بسم ا… الرحمن الرحیم
مرگ، بیماری و گرفتاری ها برای دیگران نیست و همه ی ما در بخش هایی از زندگی طعم آنان را خواهیم چشید اما این باور که گرفتاری ها و مشکلات تنها برای دیگران است باوری است اشتباه و کبری است روشن برخواست الهی. کبر در مقابل خواست و اراده الهی خشم خداوند را بر می انگیزد و بارها در مورد کبر شیطان و عناد او در مقابل خداوند صحبت کردیم؛ گفتیم که عناد و سرکشی چگونه می تواند فرشته ای مقرب را به شیطانی رجیم مبدل کند. بی شک هرقدر عبادت کنیم و دل بسپاریم هرگز به عبادات و دل سپردن های ابلیس پیش از رانده شدن از درگاه الهی نخواهیم رسید اما می بینیم که لحظه ای کبر و غرور چگونه بیشه ی سبز عبادات ابلیس را به آتش کشید و نابود کرد و صِرف نماز یا عبادت نمی تواند ناجی ما باشد. نمی توان نماز خواند و در امانت خیانت کرد. نمی توان نماز خواند و بدگویی کرد. نمی توان نماز خواند و تهمت زد و توهین و غیبت کرد. نمی توان روزه گرفت و با لقمه ای حرام افطار کرد و در عین حال ادعا کرد که عبادت ها مایه ی نجات ما خواهند بود.
تمامی فرامین الهی به انسان نشان می دهد که انسان باید آزاده باشد. دقت کنیم آزاده بودن با آزادگی متفاوت است. آزاده بودن یعنی رعایت حق و حقوق دیگری و آزاده بودن یعنی فخر نفروختن و اسیر کبر و غرور نشدن. آزاده بودن یعنی حُسن خُلق داشتن و حرمت بزرگ ترها به خصوص والدین را نگه داشتن و آزاده بودن در یک کلام یعنی رسم انسانیت را به جا آوردن. مسئله مهم و قابل توجه برای همه انسان ها به خصوص رهروان، مسئله عاق والدین است که با مرگ والدین نیز از بین نمی رود. توجه داشته باشیم که چنانچه همه ی محبت دنیا را صرف والدین خود کنیم، نمی توانیم یک شب بیدار ماندن آنها و یا یک روز از روزهای حمل فرزند در بطن مادر را جبران کنیم . انسانی که راه بندگی پیش می گیرد، قبل از ظاهر باید بطن، پایه و درون خود را عمیقاً آراسته و شایسته ی بندگی کند.
دقت نظر داشتن بر اعمال، رفتار و کردار ما از جمله ی همین درون سازی های زیباست. خداوند کریم در تمامی زمینه ها پیامبر و نبی و مرسلی نازل کرد که لقمان حکیم یکی از این پیامبران بود که صاحب علم حکمت و ادب بود و حکمت و درس های الهی را در قالب پند و اندرز به فرزند خود تعلیم می داد. هر چند پند و اندرزهای لقمان حکیم مختص فرزند او نبوده و به همه بشریت در تمامی عرصه ها تعلق دارد تا هرکه می خواهد راه رستگاری بپیماید از آن سخنان حکمت آموز بهره گیرد. پیامبران برای نشان دادن جایگاه انسان مأموریت یافتند تا این که رسالت به پیامبر خاتم، آقا رسول ا… (ص) رسید و ایشان همه ی دستورات و فرامین الهی را در اختیار انسان ها گذاشتند.
بارها گفتیم دنیا فانی است و همه انسان ها مسافر دیار باقی، اما باید بدانیم در هنگام وقوع بلایای طبیعی همچون زلزله که رعب و وحشت و نگرانی سراسر وجود انسان را در بر می گیرد خوب است با یادکردن خداوند شکر نعمات او در خود آرامش ایجاد کنیم و برای رفع بلا دعا کنیم. ما موظفیم در زمان خطر امانت دار جان و سلامتی خود باشیم و برای محافظت از آن تلاش کنیم در چنین مواقعی بزرگ ترین حق الناس و بدترین عکس العمل اشاع، دروغ و شایعه و نگران کردن بیش از پیش دیگران است که جبران حق الناس آن نیز بسیار دشوار است. در شرایط سخت و بحرانی به یاد یکدیگر بودن، حس شادی و قوت قلب در انسان ایجاد می کند و همین طور در لحظات خوشی و سلامتی نیز دیگران را در شادی خود سهیم کردن و به یاد آنان بودن، حس بی نظیر و لذت بخشی را به دیگران منتقل می کند.
شکر گزاری و به یاد خدا و انسان های دیگر بودن در لحظات سخت علاه بر این که می تواند به دفع بلا کمک کند، می تواند ما را در امتحان الهی سربلند کند و در موقع لغزش یاری گر ما باشد. از آه و اشک یتیم بترسیم و نباشیم از دسته انسان هایی که در هنگام سختی دیگران به امکاناتمان فخر بفروشیم که چنین اعمالی برازندۀ رهرو مولا نیست. گذشتن از مال دنیا در کلام بسیار راحت و در عمل خصوصاً برای برخی افراد به شدت سخت و غیر قابل اجرا است. اخیراً با وجود رخ دادن زلزله در نقاط مختلف کشور می توان به نوعی نشانه ها و داستان های قرآنی و زندگی برخی انبیاء را درک و احساس کرد. در هنگام وقوع حادثه می توان به عین ِدید که گویا حضرت نوح (ص) در حال دعوت مردم به کشتی نجات است و درست در همین زمان برخی با توجه های ساده انگارانه و با ترس از دست دادن اموال دنیوی خود از رفتن به کشتی نجات امتناع می کنند. متأسفانه هستند کسانی که در مواقع خطر هم چنان جایگاه انسانی خود را به بهای ناچیز دنیا می فروشند. مرگ در نزدیکی هر انسانی است و هیچ کس از زمان مرگ خود با خبر نیست. زمان، نوع، شکل مرگ هرکس نیز با دیگری متفاوت است. فردی ممکن است بر اثر سکته ای از دنیا برود و دیگری از سخت ترین بیماری نجات یابد.
قسمت و قدر انسان ها نیز همانند اثر انگشت آن ها متفاوت و منحصر به فرد است. حوادث طبیعی گاهی به خوبی هشدار دهنده اند. برخی افراد که دقت نظر بیشتری به هشدارها و تلنگرهای الهی دارند از این فرصت در جهت ارتقای انسانیت خود توسط بخشش اموالشان استفاده می کنند. بینش، افکار و باورهای انسان هاست که آنان را متفاوت می کند. باور این که دنیا با همه ی سختی بسیار فانی و گذراست و کمتر از آنی می تواند از بین برود، گذشتن از مال دنیوی را برای انسان سهل تر می کند. گاهی هشدارها نیز به شکل یادآوری حق الناس هایی که بر عهده داریم هویدا می شوند و حق هایی که از دیگران بر عهده ما باقی است را یادآوری می کند. در چنین مواقعی اگر انسان نیت کند و عزم به جبران حق الناس کند اما اجل به او فرصت ندهد، خداوند خود عهده دار آن حق الناس می شود. نباشیم از جمله افرادی که در به وقوع پیوستن حوادث و بحران ها نیز هرگز به حق الناس های خود نمی پردازند و برای لحظه ای هم به آن نمی اندیشند. گاهی نیز هشدارها می تواند در قالب صله رحم و کمک به خویشاوند تنگدست، انسان ها را تحت تأثیر قرار دهد. انسان ها در لحظات واپسین و لحظه رخ دادن اتفاقات از خداوند می خواهد تا به آنها فرصت دوباره ای عطا فرماید تا به رفع حق الناس ها و طلب حلالیت بپردازد اما بسیاری از افراد پس از گذر از این لحظات سخت، در رسیدن به آرامش تعهدات خویش را فراموش می کنند.
خداوند توبه کنندگان را دوست دارد . خداوند همانند ما انسان ها نیست که پس از گذر زمان، صحبت شخصی بر او به اثبات برسد. خداوند نیت انسان ها را قبل از این که از مغز آنان عبور کند، می داند و به تعهد و پایبندی فرد توبه کننده، آگاه است. دعا و حاجت چنین فردی مطمئناً در درگاه الهی مورد پذیرش است. خداوند و مولا بر حسب اعمال، کردار، فکر و نیات این افراد تصمیم می گیرند و همانند ما انسان ها ظواهر دنیوی را ملاک تصمیم گیری قرار نمی دهند.
در میان بخشش ها و بخشدن ها برابر احوال آنان که از نعمت مال و نعمت سلامتی برخوردارند اما از ترس از دست دادن مال و یا برای ترحم خریدن نالۀ نداری، سر می زنند، فراموش نکنیم این گونه نالیدن ها که دارا بودن را نداری و سلامتی را بیماری جلوه دادن، بدترین اهانت به پیشگاه الهی است. مگر نه این که هر نعمتی را شکری است واجب، پس نباید نعمت ها را نادیده گرفت و با جهل و نادانی آنان را در قالب نداشته ها جلوه داد. در سوی دیگر چنین افرادی، کسانی هستند که تظاهر، تفخر و تکبر را سرلوحه اعمالشان قرار می دهند و در مقابل چشمان دیگران دارایی خود را نمایش می دهند.
گفته ایم شیطان به دنبال کسانی است که راه بنذگی در پیش گرفته اند و با افرادی که با فرامین الهی و حق و حقوق ها بیگانه اند، کاری ندارد. هوشیار باشیم تا برای مسائل ساده و روزمره در امتحان بندگی خود سرافکنده نشویم. دعا کنیم و از دخالت در امور و اراده ی الهی بپرهیزیم. توجه داشته باشیم بهترین دعا همان صدا کردن و با خدا با زبان دل حرف زدن است. دعا کردن منحصر به خواندن ادعیه های موجود در مفاتیح نیست. خداوند مهربانترین مهربانان است. مگر می شود ما در حق دیگری دعا کنیم، خداوند به ما عنایت و توجه نفرماید. از جمله دعا و خواسته ی ما از خداوند به عنوان رهرو مولا، باید دعا برای نزول باران و برف باشد تا به سبب آن زندگی ها پرطراوت و با نشاط ادامه داشته باشد. در این دوره بهتر است قدری بازنگری در طرز فکر و اراده خود داشته باشیم و در شکرگزاری ها سپردن و اراده ی خداوند را در نظر گیریم.
مبادا و مبادا در نزول بلا، گرفتاری و بیماری برای فرد یا جمعی از افراد شکر کنیم که آن بلا و گرفتاری از ما عبور کرده و به دیگری رسیده است. این گونه شکرگزاری ها عین ناشکری و نامهربانی است. چنانچه بلا و اجل فرا رسد غنی و فقیر را در هر مکانی و شرایطی در بر می گیرد. بنابراین متحدانه دعا کنیم تا خداوند به فضل و کرمش بلا را از همگان دور نماید که بنا بر فرموده فردوسی:
بنی آدم اعضای یکدیگرند | که در آفرینش ز یک گوهرند |
چو عضوی به درد آورد روزگار | دگر عضوها را نماند قرار |
تو کز محنت دیگران بی غمی | نشاید که نامت نهند آدمی |
والسلام…