بسم ا… الرحمن الرحیم
یاد کردن از اموات تماماً خیر و منفعت را برای ما به ارمغان می آورد؛ چرا که اموات با هر دین، مذهب، فکر و عملکردی که به دیار باقی کوچ کردند دارای یک وجه مشترکند و آن این که همه آنان دستشان از این سرا (دنیا) کوتاه است و منتظر هدایا، خیرات و نذورات زندگان هستند. در یاد کردن از اموات تنها به خویشاوندان و نزدیکان خود بسنده نکنیم و دایره یاد کردن های خود را تا افراد بی وارث و از یاد رفته ها در سال های بسیار دور نیز گسترده کنیم. گاهی تصور ماست که کار کوچک ما، چندان کمکی به رفتگان نمی کند اما حقیقت این است که هر فاتحه و خیراتی هر چند کوچک و کم نیز می تواند پاداشی بزرگ و یاری کننده ی خوبی برای اموات باشد.
فرد متوفایی که انبوهی از مالش در دست وارثان ناصالح قرار گرفته است نیز در عذاب خواهد بود و به شدت چشم به راه یاد شدن. هر چند این افراد در مدت زندگی دنیویی خود می توانستند با به جا آوردن صله رحم، کمک و یاری رساندن به فقرا و یتیمان اموال خود را به درستی استفاده کنند و زمینه ی شادی و رضایتمندی را در سرای آخرت نصیب خود کنند اما غفلت و سستی، آنان را نه تنها در عذاب قرار داد؛ بلکه مال کثیرشان نیز در مسیر نادرست صرف شد.
بسیار گفتیم و شنیدیم که دعایی مستجاب و موثر است که با زبان دیگری بیان شود. فاتحه فرستادن نیز دعایست در حق اموات و درگذشتگان که قطعاً به آنان خواهد رسید و علاوه بر ما، آنان را نیز متنعم خواهد کرد. رهرو هستیم و به حکم رهروی وظایف و تکالیفی داریم. یاد کردن از اموات از جمله تکالیف سود آوریست که می تواند در زمره وظایف ما تلقی شود.
همه انسان هستیم و بنا بر فرموده ی الهی ضعیف و عجول و درست به همین دلیل به دور از خطا، لغزش و اشتباهات نیستیم اما از جایی که خداوند رحمان و رحیم است و بسیار بر بنده ی خویش کریم، گاهی با اموری هم چون بیماری، فقر و تنگدستی و… آثار به جا مانده از گناه و اشتباهات ما را کم رنگ و گاهاً محو می کند. انسانی که چنین دیدگاهی به رنج ها و مشکلاتش داشته باشد بی شک به تحمل و صبری زیبا دست می یابد و از آزمون های الهی نیز با سربلندی عبور می کند.
بارها گفتیم لازمه رهرویی گذشت و بخشش داشتن و مهرورزی است. به لطف خدا کم و بیش از نعمت بخشش و بخشندگی برخورداریم اما باید توجه داشته باشیم که شیطان همواره در کمین سالکان اِلی الله است. گاهی شیطان از همین دریچه به ما نفوذ می کند و بخشش و گذشت ما را هدف ویرانی ما قرار می دهد و درست جایی که ما ناراحتی و کدورتی کوچک داریم قادر نیستیم بگذریم و ببخشیم.
در راستای مبارزه با شیطان و افزایش دادن نعمت گران بهای گذشت، بسیار زیباست که گذشتی جهت دار داشته باشیم. بدین معنی که بگذریم از آنچه برای ما غم، ناراحتی و رنجش خاطر فراهم کرده به حرمت و بزرگی خداوند و به خاطر مولایی که راهش را راه زندگی خویش قرار دادیم. در این صورت برنده خواهیم بود چون علاوه بر کار خیر و کسب رضایت خدا و مولا، خود را در شرایطی قرار دادیم که خداوند نیز از قصورات و اشتباهات ما بگذرد.
توجه کنیم در راه و روشی قدم نهادیم و ادعای عشق می کنیم که در آن کینه ورزی و نفرت حرام است. نمی شود هم کینه داشت و هم عاشق بهترین مخلوق خدا بود. وقتی مدعی عشق به مولا و آلش هستیم یعنی اهل کینه ورزی و انتقام جویی نیستیم. پس نمی توانیم و نمی شود تا مسائل و بدی ها را به خاطر داشته باشیم و در ذهن نگه داریم. دقت کنیم زمانی که موردی را به یاد داریم و به خاطر خدا آن را از صفحه ذهنی خود حذف نکردیم و نبخشیدیم یعنی در راه نیستیم و از مسیر عزیزان و بزرگان فاصله داریم. در چنین شرایطی باید بدانیم قطعاً کم و کاستی و یا ضعفی در درون ماست که هنوز می لغزیم.
همیشه گفتیم شرط آنالیز و بررسی درست داشتن، صداقت با خود است. کسی که با خود صادق است بی شک در بررسی درون خود دقیق تر و موفق تر است و مسائل را موشکافه تر ارزیابی می کند. در بررسی ها گاهی باید به کودک درون رجوع کرد و اتفاقات و مسائلی که با یک شکل به کرات برای ما اتفاق می افتد را به کودک درون ارجاع داد. بسیار پیش آمده که هر یک از ما سالیان سال از یک مورد و مسئله دچار خشم و ناراحتی می شویم و در تمامی این سال ها یک نوع واکنش را نسبت به مسئله ابراز می کنیم اما هم چنان مسئله لاینحل باقی می ماند و مجدد در برخورد با همان مسئله، ما نیز همان واکنش را نشان می دهیم. اینجاست که باید قدری به گذشته و کودک درون بازگشت و آن را تربیت و اصلاح کرد و یا به کل آن را کنار گذاشت و از درون خود عکس العملی مناسب طلب کرد. در اثنای پرداختن به کودک درون گاهی پیش می آید که علاوه بر ابعاد تربیتی که اِعمال می شود باید در ابعاد تشویقی نیز بر روی کودک درون کار کرد.
تغییرات درونی اتفاق نمی افتد مگر با صداقت با خود. صداقت، عدالت به همراه می آورد و عدالت، تشخیص صحیح در آنالیزی که با خود داریم. تشخیص صحیح نیز حکم و تصمیمی صحیح به دنبال خواهد داشت و به این ترتیب رشد و تعالی درون محسوس خواهد شد و انسان به انسانیت نزدیک تر.
عامل باشیم به درونیات و از جمله افرادی نباشیم که فقط آمدند، شنیدند و رفتند. چنانچه خواهان رشد و شکوفا شدن هستیم نباید برای ضعف های خود دنبال مقصر باشیم، بدانیم با این نوع نگاه ممکن نیست به نتیجه مثبت و مطلوب دست یابیم. قدم اول و آخر برای نزدیک شدن به مقام انسانی بررسی و توجه به ابعاد وجودی خودمان است. به یاد داشته باشیم عین بزرگی و عزتمندی است که اگر اشتباهی کردیم، بپذیریم و عذرخواهی کنیم.
لازم است بدانیم وقتی صحبت از مولا علی (ع) می شود انحصار طلبی نمی کنیم صرفاً منظور آقا امیرالمومنین نیستند، تمامی اهل بیت این بزرگوار و تمامی انبیا و تمامی کتاب های آسمانی باطن و درونی یکسان با آقا امیرالمومنین (ع) داشتند و در عالم نبود چیزی که بر ایشان پوشیده باشد. اولویت زندگی راه و منش مولا تنها خدا بود به همین دلیل بود که ایشان در رویارویی با هر پرسشی و هر مسئله ای از سوی دانشمندان یهودی و نصاری در زمان زندگی خویش پیروز و سربلند بودند. عملکرد، گفتار و علم بی پایان ایشان انسان ها و دانشمندان را به حیرت و شگفتی وا می داشت.
قرآن همان معجزه ی بزرگی است که به فرموده ی الهی تا روز رستاخیز نیست امری، مسئله ای و پاسخی که در بطن قرآن وجود نداشته باشد و هرگز نیست فرد یا افرادی که بتوانند آیه ای مانند آن بیاورند. می شود با سیر و سلوک در حین نماز صفوف طولانی عزیزان و فرشتگان الهی را دید که در آسمان ها و در قعر اقیانوس ها به تسبیح و حمد خداوند می پردازند و شاهد بر سفرهای قرآنی آنان بود.کافیست بر ارداه قلبی و عشقمان بیفزاییم و اگر لازم است تصویر خود را در درونمان تغییر دهیم تا وعده الهی بر ما محقق شود.
از عظمت کلام خدا غافل هستیم در صورتی که ادیان دیگر چنان بر این عظمت واقف هستند که در عالم معنا نیز از عناد و دشمنی با دین مبین اسلام دست برنمی دارند. قرآن کتاب و روش زندگی است و ضامن سعادتمندی و رستگاری بشر؛ چرا که این کتاب تماماً وحی است و امید و هم چنین رحمت، نظم و فراخوانی به سمت انسانیت و تفسیر آن قرآن ناطق یعنی آقا امیرالمومنین علی (ع) است.
آقا امیرالمومنین علی (ع) تفسیری بودند که با قلم و کلامشان عظمت دیگری چون نهج البلاغه را نگاشتند و آن را راهنمای لحظه لحظه زندگی بشر قرار دارند. صحیفه سجادیه نیز گنجینه ای ارزشمند از ادعیه، ذکر و مناجات است که آرامش و اطمینان بخش روح و قلب هر انسانی است. خوشا به سعادت آنان که حافظ و عامل بر کلام خدا هستند. والسلام….