بسم ا… الرحمن الرحیم
رهروی و ره پیمودن در مسیر سبز عاشقی بر مخلوق بینظیر الهی، افتخار بزرگی برای تکتک ماست. هر چند اعمال، رفتار و گفتار ما در بسیاری مواقع شایستهی این بزرگواران نیست، اما با همه کاستیها یقین داریم که وعدهی معشوق حق است و هر گام ما به سوی آنان برابر است با دهها گام آنان به سوی ما. مراقب باشیم در اثنای این عشق آسمانی، ارزان فروشی نکنیم و بهای این عشق را با مسائل مادی و دنیوی ارزش گذاری نکنیم. عشق وقتی به معنای واقعی شکل گیرد، معشوق خود بر حال ما تسلط دارد و بهتر از ما میداند که چه زمانی نیازها و حوائج ما برآورده شود تا سود معنوی بیشتری نصیب ما گردد.
یادمان باشد در این مسیر هر چه نزدیکتر و مقربتر شویم، جام بلای بیشتری خواهیم نوشید و بیشتر مورد امتحان الهی واقع خواهیم شد.
هدف از این عشق کسب معرفت و شناخت برای رسیدن به اصل است،
- پس هرگز نباید خود را با دیگران مقایسه کنیم زیرا که قیاس اهانت به توانمندیهای منحصر به فردی است که خداوند در راه کسب این شناخت در اختیار هر یک از ما قرار داده است.
- در هر مسئلهای، خصوصاً مسئلهی معنوی دقت داشته باشیم آنچه مهم و موثر است کیفیت در اعمال، نیت و رفتار ماست و کمیت اثر ناچیزی در پیشرفت ما خواهد داشت. قطعاً هر قدر در این مسیر از خویشتن خویش شناخت حاصل کنیم به خداوند یکتا نزدیکتر میشویم.
- دقت داشته باشیم که عشقورزی، رهروی و کسب معرفت هیچ منافاتی با بهتر زیستن در دنیا ندارد. فرمودهی ائمه (ع) است که برای زندگی بهتر داشتن باید برنامه ریزی کرد. در اسلام بر میزان خواب، خوراک و استراحت، تفریح و کار قانون هشت ساعت تنظیم شده است تا انسانها در طول زندگی تنها یک بُعد را مدنظر نگیرند و از همهی ابعاد وجودی خود بهرهمند شوند.
عشق علی (ع) و آل علی (ع) نعمت وسیعی است که به لطف خدا نصیب ما شده است اما متاسفانه آن گونه که باید از این نعمت در جهت ساخته شدن استفاده نمیکنیم.
وقتی ادعای عاشقی میکنیم یعنی عشق اولویت ماست،
و آن مقدم بر هر کار، فکر، بیماری و گرفتاری است. عاشقی که با هر رنج و سختی عشق را اولی بر همهی اموراتش قرار میدهد معشوق نیز او را اولویت میدهد و در جهت رفع نیاز، سختی و بیماری او گامهایی بلندتر و موثرتر بر میدارد.
زمان عاشقی خواه سحرگاه باشد یا غروب هر پنجشنبه زمانی بسیار ارزشمند است که چنانچه گذشت، باز نمیگردد و با هیچ چیز جایگزین نمیشود. از زمانهای عاشقی غفلت نکنیم که در بسیاری مواقع، این زمانها، زمان وصل است. از این زمانها برای دعا، نیایش و مناجات خصوصاً برای دیگران استفاده کنیم و به زمان و مکان عبادتمان معنویت عمیقی ببخشیم.
بارها گفتیم مومن باید زرنگ باشد، دعا در جهت رفع گرفتاری و شفای بیماران آن هم در زمان طلایی اجابت یعنی زرنگ بودن و عاشقی کردن.
توجه داشته باشیم که زرنگی با رندی متفاوت است و از آنجا که عشق ناخالصی بر نمیدارد، رندی مغایر با عشق ورزی است. خاصیت عشق و عاشقی بر آل رسول خلوص، پاکی و دور ماندن از آلودگیهایی چون نفرت، کینه توزی و حسادت است. در عشق بازی معنوی، بخشش و گذشت عنصر اصلی در آرامش وجودی عاشق است و یقین عاشق در بخشش این است که خدایی کریم قبل از هر نوع بخشش او، برای او چیزی بهتر و موثرتر در نظر دارد.
انبوهی ثروت بدون آرامش نعمتی است که رنگ عذاب به خود گرفته است. دلی آرام و لبریز از اطمینان زاییدهی عشق بر مولا (ع) و آل ایشان است، دلی که در نهایت آرامش از کم ترین نعمات بهره میبرد و برای آن شاد و شاکر است. اغراق نکردهایم اگر بگوییم و بدانیم زمانی که انسان عاشق برای عشق به آل رسول و کسب معرفت در نظر میگیرد به حساب گذران عمر نمیآید و چند برابر برای او ذخیره شده است و به عمر او افزوده میگردد.
رهرو و عاشق حساب ویژهای نزد خداوند دارد و از هر نفس، قدم، قلم، فکر، عمل و گفتاری که در راه عشق به کار ببرد با بالاترین سود ثبت و ذخیره میشود. کلام مولا (ع) است که شیعیان ما برای ما شناخته شده هستند. بیتردید شیعه و شیعه شدن هر انسانی نه نیاز خدا است و نه نیاز ائمه (ع). این ما هستیم که نیازمند به شیعه شدن هستیم و توانمندی آن را از ازل از خداوند دریافت کرده ایم. ثمره هر بار خواندن نام معشوق و عشق بازی باز شدن، شکوفههای امید و اطمینان درون ماست؛ قدر بدانیم و شاکر باشیم.
انسان هستیم و معصوم نیستیم اما در طریق عشق قادر هستیم تا هر از چند گاهی به نگاه، عمل، گفتار، کردار، لحن، صبر و طاقت خود رجوع کنیم و ببینیم چقدر به معصومین (س) نزدیک شدهایم. مولایی حرکت کردن و مولایی زندگی کردن یعنی از آزمونهای متعدد عبور کردن و رفتارهای پسندیده را در خود نهادینه کردن؛ طوری که اگر بارها و بارها در معرض رفتار ناپسندی قرار گرفتیم هر بار صبور و با درایت برخورد کنیم. در بیشتر مواقع ما تنها تصمیم میگیریم؛ به طور مثال تصمیم میگیریم هم چون مولا (ع) خشم خود را فرو خوریم و بر اساس آن خشم عکس العملی نشان ندهیم اما اگر توانستیم تصمیمات گرفته را اجرایی کنیم قطعاً حس خوشایند و رضایت بخشی را تجربه خواهیم کرد که همین حس رضایت، برنامهی مغزی ما را در مورد برخورد با آن مسئله تنظیم میکند و از آن پس قادر هستیم تا برای کسب چندبارهی این حس، عکس العمل صحیح داشته باشیم.
تکرار و تمرین داشتن در برنامه دادن به مغز، پس از مدتی مغز را آماده میکند تا به موقع فرمان لازم را صادر کند بنابراین بسیاری از نگرانیها بر طرف میشود و انسان از آرامش بیشتری برخوردار میشود. در کنار همهی فرامین و دستوراتی که عهده دار انجام آن هستیم گاهی تبصرهها و مادههایی وجود دارد. به طور مثال؛ ما مطابق دستور ائمه (ع) موظف هستیم تا مهرورزی کنیم و گذشت داشته باشیم تا علاوه بر داشتن روابط انسانی بهتر، درونی پختهترداشته باشیم؛ اما گاهی پیش میآید ما به کسی محبت میکنیم، گذشت و بخششی را در حق او انجام میدهیم اما آن فرد نه تنها گذشت ما را گذشت نمیداند بلکه ما را فردی ترسو میپندارد که موظف است در مقابل او از حق خود بگذرد و سکوت کند. بی تردید مغزی که دستور گذشت و بخشش صادر میکند ارزشمند است اما اگر این گذشت که برگرفته از درسهای زندگی و آموزههای مولا (ع) است، حقیر و کوچک شمرده شود باید فرد را در موقعیت مناسب متوجه کرد و به او تذکر لازم را داد. این نوع تذکرها علاوه بر این که برنامه مغزی ما را تغییر نمیدهد، شرایط نامطلوب و خاص را شناسایی میکند. افراد متوقع را متوجه عملکرد بد خود میکند. گاهی نیز بهترین پاسخ و عکس العمل در این نوع مسائل سکوت ماست، سکوتی توأم با نگاه و حرکتی عاقلانه نه سکوتی همراه با تمسخر.
کردار مولایی به ما آموخته است که حق گرفتنی است و باید به دنبال حق رفت؛ حق گفت و از ناحق نباید حمایت کرد. مرام مولا (ع) هرگز اجازه نمیدهد که کسی آگاهانه بایستد تا دیگری به او ظلم کند؛ چنین فردی هیچ تفاوتی با ظالمی که بر او ظلم روا داشته است، ندارد. رهرو مولا باید صاحب بینش، فراست، آگاهی و هوشیاری باشد. بینش و هوشیاری به دست نمیآید مگر با شناخت پیدا کردن از نقاط منفی و مثبت خود. همیشه آسیبهایی که متوجه ما میشود از نقاط منفی ما نیست گاهی نقاط مثبت ما که از دایره اعتدال خارج شده اند به ما لطمه وارد میکند.
محبت و مهرورزی عالی است اما از جائی که ظرفیت انسانها متفاوت است باید به اندازه ای محبت کرد تا فرد مقابل تصور نکند که ما در حماقت به سر میبریم یا این که مهرورزی وظیفه ماست. میانه روی و اعتدال داشتن توصیه و سفارش مولا (ع) برای جلوگیری از بسیاری از آسیبهاست. متأسفانه در خانوادهها این عدم تعادل در مهرورزی و عدم شناخت از ظرفیت یکدیگر باعث شده است تا افراد بسیار از یکدیگر متوقع باشند و گاهاً برداشتهای سوء از محبت یکدیگر کنند. مادری که صرف علاقه به فرزند به او اجازه میدهد تا هر آنچه دوست دارد، بخرد هم خود و هم فرزندش را در دراز مدت دچار مشکل میکند.
پیشرفت اجتماعی، اقتصادی و تربیتی بسیاری از کشورها برگرفته از تعالیم والای مولا (ع) است که به نام خود به کار میگیرند. نوع تربیت فوق العاده ای که در کشور ژاپن صورت میگیرد و سخت کوشیهایی که همواره نسل به نسل منتقل میشود اساس پیشرفت در ابعاد گوناگون زندگی آنهاست. تربیت آقا امیرالمومنین (ع) نیز تربیتی ویژه بود، تربیتی همراه با تقویت مسئولیت پذیری و کوشا و فعال بودن. به گونه ای که ایشان در سالهایی که به اجبار خانه نشین بودند در آباد کردن نخلستانها بسیار کوشیدند و ثروت فراوانی به دست آوردند و به این طریق یتیمان و فقیران زیادی را اطعام کردند. سیره ائمه (ع) به روشنی نشان میدهد که افراط و تفریط در هیچ زمینه ای حتی محبتی و کلامی در زندگی آن بزرگواران وجود نداشته است.
سالهاست آرزوی مشترک ما علیرغم متفاوت بودن ظرفیت و توانمندی ما، رفتار و کردار مولایی داشتن است. اجازه مقایسه کردن نداریم اما میتوانیم با توجه به توانمندی و سلایق خود آنچه بر ما دستور داده شده است را اجرایی کنیم و به طریقی زیباتر به نتیجه برسانیم. به طور مثال محبت کردن سفارش دین اسلام برای همه انسانهاست اما هر یک از ما با توجه بر ظرفیت و توانمندیهای خود میتوانیم حد تعادل را برای خود و دیگری مشخص کنیم و به او مهر ورزیم. توجه کنیم تا زمانی که از خود شناخت نداشته باشیم و خود را تربیت نکرده باشیم، نمیتوانیم آموزگار خوب و یا انتقال دهنده خوبی باشیم. چنان چه بهترین فرد در مهرورزی باشیم اما نتوانیم توقعات را در خود کنترل کنیم هرگز به آرامش نخواهیم رسید و نتیجه مطلوبی دریافت نمیکنیم.
رهرو مولا باید یاد بگیرد هر محبتی میکند نیتش رضای الهی و رضای مولای مهربانش باشد. چنین آموزه ای از ما فرد متوقع بار نمیآورد و همواره به ما وسعت دید میبخشد. انسانی که بی توقع محبت میکند شاکر است و از بهره مندی و پیروزی دیگری شاد میشود و از مولا (ع) درخواست خیر و نیکی برای خود و دیگران میکند. انسانها در هر جایگاه و منصبی باشند نیازمند مهر و محبت هستند. مبنای خلقت انسان مهر، عشق و محبت بوده است. بنابراین پیامبر (ص) نیز به سبب وجه انسانی که داشتند نیازمند مهر و محبت بودند.
روایت است حضرت رسول (ص) هر بار قصد خروج از شهر و یا ورود را داشتند به خانه دخترشان حضرت زهرا (س) ورود میکردند و ایشان را ملاقات میکردند. این مسئله نشانی بارز از احساسات انسانهاست. احساساتی که مستثنایی در آن وجود ندارد. روزی پیامبر (ص) از اهل خانه دخترشان را میبینند و جویای احوال همه اعضا به جز آقا امیرالمومنین (ع) میشوند. خانم حضرت زهرا (س) مطابق حس انسانی خود از پدر گله مند میشوند که چرا احوال همه را جویا شدید جز پسر عمه تان، علی ابن ابی طالب؟ پیامبر (ص) پاسخ دادند اکنون از سفر باز گشتم و وضو ندارم بدین گونه بود که نخواستم نام ایشان را بی وضو ببرم. این روایت علاوه بر همه درسهایی که در خود گنجانده است به جایگاه والای مردی اشاره دارد که ما مدعی رهروی او هستیم.
اگر در کنار پرداختن به احساسات شخصی توان کنترل آن را یافتیم، میتوانیم بگوییم ازخود شناخت داریم. شناخت داشتن از خود، بی توقع محبت کردن و آگاهانه رفتار و کردار خود را کنترل کردن ما را تا جایی ترقی میدهد که فقط خدا را میبینیم. آن وقت است که نه از ناسپاسی میرنجیم و نه از تشکری مغرور میشویم.
رهروی مولا از افراط و تفریط در هر زمینه ای پرهیز میکند. چه بسیارند افرادی که در عبادت افراط میکنند و به همین دلیل از خداوند ما به ازا میطلبند و اگر آنچه میخواهند دریافت نکردند از پروردگار خویش روی گردان میشوند. عبادت عشق ورزی است نه طلبکاری. اگر از روی عشق عبادت میکنیم، بدانیم معشوق همان لحظه پاسخ ما را داده است. این که توان یافتیم تا عرض ارادت کنیم و نمازی به پا داریم یعنی عشق در زمین و آسمان در جریان است. برای کار خدایی کردن لازم نیست حتما دست به کارهای دشوار زد. رفتارهای مولایی داشتن را از اطرافیان و خانواده خود آغاز کنیم و کم کم آن را گسترش دهیم تا سرشار از آرامش امید و شادکامی باشیم. والسلام….
دیدگاهتان را بنویسید