بسم ا… الرحمن الرحیم
به لطف خدا همه آماده ایم تا خانه ی دلمان را بنا کنیم و صاحب و مالک آن باشیم .
برای عاشق ، اجاره کردن خانه ی عاشقی برابر با اعتماد به نفس ضعیف داشتن است . برای عاشق اجاره کردن خانه ی عاشقی یعنی عدم اطمینان داشتن برای صاحب شدن خانه ی دل .
کسی که به مقصد ، راه و نیتش ایمان کامل دارد ، هیچگاه به دنبال اجاره کردن خانه ی عاشقی نمی رود . این خانه اجزایی را نیاز دارد . دین ، شریعت و طریقت ما اجزای این خانه را تشکیل می دهد .
خانه ای را که اجازه ساختن آن برای همه ما صادر شده است و هر یک از ما هم به اندازه ی توانایی خودمان اجزای آن را دارا هستیم ، یک زمین پاک و سالم می خواهد تا سست نمونه و محکم نباشد .
زمین آن را به حکم عشق و رهروی داریم اما این که در این زمین ناخالصی ها و اضافاتی باشد یا نه ، به اعمال ما و حق الناس هایی که به دوش ماست ، برمی گیرد .
استغفار و توبه بهترین پاکن برای پاک و خالص کردن زمین این خانه یعنی دلمان است .
وقتی دلمان را با چشمه ی پاک و زلال توبه و استغفار غسل می دهیم و عزممان را برای جبران حق الناس ها جزم می کنیم در واقع خانه ی دلمان را در برابر همه ی حوادث ایمن می کنیم و سبکبار به ساختن خانه ی محکم عاشقی می پردازیم .
برای بنا کردن این خانه ، توبه واجب است .
خانه ی دل جای شک و شبه نیست ، با شک و شبه خانه ی دل بنا نمی شود .
خداوند ارحم الراحمین است . درِ خانه ی خدا همیشه به روی بنده هایش باز است . خدا صدای توبه ی ، توبه کننده ها را می شنود ، می بخشد و عفو می کند .
یادمان باشد : عاشق ، ظلم نمی کند . عاشق نمی تواند بد باشد و از چیزی بدش بیاید اما اگر لکه سیاهی خانه ی دلش را تیره و تار کرد ، حتماً رخنه و روزنه ای برای ورود شیطان باز مانده است . اعمال و افکار عاشق سرشار از رحمت ، بخشش و گذشت است .
قلب عاشق با کینه ، بیگانه است .
کینه صرفاً انتقام های غیر اخلاقی و غیر انسانی نیست . گاهی پاسخ سلامی را مناسب ندادن هم به نوعی کینه محسوب می شود .
ساختن از توانستن ، قدرت ، انجام دادن و توانایی می آید .
بارها گفتیم : زمانی که خداوند از روح خویش در جسم خاکی انسان دمید و او را اشرف مخلوفات نامید ، در واقع همه توانایی خویش را در انسان به ودیعه گذاشت .
صحنه های متفاوت و تجربه های مختلف در زندگی ، ما را بارها با انسان هایی مواجه كرده است كه مدام بر عدم توانایی شان در انجام كارها تأكید می كنند و مدام فریاد ناامیدی و یأس سر می دهند . چنین انسان هایی نه تنها جذاب و جاذب نیستند بلكه همیشه در حال دفع كردن انسان ها از خودشان هستند . چنین انسان هایی سست رأی ، ضعیف نفس و شكست پذیرند .
در مقابل كوچك ترین و ساده ترین مسائل عاطفی و احساسی دچار شكست می شوند و سریعاً تحت تأثیر این شكست به خود آزاری و نهایتاً به دیگر آزاری می پردازند .
وقتی می خواهیم و می گوییم كه به خدا توكل كنیم ، باید بدانیم چطور و چگونه توکل کنیم ؟
خداوند بر همه ی احوالات ما ناظر است .
خداوند قادر و توانا و به همه ناگفته های ما داناست .
خداوند بینا وشنواست .
خدا بنده نیست تا بازی كلمات او را از احوال درونی مان منحرف كند .
خداوند رازق است . زمانی كه می گوییم خدا روزی دهنده است ، متوكل باشیم تا روزی مان را دریافت كنیم . باید به این بُعد هم توجه كنیم كه خداوند انسان را دارای تحرك جسمی و فكری آفریده است.
صرفاً توكل كردن و عدم تحرك جسمی و فكری داشتن است كه برخی از انسان ها را از صدقه دهنده به صدقه گیرنده تبدیل می كند .
سخن آقا امیر الممنین (ع) مبنی بر این كه : هر روز فكر و عمل ما باید با دیروز متفاوت باشد ، نشان دهنده ی این است كه : انسان هر روز باید به سمت پیشرفت و ترقی در حركت باشد .
مغز انسان به گونه ای عظیم و قدرتمند خلق شده است كه به كار بردن واژه های نتوانستن ، كم آوردن به كلی با این قدرت و توانایی مغایرت دارد و این در حالی است كه گاهی همه ی ما با داشتن چنین نعمت وسیعی ، ناخواسته و نادانسته به پیشگاه خداوند بی احترامی می كنیم .
اگر مغز ما قابلیت درك ، فهم و توانایی را نداشت ، خداوند آن را خلق نمی كرد .
سالیان سال است كه بشر و علم بشری و تكنولوژی پیچیده ، در برابر این نظم ، توانایی و قدرت ، عاجز هستند .
وقتی از عشق صحبت می كنیم زمینه ی ذهنی ما باید متغیر و متحول شود .
همیشه عشق در ذهن ما تداعی گر ، عشق بین دو جنس مخالف است و این در حالی است كه در مسیر عاشقی ، عشق تنها خداست .
خدایی كه می بخشد ، گذشت می كند ، راه پیشزفت را باز می كند و مثبت ها را به سمت ما راهی می كند .
“نظم” یكی از پایه های عشق است.
خداوند همه چیز را با نظم آفریده است . دقیق شدن در مسائل عبادی ما را متوجه ی به نظمی كه خداوند در همه چیز جاری وساری كرده است ، می كند .
حركات نماز ، اعمال روزه ، اعمال حج یك نوع هارمونی و نظم را یاد می دهد .
نظم به مغز توانایی بیشتری در درك مفاهیم و دستور دادن ها و انجام كارها می دهد .
به هم ریختگی و عدم نظم حتی در ساخته های دست بشری نیز نمی تواند پاسخگوی عملكردها و دستورهای به آن داده شده ، باشد .
“حرمت و احترام” پایه ی اساسی دیگری از عشق است .
حرمت از حریم می آید و حریم شامل همه ی داشته ها و اندوخته ها و همه ی وجود ما می شود .
همان طور که هیچ یك از ما اجازه نمی دهیم تا حریم مان مورد تجاوز دیگران واقع شود ، نباید به حریم دیگران تجاوز كنیم . محصول همین رعایت كردن هاست كه احترام متقابل را پدید می آورد .
نزول پیامبر عشق و ادب خود نشان دهنده ی جایگاه وسیع احترام و ادب در محضر عشق است .
بسیاری از تعلیمات لقمان حكیم بر فرزند خویش مبنی بر همین احترام و ادب بود .
همه ی ما معتقدیم كه پیامبران الهی آمدند تا بشر را هدایت كنند و آن ها را برای بازگشت به اصل خودشان مهیا كنند . این ما هستیم كه انتخاب می كنیم از خاك به نور برگردیم و یا از خاك به خاك .
باید ایمان داشته باشیم خداوند همه ی نیازهای انسان را با نظم خلق كرده است سپس شروع به آفرینش انسان كرد . ما هم برای ساختن خانه ی دلمان باید اول سقف دیوارها را بنا كنیم بعد به چیدمان داخلی خانه برسیم .
نقطه ی انحراف كسانی كه سال های زیادی را در مسیر عاشقی حركت كردند و نهایتاً در دام شیطان اسیر شدند ، در نظر نگرفتن ظرفیت درونی آنان است .
ما انسان ها هریك ظرفیت هایی را دارا هستیم و باید براساس همین ظرفیت گام برداریم و حركت كنیم . پیش از حد ظرفیت و یا كمتر از حد ظرفیت گام برداشتن هاست كه انسان را دچار تزلزل و مشكل می كند .
گاهی اقرار كردن به حد ظرفیتمان ساده ترین و بهترین راه برای پیشگیزی از مشكلاتی است كه ممكن ما و دیگران را دچار آسیب كند .
خداوند در قرآن بارها انسان را از افراط و تندروی منع كرده است و انسان را به تعادل و میانه روی توصیه كرده است .
رعایت احترام و ادب ، عشق و دوست داشتن همگی نیاز به اعتدال و میانه روی دارند .
اما اگر قرار است حد بالای دوست داشتن را تجربه كنیم باید بندگی كنیم و با بندگی ظرفیت دوست داشته شدنِ زیاد را هم یاد بگیریم .
این كه برخی اوقات دوست داشتن های ما نه تنها برایمان بار مثبت نمی آورد بلكه ایجاد بار منفی هم میكندد این به دلیل عدم شناخت فضای درونیمان است .
فضای درونی ما را خواسته ها ، توقعات و عادت هایمان است كه تشكیل می دهد .
وقتی شروع می كنیم تا فضای درونی مان را بشناسیم و به خواسته ها ، توقعات و عادت هایمان شناخت پیدا كنیم ، وقتی به اشتباهات و عادات بد خود می رسیم و در صدد رفع آن تلاش می كنیم و یا از عاداتی خاص ، دیگران را آگاه می كنیم در واقع از عصاره ی شیرین عشق كه شجاعت و شهامت است می نوشیم و میل می كنیم .
جمع همه ی خوبی ها ، نیكی ها و توانمندی ها ، عشق را پدید می آورد .
عشق مقدس است و ناپاكی بر نمی دارد اما اگر در خلوت دل و فكرمان چیزی مغایر عشق و تقدس شكل گرفت ، ویروسی است كه اگر سریعا ً از داخل خانه ی دلمان دور نكنیم همه ی عشقمان را می گیرد و نابود می كند .
كسی كه اجازه می دهد تا دلش حتی برای یك بار طعم نفرت را تجربه كند ، دیگر به این طعم عادت و خانه ی دل خویش را ویران می كند .
بترسیم از لحظاتی كه تیر سیاه بدی و نفرت را به سمت دیگران پرتاب می كنیم و ما به إزای دریافت نمی كنیم ، چرا كه تیری كه پرتاب كردیم با شتاب بیشتری به سمت خودمان بر می گردد و خودمان را هدف قرار می دهد .
عاشق زمانی سر بر بالین می گذارد كه بداند همراهش از او دلگیر نیست .
عاشق زمانی گرما را لمس می كند كه بداند در سرما باقی نمی ماند .
عاشق نمی لرزد ، نمی بازد و كم نمی آورد .
در عشق باخت وجود ندارد . عاشق با داشته های دیروز مشغول نمی شود . عاشق هر روز خود را به سمت جلو در حركت است .
عاشق با قهر و جدایی میانه ای ندارد . عاشق با بی ادبی و هتك حرمت بیگانه است .
یادمان نرود پیام های عاشقی و معجزه آسا از سوی عشق بود كه ما را از محفل سبز پنجشنبه جدا نكرد .
شكنجه ی عاشق هجران و غم دوری ، شكنجه ی سراینده ی ترانه ی عاشقی مولا ، خاموشی است .
اگر عاشق شدیم و خواستیم تا خانه ی عشق را بنا كنیم . یادمان باشد تلاش ، اول باید صرف پاك كردن و تمیزی دلمان شود، باید برای حق الناس هایی که روی دوشمان سنگینی می كند تلاش کنیم، باید همه ی نیت ها یمان را خدایی كنیم كه اگر علیرغم همه تلاش و همه نیت ها یمان چیزی جا ماند ، خداوند عهده دار ان حق الناس هایمان باشد .
عشق ، محبت ، مهربانی همه چیز را زنده می كند ، برای یک شاخه ی گلِ تنها ، نوازش عاشقانه محبت مهربانی ، جواب می دهد.
خداوند ، خدای مهر ، مهربانی و عشق است . خداوند عاشق شد و انسان را آفرید .
خداوند به عشق خویش انسان را افرید نه به نیاز .
اما اینكه ما هم داریم خانه ی مان را از روی عشق می سازیم یا نیاز ، خواهان بهشتیم یا خواهان مولای عشق همگی به نیت و تلاش ما بستگی دارد .
عشق بی نیازی می آورد ، نا امیدی و نگرانی را از بین می برد .
عشق حیات دهنده است و ادب و احترام زینت عشق است .
انسان در نزد خدا ارزشمند است . حالا كه خدا روزی وسیع رهرویی را نصیب و قسمت مان كرده ، حیف است ارزش و ارزشمندی مان را ازبین ببریم ، رهروی مولا ، صاحب حرمت ، مقام و درجه است ، به راحتی هتك حرمت نكنیم و شاخه ی نهال رهرویی مان را از بین نبریم .
نا امیدی دشمن انسان و سلامتی اوست .
نا امیدی تخریب كننده حقیقی اعتماد بنفس و به دنبالِ نداشتن اعتماد به نفس ، عشق است كه از بین می رود .
کسی که اعتماد به نفس ندارد ، قابل اطمینان نیست .
ابزارهای الهی در دسترس بنده های خدا آفریده شده است و کسی ، صاحب مقام بندگی می شود که از این ابزار بهره ببرد .
خداوند مخالف عشق ، مهر و محبت نیست . حقیقت کربلا ، حقیقت عشق و عشق بازی بود .
حرکت و صبر خانم زینب (س) تنها عشق بود و عشق .
نیت اعمال حج کردن ، احرام بستن ، یکی شدن ، یک رنگ شدن ، همگی عشق و زاییده ی عشق است .
و در آخر هر ساختمانی نهایتاً از یک نقطه دچار آسیب می شود و از بین می رود . مگر این که همه ی این آسیب ها پیش بینی و رفع شود .
ساختن خانه ی عشق ، نیازمند مطالعه ، برنامه ، نقشه ی حساب شده ، دقیق و بی عیب و نقص است .
برای صاحب شدن خانه ، نیاز به تلاش داریم و تلاش و تلاش .
خداوند ارحم الراحمین و روزی دهنده است . ممکن نیست تلاشمان را برای بنا کردن خانه ی عشق ببیند و ما را راهی این خانه نکند . والسلام …