بسم ا… الرحمن الرحیم
از آداب محرم، عزاداری و شرکت در مجلس عزای اهل بیت و در بخشی مهمتر رعایت شرایط و حفظ حریم، حرمت و پرهیز از هر گونه شادی افراطی، برگزاری جشن و… است. داستان زُراره و عشق پاک او به خاندان آقا اباعبدا… (ع)، علاقهی او به شرکت در جلسات روضهخوانی و مرثیهخوانی برای آقا امام حسین (ع)، بر پا شدن مهمانی در خانهاش توسط خاندان آقا اباعبدا… (ع) و اسلام آوردن همسرش، گونهای روشن و زیبا از برکاتی است که این بزرگواران در نتیجهی خلوص و عشق که تقدیمشان میکنیم به ما عطا میکنند.
خوب است بتوانیم هدف و نیاتمان را همسو و نزدیک به اهداف والای این بزرگواران کنیم.
همیشه پیشرفت علم، علاوه بر سود و نفعی که به ارمغان میآورد، تبعات و پیامدهایی را نیز ایجاد میکند. امروزه با پیشرفت علم و تکنولوژی شاهد دریافت پیامهایی مبنی بر تحریف یا ساخت احادیث دروغین هستیم؛ پیامهایی که هر یک به تنهایی میتواند ضربهای بر پیکرهی اسلام باشد. ریشهی انتشار و اشاعهی این گونه اعمال در عدم شناخت صحیح ما از قرآن، دین و سیرهی ائمه (ع) است که اگر چنین نبود هرگز به پذیرش و یا اشاعهی این گونه پیامها نمیپرداختیم.
متأسفانه افراد ناآگاه و سودجویی هستند که بر مسأله تعدد زوجین که در سوره نساء به آن اشاره شده است تمرکز کردهاند و در این مسأله یا به انتقاد و ایرادگیری و یا تنها به همین یک بُعد از دین پرداخته اند و آن را برای خود جایز میدانند. در حالیکه مفهوم و معانی عمیق آن را درک نکردهاند. خداوند اجازه تعدد زوجین را تنها در صورت برقراری عدالت بین آنها جایز شمرده و از آن جائی که ما معصوم نیستیم و امکان برقراری عدالت بین چند نفر را نداریم، این امر برای ما آقایان امکان پذیر نمی باشد. بیگانه بودن ما با قرآن است که چنین تفهیمهای نادرستی را سبب میشود، کانون گرم خانوادهها و روابط را به سردی میکشاند و بسیاری از انسانها را به دین گریزی تمایل میدهد.
قرآن، سرشار از درس و عبرتها، معرفی مسئولیتها، تکالیف، معرفی علوم و فنون (کشف اقیانوسها، علم نجوم) و بسیاری نهفتههای دیگر است که عمل به آن زندگی هر انسانی را به رستگاری ختم میکند. متأسفانه کاربرد این کتاب عظیم برای ما تنها در هنگام فوت عزیزی از ما است که خود را مجاب میکنیم تا حداقل سوره و یا آیاتی را به اموات خود هدیه کنیم. مراجعه کردن خودمان به قرآن را با روابطمان با دیگران بسنجیم که اگر کسی تنها در موقع گرفتاری و احتیاج به شما مراجعه کند چه حس و حالی را خواهیم داشت؟! هر چند ائمه (ع) به قدری صاحب کرم هستند که ممکن است از دشمنان خود نیز بگذرند، محال است که ما را به حال خود رها کنند و پاسخ توسلهای ما را ندهند، اما قدری بیاندیشیم.
آیا درست است که فقط و فقط در هنگام سختی و تنگنا به این خاندان و کلام الهی روی آوریم و در سایر مواقع از رجوع، همدردی و هم نوایی با این بزرگواران امتناع کنیم؟!
خوب است در مناسبتهای خاص مذهبی قدری در رفتار، پوشش و نوع برگزاری و شرکت در مهمانیها تجدید نظر کنیم و در اصل به خود و دینمان احترام بگذاریم. چرا که اهل بیت هیچگاه و هیچ زمانی نیازمند تکریم، قدرشناسی و احترام ما نبوده و نیستند و این ما هستیم که نیازمند نظر آن بزرگوارانیم. غافلیم از این که سَرورانی را الگو و راهبر مسیر زندگی خود قرار دادهایم که در اوج سختی خود باز هم در فکر برآورده کردن نیاز امت و شیعه خود هستند.
از دعا کردن برای دیگران دریغ نکنیم که چه بسا یک آن و یک لحظه وصل شدن ما بتواند دردی را از دردمندی دوا کند.
خداوند عادل است، مبادا از بیماری و گرفتاری کسی خوشحال شویم که خداوند عدلش را جاری می کند و ما یا عزیزانمان را به بیماری و گرفتاری های سخت مبتلا میکند. از به سختی افتادن کسی که در حق ما نیز بدی کرده، خوشحال نشویم؛ شاید سختی و گرفتاری او کیفر آن کار بدی که در حق ما کرده، نباشد و در نتیجه خود را دچار حقالناس کنیم. فراموش نکنیم حد و حدود هر کیفر یا پاداشی را تنها خداوند حکیم میداند و اجرا میکند.
ایامی را که سپری میکنیم ایام سختی برای اهل بیت بوده است؛ اینک ما نیز دلهایمان را همراه با خاندانی کنیم که علیرغم همه سختیها و بر خلاف همه زر و سیمی که کفار وعده کرده بودند، محکم و استوار ایستادند و کاخ یزیدیان را به لرزه درآوردند. خاندانی که هر دعای آنان هزاران هزار معجزه میآفریند، اما همواره این سوال پیش میآید که
خاندان رسول ا… (ص) علیرغم همهی توانمندی و اختیارات ویژهای که داشتند، چرا برای خود و خانوادهشان در آن شرایط سخت کاری نکردند و از آن اختیارات بهره ای نبردند؟!
در پاسخ به این سوال باید توجه داشت که ایثار و گذشت همیشه آن چیزی نیست که ما “میخواهیم” و سپس آن را به معجزه تعبیر میکنیم. حرکات این بزرگواران بدین گونه تسلیم محض خدا بودن و برای حفظ دین خدا و قرآن تلاش کردن را ثابت کرد و گرنه امامی که کاسه پر از شن و ماسه سیاه را تبدیل به لعل و جواهر می کند، مگر میشود نتواند برای خود و خانواده اش کاری کند؟!
واکنشهای «مدبرانه»، «محترمانه»، «عاشقانه»، «صبورانه» و «استوارانه» در مقابل عملهای خوب و بدی که در صحنهی عاشورا، قبل و بعد از آن صورت پذیرفته، حاکی از درسهای عمیق علمی، روانشناسی و معنوی برای بهبود زندگی دنیوی و اخروی ما است.
خانم سه سالهی کربلا خود به تنهایی دایره المعارفی از درس اخلاق، زندگی و وفاداری است. این کودک سه ساله بلند اندیش، که هر چند از خیمه تا میدان جنگ در آغوش پدر بود و از رفتن ایشان به میدان جنگ ممانعت میکردند، اما هنگامی که در عالم رویا حضرت زهرا (س) را دیدند، گوش به امر ایشان دادند و پدر را راهی میدان جنگ کردند. در سویی دیگر آقا امام حسین (ع) پدر بودند و گذشتن از کودک سه ساله که در عدم حضورشان بیتاب بودند برای ایشان سخت و طاقت فرسا بود، اما او نیز در تبعیت از فرمان الهی قبل از رفتن به میدان جنگ، عهدی را بین خویش و دُردانه خویش گذاشتند که هم پدر و هم دختر، پای عهد خویش ماندند و در خرابه شام به یکدیگر رسیدند.
بارها گفتهایم که حرکت این خاندان از مکه تا کربلا، از کربلا تا شام و از شام تا کربلا، سرشار از درس «اخلاق»، «ایثار»، «محبت»، «آزاد اندیشی»، «پایبندی به عهد و پیمان» و هزاران درس راهگشا بود. اگر شرایط امروز هر یک از ما اجازه نمیدهد تا راهیِ سفر به کربلا شویم اما شناخت، درک و شعور حرکات کربلا، خود نوعی سفر معنوی بزرگ محسوب میشود. هر استاد و مطلع که در هر زمینهای به ما درس میآموزد تا وقتی به حدی نرسیم که به تنهایی از عهده کار برآییم، حامی ما خواهد بود.
مطمئناً اگر ما انتخاب کنیم تا شاگرد معلمان کربلا باشیم، آنان به حمایت از ما خواهند پرداخت.
صحنه به صحنهی عاشورا به قدری زیبا و منظم چیده شده که هر یک از ما در الگوگیری از معلمان خود میتوانیم در لحظه و صحنهای حضرت زینب (س) و در لحظه و صحنهای دیگر حضرت عباس (ع) را استاد و معلم خود قرار دهیم و از آنان درس بگیریم. در کربلا «احترام»، «وابستگی معنوی» و «مسئولیتها» به زیباییِ تمام نقش تعیین کنندهی خود را ایفا میکنند؛ اما در بهرهوری در این کتاب قطور و پر رمز و راز، این ما هستیم که انتخاب میکنیم تا کدامین صفحهی کتاب عاشورا را برگزینیم و به آن جامهی عمل بپوشانیم. در زمان دلتنگی برای عزیزان سفر کردهی خود به یاد غم عاشوراییان و درب خانه مولا باشیم که از سوی مردم برای تسلای دل آنان در غم از دست دادن حضرت زهرا (س)، گشوده نشد و کسی همدرد و هم نوای آن بزرگواران نبود. «وابستگی معنوی» به آل رسول ا…(ص)، آرام بخش دل و اطمینان دهندهی قلب انسان در تلاطم زندگی است.
گاهی انسانهایی هستند که مایلند تا افراد تحت تکفل خود را به بهترین نحو اداره کنند و نیازهای آنان را تأمین کنند اما شرایط طوری است که نمیشود یا نمیتوانند و به این ترتیب شروع به توهین به خالق خویش میکنند. البته باید توجه داشت که توهین، صرفاً ناسزاگویی یا برخورد فیزیکی نیست. «مأیوس شدن از رحمت خداوند» و بیان این جملات که “خداوند ما را دوست ندارد” و “به ما توجه نمیکند”، خود از بزرگ ترین اهانتها به ساحَت مقدس پروردگار است. خداییِ خداوند را مورد انتقاد و ایراد قرار دادن، توهین به خداوند است. اگر چنین بود واقعهی سخت و سنگین عاشورا و مصیبتهای بزرگی که یکی پس از دیگری به وقوع پیوست نیز میتوانست سبب ناله و شکایت آقا امام حسین (ع) از خداوند شود اما ایمان به خداوند نه تنها گِله و شکایتی از این خاندان بجا نگذاشت بلکه بانو حضرت زینب (س) در پاسخ به یزید ملعون مقتدرانه، با ایمان و با اعتقاد به نفس کامل فرمودند “مأ رأیت الا جمیلا“. خانم حضرت زینب (س) ایمانی خلال ناپذیر داشتند و خط دنیایی و معنویشان از یکدیگر جدا و تفکیک شده بود.
مشکل بسیاری از ما در همین تعیین نکردن خواستههایمان است که نمیدانیم زندگی دنیوی را میخواهیم؟ یا زندگی اُخروی؟ و یا هر دوی آنها؟ و چگونه باید آن را به دست آوریم؟ بدانیم اولویت مان چیست، اینکه ابتدا در رفاه و آسایش باشیم و سپس مؤمن شویم؟!
به جهت فراوانی نعمت و داشتهها هیچ یک از پیامبران ما همانند حضرت سلیمان (ع) نبودند، اما خداوند نشان میدهد که یک موریانهی کوچک چطور میتواند از کاخی، تلِ خاکی بجا گذارد. همین پیامبر با وجود داشتن مادیات فراوان و مقام پیامبری بازگو میکنند که به امروز و مال و مکنت خود فخر نفروشید که دنیا فانی است و مال آن نه برای ظالم و نه برای بندگان پاک نمانده است. البته باید دقت داشت، به دنبال مال دنیا نبودن، به معانی اِمرار مَعاش، تأمین نیاز زندگی و پشت کردن به نعمت خدا نیست بلکه به این معنا است که به خاطر مال به «دورویی»، «خیانت» و «دروغ» بسنده نکنیم.
خدای ما همان خدای عظیم مهربانی است که هیچ یک از بندگان را اجبار به بخشیدن نکرده بلکه از آنان خواسته تا در طی کسب روزی، «بخشیدن» را نیز بیاموزند و «صِله رحم» کنند. وای بر کسانی که عنایت خداوند در برکت دادن به مال و روزیشان، آنان را از اصالت و هویتشان دور میکند و پدر و مادرشان را عامل سرافکندگی خویش میدانند. خداوند اینان را چنان غرق در مال و امور زندگی میکند که فرصتی برای توبه نیابند وگرنه چنانچه توبه کنند مطابق با وعدهی الهی بخشیده میشوند و بدین گونه عدل خداوند به زیر سوال میرود.
آنچه ما باید در انتخاب افراد کارا و مثبت در دنیا و آخرت داشته باشیم، امام حسین (ع) به خوبی در صحنه عاشورا، اجرا کردند.
ایشان اصحاب و یاران خویش را صَرف نظر از قومیت، قبیله، سن، نژاد، ثروت، مکنت و تنها بر اساس ایمان، باور و تقوای آنان انتخاب کردند. اجازه خروج دادن آقا امام حسین (ع) در تاریکی شب به برخی همراهان، نشانی بر این بود که زیور و مکنت معنوی بعد از عاشورا لایق و شایسته هر کسی نبود. حرکت کربلا مختص به سال ۶۱ هجری یا دو یا سه سال بعد از آن نبوده است بلکه امروزه پس از هزار و سیصد و اَندی سال، هنوز حرکت کربلا درسهایی تازه و عمیق در خود دارد.
خانم حضرت زینب (س) در کاخ عبیدا… خود را فرزند خورشید و ماهی چون علی (ع) و زهرای مرضیه (س) معرفی می کنند و از اعمال و خدمتهای پدرشان در راه خدا صحبت میکنند، باز از کرامت مادر سخن به میان میآوردند و جنگ بدر و اُحد و … را به آنان یادآور میشوند. زمان، وفای خود را به وفاداران ثابت کرد و پس از گذر چندین قرن همچنان خوبی است که ماندگار است. در همان زمان نیز در حضور سران و بزرگان قبایل پس از سخنان زیبا و پر بار و کوبنده خانم حضرت زینب (س) هیچ یک از بزرگان قبایل به حضور در مجلس ادامه ندادند و زِید عَلقَم یکی از آنان بود که در مقابل ظلم و ستمی که یزید بر خاندان رسول ا… اعمال کرده بود، فریاد اعتراض سر داد و اعلام کرد که چوب خیزرانت را بر سر کسی میزنی که من خود شاهد بوسهی پیامبر بر گلوی او بودم و سعی کرد تا مانع از کوبیدن چوب بر سر مبارک امام حسین (ع) شود و وای بر آنانی که بهحق بودنِ فرزندان رسول خدا را میدانستند اما برای اندک خوشی در این دنیای فانی، مُرتَد بودن و از دین برگشتنِ یزید را اعلام نکردند.
در صحنهای از این واقعهی بزرگ پیشتر گفتیم که خانم حضرت رباب (س) به سوی سر مبارک امام حسین (ع) پیش میروند و با آن درد و دل می کنند اما به سرعت متوجهی حضور حضرت زینب (س) میشوند و جسارت خود در حضور حضرت زینب (س) را با اعلام کنیزی خویش جبران میکنند. این صحنه، نمونه و درس دیگر برای ما، در رابطههای خانوادگی، «حفظ حرمت خانوادگی»، «حفظ زبان» و بیان علیرغم متحمل شدن همه سختی و مصیبتها است.
از اُسرای دشت نینوا کدامیک را میتوان نام برد که پس از گذر مصائب و دشواریهای راه، عذاب و زخم زبانها، گِله و شکایت بر خانم حضرت زینب (س) و یا آقا امام سجاد (ع) برده باشند؟ ثمرهی «صبر» و «وفای به عهد»، جاودانگی در دنیا و آخرت است. این است که پس از هزار و چهار صد سال، عاشورا و اربعین زنده است. نینوا صحنهی ظلم، خون و خونریزی شد اما عشق بازی آن را به میعادگاه عشاق تبدیل کرد.
با اعمال پاک و دوری نمودن از «غیبت»، «سخن چینی» و «بدزبانی» همراهی خود را با خاندان آقا اباعبدا… (ع) را اعلام کنیم.
دنیای امروز را بیدینی پر کرده و در این دوره «دینداری» و با «مهربانی» برخورد کردن کاری دشوار است. امید که در این ایام با تجدید بیعت با حضرت زینب (س) و همراهی کردن قلب، مغز و روحمان با این بزرگ بانو بر رهرویمان استحکام ببخشیم. خداوند بر حسب توان، وظایف و مسئولیتهایی که هر کس بر عهده دارد از او تکلیف میطلبد. اعمال، رفتار و اخلاقمان را خدایی کنیم و ریشههای وجودیمان را با اُنسگیری با قرآن تقویت و آسیبناپذیر کنیم. لقمهی حلال خوردن، حضور در جلسات اهل بیت، گریستن بر غم آنان، شاد بودن در شادی آنان، دوری کردن از تهمت و غیبت همگی امتیازاتی است که از نظر مولا امیرالمومنین (ع) دور نخواهد ماند.
فرزندی که با نجوای قرآن و شرکت در عزا و جشن های اهل بیت، با کرامت، بخشش و عشق پرورش یابد، هرگز اصالت و هویت خود را از یاد نخواهد برد. فرزند موظف به احترام و اطاعت از پدر و مادر است مگر در یک زمان و آن زمانی است که پدر و مادر، او را از اطاعت امر الهی برحذر دارند. خداوند روزی هر کس را بر اساس آن چه خود تعیین کرده، ارسال میکند. خدای ما، خدای «ارحم الراحمین» و «رب العالمین» است.
از افراط و تفریط بپرهیزیم و اسراف نکنیم. اسراف تنها رعایت کردن خرده نانها و آب و … نیست، گاهی ما در حرف زدن اسراف میکنیم و آن چه نباید را بازگو میکنیم.
ان شاء ا… در این چند روز باقی مانده از ماه صفر به کردار، رفتار و گفتارمان دقت نظر بیشتری داشته باشیم تا پایان ماه با رضایت نامهی حضرت زهرا (س) به استقبال ماه ربیع الاول رویم. والسلام…
دیدگاهتان را بنویسید