بسم ا… الرحمن الرحیم
اخلاق و رفتارهای منفی و بد هر یك از ما،به منزله ی میوه ای فاسد و گندیده ای است كه نه تنها قابلیت خوردن را ندارد بلكه ظاهراً هیچ كاربرد و مصرف دیگری جزء دور ریختن به همراه نمی آورد و این در حالی است كه اگر دانه های چنین میوه ای جدا شود و مجدداً در شرایط مساعد برای رشد قرار بگیرد ، حیات تازه ای می گیرد .
پرورش و رسیدگی لازم و درست، میوه گندیده و غیر قابل استفاده را تبدیل به درختی از میوه های سالم و قابل مصرف می كند .
دور ریختن راه حل مناسبی برای پاك كردن درون از اخلاقیات ،رفتارهای منفی و نقاط ضعف نیست چرا كه دور ریختن ،شرایط را برای فاسد و گندیدگی بیشتر فراهم می كند .
در دوره ی كنونی كه متأسفانه اخلاقیات و معنویات در مظلوم ترین حالت خود قرار گرفته است رسیدن به انسانیت و انسان بودن مستلزم رسیدگی ،حفاظت و پرورش است . رسیدگی و مراقبت ها باید شناخته شوند تا بتوانیم به مسائل مدنظر بپردازیم .
اما گاهی ممكن است در بررسی درونیات خود به مسائلی برخورد داشته باشیم كه نه امكان دور ریختن را داشته باشند و نه امكان كاشت برای برداشتی خوب و سالم . در چنین مواردی می توانیم با دید صحیح با نقش كردن های درستمان نقاط ضعف خود و دیگران را در جهت درست و مثبت خود هدایت كنیم .
گاهی نیز هر یك از ما به واسطه ی بیم و ترس ناشی از بروز نقطه ی ضعف درونیمان ، آن را در درونمان پنهان یا خفه می كنیم . با توجه به این كه در مقابل هر نقطه ضعفی ، نقطه ی قوتی وجود دارد .
ما هم قادر هستیم تا در بسیاری موارد با به كار گیری قدرت فكر و اندیشه درونیمان نقاط ضعفمان را تبدیل به نقاط قوت كنیم . بزرگترین اشتباه بسیاری از انسان ها در برخورد با نقاط ضعف و اخلاقیات منفی ، دور ریختن آن هاست .
ما باید یاد بگیریم كه در برخورد با نقاط ضعف، از دور ریختن، انزوا، ابراز غم و ناراحتی خودداری كنیم .
ما باید یاد بگیریم كه از دل ضعف ها ، بذرهای قوت را جدا كنیم و به پرورش و تقویت آن ها بپردازیم و گاهی با تربیت نقاط قوت و بالا بردن ضریب اعتماد به نفس نقاط ضعیف را تبدیل به بودن ها، توانستن ها و داشتن ها كنیم .
باید ها و نباید ها ، تمیز و اصلاح كردن ها همگی نیازمند برنامه ریزی و مدیریت هستند . نداشتن برنامه ریزی مناسب و مدیریت لازم انسان را به سمت زوال و شكست پیش می برد . مدیریت ،بدون داشتن اطلاعات و آگاهی شكست و ضعف را به وجود
می آورد و شكست، یأس و ناامیدی را در انسان زنده می كند . همیشه برنده و قهرمان كسی است كه علاوه بر اعتماد به نفس بالا ،صاحب فرمانده و راهبر قدرتمند و توانمندی باشد .
تهیه كردن لیستی از نقاط ضعف و نقاط قوت به ما كمك می كند تا راحت تر برای برطرف كردن یا تقویت نقاط درونیمان تصمیم بگیریم و كمك می كند تا بدانیم :
1. كدامیك از نقاط درونی ما باید كنار زده شود ؟
2.كدامیك از نقاط درونی نیازمند یاری و مدد بیشتری است ؟
3.كدامیك باید شكسته و كدامیك باید ساخته شود ؟
بررسی، شناخت و اجرایی كردن موارد فوق بدون وجود مدیریت و برنامه ریزی امكان پذیر نیست .
در صورتی ما نیز برنده و قهرمان كنترل بر درونمان می شویم كه فرمانده ای قوی، مدیر، مدبر و دارای آگاهی، توانمندی و اعتماد به نفس بالا داشته باشیم .از جایی كه مسوولیت فرماندهی در هر یك از ما بر عهده ی مغز قرار می گیرد باید به رسیدگی و چیدمان صحیح عوامل بپردازیم . مدیریت و برنامه ریزی كردن از جمله عواملی است كه فرماندهی را توانمند تر می كند .
برای كسب موفقیت بیشتر لازم است تا مدیریت و برنامه ریزی از تقویت نقاط قوت آغاز و با رفع كردن نقاط ضعف ، پایان بپذبرد .
زمانی كه مدیریت و برنامه ریزی از نقاط ضعف ، كمبودها و كاستی های انسان آغاز می شود ، فرد را دچار شكست و نافرجامی در امور می كند .
داشتن بالاترین اطلاعات بدون حضور اعتماد به نفس، ترس و یأس را به همراه می آورد و به این ترتیب است كه ترس، ایمان را سست می كند و ایمان سست، اعتماد به نفس ضعیف را به بار می آورد ، اعتماد به نفس ضعیف هم درهای ورود شیطان به درونمان را باز می كند .
با اعتماد به نفس ضعیف است كه هر بار دست نیاز به سوی دیگری دراز می كنیم و خودمان را فراموش شده از سوی خدا
می دانیم و نتوانستن ها را به خودمان تحمیل می كنیم . اعتماد به نفس ضعیف است كه فقر فكری ، فقر مالی و فقر در توانایی ها را به بار می آورد .
نجابت، مهربانی و گذشت نابجا و خارج از حد صحیح، دیگران را دچار توقع می كند . گاهی محبت كردن های زیاد، وظیفه تلقی می شود و اسباب قدرنشناسی و منیت را برای فرد مورد محبت واقع شده، فراهم می كند .
عدم شناخت از نوع گذشت، میزان گذشت، موقعیت گذشت، میزان طاقت و تحمل صورت گرفته است كه برای افراد با گذشت ایجاد مشكل و مسئله می كند و توقع برای دیگران به بار می آورد .
گفتیم : خداوند عادل است و سیستم مغزی همه ی انسان ها را یكسان خلق كرده است . آنچه مغز انسان ها را متمایز و متفاوت می كند ، میزان بهره وری و به كارگیری صحیح از مغز است . هر چه میزان این بهره وری و به كارگیری بیشتر باشد ، مغز رشد بیشتری می كند و تبدیل به فرمانده قوی تری می شود .
مدعی عاشقی كردن بر بزرگترین معشوق و محبوب عالم آقا امیرالمومنین (ع) هستیم و در عین حال عاشقی، سرشار از نقاط ضعف متفاوت و عدیده ایم .
عاشق مولا بودن مستلزم شهامت داشتن بر اقرار ضعف ها و توانستن ها برای رفع ضعف و قوت بخشیدن به توانایی هاست . چنین عاشقی می تواند قابل اطمینان و مدنظر مولای عشق باشد .
پیامبران و ائمه (ع) بسیار بر اتکال به خداوند توصیه کردند. توكل بر خدا برای انسان پشت و پناهی محکم ، استوار و غیرقابل شکست می سازد . اتکال و وابستگی ما باید در قالب معنوی باشد و باید باور و ایمان ما باشد که خدا بزرگترین و یگانه تکیه گاه ماست . باید اتکال در باور و ایمان باشد تا زمانی که مشکل و مسئله ای پدید می آید ، ارکان ایمان ما متزلزل نشود و نریزد .باید باور داشته باشیم که در پس هر سختی و مشکلی تقدیری وسیع و والاتری برای ما رقم می خورد .
فراموش نکنیم توکل کردن و فرمانده ی قوی داشتن بدون حرکت و پویایی بی ثمر است .
خداوند دوستدار بنده ی خویش است . او بر ما عاشق است و ما هم بر او ، این است که به بنده ی خود یاری می دهد و آن را تنها نمی گذارد و ما هم اگر در برابر سختی و مشکلی لب به گله و شکایت باز نکردیم یعنی صاحب فرمانده ی قوی و توانمند هستیم .
مغز در اختیار کالبد و روح دمیده شده ایست که خداوند به انسان عطا کرده است . در صورتی که این مغز تربیت شود پرورش پیدا کرده و توانایی های خود را شکوفا می کند .
آرزوهایی قلبی ما هستند که مدینه ی فاضله ی ما را شکل می دهند . وقتی مدام خودمان را تحقیر می کنیم ، می شکنیم و ویران می کنیم ، یعنی خواهان چنین مدینه فاضله ای هستیم .
ظرفیت توانایی هایی ما وسیع است و عظیم . عبور کردن صحیح و درست ما از امتحانات الهی انتهای توانایی ما نیست وقتی امتحانی الهی را با موفقیت پشت سر می گذاریم یعنی توانا هستیم و می توانیم تواناتر هم باشیم .
زمینه و بستر این توانایی های بی حد و حصر ، جنبه انسان است .
به یاد داشته باشیم سکوت کردن در مقابل تحقیر کردن دیگران ، تأییدیه زدن بر رفتار نادرست آنهاست . به یاد داشته باشیم که ما تنها در مقابل خدای عزوجل است که کوچک و حقیر هستیم ، هیچ یک از ما در مقابل دیگر بندگان خدا کوچک و حقیر نیستیم که اگر بودیم عشق وسیع و بزرگ مولای عشق را بر دل نداشتیم و در مسیر سبز عاشقی گام نمی گذاشتیم . هر چند این گام گذاشتن ها نیز انتهای توانایی و توانمندی ما نیست .
توانستن ها و شناخت و به کارگیری توانایی ها با کبر، غرور و منیت متفاوت است و در عین حال قابل رخنه کردن و وارد شدن به درونمان است . مرز بین غرور و فرمانده ی خوب داشتن را باید به وسیله ی رفتار، کردار، عملکردها، نقاط ضعف و قوت درونیمان بسنجیم .
کمی از غفلت ها خارج شویم و به کنجکاوی های درونمان کنترل پیدا کنیم .
به لطف خدا و جایگاه والای عشق نزد خدا و معصومین (ع) همه ی ما توانایی کمک و یاری کردن دیگران را به خوبی داریم و این در حالی است که گاهی برای دریافت نوشته ای ساده از دیگران احساس عجز و ناتوانی نشان می دهیم .
من که ره بردم به گنج حُسن بی پایان دوست صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم
بیت فوق به روشنی توانایی سالک الی الله را برای انتقال معرفت و عشق به دیگران بیان می کند .مدینه های فاضله مان را در جهت ساخته شدنمان قرار بدهیم تا لایق عهده دار شدن مسوولیت های الهی باشیم . و السلام …