درس از کربلا 96.08.11

بسم ا… الرحمن الرحیم

از آداب محرم، عزاداری و شرکت در مجلس عزای اهل بیت و در بخشی مهم تر رعایت شرایط و حفظ حریم، حرمت و پرهیز از هر گونه شادی افراطی، برگزاری جشن و …. است. داستان زُراره و عشق پاک او به خاندان آقا اباعبدا… (ع) و علاقه او به شرکت در جلسات روضه خوانی و مرثیه خوانی برای آقا امام حسین (ع) و بر پا شدن مهمانی در خانه اش توسط خاندان آقا اباعبدا… (ع) و اسلام آوردن همسرش، گونه ای روشن و زیبا از برکاتی است که این بزرگواران در نتیجه خلوص و عشق که تقدیم شان می کنیم به ما عطا می کنند.

اگر هدف و نیات مان را بتوانیم هم سو و نزدیک به اهداف والای این بزرگواران کنیم، همیشه پیشرفت علم، علاوه بر سود و نفعی که به ارمغان می آورد تبعات و پیامدهایی را نیز ایجاد می کند. امروزه با پیشرفت علم و تکنولوژی شاهد دریافت پیام هایی مبنی بر تحریف یا ساخت احادیث دروغین هستیم؛ پیام هایی که هر یک به تنهایی می تواند ضربه ای بر پیکرۀ اسلام باشد. ریشۀ انتشار و اشاعه این گونه اعمال در عدم شناخت صحیح ما از قرآن، دین و سیرۀ ائمه (ع) است که اگر چنین نبود هرگز به پذیرش و یا اشاعه این گونه پیام ها نمی پرداختیم.

متأسفانه افراد نا آگاه و سودجویی هستند که بر مسأله تعدد زوجین که در سوره نساء به آن اشاره شده است تمرکز کرده اند و در این مسأله یا به انتقاد و ایرادگیری و یا تنها به همین یک بُعد از دین پرداخته اند و آن را برای خود جایز می دانند. در حالی که مفهوم و معانی عمیق آن را درک نکرده اند. خداوند اجازه تعدد زوجین را تنها در صورت برقراری عدالت بین آن ها جایز شمرده و از آن جائی که ما معصوم نیستیم و امکان برقراری عدالت بین چند نفر را نداریم ، برای ما آقایان امکان پذیر نمی باشد. بیگانه بودن ما با قرآن است که چنین تفهیم های نادرستی را سبب می شود و کانون گرم خانواده ها و روابط را به سردی می کشاند و بسیاری از انسان ها را به دین گریزی تمایل می دهد.

قرآن سرشار از درس و عبرت ها، معرفی مسئولیت ها، تکالیف، معرفی علوم و فنون (کشف اقیانوس ها، علم نجوم) و بسیاری نهفته های دیگر است که عمل به آن زندگی هر انسانی را به رستگاری ختم می کند. متأسفانه کاربرد این کتاب عظیم برای ما تنها در هنگام فوت عزیزی از ما است که خود را مجاب می کنیم تا حداقل سوره و یا آیاتی را به اموات خود هدیه کنیم. مراجعه کردن خودمان به قرآن را با روابط مان با دیگران بسنجیم که اگر کسی تنها در موقع گرفتاری و احتیاج به شما مراجعه کند چه حس و حالی را خواهیم داشت؟! هر چند ائمه (ع) به قدری صاحب کرم هستند که ممکن است از دشمنان خود نیز بگذرند و محال است که ما را به حال خود رها کنند و پاسخ توسل های ما را ندهند، اما قدری بیاندیشیم. آیا درست است که فقط و فقط در هنگام سختی و تنگنا به این خاندان و کلام الهی روی آوریم و در سایر مواقع از رجوع، همدردی و هم نوایی با این بزرگواران امتناع کنیم؟!

خوب است در مناسبت های خاص مذهبی قدری در رفتار، پوشش و نوع برگزاری و شرکت در مهمانی ها تجدید نظر کنیم و در اصل به خود و دینمان احترام بگذاریم. چرا که اهل بیت هیچ گاه و هیچ زمانی نیازمند تکریم، قدرشناسی و احترام ما نبوده و نیستند و این ما هستیم که نیازمند نظر آن بزرگوارانیم. غافلیم از این که سَرورانی را الگو و راهبر مسیر زندگی خود قرار داده ایم که در اوج سختی خود باز هم در فکر برآورده کردن نیاز امت و شیعه خود هستند. از دعا کردن برای دیگران دریغ نکنیم که چه بسا یک آن و یک لحظه وصل شدن ما بتواند دردی را از دردمندی دوا کند.

خداوند عادل است مبادا از بیماری و گرفتاری کسی خوشحال شویم که خداوند عدلش را جاری می کند و ما یا عزیزانمان را به بیماری و گرفتاری های سخت مبتلا می کند. از به سختی افتادن کسی که در حق ما نیز بدی کرده، خوشحال نشویم، شاید سختی و گرفتاری او کیفر آن کار بدی که در حق ما کرده، نباشد و در نتیجه خود را دچار حق الناس کنیم. فراموش نکنیم حد و حدود هر کیفر یا پاداشی را تنها خداوند حکیم می داند و اجرا می کند.

ایامی را که سپری می کنیم ایام سختی برای اهل بیت بوده است؛ اینک ما نیز دل هایمان را همراه با خاندانی کنیم که علیرغم همه سختی ها و بر خلاف همه زر و سیمی که کفار وعده کرده بودند، محکم و استوار ایستادند و کاخ یزیدیان را به لرزه درآوردند. 

خاندانی که هر دعای آنان هزاران هزار معجزه می آفریند اما همواره این سوال پیش می آید که خاندان رسول ا… علیرغم همه توانمندی و همه اختیارات ویژه ای که داشتند، چرا برای خود و خانواده شان در آن شرایط سخت کاری نکردند و از آن اختیارات بهره ای نبردند؟! در پاسخ به این سوال باید توجه داشت که ایثار و گذشت همیشه آن چیزی نیست که ما می خواهیم و سپس آن را به معجزه تعبیر می کنیم. حرکات این بزرگواران بدین گونه تسلیم محض خدا بودن و برای حفظ دین خدا و قرآن تلاش کردن را ثابت کرد و گرنه امامی که کاسه پر از شن و ماسه سیاح را تبدیل به لعل و جواهر می کند، مگر می شود نتواند برای خود و خانواده اش کاری کند؟!

واکنش های مدبرانه، محترمانه، عاشقانه، صبورانه و استوارانه در مقابل عمل های خوب و بدی که در صحنه عاشورا، قبل و بعد از آن صورت پذیرفته حاکی از درس های عمیق علمی، روانشناسی و معنوی برای بهبود زندگی دنیوی و اخروی ما است. خانم سه ساله کربلا خود به تنهایی دایره المعارفی از درس اخلاق، زندگی و وفاداری است. همان کودک سه ساله بلند اندیشی که هر چند از خیمه تا میدان جنگ در آغوش پدر بود و از رفتنشان به میدان جنگ ممانعت می کردند اما هنگامی که در عالم رویا حضرت زهرا (س) را دیدند، گوش به امر ایشان دادند و پدر را راهی میدان جنگ کردند؛ در سویی دیگر آقا امام حسین (ع) پدر بودند و گذشتن از کودک سه ساله که در عدم حضورشان بی تاب بودند برای ایشان سخت و طاقت فرسا بود، اما او نیز در تبعیت از فرمان الهی قبل از رفتن به میدان جنگ، عهدی را بین خویش و دُردانه خویش گذاشتند که هم پدر و هم دختر، پای عهد خویش ماندند و در خرابه شام به یکدیگر رسیدند.

بارها گفتیم حرکت این خاندان از مکه تا کربلا، از کربلا تا شام و از شام تا کربلا، سرشار از درس اخلاق، رفتار، ایثار، محبت، آزاد اندیشی، پایبندی به عهد و پیمان و هزاران درس را راهگشا بود. اگر شرایط امروز هر یک از ما اجازه نمی دهد تا راهیِ سفر به کربلا شویم اما شناخت، درک و شعور حرکات کربلا، خود نوعی سفر معنوی بزرگ محسوب می شود. هر استاد و مطلع که در هر زمینه ای به ما درس می آموزد تا وقتی به حدی نرسیم که به تنهایی از عهده کار برآییم، حامی ما خواهد بود. مطمئناً اگر ما انتخاب کنیم تا شاگرد معلمان کربلا باشیم، آنان به حمایت از ما خواهند پرداخت. صحنه به صحنه عاشورا به قدری زیبا و منظم چیده شده که هر یک از ما در الگوگیری از معلمان خود می توانیم در لحظه و صحنه ای حضرت زینب (س) و در لحظه و صحنه ای دیگر حضرت عباس (ع) را استاد و معلم خود قرار دهیم و از آنان درس بگیریم.

در کربلا احترام، وابستگی و مسئولیت ها به زیباییِ تمام نقش تعیین کنندۀ خود را ایفا می کنند اما در بهره وری در این کتاب قطور و پر رمز و راز، این ما هستیم که انتخاب می کنیم تا کدامین صفحه کتاب عاشورا را برگزینیم و به آن جامع عمل بپوشانیم. در زمان دلتنگی برای عزیزان سفر کردۀ خود به یاد غم عاشوراییان و درب خانه مولا باشیم که از سوی مردم برای تسلای دل آنان در غم از دست دادن حضرت زهرا (س)، گشوده نشد و کسی همدرد و هم نوای آن بزرگواران نبود. وابستگی معنوی پیدا کردن با آل ا… آرام بخش دل و اطمینان دهندۀ قلب انسان در تلاطم زندگی است.

گاهی انسان هایی هستند که مایلند تا افراد تحت تکفل خود را به بهترین نحو اداره کنند و نیازهای آنان را تأمین کنند اما شرایط طوری است که نمی شود یا نمی توانند و به این ترتیب شروع به توهین به خالق خویش می کنند. البته باید توجه داشت که توهین، صرفاً ناسزا گویی یا برخورد فیزیکی نیست. مأیوس شدن از رحمت خداوند و بیان این جملات که خداوند ما را دوست ندارد و به ما توجه نمی کند، خود از بزرگ ترین اهانت ها به ساحَت مقدس پروردگار است. خداییِ خداوند را مورد انتقاد و ایراد قرار دادن توهین به خداوند است. اگر چنین بود واقعۀ سخت و سنگین عاشورا و مصصیبت های بزرگی که یکی پس از دیگری به وقوع پیوست نیز می توانست سبب ناله و شکایت آقا امام حسین (ع) از خداوند شود اما ایمان به خداوند نه تنها گِله و شکایتی از این خاندان بجا نذاشت بلکه بانو حضرت زینب (س) در پاسخ به یزید ملعون مقتدرانه، با ایمان و با اعتقاد به نفس کامل فرمودند “مأ رأیت الا جمیلا”. خانم حضرت زینب (س) ایمانی خلال ناپذیر داشتند و خط دنیایی و معنوی شان از یکدیگر جدا و تفکیک شده بود. مشکل بسیاری از ما در همین تعیین نکردن خواسته هایمان است که نمی دانیم زندگی دنیوی را می خواهیم یا زندگی اُخروی و یا هر دوی آن ها و چگونه باید آن را به دست آوریم؟ بدانیم اولویت مان چیست؟ این که ابتدا در رفاه و آسایش باشیم و سپس مؤمن شویم؟

به جهت فراوانی نعمت و داشته ها هیچ یک از پیامبران ما همانند حضرت سلیمان (ع) نبودند اما خداوند نشان می دهد که یک موریانه کوچک چطور می تواند از کاخی، تلِ خاکی بجا گذارد و همین پیامبر با وجود داشتن مادیات فراوان مقام پیامبری بازگو می کنند که به امروز و مال و مکنت خود فخر نفروشید که دنیا فانی است و مال آن نه برای ظالم و نه برای بندگان پاک نمانده است. البته باید دقت داشت، به دنبال مال دنیا نبودن به معانی اِمرار مَعاش، تأمین نیاز زندگی و پشت کردن به نعمت خدا نیست بلکه به این معنا است که به خاطر مال به دورویی، خیانت و دروغ بسنده نکنیم. خدای ما همان خدای عظیم مهربانی است که هیچ یک از بندگان را اجبار به بخشیدن نکرده بلکه از آنان خواسته تا در طی کسب روزی، بخشیدن را نیز بیاموزند و صِله رحم کنند.

وای بر کسانی که عنایت خداوند در برکت دادن به مال و روزیشان، آنان را از اصالت و هویتشان دور می کند و پدر و مادرشان را عامل سرافکندگی خویش می دانند. خداوند اینان را چنان غرق در مال و امور زندگی می کند که فرصتی برای توبه نیابند وگرنه چنانچه توبه کنند مطابق با وعدۀ الهی بخشیده می شوند و بدین گونه عدل خداوند به زیر سوال می رود. آن چه ما باید در انتخاب افراد کارا و مثبت در دنیا و آخرت داشته باشیم، امام حسین (ع) به خوبی در صحنه عاشورا، اجرا کردند. ایشان اصحاب و یاران خویش را صَرف نظر از قومیت، قبیله، سن، نژاد، ثروت، مکنت و تنها بر اساس ایمان، باور و تقوای آنان انتخاب کردند. اجازه خروج دادن آقا امام حسین (ع) در تاریکی شب به برخی همراهان، نشانی بر این بود که زیور و مکنت معنوی بعد از عاشورا لایق و شایسته هر کسی نبود. حرکت کربلا مختص به سال 61 هجری یا دو یا سه سال بعد از آن نبوده است بلکه امروزه پس از هزار و سیصد و اَندی سال، هنوز حرکت کربلا درس هایی تازه و عمیق در خود دارد.

خانم حضرت زینب (س) در کاخ عبیدا… خود را فرزند خورشید و ماهی چون علی (ع) و زهرای مرضیه (س) معرفی می کنند و از اعمال و خدمت های پدرشان در راه خدا صحبت می کنند و باز از کرامت مادر سخن به میان می آوردند و جنگ بدر و اُحد و … را به آنان یادآور می شوند. زمان، وفای خود را به وفاداران ثابت کرد و پس از گذر چندین قرن هم چنان خوبی است که ماندگار است. در  همان زمان نیز در حضور سران و بزرگان قبایل پس از سخنان زیبا و پر بار و کوبنده خانم حضرت زینب (س) هیچ یک از بزرگان قبایل به حضور در مجلس ادامه ندادند و زِید عَلقَم یکی از آنان بود که در مقابل ظلم و ستمی که یزید بر خاندان رسول ا… اعمال کرده بود، فریاد اعتراض سر داد و اعلام کرد که چوب خیزرانت را بر سر کسی می زنی که من خود شاهد بوسه پیامبر بر گلوی او بودم و سعی کرد تا مانع از کوبیدن چوب بر سر مبارک امام حسین (ع) شود و وای بر آنانی که به حق بودنِ فرزندان رسول خدا را می دانستند اما برای اندک خوشی در این دنیای فانی، مُرتَد بودن و از دین برگشتنِ یزید را اعلام نکردند.

در صحنه ای از این واقعه بزرگ پیش تر گفتیم که خانم حضرت رباب (س) به سوی سر مبارک امام حسین (ع) پیش می روند و با آن درد و دل می کنند اما به سرعت متوجه حضور حضرت زینب (س) می شوند و جسارت خود در حضور حضرت زینب (س) را با اعلام کنیزی خویش جبران می کنند. این صحنه نمونه و درس دیگر برای ما در رابطه های خانوادگی، حفظ حرمت خانوادگی، حفظ زبان و بیان علیرغم متحمل شدن همه سختی و مصیبت ها است.

از اُسرای دشت نینوا کدام یک را می توان نام برد که پس از گذر مصائب و دشواری های راه، عذاب و زخم زبان ها، گِله و شکایت بر خانم حضرت زینب (س) و یا آقا امام سجاد (ع) برده باشند؟ ثمرۀ صبر و وفای به عهد، جاودانگی در دنیا و آخرت است. این است که پس از هزار و چهار صد سال، عاشورا و اربعین زنده است. نینوا صحنه ظلم، خون و خونریزی شد اما عشق بازی آن را به میعادگاه عشاق تبدیل کرد. با اعمال پاک و دوری از غیبت، سخن چینی و بد زبانی همراهی خود با خاندان آقا اباعبدا… (ع) را اعلام کنیم.

دنیای امروز را بی دینی پر کرده و در این دوره دینداری و با مهربانی برخورد کردن کاری دشوار است. امید که در این ایام با تجدید بیعت با حضرت زینب (س) و همراهی کردن قلب، مغز و روحمان با این بزرگ بانو بر رهرویمان استحکام ببخشیم. خداوند بر حسب توان و وظایف و مسئولیت هایی که هر کس بر عهده دارد از او تکلیف می طلبد. اعمال، رفتار و اخلاقمان را خدایی کنیم و ریشه های وجودیمان را با اُنس گیری با قرآن تقویت و آسیب ناپذیر کنیم. لقمۀ حلال خوردن، حضور در جلسات اهل بیت و گریستن بر غم آنان و شاد بودن در شادی آنان، دوری کردن از تهمت و غیبت همگی امتیازاتی است که از نظر مولا امیرالمومنین (ع) دور نخواهد ماند.

فرزندی که با نجوای قرآن و شرکت در عزا و جشن های اهل بیت، با کرامت، بخشش و عشق پرورش یابد، هرگز اصالت و هویت خود را از یاد نخواهد برد. فرزند موظف به احترام و اطاعت از پدر و مادر است مگر در یک زمان و آن زمانی است که پدر و مادر، او را از اطاعت امر الهی بر حذر دارند. خداوند روزی هر کس را بر اساس آن چه خود تعیین کرده، ارسال می کند. خدای ما خدای “ارحم الراحمین” و “رب العالمین” است. از افراط و تفریط بپرهیزیم و اسراف نکنیم. اسراف تنها رعایت کردن خرده نان ها و آب و … نیست. گاهی ما در حرف زدن اسراف می کنیم و آن چه نباید را بازگو می کنیم. ان شاء ا… در این چند روز باقی مانده از ماه صفر به کردار، رفتار و گفتارمان دقت نظر بیشتری داشته باشیم تا پایان ماه با رضایت نامۀ حضرت زهرا (س) به استقبال ماه ربیع الاول رویم. والسلام…

Check Also

زیبایی حقیقی

بسم ا… الرحمن الرحیم “ما رأیت إلا جمیلا” قصارترین و عمیق ترین پاسخ دخت امیرالمومنین …