زندگانی پیامبر اسلام

بسم ا… الرحمن الرحیم

مرور بر روش زندگی و طریقه ی رفتار، گفتار و حركت تمامی پیامبران و امامان از آغاز طفولیت نشانی روشن بر انتخاب شدن این بزرگواران داشته است. سال جاری را با توسل به آقا رسول ا… (ص) شروع كردیم ولی بیشتر در پیرامون خاندان بزرگوار ایشان صحبت كردیم. اساس رسم بزرگی جز این نیست كه در حق كوچك ترها گذشت و فداكاری صورت بگیرد و به آن ها فرصت داده شود. اكنون مروری كوتاه بر زندگی حضرت رسول (ص) خواهیم داشت.

در جزیره العرب و در سرزمینی به دور از تمدن قبالی وجود داشتند كه بزرگ ترین آن ها، قبیله قریش بود كه از ده قبیله كوچك تشكیل شده بود. قبیله بنی هاشم، بنی امیه، اوس و … از جمله این قبایل بودند كه از طریق تجارت به شام، بغداد و … به كسب روزی می پرداختند و مردمی كه اكثراً به پرستش بت هایی كه در خانه خدا قرار داده بودند، مشغول می شدند. در این زمان، حضرت عبدالمطلب برای پسرش عبدا… از قبیله خزرج دختری به نام آمنه  انتخاب می كنند و درست در زمانی كه خانم آمنه ثمره ی ازدواج آسمانی خویش را در بطن و وجود خود داشتند، جناب عبدا… در سفری تجاری در نزدیكی یثرب دیده از جهان فرو می بندند و این چنین بود كه آقا رسول ا… (ص) یتیم به دنیا می آیند. در سن شش سالگی نیز مادر عزیزشان را از دست می دهند. سپس ایشان تحت سرپرستی پدربزرگشان قرار می گیرند و به شغل شبانی می پردازند. اكثر پیامبران قبل از آقا رسول ا… (ص) نیز در بخشی از زندگی خویش به شغل شبانی می پرداختند.

حضرت رسول (ص) با تیزهوشی و دوری از عباداتی كه اكثر مردم بت پرستی داشتند، نشانه های انتخاب شدنشان در میان قبایل جلوه نمایی می كرد. در دوره ی شبانی ایشان برای عبادت به غار حرا رفته و به ذكر و تسبیح معبود می پرداختند و همین مسئله برای سایر مردم سوال برانگیز بوده كه چرا محمد (ص) در عبادت از دیگران فاصله می گیرند.

پس از فوت حضرت عبدالمطلب ریاست قبیله به دست حضرت ابوطالب پدر آقا امیرالمومنین (ع) می افتد كه در آن زمان حضرت علی (ع) شش تا هفت سال بیشتر نداشتند. حضرت رسول (ص) به دلیل این كه عموی بزرگوارشان حضرت ابوطالب، از دنیا و مال دنیا بهره ی زیادی نبرده بودند و از خانواده پر جمعیتی برخوردار بودند، شغل شبانی را ترك كرده و با عموی خویش عازم سفر برای تجارت و كسب روزی می شوند تا به این سبب كمكی به عموی خویش كرده باشند. در آن زمان حضرت رسول (ص) در سنین نوجوانی و اوایل جوانی به سر می بردند و حضرت ابوطالب به خوبی بر انتخاب شدن ایشان اشراف داشتند.

در یكی از این سفرها در یثرب معبد مسیحی وجود داشت كه كاهنی پیشگو، قوی و مغرور در آن به عبادت مشغول بود كه از میان كاروانیانی كه از نزدیكی معبد عبور می كردند تنها به برخی از این كاروانیان توجه می كرد. در منطقه ای كه آفتاب سوزان، كاروان تُجار را وادار به استراحت مدام می كرد، در اولین سفر آقا رسول ا… (ص) با كاروان، در حالی كه بركت بسیاری شامل كاروان می شود، افراد می بینند كه از ابتدای سفر توده ای از ابرهای آسمانی همراه با كاروان در تمام طول مسیر همگام می شوند و برای آنان سایه هایی خنك فراهم می كنند. كاهن معبد علیرغم غرور خود مدت ها برای استقبال از كاروان انتظار می كشد و به محض رسیدن كاروان از آن ها برای پذیرایی دعوت به عمل می آورد و در معبد در حضور سایرین اعلام می كند كه در میان شما جوانی وجود دارد كه از مقام پیامبری (ص) برخوردار است و صاحب توانمندی و معجزه بزرگی است.

در آن زمان خانم حضرت خدیجه (س) ثروتمندترین فرد منطقه بودند كه با گرفتن ضمانت، مالی را در اختیار تُجار قرار می دادند و تُجار پس از سود آفرینی، سود خود را تقسیم می كردند. شهره ی موفقیت حضرت رسول (ص) تا جائی می رسد كه خانم حضرت خدیجه (س) تمایل می یابند تا مال التجاره ی بیشتری را در اختیار ایشان قرار دهند. پس از مدتی سود دهی و بركت خاص، خانم حضرت خدیجه (س) براساس عشق و علاقه ای كه در درون نسبت به حضرت رسول (ص) داشتند به ایشان پیشنهاد ازدواج می دهند و همه سرمایه ی خویش را در راه اسلام صرف می كنند. ثمره ازدواج این بزرگ بانو و حضرت رسول (ص) شش فرزند به نام های زینب، ام الكثوم، فاطمه، رقیه، قاسم و طاهر بود.

خانم حضرت خدیجه (س) به عنوان بزرگ و قابل احترام ترین فرد سرمایه دار در زمان ازدواج با پیامبر (ص) و آغاز رسالت ایشان با دشمنی انسان های بسیاری واقع می شوند كه از جمله آنان می توان به عموی پیغمبر ابولهب اشاره كرد. ابولهب در زمان حیات دنیوی حضرت ابوطالب به دلیل قدرت سیاسی و بزرگی ایشان و حمایت هایی كه از حضرت رسول (ص) می كردند، نمی توانست حضرت رسول (ص) را در فشار مخالفت هایشان قرار دهد؛ بنابراین پس از رحلت حضرت ابوطالب آشكارا بر پیامبر (ص) دشمنی می كند، به گونه ای كه به ناچار در دره ای به نام شعب ابی طالب به مدت سه سال در محاصره اقتصادی سخت قرار می گیرند. در این میان اولین معجزه پیامبر (ص) متجلی می شود و موریانه مأموریت پیدا می كند تا بندهایی از پیمان نامه را از بین ببرد و برای خاندان رسول ا… (ص) آزادی و امنیت را به ارمغان بیاورد.

در انتخاب شدن ها باید توجه داشت كه هر انسانی به گونه ای انتخاب شده است. پیغمبر خدا به گونه ای و ابوطالب به گونه ای دیگر، یاسر عمار به گونه ای و سمیه به گونه ای دیگر؛ و خانم حضرت خدیجه (س) با آن همه جاه، مقام و ثروت دنیوی به گونه ای دیگر انتخاب می شوند و خود انتخاب می كنند تا در مسیر اسلام همه دارایی خویش را بخشیده و لحظه ای از پیشروی و سلوك خود دور نشوند. حمایت، بزرگواری و عظمت خانم به قدری وسیع بود كه پس از رحلت ایشان پیامبر (ص) تا یك سال در غم و مصیبت از دست دادن ایشان بودند.

هرگز نباید فكر كنیم كه ما به تنهایی قادر نیستیم تا گامی در رهروی برداریم. در رهرویی نباید خودمان را كم و كوچك و ناكارآمد بدانیم، چرا كه تك تك ما می توانیم اُسوه و الگویی زیبا و كامل از دین مبین اسلام باشیم. مقایسه كردن به هیچ عنوان نباید صورت بگیرد. شرایط هر روز باید با همان روز مورد قیاس قرار بگیرد. هرگز نمی توان یاسر عمار را با حضرت علی (ع) مقایسه كرد، حضرت علی (ع) در حد علی بودن و تكالیف و مسئولیت هایی كه بر عهده داشتند بندگی كردند و یاسر عمار نیز بر حسب مسئولیت های خویش. در عموهای پیامبر (ص) نیز می بینیم كه یكی (ابولهب) لعنت ابدی را برای خود سبب می شود و دیگری (حضرت حمزه (ع) ) سید الشهدا لقب می گیرد. تك تكِ انتخاب شدن ها را می توانیم با نوع رهرویمان مطابقت دهیم، بررسی كنیم و الگو بگیریم.

جنگ هایی كه حضرت رسول (ص) داشتند نیز سراسر درس بوده است. در جنگ اُحد خداوند هزاران ملائك را برای یاری سپاه اسلام نازل می كنند و به پیامبر (ص) دستور می دهد تا افراد سپاه به صورت مثلث حركت كنند تا پشت بر یكدیگر بوده و از آسیب دشمن در امان باشند. مثلث نمادی از اتحاد خانواده است.

در جنگ دیگری كه در آن، حضرت حمزه به شهادت می رسند، فرماندهی سپاه اسلام به دست حضرت جابر بوده كه ایشان به تعدادی دستور می دهند، در صورت پیروزی یا شكست حتما محافظ بخشی از دامنه ی كوه بوده و آنجا را ترك نكنند اما در حین پیروزی و جمع آوری غنائم طمع ورزی سبب غفلت افراد شده و دشمن دوباره بر سپاه اسلام وارد شد و تعداد زیادی از لشكریان را به شهادت رساند و باری دیگر با رشادت شیر خدا، سپاه اسلام به پیروزی رسید. اینجاست كه باید توجه كرد كه غفلت، طمع؛ و طمع، غفلت را سبب می شود. برای رهروی مولا غفلت ورزی عین كفر و طمع ورزی در هر شرایطی حرام و غیر قابل قبول است. طمع ورزی ها می تواند باعث دین فروشی و علی فروشی شود. داستان رشادت های مولا انجام نگرفت تا امروز داستان وار به آن بپردازیم، رشادت های مولا شكل گرفت تا الگویی برای ترسیم نقشه ی بندگیمان داشته باشیم.

جنسیت، ظاهر و میزان مال هیچ انسانی معیاری برای نزدیك و دور شدن از پیامبر (ص) نبوده و نیست. یكی از صحابه ی خاص پیامبر (ص) برده ای بود كه در خدمت انسان های دیگر بود. مولا قسم یاد كردند زمانی كه دشمنان برای بیعت گرفتن از ابوذر غفاری نزد او آمدند و كیسه های زر آوردند ایشان سه روز بود كه لقمه ای نان نخورده بودند. رهروی مولا قادر است تا در برابر دو تا سه روز گرسنگی با گفتن یاعلی مقاومت كند و آسیب نبیند. استحكام دین ما مدیون پایداری ابوذرها بوده و هست. رهرو نباید به خاطر خواسته های زودگذر و ناپایدار به سستی در ایمان و عدم مقاومت در سختی ها روی آورد. جسم و روح عاشق مولا باید همیشه شفاف و آماده ی پذیرش مسئولیت باشد. رقابت در رهرویی رقابتی سالم است نه دشمن وار. عمل و پیشروی یك رهرو در هر شكل و در هر صورت باید به نفع طایفه و خانواده باشد. رقابت سالم و سبقت در رهرویی بی تردید منفعتی وسیع را به خانواده عرضه می كند، چرا كه سبقت در رهرویی برابر با كسب تقوای بیشتر و تزكیه ی نفسی عمیق تر است.

مراسم دید و بازدید در عید بهترین صحنه برای محك خودمان است. این كه به چه میزان بر شهامت، شجاعت و تقوای خودمان اضافه كردیم و از غفلت ها فاصله گرفتیم. رهرو یعنی دنباله روی مولا. به لطف خدا رهرو هستیم و انتخاب شده اما باید بدانیم كه در این انتخاب از فرصت ها برای پیشروی نهایت استفاده را ببریم، تنبلی در رهرویی عین كفر است.

در طی سال بارها و بارها گفتیم و شنیدیم كه كربلا، تابلوی تمام نمایی از درس ها و الگو های عملی در زندگی و بندگی است. در قیام عظیم عاشورا و با وجود همه مصیبت ها، زخم های روحی و جسمی می بینیم كه ذره ای قصور و كوتاهی در انجام عبادات، مسئولیت ها و تكالیف صورت نمی گیرد و این تا جائی است كه دشمن را وادار به تعریف از این بزرگواران می كند. عین بی انصافی و قدرنشناسی است، در مقابل كسانی كه همه چیزشان را برای رستگاری و سعادت ما دادند، این همه قصور، تنبلی و سستی كنیم و خود را رهرو و عاشق این بزرگواران بنامیم. اگر مدعی رهرویی هستیم باید مسئولیت های رهرویی و گروهی ما بر خواسته های شخصی ما ارجحیت داشته باشد. كسی كه از صدق دل نام مولا و ائمه (ع) را می آورد باید به حرمت و مقام آنچه از دل می آید و بر زبان جاری می شود، سر تعظیم فرود بیاوریم.

برای رهرو هرگز جنسیت، ظاهر و مال دیگران ملاك احترام گذاشتن و عزت بخشیدن نیست. مولای ما تجمع ثروت، آزمندی و رفاه بیش از حد متعارف را نمی پذیرند، چرا كه افزایش ثروت، كاهش ایمان را سبب می شود. متأسفانه هستند انسان های با ایمانی كه ورود ثروت بی اندازه، آن ها را مبدل به انسان های بی ایمان و خوش گذران كرده است. بارها گفتیم نعمت های الهی برای بهره مندی انسان نازل شده اما نباید نعمت های خدا وسیله ی طغیان و سركشی برای انسان فراهم كند. چنانچه در اموال ما حق الهی و حق صله ارحامی رعایت شود، هرگز ما را به سمت خوی و خصلت حیوانی سوق نمی دهد. فخر و مباهات از آن كسی نیست كه مال و ثروت او را از خصلت انسانی خود دور كرده است. فخر و مباهات برازنده ی انسانیست كه با كمترین امكانات كودكانی علی دوست پرورش داده و ذكر و یاد آل ا… را فراموش نكرده باشد.

حضرت علی (ع) با سخت گیری هایی كه با اطرافیان خود داشتند و حضرت رسول (ص) با جنگ هایی كه كردند هیچ نقطه ی مبهمی را در زندگی و بندگی انسان ها باقی نگذاشتند و این ما هستیم كه برای رسیدن به سر منزل مقصود باید عامل و كوشا باشیم.

در فرصت باقی مانده تا سال جدید، ساعتی را به خود، قلب و درونمان اختصاص دهیم تا قبل از رسیدن عید، درونمان به سرمستی، شادی و برپایی عید برسد. هر روزی كه رهرو زندگی خود را مطابق با راه و مرام مولا پیش ببرد، برای رهرو عید تلقی می شود. لحظاتی كه رهرو احتیاج و نیاز خود را تنها نزد خالق می برد، در واقع به عید رسیده است. اگر مولا و آل ایشان علیرغم علم لدنی كه داشتند حتی لحظه ای در عبادات، خدا ترسی و راز و نیاز كوتاهی نكردند، به سبب ترس از غفلت آنی بود كه همه داشته های انسان را نابود می كند. در مباحث گذشته از حیاط خلوت دلمان صحبت كردیم، از باغچه و درختان وجودیمان سخن به میان آوردیم. رسیدگی به حیاط خلوت دلمان به خوبی میزان رشد و یا پژمردگی ها و آفت زدگی های ما را بازگو می كند. رهرویی شعار نیست، رهرویی به عمل كردن های ماست. زندگی معصومین (س) سراسر عمل بود و عمل. تا قبل از قرائت آیات زیبای تحویل سال، قدری به شناخت از احوالات خود برسیم، تا با دلی آماده به پذیرایی محول الحوال ها و دریافت احسن الاحوال باشیم.

وقتی دلی مِهر را دریافت كند قطعاً آن را به سراسر وجود انسان منتقل می كند. هر انسانی دچار خطا و اشتباه می شود، اما یك رهرو در چنین شرایطی قبل از این كه خطا و اشتباه برایش امتیاز منفی محسوب شود با عمل نیك و پسندیده در جبران آن بر می آید. توجه كنیم عمل ما باید منطبق با ظرفیت ما صورت پذیرد. كمی آهسته و محكم تر قدم برداشتن ارزشمندتر از گام برداشتن های خارج از محدوده ی ظرفیتمان است.

زیبایی بدون نظم در هر حیطه و عرصه ای غیر قابل قبول است. در پرداختن به خود و كسب توانایی و توانمندی، فرصت ها را به فردا موكول نكنیم و از فرصت های كنونی استفاده كنیم كه چه بسا در همین فرصت ها گمشده های خویش را بیابیم. بارها ثابت شده كه هرگاه رهرویی خواسته، ‌توانسته است؛ پس نباید به راحتی از مسئولیت و توانمندی ها فاصله گرفت و تنها به نامی از رهرویی بسنده كرد.

برای رهرو باید این اطمینان وجود داشته باشد كه مولا و سرورمان ما هرگز اجازه نمی دهند كه ما محتاج و نیازمند به غیر باشیم؛ بنابراین دقت كنیم وقت، انرژی و شخصیت خودمان را با گدایی مال دنیا تباه نكنیم. سخت گیری مولا امیرالمومنین (ع) همیشه برای نزدیكان به ایشان بیشتر و عمیق تر بوده اما این سخت گیری، لذتی اولی و زیبا را در پی دارد. مولای ما مولایی است كه در هیچ لحظه ای ما را تنها نمی گذارد. اگر ایمان داریم كه دنیا فانی و گذرا است و مرگ زندگی جاوید ماست؛ پس تلاش ما باید برای دریافت و پوشیدن لباس نور باشد و این مُیسر نیست مگر در راه علی و آل علی (ع)، علی وار قدم برداشتن.

نظم، نظام و سلسله مراتب موجود در آسمان و آسمانیان به گونه ای تنظیم شده كه همه ‌آن ها را غنی كرده است. اسطوره های زیبایی در دنیا با همه ی جذابیت هرگز پایدار و ماندگار نبودند. این تنها نام نیك و عمل صالح است كه جاوید و ماندگار است.

مولای ما، آقای سخاوت و بخشندگی است، در صورتی كه ما نیز اهل سَخا و بخشش باشیم. خدای ما، خدایی كریم، عظیم و مهربان است و همین خدای كریم حتی اگر حضور ما در هر محفل پنجشنبه با نیت دیگری باشد نیز برای ما عبادت ثبت می كند اما این ما هستیم كه باید خودمان را بسنجیم كه تا چه میزان ایستادگی كسب كردیم كه به راحتی علی فروشی نكنیم. رهرو واقعی كسی است كه بین دو انتخاب زندگی و بندگی، بندگی، راه و مرام خود را انتخاب كند.

در آستانه رسیدن بهار هستیم و نباید فراموش كنیم كه هر فصل خدا سرشار از درس است. زمستان فرصت بازبینی، تفكر و تقویت درونی برای سرسبزی و شكوفایی در بهار است. امید كه ما نیز در زمستان وجودمان چنان تأمل و تقویتی را به كار ببندیم كه بهاری سبز و زیبا را شاهد باشیم.

والسلام…

Check Also

خشم و عصبانیت

بسم ا… الرحمن الرحیم بارها و بارها از خصلت بارز آقا رسول ا… (ص) که …