بسم ا… الرحمن الرحیم
شب و روز و لحظه به لحظه هر فصلی از سال، سرشار از زیبایی است، فصل ها مکمل یکدیگرند. سلیقه افراد در دوستی و انرژی گرفتن از فصول با یکدیگر متفاوت است. زمستان پرنعمت ترین فصل خداست، هر چند ظاهری سرد و بی روح دارد. روزهای زمستان با میزان بارش باران و برفش تعیین کننده نزول نعمت در فصول دیگر است. زمستان همانند شب قدر برای ما انسان هاست؛ درست همان گونه که در شب قدر سرنوشت یک ساله ما تعیین و به دست آقا امام زمان (عج) سپرده می شود، زمستان هر سال نیز سرنوشت فصل دیگر را تعیین می کند. بارش برف منبع تغذیه زمین و بهترین ذخیره سازی برای ایام آتی است.
در کنار سرما و بارش ها، زمستان فرصتی برای محک زدن خویشتن خویش است. فرصتی برای بخشش گرما به دیگری. بی شک همه ما در گردهمایی مجازی یا حقیقی در کنار اقوام، آشنایان و دوستان خواهیم بود، چقدر زیبا است اگر این باهم بودن ها به نیات، تصمیمات و اقدامات نیک و خیرخواهانه مزین شود.
مدعی عشق و رهروی هستیم، پس باید رسم عشق به جا آوریم و در عاشقانه های خود با خدا به یاد آرامش و آسایش خلق خدا باشیم. اولویت در خدمت ما به سایرین از اطرافیان و خویشاوندان ما آغاز می شود و به آشنا، دوست و همسایه می رسد. بی شک در صله رحم ها با افرادی مواجهه خواهیم شد که در این فصل از امکانات و پوشش مناسب محروم هستند. بهترین نوع گذشت و بخشش صرف نظر از شرایط مادی و زندگی شخصی ما، گرما بخشیدن به خانه، تن و جانی است که در سرما نیازمند گرماست. برنامه ریزی کنیم و با رعایت شأن و شخصیت افراد، ضمن اطلاع از شرایط زندگی و نوع نیازشان دست یاری به سمت ایشان دراز کنیم. بخشندگی مان را از بررسی کمد لباس خود شروع کنم. قطعاً همه ما لباس هایی داریم که استفاده مجدد از آنها مدنظر ما نیست و در کمد لباس ما بایگانی شده است. اینجاست که داشتن دل بخشنده نه تنها نظم و نظام زندگی ما را بیشتر می کند بلکه نیاز نیامندی را برای گرم شدن برطرف می کند.
دیدن شادی دیگری از تأمین نیازش به دست ما به قدری شیرین و دلچسب است که حتماً طالب بارها و بارها دیدن این نوع شادی ها خواهیم بود. در بخشش کافی است فقط یک بار دل بکنیم و از داشته خود بگذریم. آن وقت است که به کرات رضایت عمیق و درونی را در خود حس می کنیم و ماندگاری و ذخیره سازی برای خود ایجاد می کنیم.
دقت داشته باشیم اولویت در کمک، اطرافیان ما هستند، اما ممکن است برخی از اطرافیان از حساسیت بیشتری برخوردار باشند و غرور، شأن و شخصیت ایشان برای دریافت کمک از ما آسیب بیشتری ببیند. در این شرایط خوب است هدفمان را با همکاری فرد دیگر محقق کنیم. بخشش های ما را خدا و مولا می بینند، پس نیازی نیست در بخشش کردن های خود حتماً فرد نیازمند ما را ببیند و بخشش مان را از طریق خود ما دریافت کند.
مولای ما مولایی بود که در دل تاریکی به سوی نیازمندان، یتیمان و فقیران می رفت تا کودکی و یا پدر و مادری شرمسار و خجل زده نشود. یتیمان کوفه تنها زمانی متوجه شدند که یار و یاور شبانه آن ها که بود، که مولا امیرالمومنین (ع) در اثر ضربت شمشیر در بستر بودند و سپس به شهادت رسیدند. مگر نه اینکه گذشت ها و بخشش های مولای ما، به سبب کسب رضای پروردگار بود؟ پس ما نیز باید در جهت رضای مولا و رضای پروردگار قدم های خیر برداریم.
برای بخشیدن لازم نیست خود را در سختی و مضیقه قرار دهیم. کافی است از یک بخشیدن کوچک شروع کنیم. از سویی دیگر نیز برای بخشیدن به دنبال بهانه جویی نباشیم. بهانه ها هرگز اجازه نمی دهند تا ما قدرت پا گذاشتن روی نفس خود را تجربه کنیم و بدانیم قبل از هر بخشیدنی توشه ای پربارتر در انتظار ماست. غافل هستم از خود و دینی که صفات نیک را برای متعالی شدن ما به همراه دارد. در حالی که بسیاری از افراد در غرب و اروپا بدون ادعای دینداری رسم انسانیت را به جا می آورند و عملاً آموزه های دینی ما را در زندگی خود پیاده می کنند و همواره راه موفقیت و پیروزی را طی می کنند.
علم بشر، بازتاب اعمال و افکار انسان هاست و توجه و عمل به آن زمینه موفقیت و خوشبختی است و این در حالی است که هزاران سال پیش انبیاء، اولیا و معصومین (س) بزرگوار ما بسیار بر نوع اندیشه و اعمال ما توصیه کردند و در جهت رشد بشر چراغ هایی فروزان به بهای خون خود روشن کردند. سخن عُرفا، شعر شُعرا، نوشته نویسندگان، انتقال داستان ها و ضرب المثل ها همگی بر بازتاب اعمال و افکار اشاره کردند. وظیفه تک تک ماست که به اندازه وسع و توان خود ببخشیم تا نیازمندی گریان و ناامید نباشد. گاهی ما با تصور این که افرادثروتمند بسیاری هستند تا به فقیران و دردمندان کمک کنند از یاری رساندن به دیگران سرباز می زنیم. یادمان باشد بخشیدن امتیاز و نعمتی است که نصیب هر کسی نمی شود، وقتی شرایطی پیش می آید تا ببخشیم یعنی انتخاب شدیم و در آزمون الهی قرار گرفته ایم. کمک ما حتی اگر به قدر یاری انسانی در پیدا کردن آدرسی باشد هم ارزشمندست.
قبرستان ها پر از انسان های غنی و فقیری که توشه سفرشان مقداری پارچه سفید (کفن) بیش نبوده است. در گذشته افکار انسان ها بر این منوال بود که تصور می کردند افراد پس از مرگ در دنیای دیگر بیدار می شوند و به زندگی ادامه میدهند بنابراین باید اموال و حتی کنیز و غلامشان با آن دفن شود تا در دنیای دیگر در خدمت آنان باشند، غافل از این که اموال دفن شده آنان، امروزه به دست انسانی دیگر می رسد و اوست که تصمیم می گیرد با آن اموال چه کند. گذشتگانی که اموال خود را بجای بخشیدن در زمین دفن کردند، چیزی جز عذاب و گرفتاری برای خود ذخیره نکردند. همه انسان ها نسبت به اموالی که جمع می کنند و از آن بهره ای نمی برند ، مسئولند.
اهل کرم و اهل بخشش بودن، نعمت خداست که نصیب و قسمت عده ای می شود اما گاهی ما با بخشیدن هایمان نظر و نگاه ویژه خدا را وارد بر زندگی و بندگیمان می کنیم. می توان با تمرین مُداوم داشتن بر بخشش کردن در زمره آنانی بود که اهل کرم هستند و مورد نظر خدا و وسیله خیر رسانی به سایر خلایق. حبس نعمت و ثروت حلال و درست نیز جایز نیست و صاحب خود را در سرای باقی دچار عذاب می کند، حال تصور کنیم حبس ثروت آن هم از طریق ظلم و حق کشی چه عقوبتی را شامل حال صاحبش خواهد کرد؟
دقت کنیم عاقبت اندیشی و آینده نگری با ثروت اندوزی متفاوت است. آنچه در رأس همه اندیشه ها قرار دارد باور و ایمان ماست. کسی که اعتقاد و باورش این است که در ازای یک قدم او خداوند ده قدم بر می دارد، هرگز به حبس نعمت و ثروت نمی پردازد. بدانیم بخشیدن و گره گشایی های از سمت ما در بسیاری مواقع اسباب رفع گرفتاری های ما و نزول رحمت الهی می باشد. هم چنین نیازمندی که نعمتی را از فرد دیگری دریافت می کند؛ بی شک عملی شایسته نزد خداوند داشته که فردی وسیله خدمت رسانی به او شده است. انسان ها به طریق این روش و شیوه ها یاد می گیرند که دنیا فانی است و زندگی و خوشی تنها متعلق به تعداد محدودی نیست. هر پدر و مادری باید بداند که فرزند دار شدن تماماً مسئولیت و وظیفه است. مسئولیت پرورش فکری، دینی و مهارتی و دادن الگوی خوب بودن که سوره لقمان به روشنی بر این مسئولیت اشاره دارد .
کسی که بر رازق بودن خدا و ارحم الراحمین بودن او ایمان داشه باشد هرگز از بخشیدن بخشی از رزق خود نمی هراسد وقتی می شود با قدری گذشت از خود و نیازهای خود دردی را التیام داد، در واقع می توان سبک بار بودن را تجربه کرد. هدف از آفرینش الهی، زندگی انسان براساس مبانی و اصول الهی تا رسیدن به درجه قرب و بازگشت به اصلش می باشد. منظور از عشق نیز رسیدن به همان درجه از انسانیت است که انسان بتواند به سمت خدا و به سمت اصل خود رِجعَت کند. قدر هر کار نیک هر چند کوچک را بدانیم چرا که گاهاً همین نیکی ها در نظر الهی کاری بس بزرگ و قابل قبول است.
عامل بسیاری از دوری ها و عقب ماندگی ها مقایسه کردن هاست. خدایی که یکایک انسان ها را به گونه ای آفریده که از ابتدای خلقت تاکنون اثر انگشت هیچ انسانی شبیه یکدیگر نبوده اجازه نمی دهد تا انسان ها خود را با دیگری مقایسه کنند. همان طور که پیش تر گفتیم ظرفیت و توانمندی هر انسانی با دیگری متفاوت است پس نمی توان و نباید انتظار یکسانی از دو فرد را داشت. مقایسه کردن در هر حیث و زمینه ای ویران گرست.
در بسیاری مواقع تصور می کنیم اگر در شرایط و موقعیت دیگری بودیم، می توانستیم مسیر انسانیت را بپیماییم در حالی که همین نوع نگاه که به نوعی قیاس کردن خود با دیگریست، پیمودن بیراهه و جدا ماندن از مسیر انسانیست. نعمت بیشتر داشتن برابر است با مسئولیت و تکلیف بیشتر. پس مدام حسرت جایگاه بهتر و بیشتر دیگران را نخوریم. مبادا از رسیدگی به پدر و مادر و سالخوردگان خانواده خودداری کنیم با این دیدگاه که آنها تنها دو یا سه سال دیگر زنده اند و هزینه کردن پول برای سلامتی و یا بهبود وضعیشان کاری بیهوده است. تنها خداست که می داند قضا و قدر هر انسانی چگونه است. پس هر گز اجازه نداریم تا در تقدیر دیگری دخالت کنیم. خداوند زمان و شرایط هر تغییری را می داند؛ چرا که خدا از ظرفیت و جنبه ی بنده خود آگاه و صلاح او بهترین عاقبت را برای بنده رقم می زند.
همیشه رزق نزول ثروت نیست. در بسیاری مواقع فرصت های ناب و آماده کردن زندگی جاودانه عالی از سوی خدا برای بنده رزق وسیع و غنی است. از مشیت الهی فراری نیست، برای نافرمانی بهانه درست نکنیم و تنها اَدا نکردن نماز و روزه نگرفتن را نافرمانی تلقی نکنیم. نماز و روزه جزو دستورات واجب و لاینفک برای هر بنده ایست. از خدا بهشتی به اندازه عمرمان نخواهیم. از خداوند خواستار اعمالی باشیم که بهشتی جاوید و باقیات و صالحاتی ابدی نصیبمان کند. دقت داشته باشیم در برخی مواقع فرزند نیز می تواند باقیات الصالحات باشد.
در اجرای فرامین الهی قسمتی واجب و قسمتی مستحب و زمینه ی رشد انسانی است. خدمت کردن به خلق خدا که از والاترین عبادات است، همیشه در اولویت اعمال مستحب است. بخشش کردن و مهرورزی اولی بر خواندن نماز شب است. گذشت و بخشش نیز همانند خشم و عصبانیت بر ژن ها، نوع رفتار و کردار ما مؤثر است.
مولای ما همان مولای پاکیزه ای بودند که بسیار می بخشیدند، خود از البسه ای رفو شده اما پاکیزه استفاده می کردند و بهترین ها را تقدیم دیگران می کردند. نظافت و پاکیزگی به میزان ثروت ما مرتبط نیست. فردی که نظم، نظافت و پاکیزگی را رعایت می کند بی شک از سلامتی بیشتری برخوردار است و انسانی که سلامتی بیشتری داشته باشد، عاشقانه های بیشتری با خالق خویش برقرار می کند.
ادب لازمه ترقی انسان است. سالیان درازیست که ادب آقا ابالفضل (ع) زبانزد عام و خاص است. رفتار، کردار و اعمال ما نیز ماندگاری را برای ما در این سرا و آن سرا ایجاد می کند. صله ارحام بهترین فرصت و بهانه برای جویا شدن از احوال یکدیگر و شاد کردن دل دیگری می باشد. بخشش هایمان را منحصر به انسان ها نکنیم و به گیاهان و حیوانات مهر بورزیم. در روزهای سرد زمستان قدری دانه ریختن برای پرنده ای یخ زده و گرسنه بخشندگی زیباییست که بی شک رضایت و توجه معشوق را برای ما به ارمغان خواهد آورد. والسلام….