بسم ا… الرحمن الرحیم
از كرم و بخشش و لطف بی كران سه ساله ی آقا امام حسین (ع) همین بس كه :
دختر سه ساله ای كه دیار و مذهبی دیگر داشت در حالی كه از طبابت اُطباء كشور خویش مأیوس شده بود، برای درمان رو به سوی شهر دمشق گذاشت و راهی شد. در مجاورت مرقد مطهر خانم رقیه (س)، اِسكان پیدا كردند تا برای آمد و شدهای مراحل درمان مكانی برای استراحت داشته باشند. روزی از روزها كه دختر مسیحی در كنار پنجره نظاره گر مرقد این بزرگ بانوی كوچك بود و در انتظار رسیدن مادر برای رفتن به سوی حرم و دیدن حرم مطهر خانم بود، ناگهان در عالم رویا دید كه دختر بچه ای به سوی او آمد و از او خواست تا بلند شود و با او بازی كند، دختر بچه در حالی كه می دانست نمی تواند راه برود بلند شد تا با دختر بچه بازی كند، در این هنگام مادر رسید و فرزندش را در سلامت كامل یافت. دستان كوچك رقیه سه ساله آقا امام حسین (ع) همیشه اعجاز آفرین بوده و هست.
انتظار رسیدن ایام خاص، افراد و هر شور و نشاط، نیكی و خوبی در پس انتظار ایام و یا افراد وجود دارد، بسیار شیرین و گواراست. امید كه انتظارهای ما، همگی در راستای رضای الهی باشد.
و اما نقش واقعه كربلا در جهان و جهانیان همین بس كه دایره المعارف كربلا را می توان پس از قرآن بزرگ ترین معجزه الهی خواند، چرا كه به لحاظ تفسیر هیچ ایستایی در موج خروشان قیام كربلا وجود ندارد. بررسی كردن لحظه به لحظه حركت كاروان آقا امام حسین (ع) از حجاز تا نینوا تماماً درس است؛ به گونه ای كه با گذشت قرن ها بررسی و تحقیق از این حركت عظیم، انسان توانسته است، تنها جرعه ای از اقیانوس درس ها و حكمت های موجود در حقیقت كربلا را درك كند. بارها گفتیم و شنیدیم، نظم و مدیریت واقعه عظیم كربلا تا ظهر عاشورا به دستان مبارك آقا امام حسین (ع) بود و از ظهر عاشورا به دستان پر عظمت بانوی صبر و عشق، خانم حضرت زینب (س) سپرده شد.
در داستان سیاح نیز اشاره كردیم كه آقا امام حسین (ع) در اوج تشنگی، قدح آبی را كه سیاح به ایشان داده بود را بر صحرای داغ نینوا می ریزند و از ماسه های صحرا، قدحی از لعل و جواهرات را به عنوان صِله در اختیار سیاح قرار می دهند و حقیقت عشق بازی آل ا… را با برداشتن حجاب ها از بین دو انگشت به او نشان می دهند.
آقا امام حسین (ع) با توجه به علم، قدرت و اختیاری كه در دست داشتند، تمامی همسفران خویش را در مسیر اهداف الهی خویش قرار داده بودند. از سویی دیگر، انسان هایی كه عازم بودند مطیع و تسلیم محض امام و پیشوای خویش بودند اما مسئله مهم تر مشكلات، سختی ها و مصائبی بود كه از بعد از ظهر عاشورا به دور از هر خودباختگی باید اداره می شد. بعد از ظهر عاشورا می تواند از جمله لحظات نابی باشد كه می تواند درس های بزرگی را در خود داشته باشد. بسیارند انسان هایی كه در برابر سختی و ناملایمات زندگی دچار خودباختگی و آشفتگی شده و نظم و نظام و عقل و منطق خود را از دست می دهند.
صفحه ابتدای درس گیری از بعد از ظهر عاشورا می تواند صحنه رُعب آور و هراسناك حمله دشمن و آتش زدن خیمه ها باشد. لحظه ای كه كودكان همگی بر وجود نازنین عمه تكیه زده و در دامان این بزرگ بانو پناه می آورند. مصیبت برای همه ی انسان ها مصیبت است. غم از دست دادن عزیزترین ها در یك لحظه و پذیرش مسئولیت اُسرا و اداره شرایط نامساعد از سویی دیگر بار سنگینی در بعد از ظهر بر دوش خانم حضرت زینب (س) قرار می دهد اما شگفت انگیزترین معجزه وجود این بانوی عظیم زمانی متجلی می شود كه فشارهای بی حد و اندازه وارد بر بانوی عشق و ایثار ذره ای ایشان را از مسئولیت هایشان دور نمی كند.
شأن حجاب و پوشش صحیح خانم در میدان و در میان ناله كودكان و شیوَن مادران از جمله همین مسئولیت ها بود كه هیچ سختی، قادر به خدشه دار كردن آن نبود. ایستادگی توأم با تأمل و تعمق و ایمان راسخ به خدای یكتاست كه می تواند درون انسان را زینب وار تربیت كند و یا بالعكس دچار ذلت و خواری كند. هر چند نمی توان ایمان، اعتقاد و باور اطرافیان را در برابر صبر و ایستادگی های خود نادیده گرفت.
خانم حضرت زینب (س) در زمانی به اجرای صحیح و بی نقص مسئولیت خویش پرداختند كه صاحب قدرت و از امام زمان خویش به دور بودند. اما ایشان ثابت كردند وقتی عشق بر ایمان، باور و یقین، قلب و مغز انسان نهادینه می شود، انسان تحت هیچ شرایطی از مسئولیت و مأموریت الهی و اجتماعی خویش دست برنمی دارد.
خانم حضرت زینب (س) در واقع بین ماندن و باختن در شرایط نامطلوب، ماندن را انتخاب كردند و برای انتخاب خود استوار گام برداشتند. بر فرد مصیبت زده هیچ حرجی نیست، خداوند خود وعده همراهی و اجر به صاحب مصیبت و گرفتار داده است اما قدرت اختیار و انتخاب بشر در حین مصیبت و براساس ایمان درونی اوست كه از او، فردی خودباخته و منزوی یا فردی توانمند و توانگر می سازد.
خانم حضرت زینب (س) ماندن را بر باختن ترجیح دادند و با برنامه و نظمی منطبق با نظم الهی، آشفتگی حاكم بر شرایطتشان را مدیریت كردند و به ثمره ای نیكو رساندند و پیام عشق را به زیباترین حالت به گوش جهان و جهانیان منتقل كردند. پشتوانه خانم برای غوطه ور نشدن در دریای خونین مصیبت كربلا، عشق بود و ایمان. ایشان بر آقا امام حسین (ع) نه تنها به عنوان برادر بلكه به عنوان امام زمان و مراد خویش عاشق بودند و عشق می ورزیدند. خانم علیرغم همه عواطف و احساسات ناب عاشقانه، مادرانه و خواهرانه خویش، در اوج بلا و مصیبت تسلیم خودباختگی، به هم ریختگی و فروپاشی درونی نمی شوند و همه ابعاد مسئولیت خویش را به درستی اجرا می كنند. خانم موظف بودند تا با وجود همه مصیبت ها، سختی ها، گرسنگی ها و تشنگی ها ،شأن و منزلت خاندان رسول ا… (ص) را حفظ كنند و از شكستن و ذلیل شدن در برابر دشمن خودداری كنند.
یادمان باشد وقتی شكست را می پذیریم و خود را وارد ورطه خودباختگی می كنیم تأثیرات سوئی را بر اطرافیان می گذاریم. ما انسان ها سلسله وار و زنجیروار به یكدیگر متصل هستیم و جایز نیستیم كه درون خود را با سختی ها و به هم ریختگی ها تضعیف كنیم. محكم ترین و فولادی ترین زنجیرها نیز با حذف یك حلقه از هم گسسته می شوند.
همه ما محبان آل ا… زمانی مشمول دعای این بزرگواران واقع می شویم كه با شعور و درك حقیقی به عزاداری و رهرویی آن ها بپردازیم. ایستادگی و ماندن در مقابل مصیبت ها به معنای اشك نریختن بر غم و مصیبت نیست. خانم حضرت زینب (س) نیز بر مصیبت های خود گریستند اما نه در مقابل دشمن و نه در مقابل كودكان و زنان رنج دیده؛ آیا ما از این الگوی به تمام معنای استقامت درس گرفتیم تا در مشكلات چنان مقاوم عمل كنیم كه الگوی كودكانمان باشیم؟
هِنده ملكه شام شب هنگامی كه برای عبادت بر می خیزد، متوجه افراد و ناله هایی در اطراف كاخ می شود، و از صدای ناله ها چنین برداشت می كند كه افرادی كه در خرابه نزدیك كاخ به سر می برند افراد با اصالت هستند؛ ولی ما در غم ها و مصیبت ها صدای ناله ها و گریستن های خویش را نمی شناسیم و بر آن ها تسلط نداریم.
از صحرای نینوا تا خرابه ی شام نیز تمامی حركت ها، سخن ها و گریستن ها درس بود. از روز عاشورا تا رسیدن اُسرا به شام تنها چند روز زمان سپری شد، اما در همین چند روز به قدری بار مصیبت و سختی بر وجود مبارك خانم حضرت زینب (س) سنگین بود كه هِنده در رویارویی با ایشان، ابتدا متوجه وجود مربی و استاد خویش نشد. مصیبت كمر خانم را خم و سیاهی مو را به سپیدی تبدیل كرده بود اما ایشان در كاخ عبیدا… چنان می نشینند كه عبیدا… را وادار به سوال كردن می كنند. اسم رهرو بودن، مرید و شیعه بودن بسیار عالی و خوب است اما ماندگاری در عامل بودن و ایستادگی است. بارها گفتیم كربلا زنده ماند، چون خانم حضرت زینب (س) به بهترین نحو مأموریت خویش را به انجام رساند.
همان طور كه خودآزاری، دیگر آزاری به وجود می آورد. خودباختگی نیز پیامدهای گسترده ای را موجب خواهد شد. از شعار به عمل برگردیم و عهد ببندیم. زینب گونه زیستن را بخواهیم و به آن عامل باشیم. نباختن در مقابل سختی ها، یعنی ممارست بر صبر داشتن و از جایی كه صبر پیشه كردن فرمان خدا است، اطاعت امر الهی سبب محقق شدن وعده های الهی یكی از پس دیگری خواهد شد.
مربی و استادی چون حضرت زینب (س) می تواند كودكی سه ساله را چنان تربیت كند كه ضجر خارهای بیابان و تازیانه دشمن را برای وفادار بودن به عهد و پیمانش تحمل كند. در زمان اقامت دُخت آقا امام حسین (ع) در خرابه های شام و چشم انتظاری برای رسیدن عهد و پیمان، دخترِ بزرگترین و مشهورترین تاجر شام با ایشان هم بازی می شود و تنها از ظاهر ایشان متوجه گرسنگی خانم می شود. شب هنگام و در حین خوردن شام، غذای خود را كنار می گذارد تا فردا با دُخت آقا امام حسین (ع) هم سفره شود و قدری از غذای خود را به او دهد و از گرسنگی هم بازی خود كم كند. سخاوت و بخشش دختر تاجر در حالی انجام می شود كه دختر سه ساله ی آقا امام حسین (ع) علیرغم همه سختی و رنج راه، لب به سخن و یا درخواست باز نمی كند و گرسنگی و غوغای درون خویش را فریاد نمی زند. وای بر ما كه قدری صبر نمی كنیم و برای هر نداشتنی فریاد سر می دهیم و دست نیاز به سوی هر مخلوقی دراز می كنیم.
عاشورا بر پا شد تا وظایف و مسئولیت ها شناخته شود. عاشورا بر پاشد تا سنگ محك ما برای ارزیابی قرار گیرد و الگو حركات، رفتارها و گفتارهای ما باشد. فراموش نكنیم كه خداوند به ما قدرت صبر در مصیبت ها و مدیریت ناملایمات را عطا كرده، فقط كافی است تا او را بخوانیم و از او مدد بگیریم. یاد خدا اسباب ایجاد آرامش و صبر و دور شدن از فساد و گناه است. هیچ بنده ای صِرف داشتن زیبایی، پول و مقام صاحب برتری نیست. دیدگاه هر انسانی جهت دهنده ی آن انسان به سوی بهترین ها و یا بدترین هاست. حركت كردن حكم الهی است و ایستا بودن نهی الهی. خداوند انسان را به پویایی و حركت دعوت كرده و از حرص و طمع داشتن باز داشته است.
تسلیم محض خدا بودن است كه رضایت و خشنودی خدا را ایجاد می كند. بانو حضرت زینب (س) نیز تسلیم محض خداوند بودند. گیرندگی و تربیت ویژه خانم رقیه (س) است كه ایشان را از همراهان متمایز می كند. آثار عشق همیشگی و ماندگاری آثار ظلم و ستم فانی و از بین رونده است و این چنین است كه قرار ساده ی رقیه ی آقا امام حسین (ع) اكنون میعادگاه وصل عشاق به معبود شده و كاخ یزید ستمگر مخروبه ای پست.
والسلام….