بسم ا… الرحمن الرحیم
بنا بر فرموده الهی انسان ضعیف و عجول آفریده شده است اما همین انسان ضعیف، درونی مملو از توانمندی های بالفعل دارد. حرکت در مسیر بندگی و در وهله ای بالاتر مسیر عاشقی با خدا یکایک توانمندی ها را از بالفعل به بالقوه تبدیل می کند. خداوند غایت کرامت و سَخا و مهربانیست اما ما به عنوان بنده خدا باید در کنار امید و عشق به آن خالق یکتا از او خوف و ترس نیز داشته باشیم.
در آیاتی نورانی از قرآن به دعوت انسان ها به ایمان و خوبی بدون اکراه و اجبار اشاره شده است. خداوند دوست ندارد بنده ای از روی اجبار دعوتش را لبیک بگوید اما تشویق گزینه ای مناسب جهت جایگزین کردن اکراه و اجبار برای دعوت به سوی خیر و خوبی هاست. انسان ها و به خصوص کودکان وقتی تشویق به امر نیکی می شوند، آن مسئله را در درون و نهاد خود می پذیرند و تا همیشه با خود همراه دارند. تشویق کردن و انگیزه دادن، انسان را از حالت تکلیفی انجام دادن کارها به سمت شوق و اشتیاق داشتن برای انجام آن کار سوق می دهد. ما نیز رهرو هستیم و به حکم عاشقی باید از تکلیفی انجام دادن کار به سوی عاشقانه انجام دادن پیش برویم. چه بسیارند کسانی که بیشتر از ما عبادت می کنند و بیشتر از ما به امور مستحبی می پردازند اما ما بنابر انتخاب عشق و مرامی که در پیش گرفتیم و با بهره گیری از میانبر عشق باید دقیق و ظریف تر به شناخت از خود بپردازیم و با عشقی سرشارتر وظایف بندگی را عملی کنیم، آن وقت شایسته قرار گرفتن در زمره ی بهترین ها می شویم.
هر تذکری اگر به جا و به موقع انجام شود و در عمل مورد استفاده قرار گیرد، می تواند مانع بسیاری از کدورت ها و ناراحتی ها شود. از جمله این تذکرها که کمک کننده ما و دیگران است، منع فرد سخن چین از سخن چینی است. پیش تر نیز اشاره کردیم که سخن چینی نه تنها برای فرد سخن چین بلکه برای شنونده نیز بار حق الناسی ایجاد می کند. گاهی هدف ما صرفاً شوخی کردن است اما ممکن است شوخی ما فرد را آزار دهد و یا دل او را بشکند و وای بر ما اگر این رنجش را ببینیم و در تسکین و یا به دست آوردن دل فرد نکوشیم.
بی تردید اکثر انسان ها زمانی متوجه عظمت بی نهایت خداوند می شوند که بار سفر بسته و از این دنیا به سرای باقی کوچ کرده اند. در فاصله جدا شدن روح از بدن تا دفن متوفی به امر خدا حجاب ها برداشته می شود تا افراد بتوانند برای لحظاتی هرچند کوتاه عظمت بی انتهای مخلوق شان را ببینند و اینجاست که حسرت و افسوس ها شروع می شود و بنده از خداوند می خواهد تا او را به دنیا بازگرداند تا او به جبران اشتباهات و قصوراتش بپردازد و هرگز هیچ بنده ای به دنیا باز نخواهد گشت و فرصت دوباره ای نخواهد داشت. غافل نباشیم از رفتارها و گفتارهایی که در جمع های فامیلی یا دوستانه داریم، در جمع به گفتارهایمان دقت کنیم و اگر چیزی گفتیم و یا رفتاری کردیم با خود بررسی کنیم که مبادا دلی شکسته باشیم.
اهمیت و ارزش خداوند نسبت به حقوق بندگانش به قدری بالاست که به هیچ یک از ما اجازه نمی دهد که حتی دل و قلب بنده گناه کار و یا خلاف کار او را بشکنیم و یا او را مورد تمسخر و تحقیر قرار دهیم. چنانچه حقوق سایر بندگان خدا را رعایت نکردیم و مرتکب گناه شدیم و بار حق الناس بر دوش گرفتیم، موظفیم تا فرصت حیات داریم از فرد طلب حلالیت کنیم. هر قدر خوب باشیم و تکالیف و مسئولیت های بندگی خود را به جا بیاوریم اما ناخواسته دلی شکسته باشیم، بار حق الناس بر عهده داریم و اگر فراموش کرده باشیم تا از زیر بار حق الناس خارج شویم، خداوند از روی فضل و عدل خود با اِعمال رنجی در زندگیمان حساب ما را صاف می کند تا در دنیای باقی به خاطر حق الناسی که فراموش کردیم در صف پنجاه هزار ساله حسابرسی به انتظار نمانیم. خداوند مالِک یَومِ الدین است. یعنی مالک روز جزاست و اوست که می داند جزا و سزای عمل هر بنده ای چیست، پس ما مجاز نیستیم تا بنده ای را که مرتکب گناه و لغزش شده با تحقیر، تمسخر و دل شکستن مجازات کنیم؛ چرا که او صرف نظر از عملش که به او و خدای او مرتبط می شود، آفریده خداست.
بارها گفتیم خداوند عاشق شد و انسان را خلق کرد، خداوند چنان عاشقانه بندگانش را دوست دارد که قبل از به دنیا آمدن هر بنده نه تنها رزق او را در دنیا کنار می گذارد بلکه در بهشت برای او جایگاه، مقام و نعمات بهشتی معین می کند. خداوند براساس رحمانیت خاص و ویژه خود، رزق دنیوی و اخروی انسان ها را قبل از متولد شدنشان تعیین می کند اما در نهایت خود انسان ها هستند که با انتخاب و عملکردشان خود را شایسته و محق روزیشان می کنند. چهره ها در عالم آخرت بر حسب عملکردهایمان ظاهر می شوند.
سخن زیبای پیامبر ماست که می فرمایند به حساب خود رسیدگی کنید قبل از آن که به حسابتان رسیدگی شود. در طی شبانه روز و در خلوت های عارفانه و عاشقانه خود با خدا قدری به حساب خود برسیم. اعمالمان را ارزیابی کنیم، خصوصاً به گفتارهایی که از زبانمان خارج شده توجه کنیم و به جبران بدی که دیگران در حق ما کردند دل آن ها را نشکنیم؛ چرا که ممکن است گناه آن ها مجازات دیگری داشته باشد و دل شکستنی که ما مرتکب می شویم مجازاتی فراتر، بنابراین نه تنها بدی را جبران نکردیم بلکه حق الناسی تازه برای خود ایجاد کردیم.
نیت های واقعی و به دور از خود فریبی ما نیز در حرکتِ ما به سوی رشد و صعود و یا ضعف و نزول بیشتر مؤثر است. وقتی از عمق دل و قلبمان دوست داریم تا عمل خیری انجام دهیم یا در مناسبتی خاص به پابوسی امامی شرفیاب شویم بی گمان خداوند بر نیت ما نظر می کند و ثواب و پاداش نیت خیر را در نامه اعمالمان لحاظ می کند.
بارها گفتیم موردی از نظر اجتماعی، خانوادگی، ارتباطات، سیاسی، مدیریت، مادی و معنوی نیست که در واقعه عاشورا به طور عملی برای ما ترسیم نشده باشد. توصیه ها و روایات فراوان، مبنی بر زیارت آقا امام حسین (ع) و حسناتی که به واسطه آن برای انسان ایجاد می شود، به خاطر شناخت و شعوری است که انسان قبل از زیارت این بزرگواران نیازمند آن است.
عاشورا اتفاق افتاد تا ما بدانیم امام حسین (ع) که بود و چه خواست؟ عاشورا اتفاق افتاد تا بدانیم امام حسین (ع) امتش را چگونه می خواست؟ اگر این چنین با شناخت و شعور زائر امام حسین و فرزندانشان شدیم وعده خدا محقق می شود و عذاب الهی بر ما حرام می شود و حضرت زهرا (س) شفیع حق ا… ما می شود. اگر نه هستند انسان هایی که هر ساله به زیارت قبر ائمه می روند و از نماز غافلند و در بند و اسیر حق الناسهایشان.
هر چند دنیای امروز، دنیای مادیات و دین گریزی هاست اما باید بدانیم رهروِ عزیزانی هستیم که همگی حق هستند و قیامت نیز حق. مبادا به لذایذ زودگذر دنیا دل ببندیم که انسان با همه قدرت و ثروت در مقابل اراده خدا هیچ است. مگر نه اینکه نمرود با همه عظمت و شکوه دنیوی توسط پشه ای کوچک هلاک شد و یا حضرت سلیمان (نبی و فرستاده خدا) بزرگ ترین و برترین پادشاهان با توانمندی های فوق بشری که توسط موریانه ای همه تخت و شکوهش از بین رفت.
قدری اهل تفکر باشیم، موجوداتی هستیم که علیرغم همه توانمندی های درونی با اندک گرسنگی، با اندک ناملایمات و با اندک دردی فرو می ریزیم. پس دنبال ستیز با چه و که هستیم؟ با کسی که فوق مهربانی است و امیدوار به بازگشت بنده اش. اوج عذاب خدا برای کسی است که به حق یا ناحق دل می شکند و بنده اش را می آزارد. مرگ برای همه ماست و هر مرگی که در اطراف و اطرافیان ما پیش می آید هشداری است برای ما که دیر یا زود ما نیز دنیا را ترک خواهیم کرد و به جایگاه ابدی خود خواهیم رسید.
همه ما برای خارج شدن از خانه و انجام خریدی هرچند کوچک حتماً به ظاهر خود رسیدگی می کنیم و آنچه نیاز داریم به همراه خود می بریم؛ این در حالی است که بنا بر فرموده مولا روز به روز و لحظه به لحظه به مرگ نزدیک می شویم در صورتی که به میزان آمادگی و توشه خود توجهی نداریم و فرصت حیات را غنیمت نمی شماریم. قرآن کریم بسیار بر رجعت انسان ها اشاره کرده است، رجعتی که شامل حال همه انسان ها اعم از مسلمان و غیر مسلمان می شود. اعمال هر یک از ماست که پس از رجعت جایگاه و موقعیت زندگی جاوید ما را رقم می زند. خداوند از هر کس به اندازه وسع و توان او تکلیف می خواهد. این یعنی خداوند حساب هرکس را بنابر شرایط زمان و امکانات او بررسی می کند و پس از رجعتش به او مقام و جایگاه عطا می کند. عالِم بی عمل نباشیم و اگر ندانستیم اما شنیدیم، موظفیم تا اجرای قانون کنیم و قوانین الهی را رعایت کنیم. پس اگر به آنچه شنیدیم اهمیت ندادیم، بدانیم قصور کرده ایم و در پیشگاه الهی باید پاسخ گو باشیم.
جایگاه انسانی از جمله حقوق انسان هاست که همگی موظف هستند تا به آن احترام بگذارند و این جایگاه صرف نظر از جرم و گناهی است که افراد مرتکب می شوند. آقا امیرالمومنین (ع) در وصیتشان به پسرانشان به خوبی اهمیت و ارزش این جایگاه را گوشزد می کنند و می فرمایند: با قاتل من که هم اکنون اسیر شماست به خوبی رفتار کنید و همان یک ضربه ای که به من وارد کرد را به او وارد کنید. مولا هرگز قاتلشان را به سبب گناهی که کردند بیش از حد و حدودش مجازات نکردند و حق انسانی او را سلب نکردند. بخشیدن تنها غذای خانه در لحظه افطار به مسکین، یتیم و اسیر توسط حضرت زهرا (س) نیز احترام به جایگاه انسانی افرادی است که نیازمند و محتاج یاری ما هستند. خداوند روزی دهنده همیشگی بندگانش است، خواه مسلمان و خواه غیر مسلمان.
مبادا در کمک و یاری رسانی به دیگران به تفکیک دین و مذهب، فقیر و غنی بودن بپردازیم و ارزش وجودی افراد را در نظر نگیریم. یادمان باشد پیرو پیامبری هستیم که با همه معصوم بودنشان در واپسین روزهای عمرشان در حضور جمعی از افراد اعلام کردند اگر حقی از دیگران بر عهده من است بگوید تا آن را ادا کنم. حضور طبیب یهودی بر بالین مولا امیرالمومنین (ع) نیز درسی دیگر برای ماست که بدانیم نباید تعصبی کورکورانه و بی اساس داشته باشیم. انسان قادر است توسط علمی که کسب کرده یاری گر دیگری باشد. می توان از کمک او بهره جست و تحت تأثیر تعصبات، دین و مذهب انتخابی او، خود را از این نعمت محروم نکرد.
طلب حلالیت کردن و عذر خواستن از اشتباهات عین بزرگی، شجاعت و شهامت است. پس تلاش کنیم تا مطابق فرامین الهی عمل کنیم تا کمتر بلغزیم و اشتباه کنیم اما اگر دچار اشتباه و حق الناسی شدیم تا فرصت زندگی برقرار است کسب رضایت از خداوند و بنده خدا کنیم تا آرامش همراه همیشگی ما در دو دنیا باشد. والسلام….