بسم ا… الرحمن الرحیم
به لطف خدا مسلمان هستیم و بهتر از آن شیعه و رهرو مولا و خاندان والا مقامش هستیم اما با همه این لطف و نعمتی که دارا هستیم گاهی غفلت می کنیم و در نام بردن و توسل جستن به سایر امامان و امام زادگان قصور می کنیم. چه بسیار گره ها که فرزندانِ امامان از زندگی انسان ها گشوده اند و ما مورد توجه قرار ندادیم. رهرو هستیم و موظف به یادآوری این عزیزان برای خود و دیگران؛ چرا که آنان معدن جود، سخا و علم و امیدند.
آقا امام محمد باقر (ع) آقای علم و علم آموزی بودند که در زمان زیستن خویش علم آموزی را فریضه ای از فرایض اعلام کردند و انسان ها را برای رسیدن به رشد و تعالی به سوی آن سوق دادند. امام محمد باقر (ع) افتخار دین ما در ترویج علم است و پاسخی کوبنده در مقابل یاوه گویانی که دین اسلام را دینی مغایر با علم و علم آموزی می دانند.
قرائت قرآن، درس گرفتن از آیات الهی و هم چنین پرداختن به محتوا و معانی کلام الهی نمونه ای دیگر از تکالیف رهرویی ماست. شناختن شهدای عظیم الشأن کربلا و توسل جستن به آنان در ارتقا بندگی ما بسیار مؤثر است. یادمان باشد مطابق با آیه نورانی سوره الرحمن که خداوند فرمودند: “هَل جَزاء الإحسان إلا الإحسان” پاداش هر نیکی و خِیر و عشق به جز نیکی و خِیر و عشق نخواهد بود. پس تا فرصت باقیست ببخشیم و گذشت داشته باشیم و جز با مهر و محبت رفتار نکنیم.
بارها گفتیم دنیا سرای فانی است، لحظات را قدر بدانیم و در دنیا به دنبال ارزش های جاوید باشیم. قدری به خودشناسی بازگردیم، بی تردید در روزمرگی های ما اتفاقات و برخوردهایی وجود دارد که هر یک از ما در مواجهه با آن و بنا بر خصوصیات و درونیاتی که داریم ممکن است واکنشی مثبت یا منفی، پر سود یا پر ضرر برای خود به بار آوریم. توجه داشته باشیم مقصود از سود و زیان، سود و زیان معنوی می باشد.
از لحظه آفرینش حضرت آدم و خلقت بشر تاکنون که آفرینش انسان در شکل ها و رنگ های مختلف وجود داشته، هدایت و راهنمایی خداوند برای انسان نیز ارائه شده است و رسولان و امامان بسیاری فرستاده شد تا دین اسلام به توسط آقا رسول ا… (ص) پیامبر خاتم به جهانیان ابلاغ شد اما با گذشت قرن ها از آمدن دین کامل خدا و پذیرفتن و نپذیرفتن میلیون ها میلیون انسان، هرگز خداوند نزول نعمات و متولد شدن نوزادان را تنها برای مسلمانان قرار نداد؛ بلکه همواره نعماتش را برای تمامی بندگانش نازل کرد و آنان را به عاقبت خیر و شری که انجام می دهند، آگاه کرد و انتخاب را به خود بندگان سپرد.
خداوند آقا رسول ا… (ص) را پیامبر قرار دادند و به ایشان فرمودند وظیفه ی تو ابلاغ دین است، به انسان ها بگو تو هم مانند آن ها بشری هستی. خداوند رحمان و رحیم است و همواره رحمت عامش را برای همه مخلوقاتش نازل می کند. چکیده ی همه سخنان پیامبران و امامان در یک آیه از قرآن وجود دارد و آن این است که نزد “خداوند کسی عزیزتر است که با تقوا تر باشد”. برای خداوند محدودیتی در تعداد انسان های با تقوا نیست. خداوند فرموده انسان با تقوا نزد او عزیز و گرامیست؛ پس بدانیم از بدو خلقت هر آن که تقوای الهی پیشه کرده در زمره بندگان خاص الهی است.
حضرت رسول (ص) آنچه خداوند فرموده را در زندگی خویش ایفا کردند، به این ترتیب که ایشان بَرده ای سیاه پوست به نام بلال را از نزدیک ترین و عزیزترین یاران خود قرار می دهند و اولین اذان را به ایشان می سپارند و پس از آن بلال حبشی را مؤذن شهر می نامند. پیامبر خاتم در زمان زیستن خود تعدادی صحابه داشتند که همگی در کلیات خوب عمل می کردند و واجبات، محرمات و مکروهات را می شناختند اما قطعاً در میزان خلوص، تزکیه نفس و مراتب بندگی با یکدیگر متفاوت بودند. خداوند دوستدار بندگانی است که واجبات خویش را به انجام می رسانند و گاهی نیز در مسیر انجام مستحبات در پیمودن راه بندگی از سایرین پیشی می گیرند اما خداوند مرتبه ای والاتر نیز برای بندگان ترسیم کرده و آن خدمت به خلق خداست که از والاترین عبادات شمرده می شود. در واقع خداوند به این شکل به انسان نشان داده که حق الناس از حق ا… مهم و ارجح تر است.
پیامبر ما در بین امتش قرآن و عترت را به عنوان دو امانت جدا ناپذیر باقی گذاشت و از انسان ها خواست برای نجات و رستگاری خویش به آن دو چنگ توسل زنند. هر یک از ما افرادی از امت پیامبری هستیم؛ چرا که زباناً و قلباً اقرار به تسلیم و مسلمان شدن داشتیم و رهرویی را انتخاب خود قرار داده ایم، پس بنا بر فرمایش الهی، دیگران جایز نیستند تا ما را امت بت پرست یا کافر بخوانند؛ چرا که نزد خدا اقرار به تسلیم داشتیم و شهادتین را بر زبان جاری کردیم.
حال کمی تأمل کافیست تا بدانیم خداوند اجازه هیچ گونه تفتیش و جستجویی را به انسان ها نداده و اجازه نداده تا دیگران در رابطه ی بین او و بندگانش داخل شوند. این که فردی از روی خلوص یا از روی ریا عمل یا اعمالی را انجام می دهد، تنها در دادگاه الهی و تنها با قضاوت حضرت حق بررسی می شود و بنده ای حق مداخله در آن را ندارد. در آیات الهی ریا و نفاق گناهی بدتر از دروغ و دورغ گوئی می باشد. پس از خداوند که حاضر و ناظر بر همه اعمال و افکار است، خودِ انسان است که خوب می داند رفتاری ریاگونه دارد یا خیر؟ متأسفانه امروزه بسیاری از افراد برای ترفیع درجه و مقامات دنیوی ریاکارانه عمل می کنند اما خداوند مهربان است و ستارالعیوب بنابراین دوست ندارد با تفتیش بنده ای، بنده ای دیگر برملا شود.
پیامبر ما آقا رسول ا… (ص) کاملاً بر نیات ابوسفیان در پذیرفتن دین واقف بودند، ایشان با علم لدنی که در سینه داشتند می دانستند که ابوسفیان ریاکارانه قدم در پذیرفتن دین خدا گذاشته است اما نه تنها مانع نشدند؛ بلکه قبول کردند و از آن پس بسیار آگاهانه و مدبرانه با اعمال ریاکارانه ابوسفیان برخورد کردند. ما نیز چنین باشیم و اگر در اطراف خود دیدیم کسی با ریا به خود و دیگران آسیب می زند، با هوش و درایت با او رفتار کنیم. به یکدیگر فرصت دهیم، شاید آن کس که در حق ما به ظلم پرداخته پشیمان شود و نیاز به محبت دوباره ما داشته باشد، همانند خدای خود توبه پذیر و بخشنده باشیم.
در ملاقات و مواجهه با افراد تحت تأثیر احساسات نباشیم و فرصت به یقین رسیدن را به خود بدهیم و از باز کردن سفره دلمان نزد هر فردی جداً خودداری کنیم. امتحان کنیم همان گونه که خداوند ما را امتحان می کند. هرگز نمی توان انسان ها را با حال کنونی آنان سنجید و رتبه بندی کرد، تاریخ سرشار است از عُرفایی که در یک لحظه خود را به شیطان فروختند و بالعکس انسان های بی دینی که در یک لحظه منقلب و متحول شدند و به نهایت عشق رسیدند. ابوموسی اشعری از جمله کسانی بود که در یک لحظه اسیر ریا و شیطان شد. توجه داشته باشیم خداوند ما را اهل فکر و اندیشه خلق کرده است، پس اگر فردی خود را مقابل ما کوچک و افتاده نشان داد، نباید سریعاً تحت تأثیر قرار بگیریم؛ بلکه باید با امتحان و تحقیق در مورد او به یقین برسیم. در هر دو صورت چه کسی ریاکارانه رفتار کند و چه کسی با فروتنی و اُفتادگی رفتار کند باید از سوی ما فرصت داد شود تا اگر قرار است تغییری حاصل شود ما مانع نباشیم و بار گناه به دوش نکشیم.
پرهیز از غیبت و مال اندوزی به سبب حق الناسی که بر عهده فرد می گذارد و بار گناهی که سلسله وار و در دراز مدت برای افراد ایجاد می کند، توصیه شده است. اوامر و نهی های الهی همگی نشان دهنده عشق خداوند به بنده است؛ چرا که اثر هر عمل خوب و بدی در وهله اول به خود فرد باز می گردد. ما هر قدر هم مؤمن و متدین باشیم، نمی توانیم و اجازه نداریم دیگران را به زور و جبر وادار به انجام عمل نیک یا نهی از عمل ناپسندی کنیم. بهترین امر به معروف و نهی از منکر عملی است که از ما سر می زند، اگر عامل بودیم دیگران نیز تحت تأثیر خواهند بود.
پیش تر از هماهنگی و رشد همزمان جسم و روح صحبت کردیم و گفتیم برای رسیدن به تعالی باید روح و جسم را تواماً پرورش داد. هر لحظه از زندگی بنده، امتحان الهی است و هر چه بنده به پیشگاه الهی نزدیک تر شود، امتحانات الهی او نیز سخت تر و سنگین تر خواهد شد. پس بهتر است در راستای این امتحانات هر روزمان سرشار باشد از اعمال و افکاری که رنگ خدایی به خود گرفته و جز به جهت رضای الهی گامی برنداریم.
در ظلم هایی که به ما روا می شود ، هم می توانیم خود به جبران ظلم بپردازیم و هم می توانیم به خداوند بسپاریم و او را وکیل خود قرار دهیم. خداوند بارها در قرآن فرموده که دوستدار متوکلان و صابران است. در سویی دیگر باید دقت کنیم سکوت در مقابل ظلم و دفاع نکردن از خود، ظلم به خود است؛ بنابراین باید کاملاً مرز بین دفاع و سپردن را مشخص کنیم و سپس عمل کنیم. مبادا از جمله افرادی باشیم که رفتار و گفتار ما، دیگران را به دین گریزی برساند که اگر چنین باشد تا پایان عمر مدیون و مرهون او خواهیم بود. امید که هریک از ما با رفع ضعف ها و قوت بخشیدن به مثبت ها عضوی عاشق و متعهد از خانواده معنوی مان باشیم. والسلام…