بسم ا… الرحمن الرحیم
ایام، ایام شهادت خانم حضرت زهرا (س) است. عاشق بودن، رهرو بودن و بندگی كردن بدون عشق فاطمه (س) معنا ندارد. پروراندن عشق مولا امیرالمومنین (ع) در دل، بی عشق حضرت زهرا (س) بی معنا است. حركت كردن در مسیر روشن بندگی، الگوگیری، بهره گیری و حركت به سوی نور و تكامل بدون نور وجودی بانوی دو عالم ناممكن است و مسیری همواره تاریك و ناپیدا است. نام بردن از حضرت زهرا (س) و پرداختن به شأن و عظمت وجودی ایشان نیاز به ایام خاص و مناسبت ویژه ای ندارد، هر لحظه ی ما می تواند صَرف پرداختن به این بانوی بزرگوار باشد. و خوش به سعادت آنان كه نام این بانو همیشه و هر لحظه زینت بخش خانه دلشان است.
حالا كه قرار است خانه دلمان را زیبا و مهیای بندگی و عاشقی كنیم، بهتر است تا از زینت خاص خودش برای آراستگی و زینت بخشی آن استفاده كنیم . زینتی از جنس دختر رسول خدا و فرزندان بزرگوار ایشان. یادكردن از خانم برابر با نظر كردن خاص خداوند و ریزش رحمت الهی بر بنده ای است كه به ذكر و یادآوری ایشان می پردازد.
ولادت خانم در دورانی سخت و تاریك از جهالت بشر اتفاق افتاد. دوره ای كه به دنیا آوردن دختر، كاستی و ضعف و بدبختی پدر محسوب می شد و بسیاری از نوزدان دختر در اولین نفس های خود محكوم به زنده به گور شدن می شدند. در چنین شرایطی بود كه خانم از دامن پاك حضرت خدیجه (س) پا به عرصه جهان گذاشتند. برخورد حضرت رسول (ص) در زمان تولد دختر بزرگوارشان و نور عین قرار دادن ایشان و از سوی دیگر این فرموده خداوند كه خشم حضرت زهرا (س) خشم خدا و رضایتشان رضایت پروردگار یكتاست، مقام، شأن و منزلتی بی مانند را به زن عرضه داشتند و از زن شخصیتی گرانقدر و با ارزش ساختند.
زندگی خانم حضرت زهرا (س) با وجود عمر كوتاه خویش، كتابی است عمیق و ارزنده. خانم در پیروی از پدر، تعلیم و یادگیری و عمل به فرامین الهی و دستورات پیامبر (ص) در حد اعلا در همسری نمونه ای تمام عیار، و در مادری بسیار نمونه و كامل نقش ایفا كردند و فرزندی كه در دامن چنین مادری پرورش می یابد، مطمئناً خانم حضرت زینب (س)، آقا امام حسین (ع) و آقا امام حسن (ع) می شود.
عشق مولا (ع) به خانم حضرت زهرا (س) و گریه های شبانه و درد و رنج كشیدن از هجر همسر نیز درسی است عمیق از عشق و محبت كه به عنوانِ اساس و پایه زندگی برای هر زن و مرد است و این كه كانون هر زندگی به عشق، محبت و دوست داشتن گرم و منسجم می شود و شكل می گیرد.
سر زدن پیامبر (ص) به خانم حضرت زهرا (س) پس از اتمام هر سفر نیز درسی دیگر برای بهبود زندگی انسان ها است. درسی كه نشان می دهد این تنها اولاد نیست كه باید حق والدین را ادا كند، والدین نیز موظفند تا حقوق فرزندان خود را رعایت كنند و به آن ها جامعه عمل بپوشانند.تمام ایام زندگی خانم، حتی در سیاست و در جامعه تماماً حمایت از مذهب و دین امام زمانش بود. خانم به عنوان یك مسلمان و شیعه از امام زمان خویش پیروی می كردند نه به عنوان دُخت رسول خدا (ص) و همسر مولا (ع).
رسیدگی به سائل و درماندگان و ایتام از جمله اعمالی بود كه در بیت مولا مدام صورت می پذیرفت و ممكن نبود تا سائلی دست خالی از درب منزل ایشان باز گردد و این عمل در سیره این بزرگواران ارائه دهنده درس بخشندگی و گذشت است. اوج معرفت و گذشت زمانیست كه بتوان از كم ترین داشته ها گذشت و به دیگری كمك كرد. گذشت از مال و پول تنها قسمتی از بخشش و گذشت است. گاهی همدلی، هم سفر شدن و همراه شدن بالاترین بخشش برای فرد مقابل است. از آن جائی كه بخشش، ثمره عشق است، ممكن نیست كسی عاشق نباشد و بتواند بخشنده باشد. هر جا فردی با گذشت و بخشنده دیدیم، باید مطمئن باشیم كه خانه دلش با نور عشق معنوی و نور بندگی روشن است.
خانم حضرت زهرا (س) با وجود زمان كم و دروره زندگی كوتاه و با وجود این كه در خردسالی مادر بزرگوار خویش را از دست دادند و با وجود دشمنان بسیار، در اوج رسالت پیامبر (ص) برای ابلاغ رسالتشان و با وجود پذیرفتن مسئولیت همسرداری و عهده دار شدن تربیت فزندان در سن پایین، بسیار خوش درخشیدند و بسیار مفید و زیبا به زندگی و بندگی خویش پرداختند. خانم حضرت زهرا (س) زمانی به شهادت رسیدند كه خانم ام كلثوم تنها سه سال داشتند. سخنان كوبنده خانم حضرت زینب (س) و شجاعت به خرج دادن ایشان در كاخ عبیدا… همگی متأثر ار تربیت صحیح و اثرات رفتاری مناسبی بود كه در خانه مولا (ع) انجام می پذیرفت. بدانیم و فراموش نكنیم كه رفتارهای ما به چه میزان می تواند سازننده و یا تخریب كننده باشد.
در خانه حضرت زهرا (س) عشق حاكم بود و اجبار و منیت در آن وجود نداشت. بی نظیرترین كاخ عالَم از آنِ خانم حضرت زهرا (س) و آقا امیر المومنین (ع) بود. این كه گفتیم “زیبا نگاه كردن و زیبا اندیشیدن از وظایف رهرو مولاست”، در بیت كاه گِلی مولا (ع) و حضرت زهرا(س) به خوبی متجلی می شود. كاخ حضرت زهرا(س) و آقا امیرالمومنین (ع) از جمله جاودانه ترین و ماندگارترین كاخ ها است و این یعنی همان زیبا دیدن. همه درس هایی كه می گیریم درس های ارائه شده از زندگی پاك و مقدس خانم و مولا علی(ع) است.
گفتیم، پایه و اساس خانه دل هر یك از ما را اعتماد به نفسمان تشكیل می دهد و گفتیم زندگی انسان باید هدفمند باشد اما برای رسیدن باید انگیزه داشت. تنها خواستن و هدف داشتن نمی تواند ما را به هدف برساند، زیرا اگر انگیزه ای در ما به وجود نیاید و یا در وجودمان تقویت نشود نمی توانیم به هدف تعیین شده خویش دست پیدا كنیم و چنانچه به هدفمان برسیم به طور ناقص و بی اثر خواهد بود. انگیزه به صورت ژنتیك و اكتسابی در انسان به وجود نمی آید و قابل تهیه كردن هم نیست.
آنالیز و مرور برنامه هایی كه در درونمان جهت رسیدن به اهدافمان داریم ما را به این موضوع مهم خواهد رساند كه همه ما از خاكی بی ارزش خلق شدیم و آن چه از ما اشرف مخلوقات پدید آورده روح مقدس و مملو از قدرت و توانایی است كه خداوند در وجود ما به ودیعه گذاشته است. بنابراین باور و ایمان هر انسانی می تواند به وجود آوردنده انگیزه باشد. قدرتی كه وصل به پروردگار یكتا است. هدف مشخص و الهی داشتن همراه با انگیزه ای محكم و برگرفته ار ایمان و باور و یاری خدا و مدد مولا (ع)، می تواند تك تك ما را به فرجامی زیبا و مورد رضای الهی برساند؛ فرجامی كه از منیت فاصله دارد و انسان را به تكبر نمی رساند.
وقتی هدف با رحمانیت ایجاد شود، باور و ایمان در جای خود قرار می گیرد، در چنین شرایطی هیچ گاه انگیزه به خلاف و به سمت شیطان نمی رود و همانند یك مغناطیس همه نیروهای ظاهری و غیبی و همه نعمات و رحمت ها را شامل حال انسان می كند. زمانی انسان هدف گذاری درست و همراه با انگیزه صحیح را خواهد داشت كه از شش مورد ” عقل، مهر، حیا، تكبر، كینه و طمع ” كه در كنار انسان قرار دارد تنها سه مورد اول را انتخاب كند و بكار ببندد. از جمله مسائلی كه همیشه باید با آن آگاهانه و هوشیارانه برخورد كرد، مسئله سمت راست ما ( عقل، مهر، حیا) و سمت چپ ما ( تكبر، كینه و طمع) است . ما باید به مغزمان فرمان دهیم و برایش این برنامه را بریزیم تا همان طور كه در مواقع قرار گرفتن در معرض خطر به ما هشدار می دهد، در موارد دیگر نیز برنامه صحیح و مطابق با مسائلمان را برایمان اجرایی كند. چنان چه مغز هر یك از ما دارای چنین برنامه ای باشد در مسیر رسیدن به هدف ابتدا با عشق الهی و سپس با نظم الهی هم سو خواهیم شد. وقتی نظم الهی در طی مسیر با ما همگام می شود هدف ما بیمه می شود. هدفی كه ما را به بیراهه نمی برد و عشق ما را تقویت می كند.
ما باید این باور را در درونمان شكل دهیم كه من می توانم؛ و اگر در این باور به توانستن، ناخود آگاه رسیدیم به این كه خدا به ما كمك می كند و خدا پشتیبان ما است، مطمئن باشیم كه در هر جهتی كه گام برداریم به موفقیت خواهیم رسید. خدای مهربان به راحتی نعماتش را در اختیار ما انسان ها قرار داده است. ما فقط باید یاد بگیریم كه چگونه از این نعمات برداریم، استفاده كنیم و در ذخیره آخرت خود جای دهیم.
در تاریخ دینی ما بودند عارفانی كه سوار بر شیر می شدند و یا از نظر ما انسان ها مسائلی عجیب و غریب برایشان اتفاق می افتاده و یا بودند عالمانی كه به سبب مجازات باید طعمه ی حیوانات درنده می شدند اما این حیوانات در مقابل آنان سر فرود آوردند. این مسائل اتفاق نمی افتد مگر به سبب پرورش روحی كه انسان در خود ایجاد كرده، این كه اصل خویش را شناخته و خداوند را حاضر بر امور خود دیده است. صِرف خواندن نماز ایمان انسان ها محكم نمی شود و قدرت خدایی را در وجود، ذهن، اعمال و توشه برداری های او قرار نمی دهد.
وقتی انسان به عشق خدا می پردازد و در مسیر رهرویی قرار می گیرد، به جایی خواهد رسید كه از فراق یار می نالد. غزلیات حافظ و مولانا سرشار از ابیاتی كه در فراق و هجر یار نالانند. برخی از انسان ها برای طی كردن مسیر الهی و رسیدن به قرب، شروع به گرفتن اذكاری در یك مدت معینی می كنند، مدتی كه، در آن مسئول می شوند تا درحین گفتن ذكر، غذای حیوانی تناول نكنند، حتی لحظه ای دروغ نگویند، تهمت و افترا نشنوند، غیبت نكنند، بد نكنند و طمع نداشته باشند. مجموعه این اعمال و باید و نباید ها مشق عشق ما را تشكیل می دهد. بنابراین مشق عشق كاملاً ذكر است.
گفتیم عشق مسیر میانبر ما برای رسیدن به قرب است. در عشق جایگاهی است كه “من” نیست و “ما” است؛ یعنی هم عاشق و هم معشوق برای رسیدن به سمت یكدیگر در حركتند. در مرام و عشقی كه بنده خوب خدا برای طی كردن مسیر خود انتخاب می كند این فرد نیست كه به سمت ذكر می رود بلكه ذكر است كه به سمت فرد می آید. جایگاه عشق “من” ندارد. حس مشتركِ در انتظار یار بودن در عصر هر پنجشنبه حس زیبایی است كه از مورد قبول قرار گرفتن عشق ما نشأت می گیرد و این یعنی توانایی و توانمندی برای طی كردن ادامه راه.
“هدف نهایی” ما رسیدن به “بیت مولا” و “قرب الهی” است. پس مبادا هدف هایی را انتخاب كنیم كه در حد راه ما نباشد، هدف های انتخاب شده در این مسیر باید بزرگ باشد. وقتی انسان در هدف بزرگ خدایی گام برمی دارد باید مطمئن باشد كه خدا همیشه با اوست و هیچ گاه تنها نمی ماند و در اموراتش درمانده نخواهد شد. وقتی ضریب اعتماد به نفس در انسان بالا رود و همه حركات بر مبنای عشق الهی صورت گیرد و ذكر خداوند دائماً در قلبش جاری شود و در فراق یار نالان باشد، ممكن نیست مطلقاً به امور و مسائل دنیوی و شكم پرستی بپردازد و اگر پرداخت، مطمئناً گوشه ای از آن به خاطر عشق الهی او خواهد بود.
سالی كه در پیش روی داریم را با علم به این كه تنها نیستیم و با تعیین هدف های بزرگ آغاز كنیم. با ایمانی كامل انگیزه هایمان را پیدا كنیم و اطمینان داشته باشیم كه دیر یا زود به مقصد خواهیم رسید. سال جدیدمان را با این هدف آغاز می كنیم كه مسیر بیشتری را به سمت یار طی كنیم و از مشكلات و موانع موجود در مسیر نهراسیم. مراقب باشیم تا فرصت عید را برای دیدار و دست بوسی از پدر، مادر و سالمندان از دست ندهیم. والسلام…