بسم ا… الرحمن الرحیم
مشق عشق هر جلسه، انوار و اعجازی است از آن چه تاکنون در احادیث، روایات و آیات الهی خواندیم. انوار و اعجازی که علوم اجتماعی، روانشناسی، جامعه شناسی و ادبیات را در بر گرفته و با حکمت های عملی درآمیخته است. مشق عشق ثروت و سرمایه رهرو مولا است. برای رهرو همان طور که بارها گفتیم، اولویت عشق به راه و مرام و رهروی کردن است. به عنوان رهرو باید بدانیم و یاد بگیریم که همیشه در پی خوبی ها باشیم و مثبت ها را ببینیم و سعی کنیم تا بهترین نمرات را به بهترین عملکردها دهیم.
مشق عشق می تواند اثری نیک و نتیجه ای مطلوب از سالیان سال رهروی کردن ما باشد که از خود به یادگار گذاشته ایم. در جمله ای قصار و زیبا می توانیم مشق عشق را چکیده و عصاره ای از عشق خود نسبت به معصومین (س) و کلام وحی بدانیم؛ بنابراین حفظ و نگهداری از آن بر ما لازم و واجب است. دقت کنیم وقتی مسیر رهروی را انتخاب کردیم یعنی پذیرفتیم تا مشق عشق را اولویت زندگی و بندگیمان قرار دهیم. توجه داشته باشیم عهد و پیمان بین ما و بهترین مخلوق خدا در آسمان و زمین، عهدی است که هر یا علی گفتن در آن تعهد و تجدید بیعتی عمیق تر است.
بارها گفتیم و می دانیم که انسان جایزالخطاست و شیطان دائماً در کمین اوست تا به واسطه وعده های فریبنده، او را اِغوا و از راه دور کند. شیطان گاهی در لباس غرور، غفلت، عیب جویی از دیگران و حسادت ظاهر شده و رهروان مولا را مورد اصابت های سنگین و گاهی غیر قابل جبران قرار می دهد. دنیاپرستی صرفاً پول پرستی و ثروت اندوزی نیست. تمرکز کردن به گفتار و رفتارهای دیگری و در عوض توجه نکردن به اعمال خود، به نوعی اسیر دنیا شدن است که پیامد خطرناکی چون تخریب درون را به همراه دارد.
هیچ انسانی از گناه، اشتباه و دام های رنگارنگ شیطان مصون نیست. توصیه های دین مبین اسلام نیز به جهت در امان ماندن انسان ها از افتادن در دام های شیطان و دور شدن از رذایل اخلاقی است که به شدت با انسانیت منافات دارد. این که مدام خداوند انسان ها را از قرار گرفتن در مجلس غیبت و شنیدن غیبت بر حذر داشته، به این سبب است که ذهنیت ها تغییر کرده و به تدریج روزنه ها برای ورود شیطان به دورن انسان بسته شده و گناهان یکی پس از دیگری آغاز نشود.
بی تردید شیطان که همواره به دنبال فرصت است، دقت خویش را متوجه افراد بی دین و بی نماز نخواهد کرد؛ شیطان درصدد فروپاشی ایمان و اعتقاد انسان هایی است که تعصب دین و محبت مولایشان را در وجودشان حمل می کنند. به کلماتی که از دهانمان خارج و یا به گوشمان وارد می شود، دقت کنیم؛ گاهی تفسیر، برداشت و یا حتی کلمه ای اشتباه می تواند اعتقاد و باوری را متزلزل کند و به نابودی بکشاند.
برخی از افراد، تصور می کنند به سبب این که انسان جایزالخطا آفریده شده، می تواند گناه کند سپس با توبه، آثار گناهش را محو نموده و به آمرزش برسد. باید بدانیم گناهان در صورتی که تنها حق ا… را ایجاد کند، به سبب رحمانیت و رحیم بودن پروردگار، آمرزیده می شود اما اگر حق الناس ایجاد کرده باشد، آمرزیده نخواهد شد تا زمانی که رضایت فرد مورد نظر را کسب نماید. افکار اشتباه و قضاوت های عجولانه نیز می تواند بار سنگین حق الناس را ایجاد کند. ضرب المثل ها و داستان های نهفته در مشق عشق، اشاراتی پر بار و سرشاز از درس را می تواند برای مراجعه کنندگان به همراه داشته باشد که از آن جمله می توان به داستان زیر اشاره کرد:
در گذشته پیرزنی فقیر در همسایگی عالم و مجتهد شهر زندگی می کرد؛ پیرزن با نبود امکانات مناسب، زندگی می گذراند و وزش باد هر شبانگاه منجر به بلند شدن صدای در و پنجره های منزلش می شد. مرد عالم با شنیدن این صداها تصوری باطل در ذهن پروراند و فکر کرد که پیرزن زنی مفسد و بدکاره است؛ مرد تنی چند از اطرافیانش را فرا خواند تا آنان نیز این صداها را بشنوند و بر افکار باطل وی صحه گذارند. زمان سپری شد و پیرزن به دیار باقی شتافت اما مرد عالم نه بر جنازه او نماز خواند و نه اجازه دفن وی در قبرستان را داد. به ناچار جنازه پیرزن در سرداب مسجد ماند. شب هنگام، مرد عالم در خواب دید که استاد مرحومش که در آن قبرستان دفن شده بود، از او روی بر می گرداند. مرد متعحب می شود و سوال می پرسد که چه شده؟ استاد می گوید: پیرزن فوت شده، چنان مورد عنایت خداوند است که قبل از آن که در قبرستان دفن شود، خداوند به حرمت او، عذاب را از قبرستان دور کرده است و از مرد می پرسد: تو در حق وی چه کرده ای که اگر تمامی اندخته هایت را بدهی باز هم نمی توانی از دِین او خارج شوی و سپس در عالم خواب، او را متوجه نمازها و قرائت قرآن شبانه پیرزن کرد. عالِم که سه شب پی در پی خواب را دید، مردم شهر را گرد یکدیگر جمع کرد و در حضور همگی اقرار به گناه و سوء ظنش کرد و از امام جماعت بودن خود نیز انصراف داد. پس از ندامت و شهامت مرد عالم در اقرار به اشتباهاتش شبی مرحومه در خواب حق خود را بر او حلال می کند و او را می بخشد.
وقتی انسان متوجه می شود که عذاب انتقال یک کلمه اشتباه، پرورش یک فکر منفی، قضاوت و یا بدگویی و سخن چینی تا چه حد دردناک خواهد بود، ممکن نیست که نخواهد تا از این اشتباهات دوری کند. مجالس غیبت، مجالس کاشتن بذرهای منفی در افکار و اذهان انسان های دیگر است. بدبینی ها و بدگویی های ناحق بی شک عوارض جانبی در پی خواهند داشت که منجر به سوزاندن ذخایر معنوی ما خواهد شد. در طول تاریخ بسیار بودند افراد مؤمنی که به دلیل غرور، منیت و قضاوت های نابجا از اوج عزت به ذلت رسیدند. برحذر باشیم از قضاوت ها حتی اگر بخواهیم برای لحظه ای از دل و مغزمان بگذرانیم و حکمی هر چند کوتاه و گذرا صادر کنیم که چنین عملی حتماً و حتماً حقی از فرد را بر گردن ما قرار می دهد و ما را مدیون و بدهکار وی می نماید.
صِرف علی، علی گفتن نمی تواند ضمانت و ایمنی ما، از نظر شرعی و احکامی باشد. این که می گوییم یک یاعلی می تواند بالاترین دعا باشد در صورتی است که این یاعلی با صداقت، عشق و ایمان گفته شود اما در عین حال مهم است که این یاعلی از چه دل و زبانی بر می خیزد و جاری می شود. چیزهایی هست که نمی توان برگرداند و به داشتنش مطمئن بود مثل عمر و زمان آدمی، سلامت، تندرستی و گاهی انبوهی از ثروت و دارایی. حال بیاندیشیم که آیا درست است که آخرت گران بهای خویش را به بهای دنیای بی مقدار که در آن توان باز گرداندن قسمتی از عمر و سلامتی را نداریم، بفروشیم؟
نام مولا را بردن، پایبندی می طلبد. مبادا از نام مولا در سوگندها، خصوصاً برای سوگندهای دروغ، استفاده کنیم. مراقب باشیم یاعلی های ما یاعلی های عادت نباشد. وقتی خود را رهرو و متعهد به این راه می دانیم، قطعاً از مسئولیتی بالاتر و متفاوت تر با قبل برخوردار می شویم. در رهروی کردن همان طور که تکالیف، وظایف و مسئولیت ها متفاوت می شود باید افکار و اندیشه ها نیز متفاوت و رو به فزونی و غنی تر شدن پیش رود که این دقیقاً مصداق جمله ی مولا است که می فرمایند: “مؤمن باید امروزش با دیروزش متفاوت و رو به جلو باشد”.
علی یعنی عصاره زندگی، علی یعنی آخرت هر بشر. در کل سوره واقعه به این پرداخته شده که اگر با علی هستی در راحتی و آسایشی. در این اندک زندگی دنیایی که هیچ چیز ماندگار نیست نباید به راحتی تعهدات، دوستی ها، ایمان و باورهایمان را قربانی کنیم و نادیده بگیریم. بعضی اوقات انسان پس از گذر زمان به واقعیت هایی دست می یابد و در بسیاری مواقع افسوس می خورد که چه فرصت هایی در اختیار داشته و از دست داده است. انسان اشرف مخلوقات، خلق شده یعنی از امتیاز ویژه ای چون قدرت فکر و اندیشه، قدرت تشخیص و تمیز دادن، برخوردار است و با توجه به این ویژگی، این که بگوییم متوجه فرصت ها نشدیم، نه تنها قابل قبول نیست بلکه یعنی نخواسته ایم متوجه فرصت ها باشیم با این که می دانیم مرگ، بیماری و گرفتاری هست اما فکر می کنیم که این ها به دیگران تعلق دارد و هیچ گاه ما را در بر نمی گیرد.
یک تحقیق و بررسی ساده در خانواده نشان می دهد وقتی رابطه های سرشار از صمیمیت تبدیل به دشمنی شده که انسان در را به روی شیطانِ نفس باز گذاشته است و به کسی که نباید، اعتماد کرده است. شیطان که همواره از اِزدیاد امت شیعه و مسلمان در هراس است و به دنبال افزایش لشگر خویش است از روزنه های کوچک وارد شده و در میان اجتماعی که خدا ، قرآن و اهل بیت را سرلوحه گفتار و رفتارشان قرار دادند، رسوخ کرده و افراد را به سمت و سوی بدگویی، بدزبانی و دورغگویی سوق می دهد و به ترویج غیبت و تهمت می پردازد. در این بین اگر کسی اشتباه کند، نه تنها همانند گذشته به عذرخواهی نمی پردازد بلکه به دروغگویی متعدد مشغول می شود. به بار نشستن این همه بدی، در یک خانواده صمیمی یک دلیل دارد و آن نشناختن ظرفیت ها و حرف زدن ها است. خداوند در هر موردی برای بندگانش وسیله را فراهم می کند. ممکن نیست خداوند با بنده ای که خود آفریده، دشمنی کند. او خدایی است که تا لحظه ی آخر فرصت می دهد و راه را باز می گذارد.
متأسفانه هزاران گناه می کنیم و دلخوشیم که با اندک توسل و اندک توبه ای در مُحرم و در شب های قدر آمرزیده می شویم. گاهی قهر و غضب خداوند بسیار زیاد است. آن وقت است که برنامه ریزی می کنیم تا در زمانی خاص توبه کنیم. خداوند هم فرصت می دهد، اما ما توفیق نمی یابیم و فرصت را از دست می دهیم و باز در تصور خود، زمانی دیگر را تعیین می کنیم، غافل از این که خداوند، نظام و قانون و سنت های الهی خویش را دارد و ممکن است در کمتر از آنی، عمر ما را بگیرد. برخی گناهان ما در زمانی اتفاق می افتد که بر مسئله ناآگاهیم اما وقتی با مسئله یا احکامی آشنا شدیم و خطا کردیم، دیگر نمی توانیم امید به فرصت های الهی داشته باشیم.
چنانچه درک ارزش یاعلی گفتن ها را می یافتیم، هرگز دشمنی ها و دل شکستن ها را وارد زندگی شخصی و مرامی مان نمی کردیم و این قصورات ایجاد نمی شد مگر در اثر ضعف در خودشناسی و آگاهی مان. وقتی یک رهرو، خود را از ته دل خادم مولا بداند، آقا حامی و پشتیبان خاص او خواهد بود.
مشق عشق را جدی بگیریم و بدانیم ارزش خانواده معنوی به مراتب بالاتر از خانواده ی شخصی مان است. بدرفتاری کردن شایسته و برازنده رهروی مولا نیست و نباید با رفتارهای نازیبا ارزش خدمت هایمان را به بهای اندک بفروشیم. هدف از گردهمایی ما نزدیک شدن اخلاق، ادب، رفتار و اندیشه مان به مولا امیرالمؤمنین (ع) است. پس دقت کنیم که بزرگواری، بخشش و عبور کردن از کنار برخی بدخلقی ها و رفتارهای نادرست، نه تنها از شأن ما کم نمی کند بلکه ما را به مرام مولا (ع) نزدیک تر نموده و ایشان خود برای ما جبران می کنند.
بارها گفته و شنیده ایم که احترام به پدر و مادر واجب است و در هیچ صورت حق بی احترامی به ساحت آنان را نداریم و نیز گفته ایم که عاق والدین با مرگ آنان از بین نمی رود اما تنها یک زمان می توان در نهایت احترام و ادب از تبعیت آنان سرباز زد، آن هم زمانی است که آن ها ما را از دین، راه و مرام مان دور کنند. برای همه انسان ها به خصوص شیعه و در شرایطی ویژه تر برای رهروان مولا، نقشه ی راه، حماسه ی کربلا است. آن جایی که وفاداران و یاران، معصوم نبودند اما در حد معصوم ماندند و به یاری دین و امامشان شتافتند. در میان یاران امام حسین (ع) بودند کسانی که معصوم نبودند اما رهرو بودند پس می توان رهرو بود و در حد معصومیت پیش رفت و بندگی کرد. خداوند دوستدار و خواهان جمعی است که در آن مؤمنان حضور داشته باشند چنین جماعتی اجر و مزدی چندین برابر پاداش یک فرد را در انجام امری مشترک دارند.
مبادا دلی بشکنیم که دل شکستن برابر است با باختن. در ابراز احساس به اهل بیت و مولایمان بسیار گفتیم مولا جان، جانم به فدایت. بسیار گفتیم “بِه اَبی اَنتَ وَ اُمی” اما آیا در واقعیت به گفته هایمان پایبند بوده ایم؟ متاسفانه ما انسان ها عجولیم و به دنبال رفع حوائج و نیازهایمان هستیم. خداوندِ رحیم، بسیاری از حاجت های ما را قبل از درخواست کردن ما مُهر و امضا کرده اما برای تحویل دادن این حاجت فرصت بهتری را برای بنده در نظر گرفته است؛ پس باید امیدوار بود و صبور. والسلام…