بسم ا… الرحمن الرحیم
شناخت مرحله ی حساس ، ساختاری و مهم هر انسان با هر نوع گرایش ، دین و مذهبی است . شناخت از اهم مسائل و فراهم كننده ی آرامش خیال در زندگی فردی ، خانوادگی و اجتماعی هر فردی است . با وجود شناخت است كه انسان قادر به درك این مسئله است كه از كجا آمده ؟ برای چی آمده و به كجا می رود ؟ حركت به سمت عزت نفس و بزرگ منشی و یافتن ارزش حقیقی انسان از توصیه های اكید معصومین س است .
از عمده ترین ستون های شناخت از خویش مسئله ارزشیابی و سپس رسیدن به درك و شناخت توانایی است ، توانایی هایی كه در نهاد خود نقاط ضعف هایی نیز داراست . توانایی های موجود در انسان دو سویه است . یك سوی آن به كارگیری توانایی ها در جهت خدمت به خلق ، خدمت به جامعه و خدمت به انسانیت است .
مهم ترین مسئله در شناخت و به كار بستن توانایی ها در جهت دادن به اصل توانایی هاست . آنچه توانایی ها را بارور می كند و به ثمر می رساند باور هر انسان است .
باوری كه انسان را به سمت اعتقاد و ایمان پیش می برد و ایمانی كه هر قدر پر بارتر باشد ، اعتماد به نفس بیشتری را پدید می آورد و اعتماد به نفسی كه می تواند دامنه ی دید انسان ها را وسیع تر كند و با توجه به سخن گرانبهای ائمه و بزرگان این دامنه ی دید ایستا و راكت نیست و قادر به فزونی یافتن و وسعت پیدا كردن است .
همان طور كه می دانیم آب مایه ی حیات است . آب هستی بخش و زندگی آفرین است و این در حالی است كه راكت و ایستا شدن ، آب را به متعفن ترین ها تبدیل می كند . زلال ترین آب ها نیز زمانی كه در یك مكان ثابت و
بی حركت باشند محكوم به زوال و نابودی اند . زوالی كه در پی فساد و گندیده شدن آب پدید می آید .
خداوند نعمت اندیشه ، دست ، پا و چشم را از جهت حركت بود كه به انسان عطا كرد . خداوند تمامی نعمت های خویش را در اوج كرم و فضل خویش برای آرامش بشر آفرید اما استفاده و بهره وری از این نعمات را تنها به حركت انسان موكول كرد و این یعنی مصداق و تفسیر اصلی از تو حركت و از خدا بركت .
بارها گفتیم خلقت انسان از گلی بی ارزش و متعفن بود آنچه انسان را به درجه و مقامی می رساند كه تمامی كائنات را مكلف به سجده در مقابل او كرد روح زلال و توانمندی بود كه از وجود پاك خداوند بر انسان دمیده شد و به او شرف و توانایی قدرت اندیشه و قدرت تمیز داد .
راكت بودن انسان و پی نبردن به ارزش انسانی و توانایی و قدرت های موجود در او ، پرداختن به زندگی حیوانی و یا گیاهی ، انسان را در جایگاهی بی ارزش تر از گل متعفن ابتدایی قرار می دهد. گلی كه حتی اگر هم در معرض پرتو خورشید قرار بگیرد خاكی بی ارزش و بی ثمره است.
روح پاك دمیده شده در انسان، شناخت و حركت است كه معیار ارزش انسان ها قرار می گیرد. شناخت، قدرت و ضریب باور را بالا می برد و باورها ایمان را می سازند و ایمان پایه و ستون محكم اعتماد به نفس را بنا می كند و قدرت و توانایی های انسان را رشد می دهد و افزون می كند. و وقتی انسان به این شناخت رسید به سمت و سویی رهنمون می شود كه هدف خدا از خلقت بوده است.
خداوند عاشق شد و انسان را آفرید و به آفریده خود عشق ورزید. فتبارك ا… احسن الخالقین، تبریك خداوند به خود بود از جهت خلق انسان با تمامی ویژگیهای ظاهری و باطنی كه به او عطا كرد كه اگر این مخلوق در مسیر صحیح و درست قرار بگیرد، قابلیت تحسین و تشویق و تمجید از سوی پروردگار را شامل می شود. در خلقت پدیده ها از سوی انسان نیز عشق حاكم است. هیچ فردی را نمی توان یافت كه از روی جهل ، نادانی و كینه دست به خلق آثار هنری بزند. تا عشق نباشد و هنر در وجود هنرمند شناخته نشود نمی توان شاهد خلق آثار گرانبها از سوی افراد بود. هیچ باغبانی هم نمی توان یافت كه تلاش و زحمتش را صرف كاشت و برداشت گلهای خشكیده و گیاهان
بی ثمر كند . رسیدگی توأم با مهرورزی، مهربانی و عشق است كه باعث می شود گل و گیاهان به بهترین صورت ممكن رشد كنند و به ثمر برسند.
خداوند، این باغبان بزرگ عالم نیز مهر ورزید و انسان را آفرید و زمینۀ رشد انسان را به صورت كامل فراهم كرد تا این بهترین مخلوق با بهره گیری از این امكانات و زمینه ها به سمت و سوی پیشرفت و ترقی و تعالی سوق پیدا كند و به كمال انسانی نزدیك تر شود. هیچ بنده ای نمی تواند در عین ایستا بودن، گوشه نشینی و انزوا مدعی كسب روزی از خدا باشد، چرا كه رفع نیازهای مادی و معنوی انسان مستلزم حركت او برای تأمین این نیازهاست . همان طور در ساخته های دست بشر نیز هر موردی برای حركت نیاز به تغذیه و تأمین انرژی دارد . مغز، قلب ، دست، پا و تك تك سلول های بدن انسان نیازمند تغذیه هستند .
هر انسانی بهترین كارشناس و مهندس برای بنای درونی و وجود می شود . برای هر یك از ما لازم است تا درونمان را كارشناسی كنیم آیا باوری در ما شكل گرفته تا پی و ریشه ایمانمان براساس آن شكل بگیرد ؟ كارشناسی كنیم كه آیا سلول های سیستم بدن هر یك از ما به فراخور نیاز موجود ، مواردی را برای تنظیم بدن از خود تشریح
می كند؟ چنانچه این مواد از خارج از بدن و به طور آماده تأمین شود ، سلول های مسئول را تنبل و پس از مدتی به طور كامل از كار می اندازد . افراد معتاد ، افراد پرخور ، افراد بی خواب نمونه ی بارز از مورد فوق هستند . عدم شناخت و وابستگی به مواد بیش از نیاز بدن كه انسان صاحب منزلت و مقام را دچار تنزل می كند و از او فردی معتاد و وابسته پدید می اورد .
قدرت فكر و اندیشه انسان نیز نیاز به تغذیه دارد . به كار گرفتن و به كار بستن این اندیشه به صورت مطالعه كردن ، نوشتن ، بحث و گفتگو و تحقیق و تفحص ، تغذیه ی سلول های مغزی ،فكری و اندیشه ای ماست.
هر وابستگی خارج از عرف و حد تعیین شده ، ضعف و مشقت به دنبال می آورد .
هیچ عاشق و شیفته ای ،خواهان دلبستگی و عشق ورزی به معشوق ضعیف و ناتوان نیست. خدایی كه ما را به حكم عاشق شدن خویش آفرید نیز خواستار معشوق و بنده ضعیف نیست.
كمی وقت صرف خودمان كنیم . شناسنامه ای را برای نقاط ضعف ، نقاط قوت ، باورها و ضریب اعتقادمان فراهم كنیم و میزان آنها را بسنجیم تا به ضریب ایمان درونی مان پی ببریم و ویژگی فرد با ایمان را شامل شویم و بدانیم كه ضریب اشتباهات و گناه در افراد با ایمان به حداقل می رسد . فرد با ایمان با یأس و ناامیدی میانه ای ندارد و از ترس های نشأت گرفته از یأس در امان است .
ترس انسان را بیش از حد رنجور از خود و از خویشتن می كند یكی دیگر از پیامدهای ترس عدم شناخت است و گاهی عدم شناخت است كه منحصر به خویشتن نیست و ممكن است زندگی و حیات موجود دیگری را به خطر بیندازد . عدم شناخت از میزان آب ، نور و خاك مناسب برای گیاهی كه پرورش می دهیم حیات گیاه را به خطر
می اندازد .
انسان طالب زیبایی است . حقیقت وجودی و خلقت انسان زیبایی محض است . همانطور كه گفتیم صرف ظاهر زیبا داشتن ، زیبایی محسوب نمی شود و چه بسیار انسانهایی كه علیرغم داشتن ظاهر زیبا خصوصیات و اخلاق زشت و ناپسندی را دارا هستند كه بروز این خصوصیات ظاهر زیبای آنها را تحت تأثیر قرار می دهد . چه بسیار انسانهایی كه علیرغم داشتن ظاهر نه چندان زیبا سرشار از مهربانی و بخشش و حسن خلق اند و انسان را به سبب داشتن زیبایی های درونی جذب می كنند .
گفتیم وابستگی ضعف به دنبال دارد و ضعف زوال و عدم اعتماد بنفس كه زیر مجموعه زوال محسوب می شود و همچنین گفتیم همانطور كه برای دوری از وابستگی ایجاد شده در بدن لازم است تا زمینه بیداری سلول ها برای ترشح مواد مورد نیاز بدن مهیا شود ، در تمامی شناخت ها ، برای تصحیح و ساختن نقاط ضعف مان و یا به نوعی تغییر پیدا كردن مان نیز باید مأمور درونی مان را بیدار و هشیار كنیم .
هر یك از ما به واسطه ی نقطه ضعفی كه با اشكال مختلف مثل خودآزاری ، خودویرانگری ، عدم اعتماد بنفس و ترس و منفی گرایی و … از خود بروز می دهیم به نوعی مأمور درونی وجودی خود را برای اعتماد بنفس داشتن و شهامت و مثبت گرایی و … دچار تنبلی و از كار افتادگی می كنیم .
اما زمانی كه با ایجاد شناخت و درمان صحیح و تغذیه درست از منفی گرایی مأمور درونی مان را می كنیم ، به تدریح و با استمرار به سمت و سوی تغییر حركت می كنیم .
وقتی قادریم تا با عشق به كوچه های نزدیك بیت یار برسیم حتماً قادریم تا خواسته ها و توانایی های دیگرمان را هم به ثمر برسانیم .
كارآفرینی ها، اكتشافات و اختراعات همگی حاصل داشتن اندیشه ای پویا و به دور از سكون است.
گفتیم خدا عادل است و روزی هر كس را بسته به حركت و بهره وری را از نعماتی كه در اختیارش قرار داده، معین می كند. كمی به حكمت های خدا دقیق باشیم.
به واسطه ی بیان عشق و دوری گزیدن از شیطان و شیطانیان و بیدار كردن مأمورهای درونی ، لایق رسیدن به خط مطمئنه و غیرقابل برگشت می شویم.
فكر، عمل، اندیشه، قلب، زبان و ذكرمان را الهی و خدایی كنیم تا مشمول تحقق وعده های الهی باشیم. والسلام