بسم ا… الرحمن الرحیم
عصر امروز عصر ارتباطات و اطلاعات است. عصری که پیشرفت علم، تکنولوژی و اکتشافات در آن به سرعت در حال به وقوع پیوستن است. متأسفانه تفاسیر و کتبی که در دسترس شیعه وجود دارد با زمان کنونی ما تطابق لازم را ندارد. عبادت به تنهایی و بدون در نظر گرفتن رفتار، گرفتار و نگرش انسان نه تنها مؤثر نخواهد بود بلکه اثر دافعه و یا ریا در آن ایجاد می شود. بندگی خدا را کردن و در راه خدا جهاد کردن و …. را نمی توان با معیارها و ارزش های مادی ارزش گذاری کرد. ولی متأسفانه شاهد این هستیم که امروزه بسیاری از انسان ها عبادت را وسیله ای برای کسب اعتبار دنیویی و ایجاد درآمد قرار دادند و زمینه ریا و ریا کاری را فراهم می کنند. عبادت و بندگی کردن وظیفه الهی برای انسان هاست و انسان ها باید بدانند برای انجام این وظیفه نباید از کسی امتیاز و درجه کسب کنند و یا بالعکس در صورت عدم انجام این وظیفه امتیاری از آنها سلب شود.
وقتی مطابق با ضرب المثل ها (کاسه داغ تر از آش و دایه ی مهربان تر از مادر می شود) چنین افراط گری ها در دین و مذهب ایجاد می شود. در حکومت و ولایت مولا امیرالمومنین (ع) دیده شده که هرگز امتیازی از سوی ایشان به انسان های دیگر در مقابل انجام وظایف و تکالیف الهی داده نمی شود. همگی می دانیم که برای هر تغییری اعم از کوچک یا بزرگ ابتدا باید از خود شروع کنیم. در چنین تغییر نگرش هایی که جایگاه واقعی دین و مذهب مشخص می شود نیز ما نمی توانیم تغییری جهانی ایجاد کنیم اما می توانیم از خود و خانواده خود در جهت اجرای صحیح دستورات دینی و عادات پسندیده شروع کنیم. وقتی در خانواده ای کوچک تر ها ببینند که عبادت جایگاه خود و رسیدگی به امور زندگی در جایگاه خود انجام می پذیرد آنان نیز از افراط و تفریط ها دور شده و هر فریضه را درست در زمان و مکان خود انجام می دهند.
جامعه ما جامعه ای تعلیم یافته با آموزه های دینی است که با فرهنگ جوامع غربی بسیار متفاوت است، پیاده کردن قوانین و فرهنگ این جوامع در جامعه ما نیازمند ظرفیت، شناخت و مسئولیت پذیری بالای است. چرا که قوانین اجرایی در جوامع غربی توسط تمامی افراد با هر شرایط سنی رعایت می شود.
دین ما در کل حفاظت می کند اما انسان ها را از اکراه و اجبار بر حذر می دارد و به انسان ها اختیار و آزادی عمل می دهد. دین ما از انسان ها خواسته تا تنها به صحبت کردن بسنده نکنند و افراد را دعوت به عمل و کردار خود کنند. عملی که در دایره ریا و برای جلب رضایت فردی دیگر صورت بپذیرد ممکن نیست از قوه جاذبه برخوردار باشد. آزادی عمل و آزادی هردو مبحثی کامل و وسیع هستند. اما آنچه در دین به صراحت به آن اشاره شده است آزادی انسان ها در انتخاب و بندگی و … است. آزادی عمل باید به گونه ای باشد که آزادی انسان دیگر را سلب نکند در دین ما بسیار توصیه بر رعایت حقوق همسایه شده است و بسیار تأکید به صله رحم اما آنچه مهم است اجرایی کردن این آموزه ها همراه با تطبیق آن با دوره کنونی است. در دین ما احترام و حق و حقوق فرزند، همسر، همسایه و سایر افراد بسیار وسیع تر از حقوقی است که غربی ها در قالب قانون کشور خود وضع کردند، عمل می کند. به طور مثال هرگز پدری به این سبب که خود را پدر می داند نمی تواند با زور و یا به وسیله ضرب و شتم فرزندش را مجبور به خواندن نمار کند.
امروزه بسیار از ما شاهد این موضوع هستیم که افراد در بند ظواهر زیبا و جذاب تکنولوژی هستند و این در حالی است که ممکن است بسیاری از آن ها سطح تحصیلی لازم برای به کارگیری از این تکنولوژی ها (همچون گوشی های هوشمند) را نداشته باشند. درست همین جاست که خانواده با آموزش صحیح و رعایت سن، قانون ها و آموزه های دینی می تواند فرصت استفاده از علم و تکنولوژی را برای فرزندان خود فراهم کنند. در خانواده ای که فرزندان با تهدید و تنبیه و …. مجبور به امر یا نهی از مسئله ای می شوند تربیت ظاهری و متزلزلی خواهند داشت. ما انسان ها در خروج از قفس وجودی خود باید ابتدا محیط پیرامونمان را شناسایی کنیم و به جنبه و نوع عاداتمان توجه کنیم. درست به همین دلیل است که خداوند از هر کس به اندازه وسع او تکلیف می خواهد.
تنها وجه مشترک همه انسان ها ایجاد نظم در امورشان است. دریافت کردن نظم الهی یک نگهدارنده، پیش برنده و یک بازدارنده قوی است که با خود صادق بودن را برای انسان به ارمغان می آورد و با خود صادق بودن نیز ایجاد نمی شود مگر با بررسی مدام رفتار، کردار و گفتارها. مغز انسان نیز همانند وسیله های دیجیتالی نیازمند به بروزرسانی است. مغز ما باید غبار روبی و پاکسازی شده و با وارد کردن اطلاعات جدید در جهت رشد فکری، جسمی و معنوی بروز رسانی شود.
برخی عادات زیان آور است اما گاهاً تصور ما این است که وظیفه ای الهی و لازم الاجراست. در حالی که هرگز خداوند و اولیاء او راضی به انجام وظیفه ای که به انسان ضرری را متحمل می کند، نیستند. هر انسانی باید اصول غیر قابل تغییر و اساسی هم چون باور یگانگی خداوند را در خود تبدیل به یقین کند و برخی اصول هم چون راستگویی و ترک دروغ را نیز سرلوحه انجام همه اموراتش قرار دهد. چنانچه دروغی گفته شود نیز باید بر اساس رفتارها و نمونه هایی باشد که در زندگی ائمه صورت پذیرفته باشد. در واقع چنین دروغ هایی فرصت ایجاد کردن برای فرد مقابل و زنده کردن شرم و حیا در او با از بین نبردن حریم ها و قبح مسائل است. هر جا قبح مسئله ای ریخته شد ضرر و زیان ها بیشتر و بیشتر می شود.
برنامه هایی که به مغز داده می شود نیز باید به دور از اجبار و توآم با مهر، محبت و عشق باشد تا اثرگذاری حقیقی داشته باشد. قرار گرفتن صحیح آموزه ها در جای خود فعال کردن هشدار دهنده های درونی و مقطعی نبودن انجام آموزه ها مستلزم تکرارها، تذکرها و آنالیزهای درونی ماست. در آنالیزها باید بر اساس عادات، جنبه، توانمندی و شناخت نقاط ضعف خود به مغزمان برنامه دهیم.
در برخورد و کدورتی که بین دو فرد که باهم نسبت صمیمی و نزدیکی دارند می بینیم که چگونه یک حرف می تواند زمینه ساز ناراحتی و مجادله بین آنها شود. این مسئله ایجاد نمی شود مگر در اثر عدم شناخت از خود و نداشتن علائم هشدار دهنده. به طور مثال فردی که زود رنج است و با حرف و یا عملی دچار بهم ریختگی می شود باید این برنامه را به مغز خود بدهد که در برابر کُنش دیگران واکنشی همراه با تأمل داشته باشد و خود را از عکس العمل سریع منع کند. تأمل و صبری که هر کس موظف است برای خود قائل شود، متغیر است. ممکن است فردی تنها نیازمند پنج دقیقه تأمل و دیگری نیازمند پانزده دقیقه تأمل باشد. در آنالیز کردن ها تنها بُعد عبادی را نباید بررسی کرد.
همه امور ما اگر در جهت نظم الهی انجام پذیرد عبادت محسوب می شود. فرد منظم که ایمان بر آفرینش هر نظم الهی دارد فردی است که اطاعت امر الهی را انجام داده است. نظم الهی یعنی خداوند ستارالعیوب است پس ما اجازه نداریم تا عیب دیگران را عنوان کنیم. اگر بدانیم که فردی ضعیف در مقابل برخورد دیگران هستیم باید در جستجوی راه حل آن باشیم. تأمل و صبر همان راه حل اولیه برای مقابله با هر برخوردی است فرصتی که در آن می توان عکس العملی عاقلانه در مقابل هر نوع رفتاری ارائه دهیم. راه حل دوم دخالت ندادن بد اندیشی، بدبینی، کینه، حسادت و قضاوت عجولانه در عکس العملی است که می خواهیم ارائه دهیم و هیمن صبر ما را از افتادن در دام حق الناس ناشی از حشم و غضب در امان می دارد و زمینه را برای گفتمان مسالمت آمیز بین افراد فراهم می کند. صبر و تأمل ارائه شده ،ناخودآگاه بر آرامش، سلامت جسم و روان ما تأثیر گذار است. دینداری صرفاً نماز خواندن نیست گاهی مسائلی در لحظه ایجاد می شود که اهمیت و اولویت آن از خواندن نماز بیشتر می شود.
در اصلاح رفتار و ایجاد تغییر هرگز نگوییم از ما گذشته چرا که تنها ما نیستیم همانا اطرافیانی داریم که می بینند و یاد می گیرند. همه ما الگویی چون مولا (ع) داریم که در ثابت کردن گناه دو فرد چشمان خویش را بستند و کوچه را دور زدند و در پاسخ به پیامبر (ص) فرمودند: از زمانی که من وارد کوچه شدم چیزی ندیدم. راهکار هوشمندانه و خردمندانه مولا (ع) که نه دروغ محسوب می شود و نه آبروریزی برای آن افراد ایجاد کرد، چنان دو گناهکار را منقلب و عاشق دین کرد که با آغوشی باز توبه کرده و دیندار می شدند. حال تصور کنید آقا امیرالمومنین (ع) گناه آنان را برملا می کرد و حدود الهی که زدن تازیانه بود را اعمال می کرد آیا برای گناهکارانی اشتیاقی برای توبه کردن و پیوستن به دین بود؟ راهکار زیبای مولا (ع) هم فرصت توبه را مهیا کرد و هم قبح مسئله را نریخت و گناه را برای گناهکار عادی نکرد و دشمنی نیز ایجاد نشد.
در روایتی دیگر متهمی از چنگ مأموران فرار کرد و از جلوی دیدگان مولا (ع) گذشت و در مکانی پنهان شد. مولا امیرالمومنین (ع) با توجه به تشخیص و مصلحت خردمندانه خویش سریعاً مکان خود را تغییر دادند تا در پاسخ به مأمورین دروغ نگویند. وقتی مأمورین به مولا (ع) رسیدند و پرسیدند شما متهم را ندیدی مولا (ع) فرمودند از زمانی که اینجا نشسته ام کسی را ندیده ام. چنین مصلحت اندیشی هایی نه تنها دروغ نیست بلکه تشویق و فرصتی برای دیگران است.
در دوست داشتن ها افراط نکنیم. احترام و علاقه توأم با مسئولیت پذیری ما را از وابستگی های زیاد نسبت به عزیزانمان مصون می دارد. وقتی دوست داشتن های ما سمت و سوی الهی بگیرد نه تنها خدا عزیزانمان را برایمان حفظ می کند بلکه ما را از وابستگی و به نوعی بت پرستی نجات می دهد.
به عنوان شیعه و رهرو مولا وظیفه خطیری در حفظ دین داریم هر چند وسعمان به ارائه وظیفه در سطح وسیع و جهانی نمی رسد اما می توانیم از اطرافیان و فرزندان در خانه شورع کنیم و وظایف الهی را به دور از اکراه و همراه با عشق، محبت و شناخت به آنان یادآوری کنیم، هرچند لازم است قبل از شناساندن خود بشناسیم. جاذبه و دافعه در دست انسان هاست. قدرت و توانمندی هایی که خداوند در ما به و دیعه گذاشته ثمرات فراوانی را برای ما دارد که متأسفانه نخواسته ایم تا آن جایگاه حقیقی را درک کنیم. خداوند توانمندی هایی را برایمان قرار داده تا به واسطه شکوفا کردن آن به اصل خود برگردیم. با خود صادق بودن یعنی دروغ نگفتن به خود که بسیاری از ناهمواری ها را هموار می کند. انسان ها نیازمند معاش، خوردن، خوابیدن، تفریح و عشق ورزی هستند تا ابعاد وجودی شان توأماً رشد کند و به تعالی برسند. خداوند نعمات را آفریده و در اختیار انسان قرار داده تا بهره وری کند. یادمان باشد دینداری هرگز و هرگز مغایر با شادکامی و لذت بردن از لذایذ حلال الهی نبوده و نیست. والسلام….