بسم ا… الرحمن الرحیم
خداوند بنده نوازی كرد و از بین هیاهوی این دنیای فانی ، افتخار رهرویی آقا امیرالمومنین (ع) را به حرمت آغوش باز و دل وسیع مرادمان نصیب ما كرد . رهروی ای كه در آن عشق تكلیف و مسوولیت مشق است . مشقی كه حكم می كند و تكلیف قرار می دهد تا بنوسیم ، بخوانیم و عمل كنیم . مورد اهمیت و ارزش قرار ندادن تكالیف ، نگفتن ها و ننوشتن ها از عدم شناخت ما ناشی می شود و عین بی محبتی نسبت به مرادمان است .
نتیجه ی آنچه به دست و قلب مرادمان امانتداری می شود و به ما می رسد آن چیزی نیست كه از ما به عنوان تكلیف عرضه می شود . نوشته های ما حاصل تلاش و درك ماست كه متأسفانه یا تماماً به صورت احساسی و یا به صورت درس بیان می شود . احساس خوب است اما در كنار اصل . بروز این نقص در نوشتار و یا گفتارها نیز از عدم شناخت ما ناشی می شود . بیان نوشته های ما از این جهت قابل اهمیت است كه ما را به شناخت وظایف جمعی سوق می دهد .
رجوع كردن ما به درونمان و شناخت پیدا كردن از خودمان باید سرلوحه ی تكلیفی باشد كه ما موظف به انجام آن هستیم . در این صورت است كه نكته یا نكات موجود در آنچه به عنوان تكلیف ارائه كردیم ممكن است تذكر و یادآوری برای همسفران ما باشد.
برخی از رفتارها و گرایشهای ما از رفتاهایی است كه به طور ارثی و ژنتیكی در وجود ما شكل گرفته است. هر نوزادی از بدو تولد، پدر و سپس مادر را نماد قدرت می داند و به الگوگیری از آن ها می پردازد . معمولاً هر پسر، پدر خویش و هر دختر، مادر خویش را منبع الگوپذیری قرار می دهد .
هر كودكی از شروع حركت ، به كمك رفتارهای متفاوت، میزان اهمیت الگوگیری از الگوهای رفتاری خود را بیان می كند . هرچند به طور ناخواسته هر انسانی از كودكی به سبب ارث و ژنتیك و یا الگوپذیری عملی، رفتارهایی را در نهاد خود بارور كرده است . اما خداوند در انسان این توانایی را قرار داده تا به كمك ایجاد شناخت از خود به رفع ضعف و اصلاح رفتارهایی كه در او شكل گرفته است، بپردازد .
درمان زمانی اتفاق می افتد كه درد شناخته و تشخیص داده شود . این در مورد رفتارها و اعمال ما نیز صدق می كند . تا زمانی كه ما نسبت به نقاط ضعف ، كاستی ها، كمبودها و نقاط قوتمان شناخت پیدا نكنیم قادر به اصلاح و رفع آن ها نیستیم .
بسیاری از درس های گذشته ی ما در میزان شناخت ما نسبت به خودمان ، میزان توانایی هایمان برای ایجاد شناخت علاوه بر ابراز عشق و محبتمان نسبت به خدا و مولایمان ، باور و یقین برگرفته شده از علم، حدیث و روایت معصومین (ع) و بزرگان مبنی بر شناخت انسان به عنوان پایه و اساس شناخت الهی خلاصه می شود .
بارها نیز گفتیم خلقت مخلوقات از ابتدا تماماً نظم الهی بود . از خلقت آب ، رود و جویبار تا خلقت گیاهان، جانوران و انسان از رسالت عظیم رسولان ، پیامبران و اهداف والای این بزرگان تا ولایت و امامت معصومین (ع) برای تكامل دین و نهایتاً ولایت حجت بر حق خدا حضرت مهدی (عج) همگی مشمول نظم الهی اند . شناخت در راستای این نظم الهی شناخت پیدا كردن از خودمان است كه پایه های محكم ایمان را بنا می كند و اعتماد به نفس را شكل می دهد .
انسان با اعتماد به نفس خدا را بر تمامی احوالش ناظر و حاضر می بیند و بر این باور استوار است كه خداوند از رگ گردن به او نزدیك تر و خدا پشت و پناه و حافظ انسان است . رسیدن به این اعتمادهاست كه انسان را از افتادن در سیاه چاله های بزرگ یأس و ناامیدی نجات می دهد و اجازه نمی دهد با بروز كوچكترین مشكل و سختی خود را طرد شده از سوی خدا ببیند.
وقتی خودمان را فراموش شده ی خدا می پنداریم ، در واقع ناشكری و ناسپاسی خداوند را كردیم . فكر كردن به اینكه خداوند ما را از یاد برده است، تردید به عدل، حكمت، قسمت و قدر الهی و به نوعی تعیین و تكلیف كردن برای خداست .
انسان زیبایی پرست است و به سمت زیبایی ها گرایش دارد. زیبایی ها نیز نیاز به شناخت دارند . داشتن ظاهر زیبا، فقط زیبایی محسوب نمی شود . زیبایی باید ماندگار باشد .
به یاد داشته باشیم برگزاری جلسات در پنج شنبه ها صرفا نشستن و شنیدن نیست .ما باید عامل به انچه می شنویم، باشیم . تجربیاتمان را منتقل كنیم و در عمل به دستورات ناب هر پنج شنبه، گوی سبقت را در دست بگیریم تا تبدیل به الگویی شایسته شویم .
از ارزش و ارزشمندی نسبت به خودمان دور هستیم و برای خودمان ارزش قائل نمی شویم و این در حالی است كه خداوند عزوجل با همه ی شأن و عظمت خویش بر این بهترین آفریده ی خود ارزش قائل می شود و پیامبر خاتم (ص) در واپسین لحظات زندگی خویش از خداوند برای اُمتش وعده ی بخشش می گیرد تا ثابت كند انسان به چه اندازه با ارزش و گران مایه است .
طلا، طلاست . آنچه طلاها را قیمتی تر می كند زیبایی و هنرمندی هایی است كه هنرمند را به سبب بروز توانایی هایی كه خداوند در او به ودیعه گذاشته است، نمایان می كند و طلا را در بسیاری موارد گرانبهاتر از ارزش فلزی خود می كند .
خداوند در خلقت تبعیض قائل نشده و نعمت توانایی و توانمندی را در همه ی انسان ها قرار داده است . تواناییهای وجودی ما با خلقت ما پا به عرصهی جهان می گذارد و این ما هستیم كه می توانیم با ابراز احساس ارزشمندی، در پی این توانایی ها شناخت كسب كنیم و در پرداختن به خود و پرداختن به هدف و نیت خودمان به بهرهوری از این توانایی ها بپردازیم .
چنین بهرهوری كردنی، عین اعتماد كردن و عین اعتقاد انسان است . اعتماد به نفس ضعیف، باور ضعیف را به وجود میآورد و باور ضعیف، ایمان را ضعیف و ضعیف تر می کند و از بین میبرد .
این باور را فراموش كنیم كه ناله كردن در پیشگاه خداوند سبب تقرب و نزدیكی ما به خدا میشود . ناله كردن خود نوعی از عدم شكر و سپاس گزاری است .
به شناختها اهمیت بیشتری بدهیم . به دنبال تربیتهایی كه تحت تأثیر وراثت و یا الگوپذیری نادرست قرار می گیرند ، انسان هایی هستند كه علیرغم تلاش بسیار برای اصلاح و جایگزینی درست و پسندیده ، هم چنان تحت تأثیر این رفتارها باقی میمانند.
دقیق باشیم و دقت بیشتری كنیم تا عشق و عشق بازیها، ناخواسته بوی نامطبوع منیت ها را به خود نگیرد . نوشته های توأم با منیت ، خود نمونهی بارزی از عدم شناخت و برداشت های نادرستی است كه از كودكی به همراه داریم . شناخت به انسان شهامت اقرار به اشتباه و اقرار به گناه را می دهد .
وعده ی خدا حق است . خداوند وعدهی بخشش به توابین و توبه كننده های حقیقی را داده است . خداوند می شنود و فرصت می دهد . خداوند می شنود و می بخشد و این در حالی است كه ما بخشش می طلبیم و طالب بخشیدن نیستیم .
هر چند امروزه هر یك از ما به مدد موسی زمان خویش بارها از دریای هولناك مشقت های زندگی عبور كردیم اما نباید فراموش كنیم ، پس از آرامش عبور باید گوش به فرمان دستورات الهی از زبان موسی زمان باشیم ، كه اگر چنین نكنیم در مقابل كوچكترین مسائل می لغزیم و تمامی اندوخته های خویش برای ساختن بت زمان را از دست می دهیم .
خانم سمانه مغربیه مادر امام هادی (ع) و همسر امام جواد (ع) از برگزیدگان زنان بهشت و صدیقینی بودند كه علیرغم این كه فرزند یكی از خلفای ظلم ، جور و جفای عباسی به نام مأمون بودند ، مشمول رحمت الهی قرار گرفتند ، معجزه ی تربیت را شامل شدند و به همسری امام (ع) و مادری امامی دیگر برگزیده شدند . چنین معجزه و چنین سیره ای نیز سرشار از درس و حكمت های الهی است .
شناخت از این درس هاست كه می تواند ما را بیش از پیش به خدای خود نزدیك كند .
شناخت است كه خانم حضرت زهرا (س) را مُجاب می كنند تا همسری به عظمت و شیرزنی خانم اُم البنین (س) را برای همسری مولا (ع) انتخاب كنند .
شناخت است كه خانم ام البنین (س) را به مادری باب الحوائج آقا ابالفضل (ع) سرآمد شهدای كربلا در می آورد .
انسانی كه در راستای نظم الهی و مسیر انسانیت قدم می گذارد ، مورد توجه و محبت دیگران قرار می گیرد و محبوب خداوند می شود . اگر عشق و محبتش را جز در جهت رضای خدا قرار بدهد ، عشق و محبتی مجازی پدید می آید كه ممكن است انسان را وارد بیراهه ی گناه آلود كند . ما باید نسبت به روحیات و نسبت به مسیر هموار عاشقیمان شناخت كامل داشته باشیم ، باید بدانیم عشق و محبتمان را در چه مسیری هزینه می كنیم . البته این شناخت مغایر با هزینه كردن عشق ، محبت و حُسن خُلق در زندگی دنیوی نیست كه اگر چنین بود آقا امیرالمومنین (ع) معدن جود و كرم نبودند و آقا رسول ا… (ص) به عنوان پیامبر صاحب حُسن خُلق مبعوث نمی شدند .
شناختمان را جدی تر بگیریم ، به رفع ضعف هایمان اهمیت بیشتری بدهیم كه پی و ریشه ی عشق ما را سست نكند و ما را آوار به روی انسان های دیگر نكند . انسان خارج شده از نظم الهی و مسیر الهی ، بلای مطلقه و مصیبت عظیم و انسان ضعیف النفسی است كه به دامن دنیا پناه می آورد و خدا را به عنوان تكیه گاه فراموش می كند . خارج شدن از مسیر الهی بود كه شمرها و چنگیزها و هیتلرها را به وجود آورد .
انسان اگر طالب ارزش باشد به دنبال ساخته شدن و تكمیل شدن پیش می رود . انسان با شناخت از شناخت ها در جهت رفع كمبودها و كاستی ها بهره می برد . انسان با قدرت اندیشه ای كه خداوند به او عطا می كند قادر است تا ضعف ها را به قوت ها تبدیل كند .
خداوند نعمت را بر انسان ، با آفرینش بی نظیر او و فرستادن پیامبران الهی، ائمه، معصومین (ع) و كتاب معجزه آسای عشق یعنی قرآن كریم تمام كرد تا هر كس خواستار رستگاری است به سوی رستگاری قدم بگذارد . باشد كه رستگار شویم . والسلام