بسم ا… الرحمن الرحیم
اعمال و مناسک حج به طور کلی و جزئی نماد و سنبلی از شرایط بندگی است که در شکل وسیع و حقیقی آن می تواند عشق و علاقه خداوند به کل موجودات و مخلوقات را بازگو کند. همان طور که می دانیم ریختن خون به هر شکل در حرم امن الهی جایز نیست. از سویی دیگر آزار رساندن به همنوع، جانوران و گیاهان نیز در این سرزمین مقدس از سوی خداوند مورد پذیرش نیست. همیشه نام کعبه برای انسان ها تداعی خانه خدا بوده و هست؛ این در حالی است که دنیا مُلک خداست و خداوند مالک زمین و زمان است اما اگر از کعبه به عنوان خانه ای برای خدا یاد می شود، برای این است که آغوش الهی با تمام توان به روی انسان ها گشوده شده و در این عشق ورزی هرگز دنیا و مسائل دنیا ملاک قرار نمی گیرد.
اولین و مهم ترین شرایط آغاز سفر حج، استطاعت مالی داشتن است. خداوند استطاعت را از ملزومات آغاز این سفر به سوی سرزمین وحی قرار داده، تا انسان به خود بیاید و از غفلت ورزی اعم از مالی، صله رحم و حق الناس دور شود، این گونه کمک به دیگران و رسیدگی به درماندگان نیز در دایره مهر و محبت الهی است که جریان پیدا می کند و این یعنی خداوند بخشنده و مهربان و ارحم الراحمین است.
صِرف سفر فیزیکی داشتن به سوی مأمن امن الهی، انسان را حاجی نمی کند. براساس انجام دستورات الهی و داشتن بینش الهی می توان مسافر روحانی این سفر زیبا شد و امتیازات حاجی شدن را کسب کرد. امام حسین (ع) نمونه بارز کسی بودند که نشان دادند، علیرغم دسیسه مزدوران زمان می توان حج را به معنای واقعی و در حد اعلای عاشقی انجام داد. قیام امام حسین (ع) و ادامه دادن حج شان در سرزمین نینوا برای همه انسان ها و مسلمین سرشار از درس است.
سعی بین صفا و مروه، سنگ اندازی به شیطان و تمامی مراسم حج را انسان باید لحظه به لحظه عامل باشد و آن ها را منحصر به روزهای حج نکند. نظم از جمله مهم ترین دستورالعمل های الهی است که به صورت نمادین در اعمال و مناسک حج صورت
می پذیرد و بشر را دعوت به برقراری نظم در تمامی زمینه های زندگی می کند.
مسئله سفر کردن و هجرت بُعد دیگری از درس های ارائه شده در سفر حج است. بسیار گفتیم برای رسیدن به اهداف باید سفرکرد. گاهی سفر به درون و گاهی سفر به شکل جابجایی و تغییر مکان از نقطه ای به نقطه ای دیگر است. انسانی که اهل تفکر و اندیشه است، در ازای هزینه و زمانی که صرف می کند، تجربه و درس به دست می آورد. در هر نوع سفری، فردی پیروز است که دارای برنامه ریزی باشد.
اگر سفر حج را با تمامی اعمال، مناسک و مراقبه ها نوعی از رسیدگی فردی و اجتماعی قلمداد کنیم، یک مسلمان نه تنها در دهه ابتدایی ذیحجه می تواند حج انجام دهد، بلکه در تمامی روزها می تواند این رسیدگی را داشته باشد. یک رهرو می تواند خود را به حدی از عشق و انسانیت برساند که کعبه به طواف او بیاد و این همان رسم عاشق و معشوقی است که معشوق در همه حال ناظر بر حال عاشق است. رهرو قادر است سفر حج را طوری برای خود تنظیم کند که همه ی اعمالش به طور کامل پذیرفته و مقبول درگاه الهی باشد.
سیر در سفرهایی که گذشتگان در این سرزمین مقدس داشتند، نیز سرشار از درس و توصیه های سازنده برای ماست. در زمانی حج الوداع پیامبر (ص) و جمع شدن مردم از هر اقلیم در کنار خانه خدا و پس از بازگشت جمع شدن تعدادی کثیری از حجاج در کنار چشمه ای به نام غدیر (اولین مکان سرسبز پس از مکه) و اعلام جانشینی و امامت مولا امیر المومنین (ع) و در زمانی دیگر، رها کردن حج توسط آقا امام حسین (ع) از نیمه راه و سفر از عرفات به سوی نینوا برای زنده نگه داشتن اصل و دوری از افراط و تفریط، همگی نشانی بارز از این دارد که هیچ یک از دستور العمل های حج بی معنا نبوده ولی باید این دستورالعمل ها را با زمان خود مطابقت دهیم. در عصر ما که عصر ارتباطات، تکنولوژی و فناوری است می توان با ایجاد پیام و انتقال اطلاعات به دیگران در این سفر و هجرت سهیم بود.
این که بنابر فرمایش آقا امیرالمومنین (ع) بارها اشاره کردیم که امروزمان باید بهتر از دیروزمان باشد، در راستای رسیدن به انسانیت، ساخته شدن، بنده بودن و رسیدن به رضای الهی است. خانه خدا نمادی است برای گردهمایی انسانها در یک مجمع بزرگ الهی که در آن فقیر و غنی، سیاه و سفید، پیر و جوان، زن و مرد تفاوتی نمی کنند.
این تصور که برخی فکر می کنیم خداوند ما را دوست ندارد که برایمان امکانات و شرایط مالی فراهم نمی کند اشتباه محض است و این مسئله هرگز برای خدا مطرح نیست. خدایی که در دعوت انسان ها به سوی خود رنگ پوست، جنسیت، نژاد، مقام و مال را معیار قرار نمی دهد و تحت شرایطی که در نظر گرفته، انسان را مهمان خانه خویش می کند، ممکن نیست از دادن مال و مقام به انسان کوتاهی کند اما خداوند بر حسب مصلحت انسان هاست که بر آن ها نعمت هایش را عطا می کند و یا از آن ها می ستاند.
از جمله شرایط برای دعوت شدن به سوی سرزمین وحی عاری بودن از حق الناس ها است و این یعنی تشویق برای مشتاقان در جهت برطرف کردن حق الناس ها و به دست آوردن رضایت الهی است. خداوند به این طریق بندگان خویش را به سوی رستگاری سوق می دهد و این مسئله محقق نمی شود مگر براساس مهر، عشق و محبتی که خداوند نسبت به بنده دارد. خداوند دوست ندارد که بنده ای زورگو، حق کش، آزار رسان، دروغگو داشته باشد و این ها همه از رحمانیت اوست.
مجموعه مهر خداوند و توصیه هایی که برای بنده دارد، عشق معنوی را تشکیل می دهد. عشق معنوی عشق ماندگاری است. در عشق معنوی، گناه، آزار و اذیت، حق کشی و تبعیض وجود ندارد. ارزش ها هرگز با ملاک های دنیوی سنجیده نمی شود. چنانچه ما در مقام رهرو و بنده باشیم، نباید داشته ها و نداشته های دنیایی را ملاک تقرب یا دوری از خدا ببینیم. مهربانی خدا تا لحظه آخر زندگی انسان ها تداوم دارد.
چقدر زیباست بهترین سفر حج را خودمان برای خودمان به وجود بیاوریم. مفهوم حقیقی مناسک حج می تواند برای ما دائمی باشد، اگر اعمالمان را مطابق با نظر الهی تنظیم کنیم، می توانیم آزار نرساندن، حق دیگری را نخوردن و دل نشکستن را جزو همیشگی وجود و بندگیمان کنیم. خداوند توسط پیامبران اعلام داشته بنده ای که با تقواتر است، نزد خداوند عزیزتر است. ملاک تقرب جستن به خدا تنها تقواست و بس.
ارزش ها در رفتن به حج هرگز بسته به ارزش های مادی و دنیوی نیست. چه بسا فردی که سالیان سال دست رنج خود را اندوخته اما در مقابل درماندگی و پیری و یا درمان درد بیماری او را هزینه کرده، در تأمین جهیزیه حجی مقبول تر داشته باشد، هر چند سفر فیزیکی را انجام نداده باشد. برای چنین بندگانی است که خداوند فرمان می دهد که کعبه به طواف آن ها بیاید.
اعمال حج را با به کارگیری قدرت فکر و اندیشه می توان در اعمال روزمره خود منعکس کرد و خود را ارزیابی کرد که آیا مطابق با نظمی که در سفر حج می بینیم ما نیز نظم هستیم؟ آیا می توان به قول و قرارمان اعتماد کرد؟ میزان اعتماد به نفس، ضریب یقین و باورمان چقدر است؟
در خلوت بین خود و خدا به راحتی می توان خود را سنجید. میزان خوبی، گذشت و بسیاری مسائل دیگر را می توانیم برای خود سفر حج قرار دهیم و ببینیم ساده ترین دستورالعمل هایی که برای سفر حج فرمان داده را دارا هستیم یا خیر؟
متأسفانه هستند افرادی که هنوز سنگ به شیطان نینداخته، در بند شیطان اند.
اولین پیغام خداوند در سفر حج به انسان ها دوری جستن از تبعیض است، چرا که در رسیدن به خانه خدا تبعیضی بین انسان ها نیست و انسان هایی که شرایط مهمانی را دارند با هر رنگ، نژاد و زبانی یکرنگ و یکپارچه به طواف خانه خدا می پردازند، در حالی که برخی از این مهمانان، یاد کردن از انسان ها را خرید کادو و سوغاتی که ملاک دنیوی است، در نظر می گیرند. این که صِرف سنگ اندازی به صورت فیزیکی نمی توان از سلطه ی شیطان خارج شد. سنگ اندازی نمادی است و ما در عمل باید شیطان را از خود دور کنیم. انسان هایی نیز هستند که در سفر فیزیکی خود به سرزمین وحی از اندک جیره ی آب و غذای خود در سعی و تلاشی که در صفا و مروه انجام می دهند، می گذرند و بدون در نظر گرفتن قومیت، نژاد و اشخاص به کمک رسانی می پردازند و قبل از سفر، انسان باید به دیدار دوستان، آشنایان و خصوصاً درماندگان برود و از حال و اوضاع آنان جویا شود.
در زمان آقا امام جعفر صادق (ع) یکی از مسلمین رو به امام، احساس خوشحالی و خرسندی خود را از تعداد کثیر حجاج اعلام می کند، در این حال امام از بین دو انگشت حاجیان را به فرد نشان می دهد که از میان آن ها، تنها تعداد محدودی حاجی حقیقی وجود داشت. در زمانی که (زمان امام جعفر صادق (ع)) تجملات، گناه، فسق و فجور و به دام نفس افتادن به سهولت دوره ی کنونی نبود، تنها دو تا سه نفر حاجی واقعی یافت می شد، وای بر امروز و اکنون ما؛ اما در همه زمان ها خداوند همان خدای رحمان، رحیم و فرصت دهنده است.
سفر حج را از مقدمه تا انتها می توان با شرایط خود وِفق داد و آن را هدف قرار داد و با برنامه ریزی سفری را آغاز کنیم که مورد پذیرش خداوند باشد و سفری مطابق با آنچه امامان ما به انجام رساندند. در رفتن به چنین سفری طبیعتاً باید منظم باشیم و باید تشخیص درستی از حلال و حرام داشته باشیم. باید مهربانی جزو وجودی مان باشد. باید صبور باشیم و از خشم و غضب به دور باشیم. باید به رفع حق الناس ها بپردازیم. در بین افراد فقط در جایی می توان تبعیض داشت که افراد را براساس میزان قرب و نزدیکی به خدا مورد تبعیض قرار داد و نه بر حسب ملاک های دنیایی.
در سفر حجی که آغاز کردیم، هر جا لازم باشد می توانیم همانند اماممان و یارانشان در جهاد نیز شرکت کنیم تا پیش از شروع محرم و عزای آقا امام حسین (ع)، هر یک از مقوله های گفته شده را بتوانیم انتخاب کنیم. هر هفته یکی از آن ها را عملی و در زندگی روزمره بیان کنیم تا آن مقوله و خصلت در وجود ما نهادینه شود. در این راستا ابتدا باید نیت کرد، نیت که همانا اراده، اعتماد به نفس، باور و یقین ماست. چنین نهادینه کردن هایی به روشنی نشانگر این است که نباید تنها بُعد عبادی حج را دید.
هر سفری می تواند هم به لحاظ معنوی و هم مادی، سود آوری داشته باشد. مرور بر زندگی انسان های موفق در گذشته نشان می دهد در همین سفرها بود که توانمندی ها و سود آوری های افراد مشخص می شود. آقا رسول ا… (ص) تا قبل از رسیدن به رسالت در سفرهای تجاری که داشتند به وسیله بروز توانمندی های خود و سود آوری های روز افزونشان مورد اعتماد خانم حضرت خدیجه (س) قرار گرفتند.
در سفر نباید دنیا هدف باشد، همان طور که پیامبر (ص) نیز فرمودند: در ثمردهی ها علاوه بر جنبه ی مادی باید جنبه ی معنوی و اخروی را در نظر داشت. در به دست آوردن مادیات و امکانات نباید خوی و خصلت انسانیمان را فدا کنیم. اگر هجرت ما اصولی و بر مبنای رضایتمندی و توکل باشد، حتی سودآوری های دنیوی نیز نمی تواند ما را دچار غفلت کند و به بیراهه کشاند. بی شک در اطراف خود افرادی را دیدیم که به محض کسب اندک مالی تغییر رفتار می دهند و همانند گذشته ی خود عمل نمی کنند.
خداوند در کمتر از لحظه ای قادر است دنیایی را کُن فَیکون کند؛ مراقب باشیم تا با تغییرات ناپسند، مورد خشم خدا واقع نشویم. فخر فروشی از زشت ترین اعمال است، خصوصاً فخر فروشی در مسائل دنیوی. نوکری مولا و عزادار حسین (ع) بودن از نوع فخر فروشی های پسندیده و مورد قبول است. چنانچه در خود چنین تغییراتی را مشاهده کردیم، باید مهاجر شویم و راه هجرت پیش گیریم. هجرت همیشه حرکت از یک نقطه به نقطه ای دیگر نیست. هجرت در بسیاری موارد تغییر در دیدگاه، نگرش و فکر ماست.
سعی کنیم همزمان از سفر حج، خود را هم جهت و همراه با قافله آقا ابا عبدالله (ع) کنیم. طوافمان را شروع کنیم، اعمال حج مان را انجام دهیم، افکار و ضعف هایمان را قبل از عید قربان، قربانی کنیم. اگر یک ضعف ما که مورد قبول خدا، ائمه (ع) و معصومین (س) نیست را قربانی و از خود دور کنیم، ارزشی بالاتر از ده ها قربانی گوسفند دارد. چرا که بنده اصلاح شده می تواند در تمام سال های پیش رو به نیکی و خوبی بپردازد.
قربانی کردن مادیات تنها یک بار انجام می شود که ممکن است این یک بار نیز براساس خودنمایی، ریا و احساسی شدن صورت گیرد، اما قربانی کردنی که در راه معنوی انجام شود (که این قربانی کردن همان مبارزه با شیطان درون و بیرون است) برای همیشه ماندگار و همراه با انسان است. اِبن زیاد و یزیدیان منحصر به زمان آقا امام حسین (ع) نبودند، هر لحظه ممکن است در وجود ما اِبن زیادها و یزیدیان سلطه کنند. بین حق و باطل، حق ماندگار شد، هر چند نمادهای ظلم، جور و بت پرستی هم چنان باقی و بعضی اوقات افزون تر نیز شده است.
هیچ تصمیم صحیحی به موقع گرفته نشده مگر با اعتقاد، اطمینان و اعتماد به نفس در حد مطلوب و اعتماد به نفس و اطمینان در حد مطلوب نمی تواند باشد، مگر با باور و یقین محکم و قابل قبول. مراحل طی عرفان را می شود در حج انجام داد اما با توجه به روزمرگی ها می توان با عشق پیش رفت. عشق هزار و چهارصد سال است که زنده است و به پای این عشق هزار و چهارصد سال اشک ریخته شده و هزار و چهارصد سال است که دشمنانِ این عشق مورد لعن و نفرین، واقع شده اند. مُلک در همه جا مُلک خدا و اراده در همه جا اراده خداست. همه ما می توانیم راهیِ دو راه شویم یا رفتن به سوی خدا و یا رفتن به سوی شیطان و اهل غرور شدن و سجده نکردن.
وقتی صحبت از عشق می شود، عاشق متوجه درد نمی شود. آقا اباالفضل (ع) عاشق بودند که درد تیر و نیزه را حس نکردند. آقا اباالفضل (ع) علاوه بر این که عزم آن کرده بودند حد اعلای عاشقی را به اجرا گذارند، در صدد دریافت رضایت از حضرت زهرا (س) بودند. همه شیعیان نیز در صدد چنین دریافتی هستند. بی تردید دستگیری این بزرگواران هر سختی را مبدل به راحتی و آسانی می کند، خصوصاً اگر این سختی گذر از سَکرات مرگ و رسیدن به سرای ابدی باشد. عشق علی (ع) و آل علی عین عزت، بزرگواری و شرافت است، امید که ما نیز به سبب همین عشق در زمره محبان، قدم در محشر کبری بگذاریم. والسلام…