غرور و منیت، جایگاه نماز، تغذیه جسم و تغذیه روح

بسم ا… الرحمن الرحیم

بی تردید انتهای مسیر هر انسانی در هر نوعی از زندگی مرگ است. حضرت عیسی مسیح (ع) با وجود دم مسیحایی و همه عظمت و محبوبیتی كه دارا بودند، همانند سایر انسان ها در زمان تعیین شده، مسافر دیار باقی شدند.

باور و یقین بنده ی خدا باید بر این باشد كه همان گونه كه تأمین زندگی در این سرای فانی نیاز به برنامه ریزی و ذخیره سازی دارد، زندگی در سرای ابدی نیز نیازمند توشه و آذوقه است. همه ی ما می توانیم در بودنمان (زمان حیاتمان) چنان زیبا زندگی كنیم كه رفتنمان نه تنها سبب خوشحالی نشود بلكه باعث غم و دلتنگی سایرین شود و همه در نبودمان از ما به نیكی یاد كنند و از صمیم قلب برای ما طلب مغفرت و سعادتمندی كنند. فراموش نكنیم كه اگر امروز یادی از رفتگان می كنیم در واقع فردای رفتنمان را تضمین می كنیم كه فلسفه ی یادكردن از اموات و به قبرستان رفتن، این است كه تنها اعمال ماست كه باقیست چرا كه جسم، زیر انباشتی از خاك، جذب خاك می شود ولی روح تا دمیده شدن صور در برزخ قرار می گیرد تا بی هیچ افراط و تفریطی پاسخگوی اعمال و رفتارش باشد.

در تاریخ خلقت بشر تاكنون بسیار بودند انسان هایی كه چه بسا زیبا و كامل تر از ما به بندگی و رهرویی پرداختند اما در گرداب منیت و غرور به هلاكت رسیدند؛ از جمله این افراد قاتل آقا امام حسین (ع) شِمر ذی الجُوشَن كه روزگار فراوانی از عمر خویش را در یاری و مدد رسانی به آقا امیرالمومنین (ع) سپری كرده بود و همیشه سپر و جان نثار مولای خویش بود و از یاران غیور امام در جنگ صفین بود. شِمر بارها و بارها (به روایتی شانزده، هفده و یا هجده مرتبه) پای برهنه عازم سفر حج شده بود و شب های فراوانی را در مناجات با یار و ادای نماز شب به سحر رسانیده بود، او از مفسِران كتاب وحی نیز بود و كتاب الهی را مورد تفسیر قرار می داد؛ اما اسیر و در بند غرور و منیت شدن، از چنین عاشق و سالكی انسانی مغرور و لعنت شده پدید آورد به گونه ای كه برای رسیدن به جاده و مقامی پوچ و دنیوی سر از سینه ی محبوب ترین خلق خدا جدا كرد و وقتی شمر با وجودی مملو از حرص و طمع دست به شمشیر می برد تا سر از تن مبارك یكی از دلایل خلقت آقا امام حسین (ع) جدا كند شمشیر نمی تواند جایگاه بوسه های پیامبر (ص)، آقا امیرالمومنین (ع) و خانم حضرت زهرا (س) فرود بیاید تا این كه آقا امام حسین (ع) خود محل بریدن گردن مباركشان را نشان می دهند.

و وای بر انسانی كه غرور و منیت، چشم تعقل و اندیشه او را می بندد و اولاد پیامبر (ص) را از دین برگشته و مُرتَد می نامند و این چنین به مبارزه با وی می پردازند. در قیام عاشورا زر و سكه و طلا تا مرز خریدن حكم اِرتداد از قاضی شُریع نیز پیش رفت تا جایی كه حكم بر آن شد كه امام و یارانش به واسطه ی نیمه تمام گذاشتن حج جزو خوارجین و افراد از دین برگشته هستند و محكوم به حكم ارتداد هستند؛ بدین ترتیب بیانه هایی از پیش نوشته شده در سایر بلاد اسلامی منتشر شد تا آقا امام حسین (ع) را فردی مرتد بدانند. غرور و تكبر چنان سقوطی را برای شمر رقم زد كه تا هستی هست و زمان و زمین برقرار است لعن و نفرین ها بر او جاریست. شیطان همیشه آماده و مهیا كننده ی هر انحراف و گمراهی است.

متأسفانه انسان هایی هستند كه علیرغم همه ی خوبی ها، مهربانی ها و رعایت حق و ناحق ها از خواندن نماز امتناع می كنند و متقعدند كه داشتن دل پاك و سالم برای بندگی كافی است؛ اگر چنین بود مولا امیرالمومنین (ع) و اولاد پاكشان، كه صاحب دل و وجودی پاك و مطهر بودند كه دل هیچ انسانی همپا با آنان نبوده و نیست، آقا امیرالمومنین (ع) در حالی كه در محراب و برای اقامه ی نماز بودند، به فیض شهادت نائل شدند و همچنین سی تا چهل تن از یاران با وفای آقا امام حسین (ع) در حین اقامه ی نماز آقا به شهادت رسیدند. عبادات و معاشقه ها و نمازهای شبانه و ناله های برگرفته از ترس از خدا در یكایك امامان ما حاكی از جایگاه ویژه نماز در ترسیم بندگی دارد.

آقا امیرالمومنین (ع) یكی از ستون های بی بدیل خلقت آسمان و زمین هستند. ایشان نور همراه پیامبر اكرم (ص) در معراج و گذر از آسمان هفتم و نزدیك شدن به خدای عزوجل هستند؛ اما با همه ی عظمت، چهره ی بندگیشان را در اقامه ی نماز هویدا می كنند و با تواضع و فروتنی در مقابل معبود پیشانی بر خاك می گذارند. آقا رسول ا… (ص) تنها پیامبری بودند كه به معراج رفتند چرا كه ایشان رحمة للعالمین اند. تمامی رحمت ها و نعمت هایی كه در جهان هستی دیده شده و دیده خواهد شد تنها جرعه ای از اقیانوس بیكران نعماتی است كه در اختیار پیامبر ما (ص) قرار گرفته است.

و وای بر خواب غفلتی كه ما در آن فرو رفتیم و از چنین رحمتی خود را بی بهره و بی نصیب كردیم. هرقدر خوب و پاك باشیم و اعمالمان پسندیده و صحیح باشد تا زمانی كه بر اَدای فریضه ی نماز كاهل و سست باشیم هیچ یك از اعمالمان مورد قبول درگاه الهی قرار نمی گیرد. همسفران و همراهان ما در مسیر سبز عاشقی فرشته سیرتان و مه رویان هستند كه گذشت و همدلی را بر هر چیز اولویت می دهند. كسانی كه رحمت بخشیدن را به بهای خریدن زحمت و رنج نثار دیگر بنده های خدا می كنند و تنها نور را برای خود روا نمی دارند و از نور می بخشند و می بخشند و می بخشند.

 اما باید بدانیم پذیرفته شدن اعمال زیبای رهروی ما در گرو به جا آوردن نماز است. خدایی كه از هر فرصت و بهانه ای برای بخشیدن و عفو بنده استفاده می كند، ابتدا از نماز و اهل نماز بودن بنده سوال می كند. هرچند خداوند صمد و بی نیاز مطلق است و نیازی به نماز و طاعات ما ندارد، اما اطاعت كردن از فرامین الهی در صدر هر عملی واقع شده و گذرنامه ی ما برای عبور و مورد شفاعت قرار گرفتن است.

اعمالمان را مطابق با خانه ی عنكبوت بنا نكنیم كه هر عملی منهای نماز حكم خانه ی سست عنكبوت را داراست. در سفر هر انسانی به دیار باقی بعد از شهادتین اولین سوال در مورد نماز و اهمیت به نماز است. بیشترین درس های آقا امیرالمومنین (ع) در نماز به انسان ها داده شده تا نشان داده شود كه نماز شاه كلید ورود به سرزمین رحمت، بخشندگی و محبت خداست.

در تاریخ دین اسلام انسان های صاحب كرامت به واسطه ی علم الهی كه در درونشان قرار داشت در بسیاری مسائل علم داشتند. حبیب ابن مظاهر به عنوان یكی از وفادارترین یاران امام حسین (ع) و میثم تمار از جمله صحابه ی آقا امیرالمومنین (ع) بر چگونگی به شهادت رسیدنشان اِشراف داشتند اما باز هم دست از یاری امام زمان خویش برنداشتند. اهل نماز بودن اینان را در صف برگزیدگان و انتخاب شدگان قرار داده بود.

جناب مالك اشتر از صحابه ی خاص آقا امیرالمومنین (ع) هم به سبب شناخت، معرفت و ایمان و هم به سبب قدرت جسمانی از بهترین یاران به شمار می رفتند. مردی یهودی روزهای بسیاری را به دشنام و ناسزاگویی و آزار و اذیت این بزرگ مرد می پرداخت تا این كه روزی قصد می كند تا پس از آزار وی به دنبال او حركت كرده تا جوابی برای این همه سكوت او بیابد و بداند كه او چرا پاسخی به آزار و اذیت های او نمی دهد؛ پس از اندكی دنباله روی می بیند كه جناب مالك بر مسجد وارد شده  و نماز خواندند و با بردن نام مرد یهودی بر او دعا كردند.

به عنوان رهروی مولا باید اولویت ما نماز باشد. مهم ترین و محكم ترین نگاه، نگاه لحظه به لحظه خدا است كه بر همه احوالات ما حاضر و ناظر است. بجا آوردن نماز و مطیع فرمان الهی بودن می تواند بسیاری از اعمال  نكرده ما را جبران كند اما كوهی از اعمال نیك و پسندیده نمی تواند بی نمازی ما را پوشش دهد.

برای افراد اهل نماز نه تنها ترس و وحشتی از مرگ وجود ندارد بلكه از زمان جدا شدن روح از جسم رحمت الهی شامل حال مُحتَضَر و نهایتاً مُتِوَفی می شود و در جایی كه مال و فرزند نمی توانند یاری رسان انسان باشد نماز و عبادت و عمل صالح می توانند فریادرس او باشند. برای مورد شفاعت قرار گرفتن كافی است تا اهل نماز و عبادت باشیم، آن وقت است كه باران نور معصومین (س) و فرزندانشان، ظلمت و تنهایی هایمان را روشنی می بخشند. در لحظه ی ابتدایی مرگ انسان با ایمان و صالح توانمندی های جسمی خویش را به روح منتقل كرده و به این طریق هوشیار و بینا به جهت رحمت الهی حركت می كند.

خداوند نعماتش را برای انسان آفریده تا بهره مند و شاكر باشد، نه این كه با لذایذ دنیوی سرای فانی خود را آباد و سرای آخرتش را خراب و ویران كند. خداوند امكان و اجازه ی لذت بردن از لذایذ صحیح دنیا را برای بنده فراهم كرده تا از آن ها استفاده كند و راه بندگی را پیش بگیرد. بنده ی حقیقی، شاكر بودنش را بر داشتن ها و نداشتن ها ابراز می كند و عشق حقیقی خود را در كنار رفتن حجاب ها و دیدن و شنیدن و بوییدن یار نمایان می كند؛ همان گونه كه آقا امام حسین (ع) در شهادت عاشورائیان اشاراتی به چنین عشق بازی هایی داشتند.

یاران آقا امیرالمومنین (ع) نیز صاحب معجزه و علم الهی بودند به طوری كه حبیب ابن مظاهر به همراه میثم تمار زمانی كه از در ورودی كوفه می گذشتند، جناب حبیب ابن مظاهر می فرمایند: میثم می دانی كه دست و پای تو را بریده و سپس به شهادت می رسانند، جناب میثم تمار نیز می فرمایند: من نیز تو را می بینم كه سر بر نیزه از این مكان گذر می كنی. مردمی كه در اطراف این دو بزرگوار بودند آنان را به تمسخر گرفته و از عالِم بزرگ شهر جویای حقیقت می شوند. ِعالم نیز در پاسخ، جزییات كامل شهادت این دو بزرگوار را بیان می كنند و بر فرمایشات آنان مُهر تأیید می زنند. ما نیز به حكم رهرو بودن از این قاعده مستثنی نیستیم. یكی با نعمت دید باطن و دیگری حس باطن، یكی با سخن قلب و دیگری با منع دست و پا از حركت در حرام. مدال بندگی را با سُست نمازی و كاهل نمازی از خودمان دور نكنیم. عامل باشیم و دیگران را نیز به اَدا و استمرار در این فریضه ی بزرگ دعوت كنیم.

نباشیم از دسته انسان هایی كه محبت را قدر نمی دانند و فراموش كننده ی خوبی ها و گذشت ها هستند كه افراد قدرنشناس، افرادی نامطمئن و غیر قابل اعتمادند. نباشیم از دسته انسان هایی كه بركت خداوند را به طوری عمدی به زمین انداخته و سبب زیر پا كردن بركت خدا شویم كه سلامتی، بروز توانمندی ها و امكانات و شرایط از جمله بركات الهی هستند. بركاتی كه اگر در سویی الهی به كار بسته شودند باقیات صالحات ما خواهند بود.

خداوند بنده را به نیكی دعوت كرده است و فرموده: هَل جَزا الاِحسان اِلا اِحسان. خداوند خود وعده كرده كه در ازای هر نیكی، پاداشی به بنده تعلق می گیرد و در این میان نیكی به پدر و مادر به هر دین و آئینی كه دارند از اهمیت فراوانی برخورد دار است. فردی گناهكاری نزد آقا رسول ا… (ص) می آید و اظهار می كند كه راهی برای خلاصی از گناهانم می خواهم، پیامبر (ص) می فرمایند برو و به پدرت نیكی كن. در حین رفتن فرد، پیامبر (ص) مجدداً می فرمایند كاش مادرش زنده بود كه نیكی به مادر، انسان را مورد رحمت و مغفرت الهی قرار می دهد. گاهی نیز فرزند صالح می تواند اسباب غُفران و آمرزش والدین خویش باشد اما نیكی به پدر و مادر مختص فرزندان نیست و هر فردی كه به حكم سببی وارد در خانواده ای می شود نیز باید ادای وظیفه فرزندی كند.

برای نیكی كردن هایمان ما به اِزاء تعیین نكنیم چرا كه خداوند بهتر می داند هر نیكی را در چه زمان و مكانی پاسخ دهد كه بهترین منفعت شامل حال بنده شود. یادمان نرود كه ذخایره الهی پایان ناپذیرند و خداوند كریم و فاضل است، بنابراین:

تو نیكی می كن و در دجله انداز        كه ایزد در بیابانت دهد باز

بارها و بارها از آنالیز درونی و شناسایی نقاط ضعف و قوتمان سخن به میان آوردیم و گفتیم كه بررسی درونی به چه میزان می تواند ما را در حركت صحیح به سوی جلو كمك كند و گفتیم كه می تواند شرایط سیر و سلوك و پرواز و سفر را برای ما فراهم كند. متأسفانه روزمرگی ها و عهده دار بودن مسئولیت ها ما را از انجام تكلیف زیبای عاشقیمان دور كرده در حالی كه برای پختگی باید سفر كرد. مراقبه چه از بُعد نگهداری و چه از بُعد تزكیه و مواظبت از اركان رهروی ما است. چنان چه با محدودیت زمانی مواجه هستیم و نمی توانیم یك روز و ساعتی خاص را در هفته به بررسی درونی اختصاص دهیم و یا به شب زنده داری در جهت تربیت نفس و كندوكاو درونی بپردازیم، می توانیم با تقسیم بندی و برنامه ریزی، زمان كمتری را در تعداد روزهای بیشتر به آنالیز و تجریه و تحلیل درونی مشغول باشیم.

اگر شب زنده داری های ما با استمرار و با هدف خودشناسی صورت گیرد نه نتها، ما را از ضعف و سستی و نخوت دور می كند بلكه ما را توانگر و توانمندتر می سازد. در مسیر شناخت خویشتن خویش هر قدر انسان به معرفت بیشتری دست یابد، عظمت و بزرگی خداوند را بیشتر درك می كند و به غفلت خویش بیشتر پی می برد. انسانی كه در راه شناخت خود و بندگی پروردگار گام برمی دارد، قطعاً می داند كه رحمانیت خداوند غیر قابل وصف است. چشمی كه عشق خداوند را به نظاره می نشیند و زبانی كه در وصف عشق به چرخش در می آید و اعضا و جوارحی كه در راه عشق بازی با ایزد یكتا هر سختی را متحمل می شود، بی شك مورد عنایت خدای رحمان قرار می گیرد و نور لذت و شوق مستی و دیدار یار بر دل و جانش متجلی می شود.

هر انسانی در هر مكان جغرافیایی و هر شرایط فیزیكی و روحی كه قرار داشته باشد نیاز به تغذیه، خوردن و آشامیدن دارد. تغذیه جزو لایَنفَك حیات بشر است كه این تغذیه از طبیعت به انواع گوناگون سبب رشد جسمی و تأمین سوخت و ساز بدن می شود. گیاهان نیز توسط ریشه غذای مورد نیاز خود را از خاك موجود تأمین می كند، هر گیاهی برای دوام بیشتر و برای حفاظت در مقابل طوفان ها باید ریشه محكم داشته باشد. از دستورات الهی و نهادینه در آیات شریفه ی كتاب وحی است كه بخوریم و بیاشامیم اما خوردن و آشامیدنی كه حلال و مناسب باشد.

تحقیقات و پژوهش های امروزه ی بشر چهره ی قرآن را پرنورتر و اعجاز آن را روشن تر می سازد. بیشرفت علم ثابت كرده كه دستورات و فرامین الهی از مبنا و اساس محكمی برخوردار است و هم چنین  وجود طبیعت و هر آن چیزی كه در حیطه ی نیازمندی و یا عدم نیازمندی انسان ها قرار می گیرد (اعم از حیوانات وحشی و هر گونه گیاه، خار و خاشاك) ثابت كرده چطور در سیر تكاملی طبیعت و در نهایت سیر تكاملی انسان ها موثر است.

زوج آفریده شدن تمامی مخلوقات، لمس هفت نقطه بدن با خاك در حین سجده، همگی سرشار از حكمت های الهی هستند كه علم بشر در حال كشف زوایا و حقایق انسان و جهان هستی می باشد اما در این بین شجاعت و شهامت از آن كسانی است  كه یافته هایشان را صادقانه مورد بررسی قرار می دهند.

تغذیه از اصول و پایه های لازم برای حیات و بقای انسان هاست. این كه از كجا و برای چه آمده ایم و به كجا می رویم نیز به نوعی اهمیت تغذیه را در شكل گیری جنین و رشد انسان و تا سفر او به دیار باقی نشان می دهد. در سفر به دیار باقی اهمیت تغذیه روحی و درونی انسان هاست كه جلوه نمایی می كند. در تغذیه روح باید ببینیم چه آموختیم و چگونه پروراندیم و چه مقدار توشه گیری كردیم كه همین توشه ها و اندوخته ها مشخص كننده ی جایگاه و مرتبه او در حیات باقی است.

بشر در طی گذشت زمان و شناسایی نیازهای خویش طریقه ی نگهداری و محافظت از مواد غذایی مورد نیاز خود را كشف كرده و در این راه پیشرفت های قابل توجهی نیز داشته است. سَرداب ها، آب انبارها و غیره روش هایی سنتی و استفاده از یخچال ها، سردخانه ها روش هایی نوین برای نگهداری و جلوگیری از فساد مواد غذایی انسان ها بوده و هست؛ اما آیا تاكنون به سلامتی و محافظت از تغذیه ی روح همانند غذای مادی پرداختیم؟ آیا از میزان و سلامت تغذیه ی روحمان مطلع هستیم و یا این كه آن را در جریان حوادث و گردبادهای زندگی از دست دادیم؟

نیاز به توشه ی آخرتی كه همان غذای روح و اندوخته های درونی ماست نقش تعیین كننده و مهمی در انتخاب محل زندگی ابدی ما دارد. آنالیز هر چهارشنبه و یا هر شب ما تأمین كننده ی غذای روحی ماست. مراقبه كردن تنها به واسطه ی مراوده كردن بین افراد نیست كه محقق می شود، مراقبه می تواند در هر زمانی بین اعضا و جوارح ما و درونمان شكل گیرد. در یوم قیامت به دستور الهی اعضا و جوارح تمامی انسان ها با هر شرایطی كه در دنیا داشتند علیه آن ها شهادت می دهند و به سخن در می آیند.

بسیار زیباست اگر قبل از حسابرسی از اعمالمان خودمان به حساب عملمان رسیدگی كنیم و خودمان قسمتی از روزمان را به حساب اعضا و جوارحمان اختصاص دهیم و در هر روز یكی از اندام هایمان را مورد بررسی قرار دهیم. به عنوان مثال می توانیم در بررسی چشم هایمان، نظرهای حرام و حلال، نظرها و نگرش های مثبت و منفی (خوش بینی و بدبینی) و بسیاری از مسائل كه در درون و در فكر ما گذر می كند و در چشم هایمان نمایان می شود را تحلیل كنیم. چشمان ما آینه ی درون ما هستند. چنان چه صادقانه و باشهامت باشیم، می توانیم هم غرور و هم تواضع، و هم غَلَیان عاشقی و غَلَیان ضدیت هایمان را در چشمانمان ببینیم.

وقتی مراقبه اساس موفقیت های دنیوی و معنوی ما را فراهم می كند، چرا نباید به مراقبه بپردازیم؟ وقنی بنده ای انگیزه ی معبود خود را از آفرینش انسان در می یابد و متوجه می شود كه اساس آفرینش، عشق و محبت بیكران الهی بوده قطعاً به مِهرورزی، محبت و حُسن خُلق می پردازد.

بررسی اعمال و نیات برگرفته از مغز به عنوان فرمانده ی بدن نیز می تواند زمان خاص و ویژه ای را به خود اختصاص دهد، اما شكم به عنوان بزرگ ترین عامل فساد باید در زمانی گسترده تر و ویژه تر مورد آنالیز قرار بگیرد. صَرف نظر از جنبه ی خوردن  و آشامیدن، تمامی حرص و آزها، ظلم و ستم ها برگرفته از شكم پرستی و توجه به شكم است. به دست آوردن لقمه ی حلال و حرام نیز ناشی از مدیریت و عدم مدیریت شكم است. گاهی لقمه ای سبك (با نیتی پاك و دعایی زیبا) می تواند چنان تأثیری در وجود آدمی داشته باشد كه بهترین غذا نمی تواند. شكم لانه فساد و لانه گناه است.

بارها گفتیم، وقتی نام مقدس علی (ع) را به زبان می آوریم در واقع همه دعاها، همه عبادات و همه عشقمان به معبود را بیان می كنیم. حضرت علی (ع) تنها به نام خدا اكتفا نكرد، او عبد بود و در نهایت خضوع و خشوع به عبادت می پرداخت. آقا امیر المومنین (ع) برگزیده بودند و در سینه، علم لَدَنی داشتند اما از غفلت های دنیا فریاد سر می دادند. از حرص، آز، طمع و سركشی نفس امان می طلبیدند و به خدا پناه می بردند؛ در حالی كه ما علیرغم داشتن چنین مولایی به اندك علمی مغرور شده و خود را رهروی مولا  می نامیم. هر انسانی طالب شنیدن تعریف و تمجید از سوی دیگران است اما باید مراقب بود كه در پس هر تعریف، شیطانِ غرور و تكبر نیز بیدار و هوشیار است.

گاهی محبت های افراطی و غیر اصولی ما به عزیزانمان، عامل ضرر و زیان رساندن به آن هاست. مراقبه و جستجوی درونی می تواند بازگو كننده میزان عشق و محبت معنوی هر فرد نسبت به دیگری باشد. صدای یك انسان می تواند در عین سازندگی بسیار كوبنده و تخریب گر باشد. گاهی نیز لحنی محبت آمیز می تواند انسانی را منقلب كند و گاهی صدای اذانی راهزنی را به بنده ای پارسا مبدل كند.

مراقبه نیاز رهرو و سالك راه خداست، تنها در حیطه رهرویی قرار گرفتن نمی تواند ضامن سعادت و رستگاری ما باشد. وارد شدن به عرصه ی رهرویی یعنی وارد شدن به مسیر هموار بندگی. در مواجه با تعریف و تمجیدها آگاهانه برخورد كنیم تا اسیر غرور و منیت نشویم. تربیت كردن درون بخشی از آنالیز و مراقبه كردن بخش دیگری از آنالیزهای ما را در بر می گیرد. در هر سازندگی، مراقبه كردن بسیار حائز اهمیت است، چرا كه بدون مراقبه هر چیزی محكوم به فناست. بهترین و با ارزش ترین كتاب نیز اگر مورد بهره وری، مراوده و آمد و رفت با تفكر و اندیشه ما قرار نگیرد، به سرعت از بین خواهد رفت. اولین و مهم ترین دید و بازدید هر انسانی با درون خود او صورت می پذیرد.

در بررسی ها شهامت پذیرفتن اشتباه و شجاعت عذرخواهی از خود و یا از دیگری را داشته باشیم كه هر ندامت، پشیمانی و اقراری هر چند مورد حلالیت فرد مقابل قرار نگیرد، نزد خدای مهربان ثبت می شود. خداوند بسیار بخشنده و مهربان است. گاهی خداوند نعمتی را از بنده ای می گیرد و بدین طریق نعمت و موهبتی عظیم تر را به او عطا می كند. یك رهرو، یك عاشق هیچ گاه نباید میزان و معیارش را مادیات قرار دهد. چرا كه بسیارند انسان هایی كه توسط مادیات از فكر خدا و از فكر توبه به درگاه او غافلند. اگر بنده ی خدا باشیم و از ضایع كردن حق و حقوق دیگران، دروغگویی، تهمت و غیبت حذر كنیم، بی تردید سختی و نداری ها برای ما حكم نعمت دارند.

خدا هیچ یك از بندگان خود را فراموش نمی كند و به هیچ یك از آنان ظلم و ستمی نمی كند. چنین قضاوت هایی برگرفته از ضعیف و عجول بودن ماست اما اگر مراقبه داشته باشیم و خود را مورد حسابرسی روزانه قرار دهیم، مطمئن خواهیم بود كه خداوند رنج های ما را می بیند و بدین گونه اعتبار بیشتری به ما عطا می كند.

اعتبار الهی را زاییده فكر، درون، بینش  و وجودمان قرار دهیم و ثروتمان را در اعتبار الهی مان ببینیم. قلب یك رهرو با ارزش تر و گرانبها تر از آن است كه برای نداشته های مالی به افسوس و حسرت برسد. دارایی یك رهرو عشق به مولا (ع) و آل اوست. ضریب عشق ما، زمانی مشخص می شود كه در خلوت عاشقانه نامی از یار می بریم و صدا و لحنمان را به یاد او وادار به نغمه سرایی می كنیم؛ آن وقت است كه درونمان میزان عاشق بودن ما را نشان می دهد. صحبت های درونی به ما قوت قلب می دهد و اعتماد به نفس ما را بالا می برد.

منبع عشق خداست و اوست كه عشق را در وجود ما به غلیان درمی آورد. همه همبستگی ها و اتحادهای ما زاییده عشق معنوی ما به یكدیگر است. مراقبه ضریب عاشقی ما را تعیین می كند و ثبت می كند كه عاشق نمی تواند بد باشد. در محضر عشق درون مایه است كه خوانده و رویت می شود. درونی كه مورد مراقبه و بررسی قرار نگیرد جایگاهی جز خاك گور ندارد. جایگاه عشق، دل است و دل آدمی سزاوار پاكی و زیبایی است.

والسلام…

Check Also

قضاوت

بسم ا… الرحمن الرحیم سلامتی نعمتی بی بدیل و غیرقابل قیاس با سایر نعمات خداوند …