بسم ا… الرحمن الرحیم
آنچه هر انسان و بنده ای موظف است تا در تمامی سیستم فكری، جسمی، روحی و قلبی خود نهادینه كند و به نوعی در انتظار وقوع آن باشد مرگ و سفر به آخرت است. برخلاف بسیاری از افكار كه مرگ را نابودی، ویرانی و جدایی می پندارند، مرگ نقطه آغاز زندگی جاویدان هر انسانی است و این دنیا، تنها فرصتی است تا برحسب میزان تلاش و كوششی كه در راه خدا داریم، موقعیت بهتری را در سرای باقی از آن خویش كنیم.
خداوند رحیم، تا واپسین لحظات زندگی به تك تك بندگان خود فرصت توبه و بازگشت می دهد تا بدین وسیله آخرتی آبادتر داشته باشند. خداوند به عنوان عاشق و خالق انسان ها، ما را نیافریده تا مورد عذاب و دشواری قرار دهد؛ متأسفانه این ما هستیم كه با افراط و تفریط هایمان زمینه انحراف از صراط مستقیم را برای خود فراهم می كنیم. بارها و بارها گفتیم، خداوند تمامی نعمت ها را آفریده و در اختیار انسان قرار داده است تا از آن ها بهره مند شود و
از او نخواسته تا بر نعمت های الهی چشم پوشی كند و مدام به عبادت بپردازد كه اگر چنین بود، جهت زندگی ها و نیازها با یك دعا و عبادت تغییر پیدا می كرد.
زندگی صحنه امتحان است. گاهی ما از داشته هایمان، بزرگترین دشمن ها را برای خود پدید می آوریم و گاهی از نداشته ها بهترین ها را برای زندگی ایجاد می كنیم. ما انسان هستیم و دارای ظرفیت های محدودی. در اطراف ما بودند و هستند افرادی كه كوچك ترین تغییر در وضعیت زندگی و شرایط مالیشان، باعث تغییر های تكان دهنده در رفتار و گفتارشان شده و این از جنبه های كم انسان ها ناشی می شود. انسان می تواند برای دوری از غرور و منیت به یادآوری و مرور در گذشته و لحظات سخت بپردازد. هرچند كه زندگی انسان ها تا آخرین لحظات سراسر امتحان و آزمایش الهی است. انسان گاهی از مسائلی كه در حیطه ی فكری او نیست مورد لغزش قرار می گیرد.
براساس عدل الهی همه بندگان در طی زندگی خود بارها و بارها با امتحانات و آزمایشات الهی مواجه خواهند شد اما آنچه در میان این عدالت به زیبایی جلوه نمایی می كند این است كه خداوند از هر بنده ای به اندازه وسع و توان او تكلیف می خواهد. با پرداختن به ظرفیت و جنبه انسانیمان و با پذیرفتن اینكه هیچ یك از ما مستثنی ار امتحانات الهی نیستیم باید حساب ویژه ای را برای پایان زندگی دنیوی و آغاز زندگی اخروی خود (مرگ) باز كنیم. هدیه كردن نماز به فرشته مرگ حضرت عزرائیل (ع) علاوه بر اینكه ترس و وحشت مرگ را در ما كاهش می دهد، تداعی كننده یاد مرگ در دل و جان ما است.
هر انسانی خود بر داشته ها و نداشته های معنوی خود آگاه است اما هر یك از ما به حكم انسان بودن ممكن است تا در بین روزمرگی ها، دچار غفلت شویم، ولی خداوند بخشنده و مهربان، فرصت های بسیاری را در اختیار انسان ها قرار داده تا از فرصت ها بهره گرفته و به سوی رب و معبود خود بازگردد و توبه كنند. همان طور كه برای درگذشتگانمان از خداوند طلب مغفرت و گذشت می كنیم، خود نیز می توانیم با در نظر گرفتن رضای الهی امواتمان را مورد بخشش قرار دهیم و از حق خود بگذریم. همیشه درد غربت، در جدایی، فاصله و مسافت های طولانی نیست. گاهی انسان در میان خانواده خود غریب و تنها است. غریب تر از هر غریبی بی بی دو عالم، خانم حضرت زهرا (س) است.
به یاد داشته باشیم كه تنها جسم انسان دچار بیماری نمی شود، افكار انسان نیز می تواند در تیررس آلودگی فكری قرار گیرد و بیمار شود. پیش تر اشاره كردیم زمانی كه آقا امام سجاد (ع) در كاخ عبیدا… لب به نفرین باز كردند و كاخ شروع به آتش گرفتن كردن، ایشان خطاب به دشمنان فرمودند: اینك از آتش فرار می كنید در روز رستاخیز چگونه می خواهید از آتش الهی فرار كنید.
خداوند حاضر است و بر هر دم و بازدمی ناظر است. باید توجه داشت از هر كس بتوان گریخت از خداوند نمی توان گریخت، فرار كردن كار انسان های ترسو، مجرم، خلافكار و بی دین است. در دنیا می توان به دروغ بسنده كرد اما در آخرت دِگر مجالی برای چنین كارهایی نیست.
تمامی لحظاتی كه برای انسان رنگ و بوی الهی دارد مهم، مقدس و معتبر هستند. الهی بودن به معنای نماز خواندن های مدام و پی در پی نیست، خدمت به خلق، تلاش برای معاش، درمان درد دردمند بودن از بزرگ ترین عبادات بندگی محسوب می شود. با وجود خدایی كریم و مهربان نباید فرصت ها را به بیهودگی و بطالت گذراند اما باید مراقب باشیم كه فرصت برگشت را از دست ندهیم. مرتبه و جایگاهایمان را بشناسیم. قصص قرآنی سرشار از نكات آموزنده و كلیدی برای رهایی انسان ها از بند اشتباهات و قرار گرفتن در مسیر پیشرفت و تكامل است.
پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد
این بیت از شعر به روشنی عدم تبعیض خداوند بین بندگانش را بازگو می كند. خداوند به بنده فرصت داده و گاهی برای بخشش بنده شأن والدین و شأن انسانی او را در نظر می گیرد اما هرگز بین بندگان تبعیض قائل نمی شود. مقام انسانی و روح دمیده شده الهی در وجود یك فرد كافر نیز قرار دارد و این حاكی از عشق خدا به بنده است. برای كسی كه فرصت های خود را از دست می دهد، هیچ فریادرس و یاری رسانی وجود ندارد، هر چند مالك ملك های فراوان، همسر، فرزند و … باشد. پس تا فرصت باقیست به خود برگردیم كه مرگ به عنوان نقطه شروع زندگی ابدی، وعده ای است به حق كه برای هر انسانی تحقق می یابد.
روز محشر، روز حاضر شدن همه انسان ها در پیشگاه الهی است. در این روز آقا علی اصغر (ع) از سویی و حرمله نیز از سویی دیگر حضور خواهند یافت. خداوند در این روز به بررسی میزان تقوا و كارنامه عمل هر انسانی
می پردازد. تقوا در مراحلی بالاتر سبب قرب و نزدیكی بنده به خدا می شود. همان طور كه قبلاً اشاره كردیم،
در عالم ذَر شیعیان آقا امیرالمومنین (ع) مشخص شده اند؛ بنابراین تلاش و كوششی كه شیعه آقا امیرالمومنین (ع) در جهت خودسازی می كند، همگی برای دریافت مقام و مرتبه ای والاتر است و این همان به كمال رسیدن را برای انسان به ارمغان می آورد.
عشق معنوی فناناپذیر است و قابل سوختن و از بین رفتن نیست. عشق امیرالمومنین (ع) قبل از خلقت ابوالبشر (حضرت آدم (ع)) شكل گرفت و به این ترتیب خداوند عاشق شد و دست به خلقت انسان و در رأس او (انسان)، آقا امیرالمومنین (ع) زد. آفرینش مولا (ع) در کالبد خاکی و در زمین پهناور الهی، نه تنها موجب افول عشق و شأن ایشان نشد بلکه فرصتی بود تا مولایمان از دنیا به جهت بهره وری توشه آخرت استفاده کنند و این در حالی است كه ما به راحتی خود را رهروی ایشان می نامیم و فریاد من و منیت سر می دهیم و غافل از اینكه آیا ناممان در فهرست رهروان مولا ثبت شده یا خیر؟
در مسیر سالكی و عاشقی هر قدر نزدیك و مقرب تر، مسئولیت بیشتر، سختی و دشواری ها افزونتر است. رهروی مولا باید به قدری عاشقانه طی طریق كند كه گذر از هموارها و ناهموارها برایش تفاوتی نداشته باشد. عاشق و رهرو جز عشقش چیزی نمی بیند تا بخواهد به عیب جویی و عیب یابی در دیگران بپردازد. پذیرفتن رهروی یعنی پذیرفتن مسئولیت، مسئولیت معنوی كه بر هر امری اولویت دارد. برای رهرو مولا، معنویت باید حاكم بر تمامی اخلاقیات، رفتار و گفتارها باشد. دقت كنیم در پس هر قضاوت كردنی، مسئولیتی بزرگ نهفته است.
مرور بر زندگی عرفای شناخته شده و مورد تأیید قرارگرفته، نشان می دهد كه هیچ گاه، هیچ یك از این عرفا از من و منیتی سخنی به میان نیاوردند. وظیفه روشن و مهم رهرو طاعت و اطاعت كردن از خداست. راه رهرو، با قرآن و عترت آل رسول ترسیم شده و در اختیار او قرار گرفته است. گریستن بر عزای آقا امام حسین (ع) بُعد عاطفی و احساسی قیام عاشوراست، اگر نه هدف آقا امام حسین (ع)، هدفی والا و درسی عظیم برای جهان و جهانیان بود. راز رسیدن به قرب و پذیرش توسط معبود همه در الگوگیری و بهره جستن از مسیری ترسیم شده برای رهرو و عاشق وجود دارد. در جنگ صفین آب نبستن بر سپاه دشمن توسط آقا امیرالمومنین (ع) و سخت گیری تنبیه آقا ابالفضل (ع) توسط پدر بزرگوارشان به جهت ورود بدون اِذن به میدان جنگ و برهم زدن نظم موجود، همگی سراسر درس و آموزه است.
زندگی رهروی مولا به دو بخش زندگی رهرویی و زندگی اجتماعی، شخصی تبدیل شده كه مجاز نیستیم تا هیچ یك از این دو بخش را در دیگری ادغام كنیم. فقط می توانیم با رفتارهای زیبا، پسندیده و نیك، سفیرانی غنی و شایسته برای مسیر عاشقی و بندگیمان باشیم. وقتی در مقابل كوچك ترین مسائل می لغزیم و به سرعت واكنش نشان داده و نمی بخشیم، چگونه می توانیم خود را سفیر راه و مرام مولا بنامیم؟ چهره، صوت، لحن و كلام مومن باید متفاوت باشد.
ظهور آقا امام زمان (عج) و برپایی عدل و داد ایشان می تواند حُسن خِتام بر قصورات و كوتاهی های ما باشد. یادمان باشد، شاید روزی گذر امام عصر (عج) بر سفره افطار ما افتاده باشد و ما افتخار میزبانی امام زمان (عج) خود را داشتیم اما از سویی دیگر باید نگران بود كه مبادا افكار، تصورات و قضاوت های درونی و نادرست ما باعث شود
آقا امام زمان (عج) ناراحت شوند و برای مدت ها از نعمت وجود با بركتشان محروم شویم. وقتی به تمامی این مسائل دقت نظر داریم یعنی مسئولیم، یعنی شایستگی رهرویی مولا را داریم. وجود این راه و مرام نعمتی عظیم و بی نظیر است. فرصتی ناب و روزی خاص برای جمع ماست. اگر ادعای عشق معصومین (ع) را در دل داریم باید بدانیم برای این عشق باید سوخت و دشواری و مشقت ها را به جان خرید.
بنا به فرموده قرآن، شیطان دشمن آشكار انسان است. شیطان هر لحظه برای فرو بردن ما در خواب غفلت، بیدار و هوشیار است. شیطان براساس نوع رفتار و عملكرد ماست كه تضعیف و یا قدرتمند می شود. برای موفقیت در بندگی و اتحاد بین اعضای خانواده معنویمان باید مَن و منیت ها را از بین برد. تا زمانی كه منیت ها در بین ما جریان داشته باشد، خانواده از شر شیاطین و لغزش ها مصون نخواهد بود.
وقتی پذیرفتیم تا در راه و مرام مولا، مسیر بندگی بپیماییم، دیگر حق چرا گفتن، نداریم. راه مولا، راه طاعت ماست و از آن جائی كه طاعت، اطاعت را سبب می شود و اطاعت باعث ایجاد نظم می شود، نظم موجود می تواند همه رخنه ها را بر روی ورود شیطان ببندد.
برای رهروی مولا برگزیده نیست تا احترام گذاشتن ها به طور مكرر به او یادآوری شود. نهان و درون رهرو باید همنشین و همرنگ با خضوع باشد. دقت كنیم در تأیید و تحسین همسفران و همراهانمان نظر شخصی و یا
به نوعی منیت هایمان را دخیل نكنیم. عمل و رفتار باید به گونه ای باشد كه رهرویی ما پذیرفته خاندان مولا باشد. پس از قبول رهرویی است كه می توانیم در وادی غلامی و كنیزی وارد شویم و بخواهیم تا كنیز و غلام این بزرگواران باشیم. وقتی ادعای رهرویی می كنیم در حقیقت آگاهی و بصیرتمان را نسبت به راه و مرامی كه در آن هستیم اعلام می كنیم، بنابراین باید عامل بر ادعای خویش باشیم؛ اما اگر عامل نبودیم یعنی مسیر بندگیمان را مورد استهزاء قرار دادیم.
در جمع خانوادگی ما نیز براساس میزان سال های سپری شده در بندگی و رهرویی هر فرد، توقعات، تكلیف و مسئولیت ها متفاوت است. درك و فهم هر انسانی به آگاهی و وسعت دید او بستگی دارد، سن و سال انسان نمی تواند شاخص درستی برای میزان درك و فهم آن ها باشد. صحبت ها و حرف های هر یك از ما با یكدیگر چه
به صورت گفتاری و چه به صورت نوشتاری باید از اعماق قلب ما نشأت بگیرد و به دیگری منتقل شود. اگر از فردی از اعضای خانواده عمل، كلام و گفتاری مغایر با راه و مرام دیده شود باید بر حسب میزان تكلیف و مسئولیت خاص او عكس العمل نشان داد و او را مورد مؤاخذه یا گذشت قرار داد.
مولا امیر المومنین (ع) نهایت سخت گیری را در مورد نزدیكان خود انجام می دادند. رهروی حقیقی آقا ابالفضل (ع) بودند كه علیرغم داشتن مادر، قدرت و نفوذ طایفه در لحظات آخر زندگی پدر بزرگوارشان، وقتی پدر می خواهند تا فقط فرزندنشان در كنارشان باشند آقا ابالفضل (ع)، حسنین (ع) را با پدر تنها گذاشته تا امام با امامان پس از خود صحبت كنند و درست در همین لحظه آقا امیرالمومنین (ع) پسرشان آقا ابالفضل (ع) را صدا كرده و دستانش را بر دستان حسین فاطمه (ع) قرار می دهند تا بداند كه بزرگ ترین حامی در صحرای كربلا برای آقا امام حسین (ع) ایشان خواهند بود. در دوران كودكی آقا ابالفضل (ع) وقتی آقا در بستر بیماری بودند و به خواب رفته بودند، آقا امام حسین (ع) به دیدار ایشان می آیند؛ وقتی آقا اباالفضل (ع) از خواب بیدار شده و متوجه می شوند كه در حین خواب آقا امام حسین (ع) به دیدار ایشان آمدند، بسیار نارحت شده و از همان لحظه عهد می بندند در جایی كه برادرشان حاضرند هرگز نخوابند؛ و وفای به عهد تا حین شهادت ادامه پیدا می كند به طوری كه بدن تیر خورده سقای تشنه لبان به حالت سجده از اسب بر زمین می افتد تا مبادا عهد شكنی كرده باشند و این چنین عباس ام البنین (ع) رضایت بانو دو عالم (س) را به دست می آورند.
ما نیز رهروی راه همین بزرگورانیم، اگر انتخاب كردیم باید رنج و سختی مسیر را تحمل كنیم. هر زبانی كه از عمق جان نام علی (ع) را ببرد و هر دیده ای كه به عشق دیدن یار بی تاب و بی قرار باشد، مقدس و قابل زیارت است. سخت گیری ها و تذكرات برای رهروی مولا از جایی قابل اهمیت است كه از سوختن و حَبط اعمال و اندوخته ها جلوگیری می كند. شب های جمعه، شب گشوده شدن درهای رحمت خاص الهی است. خاندان مولا به قدری كریم هستند كه حتی اگر در طی مسیر بندگی از حركت باز بایستیم و قصد جدایی كنیم، باز هم ما را بی بهره
نمی گذارند و حركت ما در مسیر را به صورت بهره دنیوی و یا اخروی جبران می كنند. هر چند در انتخاب نوع بهره مندیمان نیازمندیم تا با زكاوتی بیشتر عمل كنیم چرا كه این انتخاب نیز به نوعی در حیطه ی امتحانات و آزمون های ما قرار می گیرد؛ پس سعی كنیم در این صورت نیز ما به اِزایی عمل نكنیم و از خاندان مولا خواستار بهره های عظیم معنوی باشیم. والسلام ….