراسر محبت و عشق بودند، بسیار نسبت به خانواده و فرزندانشان مسئولیت پذیری توأم با مهر داشتند، به گونه ای که هرگز در این خاندان وابستگی به چشم نمی خورد. توصیه اکید دین، دوری از وابستگی و پرداختن به مسئولیت پذیری نسبت به خانواده، فرزند و غیره است. برای مسئول بودن و ارائه صحیح و درست مسئولیت ، مهم است که خودمان در باتلاق عقده ها و خلاء ها گرفتار نباشیم.
بسیارند افرادی که در کودکی به بی محبتی و کم توجهی مبتلا شده اند و در بزرگسالی عقده محبت دارند و در پی این کمبود به محبت کردن افراطی به دیگران می پردازند، بی آن که بدانند محبتشان نشأت گرفته از باور و ایمانشان است یا نشأت گرفته از بحران محبت درونی و یا دریافت ما به ازاء برای جبران خلاء عاطفیشان. بخشش و محبتی که صِرفاً به جهت جلب توجه و محبت انجام گیرد فقط توقع از خدا و بنده خدا را به وجود می آورد و جز زیان جسمی و روحی فایده و ثمره ای برای شخص نخواهد داشت.
مولای ما با همه عظمت وجودی که داشتند بسیار بر معاش تأکید کرده اند و فرموده اند: “بی معاش دینداری ممکن نیست”. پس نمی توان بدون باور به رازق بودن خدا و به منظور جلب محبت دیگری بخش عمده ای از معاش خود را بخشید و باز ادعای دینداری کرد؛ چرا که ظرفیت چنین بخشش عظیمی در شخص ایجاد نشده است. طرد شدگی ها و خلاء های کودکی مان را ببینیم، بشناسیم و التیام دهیم تا دیدگاهمان وسیع تر و ظرفیت وجودی مان افزون تر و باورمان غنی تر شود.
به سبب بستر متفاوتی که در آن رشد کردیم و نوع تربیتی که داشتیم، ضعف ها و قوت های متفاوتی داریم. بنابراین برخورد هر یک از ما با ضعف هایمان به نوعی مختص به خود ماست و درمان هرکس مختص به او و آسیب ها و کمبودهای روح اوست. نقطه مقابل هر ضعفی، قوت آن است و هر انسانی پتانسیل درونی آن را داراست که از ضعف خویش، نقطه قوتی عالی و متعادل ایجاد کند. انسانی که روح خود را ارتقا می دهد و با آرامش و امنیت خاطر بر زخم های آن مرهم می گذارد، باورش نیز تقویت می شود و محبتش رنگ خدایی می گیرد. چنین فردی هرگز از دیده نشدن محبتش بهم نمی ریزد و برایش قدردانی کردن یا نکردن دیگری مهم و ضروری نمی شود.
دانایی که در پس ارتقا روح ایجاد می شود، هدف را نیز ارتقا می دهد. هدفِ انسانِ رشد یافته، تنها دیده شدن از سوی خداست و کاملاً بر جایگاه خویش و جایگاه افراد مقابلش واقف است. این جایگاه، جایگاهی حقیقی و محصول رنجی است که در پی خودشناسی در او ایجاد شده و جایگاه تکبر و غرور نیست.
صبر خردمندانه ای که حضرت زینب (س) در رویارویی با مصیبت های عظیم در زندگی شان داشتند، نشانی روشن از دانایی و شناخت جایگاه خودشان بود. صبر حضرت زینب (س) ارائه دقیق و عمیق از شناخت و به کارگیری اندیشه بوده و به همین دلیل است که وقتی در غم و مصیبتی توسل به حضرت زینب (س) می کنیم به اندیشه خود امکان حضور در آشفتگی احساساتمان را می دهیم و به کمک اندیشه، درون پرتلاطم و احساسات برانگیخته شده خود را به گونه ای صحیح آرامش و سامان می دهیم.
ممکن نیست نیت و هدف انسانی، رضایت خداوند باشد و خداوند با او، برابر و مساوی عملش حساب کند. خدای کریم و با عظمت به قدر عظمتش اعمال نیک با نیت رضای الهی را محاسبه می کند و هرگز به پس انداز بنده ورود نمی کند. حضرت زینب (س) نیز همانند همه ما انسان بودند با همه خصوصیات یک انسان اما آنچه ایشان را متمایز کرده، تربیت عالی و پرداختن به درون بود. حضرت زینب (س) زیر بار مصیبت کربلا موی سپید کردند و کمر خم کردند اما در مجلس ابن زیاد همچون سروی استوار کودکان یتیم را زیر سایه مقتدرانه شان جای دادند و بر حقانیت آقا امام حسین (ع) لبیک گفتند.
ایشان مدیریت درونشان را به خوبی اجرایی کردند و مأموریت الهی شان را به نحو احسنت به پایان رساندند. در منزل حضرت زهرا (س) علاوه بر حضرت زینب (س)، خانم ام کلثوم (س) نیز حضور داشتند که هرگز جایگاه خواهر خویش را در ارائه توانمندی نداشتند و یا در منزل حضرت ام البنین (س) چهار پسر بودند که تنها یک نفر از آن ها لقب باب الحوائجی را دریافت کردند، هرچند سه پسر دیگر نیز از جمله شهیدان ارزشمند دشت نینوا بودند اما تنها آقا ابالفضل (ع) مشگل گشای عالم شد. مدیریت هر فرد و اجرای مسئولیت هایی که از سوی خداوند به او داده شده می تواند جایگاه او را نزد خداوند مشخص کند. به همین سبب است که خداوند در کلام نورانی خویش می فرمایند: “از هر کس به اندازه وسع او تکلیف می طلبم”.
در شرایط کنونی جهان با وجود همه اضطراب ها، شلوغی ها و … نیاز بشر رسیدگی به روح و پرورش آن است. از عدل خدا همین بس که به همه انسان ها توانایی رشد و ارتقا روح و روان را بخشیده و این امر را مختص عده ای خاص قرار نداده است. توانمندی در همه افراد و بنده های خدا وجود دارد و آنچه انسان موظف به انجام آن شده شناخت و ابراز این توانمندی هاست البته با توجه به استعداد خود. دقت کنیم هر یک از ما در عین بررسی هایی که در درون داریم باید خود را مدام به روز کنیم و با علم و امکانات روز به ارتقا درونی بپردازیم. مخترعین رایانه ها و یا اَبَر رایانه ها از امکان های مغز و درون انسان الهام گرفته و دست به اختراع چنین دستگاه هایی زدند. مغز انسان به گونه ای آفریده نشده که فقط مصرف کننده باشد و باید در قبال داده ای که به مغز می دهیم از آن مسئولیت بگیریم.
عقده ها، خلاء ها و عدم شناخت از فرزند در بسیاری موارد والدینی را پدیدار می کند که فرزندان را مکلف می کنند تا آرزوهای نرسیده و زندگی نکرده آنان را برآورده کنند. در حالی که ممکن است فرزند، استعداد یا علاقه مندی ویژه ای داشته باشد که در آن موفقیت چشم گیرتری دارد. کمی آگاهی و دانایی کافیست تا چنین والدینی با شناخت از فرزندشان کمک کنند تا علاوه بر پرداختن به علاقه مندی ها به رتبه های بالای علمی نیز دست یابند.
شرط کمک کردن و راهنمایی دیگران این است که ما خود در بن بست خلاء ها گیر نکرده باشیم. می شود خلاء ها و کمبودهای درونی را با جایگزینی و یا درمان آن به نقطه قوت تبدیل کرد و راهنما و یاری گر خود و دیگران بود. ان شاا… جزو کسانی باشیم که در کند و کاوهای درون محتاط و صحیح گام برداریم و مسیر حرکت به قرب را برای خود هموارتر کنیم.
توجه داشته باشیم رسیدن به قرب چیزی جدا از رسیدن به کمال انسانی است. انسانی که انسانیت را کامل فرا گرفته باشد. هدف و خواسته خدا از آفرینش این بوده که انسان به اصل خویش بازگردد و اصل انسان چیزی جز رسیدن به الله نیست. همان خدایی که در نهایت مهر، بخشی از روحش را در کالبد انسان دمید تا زندگی کند و در اثنای همین زندگی رشد کند و به تعالی رسد. والسلام….