بسم ا… الرحمن الرحیم
همان طور که می دانیم هر انسانی با توجه به رده سنی خود روزانه میزانی از سلول های خود را از دست می دهد اما مجدداً بدن سلول های جدیدی را بازسازی می کند. نوع تغدیه و نوع تفکر هر انسانی در کیفیت سلول های تولید شده موثر است. فعالیت بهتر هوش و حافظه برگرفته از چگونگی فعالیت کاری و تفریحی و اندیشه ای انسان هاست. افرادی که در سنین میانسالی از بیماری آلزایمر رنج می برند از مطالعه و اندیشه به دور بوده اند. به کارگیری قدرت حل مسئله، معنا و تفسیر کردن، تدبر در امور در واقع همان به کار بستن سلول های مغزی و اندیشه است که افراد را از دچار شدن به چنین امراضی نجات می دهد.
قرائت قرآن به همراه تأمل و تدبر در آن کار آفرینی و نوآوری های رفتاری از جمله راهکارهای موثر در حفظ سلامت سلول های فکری و مغزی انسان است. دقت داشته باشیم کارآفرینی تنها محدود به تولید کار جدید برای کسب و درآمد نیست هر فکر و راهکار جدیدی که در رفع مشکل و مسئله ای به کار گرفته شود، کارآفرینی محسوب می شود.
به کرات صحبت از درس های عاشورا داشته ایم. از ابتدای حرکت کاروان آقا ابا عبدا… (ع) تا بازگشت اُسرا از شام به کربلا تماماً درس بوده است. چگونه زیستن، چگونه فکر کردن، چگونه مبارزه کردن با شیطان درون و بیرون، نوع برخورد با همسر، نوع برخورد با فرزند و حتی نوع تقابل با دشمن، همگی در حرکت کاروان کربلا عملاً درس داده شده است اما از آنجایی که ما دید سطحی و تنها در یک برهه زمانی آن هم بیشتر در قالب عزاداری به حماسه بزرگ عاشورا رجوع می کنیم، هنوز نتوانستیم به کمک این دایرة المعارف عظیم به زندگی خود معنا بخشیم.
امامان و بزرگان دین ما خارج از فرمان و امر الهی به ما درس نداده اند. هر آنچه ائمه (ع) در شکل گفتاری و عملی به بندگان خدا آموزش دادند، در کلام خداوند وجود دارد که آنان به واسطه علم لدنی آن را دریافت و در شکل عملی در زندگی به انسان ها یاد داده اند. درس بخشش، معرفت، حرمت گذاری به بزرگ ترها و کوچک ترها و درس رفتار و کردار در واقعه عاشورا عمیقاً به بشر آموزش داده شده است و این ما هستیم که می توانیم با الگوگیری از این درس ها، اندیشه و عملکردی صحیح داشته باشیم و بدین طریق به ساخت سلول های با کیفیت کمک کنیم. بی شک داشتن چنین سلول های از بروز ضرر، زیان ها و بیماری ها جلوگیری می کند.
خداوند به انسان نعمت عقل بخشیده است که استفاده از آن راه و روش عمل کردن، می طلبد. روشی که در شیوه زندگی ائمه به صراحت و وضوح به آن اشاره و انسان دعوت به انجام آنان شده است. هر یک از امامان بزرگواران ما علاوه بر هدایت کلی انسان ها بر حسب شرایط و مقتضیات زمان خویش مامور به انجام رسالتی ویژه بوده اند. به طور مثال آقا امام محمد باقر (ع) که شکافنده علم و مُروج بزرگ برای گسترش علم و دانش بودند، ایشان اهمیت دادن به علم را رسالت ویژه امامت خود قرار دادند و گاهی نیز اولویت را فراگیری علم و دانش معرفی کردند تا هر انسانی بداند که بندگی و عبادت خالصانه و کامل مستلزم داشتن دانش است. آگاهی داشتن از مسائل روز و به کار بستن علم و دانش در بهبود روند روزمرگی های انسان می تواند بندگی نظام مندی را ایجاد کند.
زندگی آقا امام موسی کاظم (ع) که صاحب مقام باب الحوائجی نیز هست الگویی دیگر برای زندگی ما انسان ها است. ایشان سال های فراوانی از عمر مبارک خود را در زندان سپری کردند، هر چند ایشان به توسط علم و قدرت الهی که داشتند می توانستند آزادتر از هر آزادی به زندگی خود بپردازند اما این گونه زندگی کردن ایشان برای همه ما نشان دهنده این است که ممکن است هر یک از ما گرفتار زندان فکر و روح خود باشیم. گاهی خود را در حیطه ناامیدی قرار می دهیم و درهای امیدواری و توانمندی را بر خود می بندیم و سال های طلایی زندگی خود را در زندانی که به دست خود فراهم کرده ایم سپری می کنیم.
در درجه اول دشمن هر انسانی خود اوست، تغییر دادن نوع فکر و دیدگاه نوعی مبارزه با این دشمن است.گاهی غفلت کردن از توانمندی ها و استعداد نه تنها خود انسان را متضرر می کند بلکه به دیگران نیز آسیب می رساند. بدیهی است فردی که توانایی دانشمند شدن یا یک پزشک حاذق شدن را دارد اما به دلیل افتادن در زندان فکری و ناامیدی خود از بروز این توانمندی عاجز مانده است؛ علاوه بر خود به دیگران نیز ضرر وارد کرده است. برخی افراد با طرز فکری خطرناک تر خود را در سیاه چاله ای درونی غرق می کنند. اینان با کبر، غرور و خود برتر بینی به استقبال توانمندی های خود می روند و خود را به گونه ای دیگر اسیر دست شیطان قرار می دهند اما وقتی نگاه و دیدگاه ما این گونه باشد که خدایی رحمان و توانا ما را خلق کرده و از توانای خود در ما دمیده و ما بنده خداهستیم و با اذن او است که می توانیم از وجود غنی خود استفاده کنیم و بالاترین عبادت که همانا خدمت به خلق است را انجام دهیم، دیگر گرفتار بند زندان درون نمی شویم و یا در سیاه چاله های ظلمت اسیر نمی گردیم. این که برخی به زیبایی تمام قادر هستند تا از داشته ها و نعمات و حتی امکانات رفاهی خود بهره وری کنند و برخی آن ها را در جهت تخریب و خسران خویش استفاده کنند، نتیجه ی به روز نشدن درونیتشان است. درونی که با کسب علم و دانش و دستور به اوامر الهی به روز باشد، می تواند نهایت بهره وری را از نعماتش داشته باشد. طرز تفکر محدود داشتن و به کار بستن قدرت فکر و اندیشه ماست که عرصه را برای کلاهبرداران فراهم می کند. خداوند بر اساس شرایط و مسئولیت ها از انسان ها تکلیف خواسته است. بخشش فردی که از کمترین داشته خود بیشترین سهم را می بخشد به مراتب بهتر و پذیرفته تر از کسی است که اندکی از انبوه دارایی خویش را می بخشد.
خداوند دارا بودن و ثروت داشتن از راه حلال را گناه و جرم نمی داند بلکه از انسان می خواهد در پی ثروت خود بخورد و بخوراند و بپوشد و بپوشاند و در کل از دارای خود در جهت آسایش و آرامش خود و دیگری استفاده کند. ثروتمند بودن جایی ناپسند و اسباب گمراهی و عذاب شده است که فرد صرفاً به جمع آوری ثروت و یا ثروت اندوزی مشغول شود و پس از مرگ ثروتش در اختیار فرزندانی ناصالح قرار گیرد و این ثروت در مسیری ناصحیح مصرف شود؛ آن گاه است که صاحب مال لحظه به لحظه در عذاب الهی خواهد بود. انسانی که سیره ائمه و آموزه های دینی را بشناسد هرگز به انباشتن ثروت نمی پردازد؛ چرا که دین ما دین بخشش و مهربانی است. متأسفانه گاهی افراد در زمان های احسان و نذری های خود وقت را برای تلافی بدی دیگران مغتنم شمرده و از دادن نذری و احسان خود به آن افراد امتناع می کنند. پاسخ بدی را با بدی دادن یعنی تکرار یک اشتباه در زمان و موقعیتی دیگر چنانچه قصد انسان بخشش باشد نباید به کنکاش در گذشته رفتاری فرد مقابل بپردازد اما وقتی انسانی پاسخ بدی را با نیکی و خوبی می دهد یعنی در وهله اول به بازسازی سلول های مغرزی خود بها و ارزش داده و به تولید با کیفیت آن کمک کرده است و همچنان خود را بهروز و سرشار از شادی و آرامش نگه داشته است.
دشمنی دشمنان مولا علی (ع) نسل به نسل نشأت گرفته از نادانی و جهل بود. اگر نه فکر و اندیشه صحیح به روشنی به آنان ثابت می کرد که مولا (ع) تماماً در جهت حفظ دین خدا، کلام خدا و پیامبر گام برداشته اند. دین ما دین احترام گذاشتن به پدر و مادر است اما چنانچه پدر و مادر خواهان ترک دین باشند و فرزندان خود را از اطاعت فرمان خدا بر حذر دارند، فرزند موظف خواهد بود با رعایت ادب و احترام از تبعیت از آنان دوری کند. هر چند عاق والدینی از اختیارات پدر و مادر شمره شده است اما اگر والدینی فرزند خود را امر به کار نادرستی کنند و شرط انجام ندادن آن را عاق والدینی قرار دهند فرزند می تواند با منطقی صحیح از انجام آن خودداری کند.
همه ما باید یک بیلان سالیانه داشته باشیم که هر ساله خود را ارزیابی کنیم و میزان پیشرفت خود را بسنجیم و موفقیت های سالیانه خود را بشناسیم. نگرانی نوعی از بیماری است که قادریم به سهولت از ابتلا به آن در امان باشیم، نگرانی یعنی عظمت خداوند را نادیده گرفتن. خداوند حافظ و نگهدارنده بنده خویش است و به بنده نیز توصیه بر مراقبت از خود دارد. خداوند عقل و فکر را در اختیار انسان قرار داده است و روش و شیوه استفاده از آن را به واسطه پیامبران و امامان به انسان آموخته است. الگو برداری کنیم و از این فکر که امامان و پیامبران صاحب معجزه بوده اند و با ما بسیار متفاوت هستند، بپرهیزیم. کلام خداوند نردبان ترقی و راهنمای حقیقی برای انسان هاست و در مرتبه ای بالاتر ائمه (ع) قرآن ناطق و تفسیر روشن برای شیعیان هستند. قرآن چراغ هدایت بشر برای همه اعصار و همه انسان هاست.
به امید این که هر لحظه عشق به ائمه (ع) در دل های ما شعله ورتر شود و ما را به سر منزل مقصود نزدیک تر کند. والسلام….