بسم ا… الرحمن الرحیم
یاد کردن اموات یک نوع از حفظ شعائر دینی است که توسط سایر اعضای خانواده متوفی صورت می پذیرد. آقا امیرالمومنین (ع) نیز پس از شهادت حضرت زهرا (س) علاوه بر تلاوت قرآن و یاد کردن از آن بزرگ بانو، بسیار با ایشان درد و دل می کردند. هر یک از ما نیز با الگوگیری از مولا می توانیم در مواقعی که ناراحت و غمگین هستیم بر سر مزار نزدیکان خویش حاضر شده و با آن ها به درد و دل بپردازیم و تا قبل از خروج از قبرستان تأثیر آن را در خود احساس کنیم. بی شک صحبت ها و پیام های ما به اموات خواهد رسید، خصوصاً در شب و روز جمعه که روح مومنین و مومنات به امر الهی آزاد و رها است. از یاد کردن اموات حتی به قدر ریختن نمک در غذا به نیت اموات مضایقه نکنیم و ثواب زحمت خود را به اموات هدیه کنیم تا نه تنها رفتگان بلکه خود از کوله باری وسیع تر بهره مند شویم.
گذشتگان ما بسیار اهل دین و دیانت بودند و این سرچشمه از بی توقع و یا کم توقعی آن ها در امور دنیوی داشته است. از جمله بدبختی های بشر امروز توقعات بی شماری است که دارد. متأسفانه انسان های امروزی نمی توانند توقعاتشان را با خود هماهنگ کنند و سعی در بررسی و توازن بخشیدن به سطح درخواست ها، توقعات و امکانات خود ندارند. در توقعات باید دو جنبه را به خوبی در نظر گرفت یکی این که توقع و درخواست ما با ظرفیت، سازگاری و امکانات ما مطابقت داشته باشد و دیگر این که توقعات ما از صافی صلاح دید و حکمت الهی عبور کرده باشد. قدم برداشتن و زیستن در زندگی که سطح توقعات با سطح فکری و دیدگاهی، آئینی و مذهبی انسان یکسان و هماهنگ است ثمراتی چون داشتن همراهان و دوستان صمیمی و حاشیه امنیتی و محبتی قوی را برای انسان به ارمغان می آورد.
در گذشته ارتباط های خویشاوندی و آمد و شدهای همسایگان با یکدیگر و درد و دل کردن، بسیار بر آرامش انسان در مسیر زندگی مؤثر و مفید بود. توقعات در انسان پایان و انتهایی ندارد؛ چنانچه انسان مدام در بند توقعات خویش باشد، توقعات در او تبدیل به هوس می شود، هوسی که غایتی جز دردمندی، عذاب و دوری از حضرت دوست ندارد. هرگز و هرگز دیده نشده هوسرانی انسانی را به عاقبت به خیری و سعادت رساند. پیش روی هوس، گردبادی از گناهان و طغیانگریاست، چرا که فرمانده هوس، شیطان و نفس اماره است.
دقت کنیم هدف با توقع متفاوت است. هدف لازمه ی حیات بشر است و از الزامات رسیدن به هدف برنامه ریزی است. هدف ها نیز بر اساس توانمندی افراد متفاوت است. در آفرینش بی بدیل انسان توسط پروردگار همیشه توانمندی ها در بهترین و کامل ترین شکل خود وجود داشته و متأسفانه این ما هستیم که در حرکت به سوی هدف متزلزلیم و اصول و برنامه ریزی لازم را لحاظ نکردیم.
ما انسانیم و به فرموده خداوند عجول و ضعیف اما در عین حال بسیار توانمند خلق شدیم و این انسان است که با تلاش، بررسی و کنکاش درونی خود می تواند توانمندی هایش را بشناسد، دسته بندی کند و با توجه به امکانات و شرایط از آن بهره گیرد. هر چند علم بشر با همه پیشرفت ها هنوز در پیچیدگی های مغری و خلقتی انسان عاجز است اما نسان طوری آفریده شده که با کمترین توجه و رسیدگی به خود می تواند به شناخت از خود و در نهایت به شناخت از پروردگار برسد. غفلت، جهل و نادانی را به بار می آورد. انسان غافل بی تردید طعمه ی افراد شیاد و حیله گر خواهد شد. از خیر دعای اموات است که در اثنای یاد کردن از آن ها به مسائل و بحث هایی می رسیم که لازمه شناخت ما از خود و رسیدن به موفقیت است. همیشه گفتیم یاد کنیم از اموات تا از ما نیز یاد شود.
در هیچ زمانی و هیچ شرایطی انسان جایز نیست تا به پدر و مادر خود بی حرمتی کند مگر در زمانی که آن دو ما را از اطاعت و فرمان خدا باز دارند که در آن زمان هم در کمال ادب و احترام می توان از فرمانشان اطاعت نکرد. دقت کنیم عاق والدین با مرگ آن ها از بین نمی رود و پس از مرگ نیز شامل فرزند ناخلف خواهد شد.
مبادا تصور کنیم در رهروی که پیش گرفتیم معالجه و مراجعه به پزشک را نمی تون توأم با عشق، توکل و توسل به اهل بیت داشت. پزشک وسیله درمان است و توسل، اعتقاد و باور قلبی ما برای شفاست، بنابراین توأم کردن این دو هرگز مغایر با رهروی نبوده و نیست.
در باب خودشناسی بسیار از سفر به درون صحبت کردیم. در ادامه باید اشاره کنیم که چقدر سفر کردن مهم نیست، چگونه سفر کردن مهم است؛ چگونه سفرکردن، توجه خاص به درون با برنامه ریزی و اصول صحیح است. زندگی انسان ها نیز نوعی سفر است اما در این سفر باید دقت داشت که نباید تنها خوشایندی و لذت ها و هوس خود را در نظر داشت و حقوق دیگران را نادیده گرفت. انسان اهل معنا، سفر زندگی خود را با بی نظمی و به تنهایی و به دور از همراهی و هم نشینی با سایر انسان ها انجام نمی دهد. انسان با تفکر کیفیت برنامه خویش را در نظر می گیرد و برای کمیت و تعداد دفعات اعمال خود اهمیتی قائل نیست. چنانچه انسان بر مبنای رضای الهی برنامه ریزی کند سفری غنی و دل نشین خواهد داشت.
از گذشته بسیار نقل شده که برای پخته شدن باید سفر کرد. در این پختگی منظور شناسایی منش و رفتار صحیح، شناخت خطا و اشتباهات است. جلوی ضرر و زیان را در هر زمانی گرفتن و اجازه توسعه به آن ندادن، نفع و پیشرفت را برای انسان رقم می زند. به طور مثال می توان با در نظر گرفتن یک بازه زمانی، خطا، اشتباه و پیشرفت را بررسی کرد و تصمیم به رفع خطا و نقاط ضعف ها در زمان پیش رو داشت.
در هر سفری مهمترین مسئله شناسایی راه است. در سفر زندگی کسی موفق است که راه زندگی را بشناسد.
در واقع شناخت زندگی یعنی مجموعه ای از رفتارها، کنش ها، منش ها و اخلاق است که بخشی مربوط به اشتراکات و قوانین جامعه و بخشی مربوط به بستر خانواده و بخشی دیگر مربوط به خود شخص در زندگی فردی دارد. که شکل فردی و شخصی آن میزان اطاعت فرد از اوامر الهی و شناخت از خویشتن خویش داشتن، است.
اوامر الهی امن ترین راه برای حرکت در مسیر زندگی است. خداوند مسافرین زندگی را به خوبی می شناسد و به آن ها خطاب کرده که مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم و باز فرموده که به ازای هر گامی که به سوی من بردارید، ده ها گام به سوی شما برخواهم داشت و فرموده که شیطان به سبب سجده نکردن بر تو دشمنی آشکار است که در تمام طول سفر زندگی همراه و همگام با تو خواهد بود. پیش تر گفتیم پشت غفلت هرگز نیکی، خیر و خوبی یافت نمی شود. شیطان از دو جهت دشمن انسان است؛ یکی جنس و نوع خلقت او و دیگری اثبات حقانیت خود است. شیطان در سجده نکردن به حضرت آدم (ع) خطاب به خداوند عرضه داشت که انسان از گِل و من از آتش هستم. شیطان در اِغوا کردن حضرت آدم (ع) همت گمارد و موفق شد و آفرینش انسان را به عنوان آفریده ای برتر نپذیرفت، به این ترتیب در اثبات حقانیت خود همراه سفر زندگی بشر شد تا به فریفتن و گمراهی او تلاش کند.
بشر به حکم آفرینش الهی باید در عرصه دنیا با وجود دشمن آشکار خود زیست کند. در این عرصه علاوه بر مسئولیت اجتماعی و خانوادگی که عهده دار است، دارای قضا و قدری فردی است که مهم ترین بخش زندگی او را در بر می گیرد. تمامی روش ها، تصمیمات، انتخاب ها و اتفاقات موجود در مسیر برای انسان تعیین کننده است. مردی که دارای حُسن خلق است و صبوردر طی این سفر بسیار موفق تر از کسی است که تحمل، طاقت و صبرش کم است. سفر رقم خورده برای انسان ها از فراز و نشیب ها و موانع بسیاری برخوردار است. مثل داشتن ها و نداشتن ها که اگر شناخت کامل و کافی وجود نداشته باشد، داشتن ها می تواند حکم نابودی انسان باشد.
آفرینش خداوند برای همه انسان ها یکسان است. همه انسان ها از نطفه ای بی مقدار خلق می شوند و پس از مدتی معین پا به عرصه جهان گذاشته و در مدت معینی به سن بلوغ می رسند و مأمور به اجرای تعهد و مسئولیت هایی می شوند. انسانی که به سن بلوغ نرسیده است، در تمام زمان ها مورد حمایت پدر و مادر خویش است و برنامه و خواست الهی برای او متفاوت از افرادی است که از سن بلوغ عبور کرده اند.
نمونه های بسیاری در زندگی روزمره ما وجود دارد که انسان اهل معنا را به یادآوری خدا، تکالیف و تعهدات خود در مقابل او رهنمون می کند. متأسفانه در رسیدگی به خود، اکثر ما متوجه ظاهر خود هستیم در حالی که رسیدگی به باطن از اهمیت به سزایی برخوردار نیستیم. باطن در حقیقت همان افکار، دیدگاه، امیال و خواسته هایمان است. دیدگاه ها نیز به دیدکرداری، باطنی و اخلاقی، تربیت یافته و انسجام مؤلفه های تشکیل دهنده باطن بی تردید انسان را به موفقیت می رساند.
همان طور که گفتیم انسان اگر بتواند توقعاتش را کنترل کند و مطابق با شرایط و امکانات پیش رود چنانچه به شرایط مالی خوب دست نیابد، دچار رکود شدید مالی هم نمی شود. متأسفانه بسیاری از ما قبل از ورود به مسیر و تعیین هدف از راه پیش رو مطلع نیستیم و آن را نمی شناسیم. در زندگی های زناشویی نیز اگر خصوصیات و اخلاق خود را بشناسیم و به جای ناسازگاری های بی پایه و اساس، راه صحیح و ترقی را پیش روی خود و همسر خود قرار دهیم، بی شک در بن بست زندگی قرار نمی گیریم.
بخشیدن های ما نیز باید درست و به جا باشد؛ به این ترتیب خواهیم دید که شاید بتوانیم زندگی ساده و به دور از تجملات را بپذیریم اما تنبلی و عدم فعالیت، بی نظمی، بی برنامه گی همسفر زندگی خود را نمی پذیریم. در تشکیل زندگی مشترک صداقت و درک واقعیت زیر بنای محکمی است که اجازه فرو ریختن زندگی را نمی دهد. بسیارند زوج های جوانی که بنا بر تعارفات و پنهان کاری به سرعت به زندگی مشترکشان پایان دادند. خود را در بند رودربایستی ها کردیم و به همین سبب انبوهی از گرفتاری ها را برای خود فراهم کردیم و این در حالی است که از خالق خود رودربایستی نمی کنیم و به دریچه ی هر گناهی وارد می شویم.
رسم یک نمودار ساده از ویژگی های اخلاقی و میزان موفقیت مورد تأیید ائمه (ع) و معصومین (س) می تواند ما را از کمبودهای اخلاقی خود و عدم موفقیت هایمان آگاه کند. خشم و عصبانیت در مواقع متعدد و بر حسب خصوصیات فردی هر شخص از جمله رایج ترین کمبودهای اخلاقی است و ما را موظف می کند بدانیم در چه شرایط و زمان هایی بیشتر در ورطه ی خشم و عصبانیت ورود می یابیم.
خداوند در هر تنگنای فکری، عملی و اخلاقی خواسته است تا از او یادکنیم و با یادش قلب خود را تسلی دهیم. تاریخ ثابت می کند که پیامبران و امامان ما در برخورد با امانت های دیگران هرگز به پرخاشگری، تنبیه، نفرین و ناسزاگویی دست نزدند. تأمل، تعقل، تدبر و تدبیر واکنش ائمه (ع) در مقابل کنش های نادرست بود.
بهره گیری از قدرت فکر و اندیشه و به کارگیری آن در راه درست تدبیر و تدبر نامیده می شود. از نعمت فکر خود استفاده نمی کنیم و دائماً منتظریم تا بشنویم و از فکرهای آماده دیگران استفاده کنیم. دور اندیشی و خیر اندیشی جزو راه های صراط مستقیم است. هر روز به سبب حضور در نماز بارها از خداوند می خواهیم تا ما را در صراط مستقیم قرار دهد اما آیا صراط مستقیم را شناخته ایم؟
صبر و فرصت دادن، شاه کلید نگرش خیر داشتن است که در همه لحظات به خود فرصت دهیم، تصمیم بگیریم و در تصمیمات به خودمان دروغ نگوییم. به لطف خدا از نعمت عظیم ائمه (ع) و معصومین (س) برخورداریم و بسیاری نعمت های دیگر را در اختیار داریم اما به علت عدم شناخت از توانمندی های خود، به هدف نمی رسیم. والسلام