بسم ا… الرحمن الرحیم
ماه مبارک رجب به پایان رسید و ماه مبارک شعبان نیز آخرین ساعات خود را طی می کند تا به ماه مهمانی خدا بپیوندد و ضیافت خداوند آغاز شود. ماه هایی که وفور نعمت و موهبت و ریزش رحمت الهی برای بندگان مهیا بود تا هر کس خواهان بهره جستن از این نعمات الهی است از چنین فرصت های نابی بهره وری نماید.
هر بنده ای دارای قسمت و قدری است که تنها خداوند بر آن، عالم و آگاه و قادر است. در چنین ماه ها و ایام پر فضیلتی قسمت و قدر انسان ها توسط خداوند قابل تغییر است. با توجه به توانایی معنوی هر یک از رهروان، همه ی ما قادریم تا به حس رضایت و یا عدم رضایت ناشی از بهره وری معنوی در جهت ساخته شدن و اصلاح دارایی های درونمان، برسیم.
بهترین و بزرگترین عمل در این ایام دعا کردن است؛ اما اینکه دعا کردن های ما به چه شکلی و با چه دیدگاهی صورت می پذیرد نیاز به بررسی دارد. رایج ترین دعاهای که از سوی بندگان صورت می پذیرد دعاهایی است که جنبه تجارت و داد و ستد با خداوند بلند مرتبه را دارد؛ و متأسفانه بسیاری از انسان ها در برخی از دعاهای خود ناخواسته، ساحت مقدس پروردگار را مورد اهانت قرار می دهند.
وقتی انسانی در طلب خواسته و دعای خود بی اندازه تأکید و اصرار می ورزد به منزله کودکی می ماند که به رفتار و عملی که به صلاح او نیست و سبب آسیب او می شود اصرار می ورزد و با چنین تأکید و اصراری بزرگتر خود را از واقعیت ها و مسوولیت ها دور می کند و به او القا می کند که او خیر و صلاح را تشخیص نمی دهد و به این وسیله بزرگتر خود را شریک بدبختی، گمراهی و گرفتاری خود قرار می دهد.
چنین شیوه ی دعا کردن، نسل به نسل به انسان ها منتقل شده است و انسان ها این گونه فرا گرفته اند که در دعا به اصرار و تاٌکید بی اندازه بپردازند و در صورت مورد اجابت قرار نگرفتن خواسته ی خود به نوعی به کفر گویی و اهانت به پروردگار خود می پردازند و ازهان می کنند که خداوند با به اجابت نرساندن خواسته ی آنان دست به فراموشی بنده ی خود زده و بنده ی خود را از دوست داشتن و عشق و علاقه ی خویش محروم ساخته است .
در دعا کردن ، اجابت زمانی تضمین می شود و رنگ و بوی حقیقی و معنوی به خود می گیرد و از شکل تحکم و تکلیف خارج می شود که مشورت خواستن و مشورت گرفتن با عشق و عاشقی کردن بر عشق وجود داشته باشد؛
و زمانی که برای اخذ خواسته ای به شفاعت معصومین تکیه می کنیم، آن معصوم می تواند به سبب برگزیده بودن و خلوص عشقی که نسبت به معبود دارد شفاعت ما را به عهده بگیرد اما نمی تواند به طور مستقیم در سر نوشت و قدر ما وارد شود و تنها خداوند است که قادر بر تغییر قدر انسان ها است . هر یک از ما نیز همانند معصومین می توانیم با خلوص و عشقی که در اعمال و افکارمان ایجاد می کنیم با احساس مسوولیت پیش برویم و دیگر خواسته هایمان را مطرح نکنیم .
هر یک از ما در این دنیا به کسی و یا چیزی عشق می ورزیم و چنانچه عشقمان را در غم و رنج و درد ببینیم قبل ازهر چیزی هم رنگ و هم آوا با عشقمان می شویم و نمی توانیم در پس غم و رنجی که برای عشقمان پیش آمده است شاد باشیم چون اندوه عشقمان را درك و احساس می کنیم .
یادمان باشد عشق با گدایی حاصل نمی شود، گدایی در عشق حقیقی کاملا مطرود و بی معنی است. خداوند در عشق قدرتی نهاده است که آن نیرو، خود به خود ارتباطات را به وجود می آورد. ما برای تقرب جستن به خداوند بلند مرتبه است که در کنار یکدیگر قرار گرفتیم، تا مراحل و گام های قرب و نزدیکی را با اصولی درست و کامل طی کنیم تا به تقربی صحیح و اصولی نائل شویم.
یافتن غم، همدردی و هم صحبتی با انسان هایی که در برخورد با غم و اندوه و یا شادی و شعف کنترل کامل بر نگاه و بینش خود ندارند بسیار مشکل است. باید درد تشخیص داده بشود تا درمان مناسب صورت بگیرد. امروزه شیوع افسردگی و ناراحتی های عصبی تبدیل به پدیده ای گسترده در بین افراد جامعه شده است و افراد صرفاً به بیان کردن این موضوع می پردازند و از ریشه مشکل و ناراحتی های خود بی خبرند.
خاصیت شیشه شفافیت اوست، اما زمانی که شفافیت با لایه هایی از جیوه پوشیده شود آینه را تشکیل می دهد. شیشه محل عبور نور و محل دیدن همه حقیقت ها و همه زندگی ها و بندگی ها است و آینه تنها محل نمایش خود است.
انسان ها نیز همانند شیشه ها و آینه ها عمل می کنند، برخی همانند شیشه باز و روشنند و برخی همانند آینه بسته و تاریک. همه انسان ها به طور یکسان خلق شدند، همگی از اعضا و جوارح و سلول و مغز و قلبی یکسان تشکیل شدند آنچه در انسان ها ایجاد تفاوت می کند، انتخاب شفافیت و یا کدر بودن آینه است. وقتی انسانی انتخاب می کند تا همانند آینه عمل کند تنها خود را می بیند و همین خودبینی ها توقعات را به بار می آورد و فرد را متوقع می کند تا دیگران نیز همانند او باشند؛ و این افراد تنها در آینه وجودی خود ناامیدی و ضعف و کمبودها را مشاهده می کنند.
جیوه ای که از شفافیت شیشه، آینه پدید می آورد، شفافیت انسان با خداوند و دیگر بنده های خدا را نیز تحت الشعاع قرار می دهد و از شفافیت و روشنی به سمت تیرگی پیش می برد. وقتی جیوه های وجودی هم چنان در عقل، فکر، چشم، آرزو و ایده و دعاهای ما باقی می ماند چیزی جز خودمان را نمی بینیم و برای کسی جز خودمان دعا و آرزو نمی کنیم. آن وقت است که روی عشق و محبت ها خط می کشیم.
هرگاه انسانی جیوه های وجودیش را پاک می کند و از شیشه وجودش خود را مشاهده می کند، می تواند ببیند او نیز بندگی و زندگی ای به مانند سایر افراد را داراست. وقتی جیوه ها برداشته می شود، عشق خانم حضرت زهرا(س) را می بینیم زمانی که دست به دعا برای دیگر بندگان خداوند بر می دارد، چرا که خانم عظمت آفرینش را در عظمت خلقت انسان ها می دیدند و درک می کردند. انسانی با وجودی این چنین شفاف، ائمه معصومین، رهبران دینی و اولیاء و انبیاء خدا را حس می کند. رفتار و روششان را می بیند و در عمق رفتارشان، عشق و علاقه این بزرگواران به بنده های خداوند را لمس می کند.
همین جیوه های وجودی گاهی انسان ها را به سمت و سوی باز کردن بازار های بدعت و خرافه و سود جویی پیش می برد و انسان های ناشایست و نا لایق را نماینده ای برای آقا امام زمان (ع) معرفی می کنید تا به سبب نام مبارک و مقدس امام عصر رونقی وسیع تر به بازارهای خرافه خود بدهند.
وقتی ما، انسان ها را به خاطر این که مخلوق خالق یکتا هستند دوست داریم، قضاوتی عادلانه و به دور از شتاب خواهیم داشت و سطح توقعاتمان را پایین می آوریم، به این وسیله است که در وجودمان عشق شکل می گیرد و پایدار می ماند.
مشاهده همه طبیعت و همه گیاهان روییده در دل غارها و کوه ها و تک درختان با عشق و محبت الهی، درک عظمت آفرینش الهی را در پیش دارد. دیدن عظمت خدا در کوه و دشت و رود عشق پدید می آورد و رابطه ای عاشقانه بین عبد و معبود می سازد.
تفاوت بارز بین ما به عنوان رهروی مولا و دیگر انسان ها، در شنیدن از عشق و چشیدن از چشمه های محبت و عشق است. وقتی تفاوت های بین خود را به عنوان رهروی مولا با دیگر انسان ها لمس نمی کنیم در واقع شیشه ی وجودمان را با لایه های جیوه پوشانده ایم و از خودمان، من به وجود آورده ایم. بیان نکردن تفاوت ها دلیل بر تفاوت نداشتن با دیگران نیست .
اگر در عشق ورزی به گدایی از عشق رسیدیم بدانیم که عشق حقیقی را برای رسیدن ابراز نکردیم. در بسیاری از دعاهای ما نیز اصرار کردن به خداوند گدایی کردن و اهانت کردن به پروردگار محسوب می شود . رهرویی که در ازای رهرویی کردن و عاشقی کردنش ما به ازا می طلبد و در طلب خواسته، آرزو و دعایی اصرار می ورزد عاشق نیست و عشق را لمس نکرده است.
اسطوره های عشق در هر سرزمین و هر فرهنگی بیان کننده ی پاکی عشق و خلوص در عشق است. حس نگرفتن، معاشقه نکردن با عشق و بهره نبردن از عشق، از عدم توانایی ما نیست، از کوتاهی و قصور در عشق ورزیدن های ما است.
نباشیم از دسته انسان هایی که با وجود زحمت های معنوی فراوان و بریدن از خواهش های دنیوی با یک قضاوت عجولانه و سخن نابجا و بیهوده ره عاشقی شان را گم کرده اند. در آستانه ی ماه مهمانی خدا با یک تفاوت و با یک پیشرفت ویژه تر و کامل تر به استقبال ماه ضیافت الهی و پذیرایی از مهمانان خدا برویم.
وقتی خداوند رهرویی که عرصه ها بر او تنگ بوده را در شرایطی سخت تر قرار می دهد و باز هم رهروی بنده، دست از دامان عشق کوتاه نمی کند و از راه عاشقی دور نمی شود، در واقع مورد پذیزش خدا قرار گرفته است.
عشقی که یک سو را عشق رحمانی و لَدنی و سوی دیگر را عشقی ضعیف تر اما پاک تشكیل می دهد. عشق ممکن نیست یک طرفه شکل بگیرد، عشق معنوی عشقی دو سویه است.
هر گاه عشقمان به معشوق آسمانیمان را از پشت شیشه ی شفاف وجودمان دیدیم و لمس کردیم مطمئن باشیم که عاشق شدیم و عشقی صحیح را در دل قرار دادیم .
همه انبیاء و اولیاء و معصومین برگزیده و نازل شدند تا بندگان خداوند با هدایت آنان به سوی او بازگردند. استغفار و توبه و تبصره ماه های مبارك رجب، شعبان و رمضان همگی برای بازگشت انسان به سوی خدا است. خداوند انسان را از روی عشق خویش آقرید. عشق موهبتی الهی است. اگر عشقی در دل و در سرمان افتاد و طلب های دنیوی در پس آن آغاز شد، بدانیم که عشق حقیقی را در دل قرار ندادیم. خداوند به عنوان عاشق بر ما می داند که معشوقش چه نیاز و خواسته ای دارد. خداوند صلاح داشتن ها و نداشتن های ما را می داند .
یک بار برای همیشه تصمیم بگیریم در این مسیر درست بندگی قرار بگیریم و تصمیم بر تغییر رفتار و عملکردی کامل، بگیریم و از خداوند بخواهیم تا هر آنچه در جهت رضا و صلاح اوست را برای ما رقم بزند.
وقتی استغفار پذیرفته شد و در نزد خداوند پذیرفته شدیم چنانچه در پس این پذیرفتن بر دیگران دعا کردیم خداند اجری چند برابر بر ما عطا می کند و دعای ما رادر اولویت اجابت قرار می دهد و در صورتی كه به اجابت رسیدن خواسته و دعای ما مصلحت نبود، یا در زمره ی ذخیره و توشه آخرت قرار می گیرد و یا در دنیا به گونه ای که خداوند مصلحت می داند برای بنده، برآورده می شود .
اگر درست عاشقی کنیم و راهمان را درست طی کنیم، مطمئن باشیم هیچ عاشقی نمی خواهد تا معشوقش را از دست بدهد. خصوصیات بارز مسلمان بودن، غیرت و تعصب داشتن نسبت به تکالیفش است، با وجود چنین غیرت و تعصبی ممکن نیست که خداوند معشوق خود را فراموش کند . هر عاشقی برای عشق می بخشد تا عشق خویش را از دست ندهد و عشق از او دوری نکند.خدایی که ما را با عشق آفریده، ممکن نیست بخواهد تا ما در عذاب و سختی قرار بگیریم، خداوند خلق نکرد است تا عذاب بدهد.
قبل از رسیدن ماه مبارک رمضان فراموش نکنیم :
۱- جیوه ها را از دل هایمان پاک کنیم و اگر نیاز است، شیشه وجودیمان را شست و شو بدهیم تا هم دیده شویم و هم ببینیم .
۲- دعاهایمان را رنگ و بوی شعوری بدهیم نه شعاری.
۳- خودمان را به جایی برسانیم که سر سپردگی و دل سپردگی مان را عینیت ببخشیم.
والسلام….
دیدگاهتان را بنویسید