بسم ا.. الرحمن الرحیم
روزها از شهادت آقا امام حسین (ع) و یاران با وفایشان گذشته بود که خانم ام البنین (س) از شهادت ایشان با خبر می شوند و آنگاه که متوجه وقایع و حوادثی که برای اسیران پیش آمده، می شوند راه روضه خوانی و مرثیه سرایی پیش می گیرند تا بدین وسیله قیام عاشورا را زنده و مظلومیت خاندان رسول ا… را به گوش همگان برسانند. از جمله واکنش هایی که خانم ام البنین (س) در مقابل شنیدن شهادت آقا امام حسین (ع) داشتند، جویا نشدن از فرزندان خویش بود که در رکاب امامشان راهی نینوا شده بودند. این امر تعجب بسیاری را برانگیخت.
در میان مجالس عزا و مرثیه سرایی هایی که خانم بر پا می کردند، روزی سائلی درب خانه شان آمد، خانم به کنیز خود صله دادند تا به سائل دهد، سائل صله را بازگرداند؛ خانم ام البنین (س) با تصور این که صله اندک بوده بر میزان آن می افزاید و توسط کنیز به سائل می رساند. سائل مجدداً صله را باز گردانده و از کنیز می خواهد تا با صاحب بیت سخن بگوید. خانم در کنار سائل حاضر می شوند و از او می خواهند تا خواسته خویش را بیان کند. سائل می گوید: سال پیش در این خانه مردی مرا صله ای بخشید که به واسطه ی آن زندگیم سامان یافت، آمده ام تا بوسه ای بر دستان آن مرد بزنم. خانم که متوجه ماجرا شدند، عبدا… پسر آقا ابالفضل (ع) را در آغوش گرفتند و به سائل گفتند: چنانچه دستان این کودک شبیه آن مرد است بر دستان او بوسه بزن که آن مرد رهسپار سفر عشق شده است.
خانم ام البنین (س) علیرغم بار سنگین مصیبتی که بر دوش داشتند همواره بر اجرای مأموریت و مسئولیت خود استوار بودند. از سوی دیگر گشاده رویی خانم در حین انجام مسئولیت بسیار حائز اهمیت بوده است. دقت داشته باشیم گشاده رویی هرگز به معنای خنده های نابجا نیست. لبخند باید از حد و حدود مشخصی برخوردار باشد.
خانم ام البنین توسط عزاداری و نوحه خوانی خود در واقع زیر بنای مبارزه با قاتلان آقا امام حسین (ع) را پایه گذاری کردند. خانم حضرت زینب (س) نیز در زمان اسارت در مجالس، در راه و در هنگام رویارویی با مردم شهرهای مختلف رفتاری مسئولانه و آگاهانه داشتند و این در حالی است که گاهی نگاه هایی در برخی از ما نسبت به سایرین وجود دارد که بسیار توهین آمیز و از هزاران ناسزا گویی بدتر است. برای رهرو تابع مولا و فرزندانش، چنین برخوردهایی هرگز قابل قبول نبوده و نیست. رهرو جایز نیست دیدگاه شخصی و مسائل شخصی خود را در حیطه ی رهروی اش دخیل کند. از زمانی که رهرو شدیم، دانستیم همان طور که جزا و پاداش عملی برای ما دو چندان خواهد بود، سزا و کیفر گناه نیز دو چندان خواهد بود. هر فردی از زمانی که عهد رهروی می بندد اعمال، افکار و گفتارش پیش از دیگران مورد نظر و توجه است. چنانچه در عرصه رهروی، جایگاه، حرمت و احترام را ضمیمه رهروی مان نکنیم، عمر خود را تباه کردیم و به هدر دادیم.
دانا پدری گفت به فرزند خلف دنیا خواهی به هند و عقبی به نجف
این بیت پند و اندرز یک پیر فرزانه است و آن یعنی از زمانی که امامت مولا برقرار شد و تمامی علما و دانشمندان در باور خود پذیرفتند مولا یکتا، بی نظیر و بی همتا بودند. در این جا منظور از مولا، تمامی خاندان بزرگوارشان هستند که بر حسب مقتضیات زمانی و مکانی هر یک به گونه ای به ارائه دین خدا پرداختند.
واقعه عاشورا درسی بزرگ و مسئولیتی عظیم است که از ازل مورد پذیرش آقا امام حسین (ع) و خانم حضرت زینب (س) قرار گرفت. اگر ما نیز مدعی عاشقی بر این بزرگواران هستیم باید خود را با رفتار آنان تطبیق دهیم و مسئولانه حرکت کنیم. باید بر ابتدایی و مهم ترین شرط رهروی که همانا پایبندی بر عهد و پیمان است، استوار باشیم. رهرو باید خود را به جایگاهی برساند که هیچ شرایط مادی و دنیوی نتواند او را متزلزل کند. مراقب باشیم تا مبادا متعهد نبودن ما به زمان دیدار یار، زحمات ما را از بین ببرد و زحماتمان را به پای هوی و هوس هایمان حساب کنند. بارها گفتیم عشق معنوی با هوی و هوس های مادی غیر قابل قیاس است اما خاصیت هر عاشقی، بی قراری است. در عشق معنوی بی قراری اصل و پایه عشق است.
انتظار، شیرازه ی مذهب ماست. انتظار ظهور آقا امام زمان (عج) خود دلیلی بر عاشق تر شدن و نیز غربال شدن است. تنها انتظار است که می تواند عاشق واقعی را نشان دهد. در انتظار است که خوبی و خصلت ها بروز می کند. در انتظار است که خلوص روز به روز و لحظه به لحظه بیشتر می شود. شوق و اشتیاق یکی از پایه های عشق است. خانواده معنوی رهرو، بالاتر از خانواده دنیوی است. کسی که اولویتش را عشق و خانواده معنویش قرار می دهد، مورد توجه معشوق واقع می شود و همین توجه برای او سازنده، نگه دارنده و تأمین کننده خواهد بود و او را به ملجأ و مأمنی می رساند که زندگی پس از مرگ او را تضمین می کند.
اولین صداقت هر انسانی باید با خودش باشد. ممکن نیست شخصی با خود صادق نباشد و به پیشرفت مادی و معنوی برسد. انسان صادق همواره واقعیت ها را می بیند، به خود دروغ نمی گوید و خود را فریب نمی دهد در نتیجه دچار خود آزاری و در نهایت دیگر آزاری نمی شود و از فریب دیگران نیز پرهیز می کند. هیچ فردی از مادر، جانی، دزد و قاتل زائیده نمی شود؛ مجموعه اخلاق و رفتارهای ماست که ما را به سوی ذلت یا عزت پیش می برد.
پیامبر خاتم (ص) مکمل رسالت همه انبیا و رسل بوده و از معجزه ای بزرگ به نام قرآن برخوردار بودند. تاریخ معجزات بسیاری از پیامبران الهی به ما ارائه داده اما عظیم ترین و والاترین معجزه قرآن بود که توسط پیامبر رحمت در اختیار جهانیان قرار گرفت. پیامبر ما پیامبری بودند که در مقابل ریزش خاکستر بر سر مبارکشان و یا توهین مردم با گشاده رویی دست به دعا می بردند و آنان را دعا می کردند. اگر توانستیم در مقابل بدی شخصی خوبی کنیم، تفاوت خود را ثابت کردیم، هر چند این مسأله به معنای پذیرفتن ظلم نیست.
ما از الگوهای رفتاری و گفتاری والایی برخورداریم، بنابراین می توانیم در کنار رضایت قلبی از خود، عکس العملی شایسته بروز دهیم. خود آزاری باعث می شود سیستم بدنمان را مختل کنیم؛ وقتی جسم آسیب ببیند، روح تحت الشعاع قرار می گیرد. ساختن روح آسیب دیده بسیار مشکل است. خوب است در برابر ناملایمات و کج خلقی دیگران برای خود متذکر شویم که ما شیعه مولا و شیعه آقا ابالفضل (ع) هستیم و همان گونه که آقا ابالفضل (ع) در مقابل مارِد و ناسزاگویی های او پاسخی قاطع دادند و در عین حال راه را به او و سایرین نشان دادند ما نیز چنین رفتار کنیم. ما زبانی رهروان و مریدان این بزرگواران هستیم اما اگر در عمل نیز رهرو و مرید باشیم، هرگز دچار خسران در دنیا و آخرت نخواهیم شد.
درست است که خداوند تواب و رحمان است اما آیا فرصت برای توبه و نزول رحمت است؟ در مقابله ای که بین حضرت موسی (ع) و فرعون بود، خواندیم که حضرت موسی (ع) به صرف این که پیامبر خداست شامگاه را در خواب به سر برد، در حالی که فرعون تا سحرگاه به پیشگاه الهی تمنا جست و خداوند دعای او را مستجاب کرد. خداوند خود فرموده: بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را؛ اما آن چه در این خواندن مهم است نوع خواسته و نیت ماست. متأسفانه برخی می دانند که توبه پذیر نیستند، اما به استغفار زبانی بسنده کرده و با این کار خود را فریب می دهند و تصور می کنند می توانند خداوند را فریب دهند.
خداوند فرصت می دهد اما مدت و زمان این فرصت را برای هیچ کس تعیین نکرده است. برای اولیا و انبیا هم زمان مرگ مشخص نبود. برای آقا رسول ا… (ص) نیز در یک لحظه حضرت عزرائیل (ع) نازل شدند اما ایشان در آن لحظه از خداوند مهلتی طلبیدند تا امت خویش را شفاعت کنند، همان امتی که بسیار ایشان را آزردند. حال کمی تأمل کنیم تا بدانیم آیا این فرصت برای ما نیز هست؟ بهترین کار گناه نکردن و حق الناس بر گردن نگرفتن است. برخی مواقع ناخواسته و ناخودآگاه به حق الناس می رسیم و آن زمانی است که تحت تأثیر ظواهر نسبت به شخصی بی میل می شویم و از او فاصله می گیریم. ما نباید به خاطر مسائل ظاهری دیگران را تکریم یا طرد کنیم. برای رهرو مولا ملاک عشق و تقواست.
در دنیای فانی بازی های عجیبی برای سرگرمی و غفلت انسان ها وجود دارد. سعی کنیم هیچ گاه به داشته هایمان غَره نشویم؛ خداوند خشمگین می شود وقتی بنده ای دچار غرور می گردد.
والسلام….