اعتبار الهی 21-09-98

بسم ا… الرحمن الرحیم

خداوند خاندان رسول ا… (ص) را خاندان نجات خلق کرد. کُرور کُرور عبادت، بی حُب خاندان رسول خدا ذره ای ارزش ندارد. عترت و قرآن، امانت پیامبر خاتم بر جهانیان بود تا بدانند این دو از ازل تا ابد همواره کنار یکدیگر و ضامن سعادتمندی بشرند. خوشا به سعادت انسانی که حب آقا امیرالمؤمنین (ع) جزء وجودی او باشد و عاشقانه ها و مناجات هایش او را به وصل برساند.

جناب مقدس اردبیلی عارف بزرگ دینِ ما، شبی در عالم رویا می بیند که به زودی فردی خطاکار از دنیا خواهد رفت و او مأموریت دارد تا بر جنازه وی نماز بگزارد. ایشان پس از خواب، صحابه خود را در جریان می گذارند تا فرد معرفی شده در عالم رویا را جستجو کنند و بشناسند. صحابه اعلام می کنند که آن فرد در حقیقت فردی خطاکار و گناهکار است. پس از چندی خبر درگذشت فرد در شهر می پیچد و هیچ یک از عُلما حاضر به خواندن نماز بر جنازه وی نمی شوند، باز از سوی خدا خطاب به جناب مقدس اردبیلی توصیه به خواندن نماز می شود و ایشان می پذیرند.

آن بزرگوار عاشق فوراً در منزل متوفا حاضر شده و از همسر او درباره لحظات آخر قبل از فوتش سوال می کند و همسر متوفا می گوید همسرم خواب بود، از خواب برخاست و مدام با خود می گفت “هنر آن نیست که مقدس اردبیلی را ببخشی، هنر آن است که رو سیاهی چو مرا ببخشی” و مدام می گریست. جناب مقدس اردبیلی متوجه امر الهی می شوند و نه تنها نماز آن فرد را می خوانند بلکه خود اقدام به دفن وی می کنند. در عالم الهی همین وصل شدن هاست که تولید عشق بین عبد و معبود می کند.

گاهی انسان ها در پیشگاه الهی خصوصاً در مناسبت هایی هم چون ماه رمضان یا ماه محرم از دنیا و دنیایی ها رها می شوند و دل شکسته و مجنون به مناجات با حضرت حق می پردازند. دل شکستن در دو شکل وجود دارد: شکلی از آن را شیدایی و عاشقی بنده در لحظه تشکیل می دهد و شکلی از آن را خطا و اشتباهی که به سبب آن بنده ای بنده دیگر را می رنجاند و بزرگ ترین حق الناس را برای خود فراهم می کند. دل شکستنی که انسان را به دلدادگی برساند و برای او وصل را به ارمغان آورد، خریداری به عظمت باری تعالی دارد. بی شک همه ی ما این توفیق را داشتیم که برای یک یا چندبار به این اتصال خجسته و معنوی رسیده باشیم اما مهم است، بدانیم آنچه موجب این انقلاب درونی شده و اتصال به معبود را سبب شده چه بوده و چگونه رقم خورده؟

همه ی انسان ها معتقدند که برخی کارها و برخی افراد به دل می نشینند، این به دل نشستن همان وصل شدن های پاک و زیباست که علی رغم همه معنویت و قدرت نهفته اش زمینه ظهور شیطان برای شروع دشمنی مجدد را ایجاد می کند. شیطان به قدری سریع دام می گستراند که حتی فرصت بررسی را به انسان نمی دهد که بداند حال خوش اتصالش از چه بوده؟ همیشه گفتیم عشق قدرت جذبه و جاذبه ی خاص و عجیبی دارد، مگر می شود عاشق واقعی از این قدرت بی بهره باشد؟ و باز گفتیم این قدرت، قدرتی دو سویه بین عاشق و معشوق است و می تواند به قدری تعالی یابد که مَربُوب را به درجه رَب برساند و بین عبد و معبود هیچ فاصله ای نباشد.

خداوند در قرآن فرموده است ای رسول به مردم بگو تو هم بشری مانند همه بشر. اندکی تأمل کافی است تا متوجه شویم منظور و مقصود خدا از بیان این آیه شریفه این است که هر انسانی قادر به رشد و تعالی یافتن و رسیدن به قرب الهی است. انسان بی جهت لقب اشرف مخلوقات را نگرفته و بی جهت نیست که همه ی نعمات در اختیار او قرار گرفته است. خوش به سعادت انسانی که در طلب دل شکستن برای رسیدن به وصل است نه دل شکستنی که در آن ضعیفی مظلوم واقع شود و نتواند از خود دفاع کند. چنین دل شکستنی را اگر غنیمت بشماریم و به نقطه وصل مبدل کنیم رحمت خدا شامل حالمان می شود و همان لحظه مورد بخشش خدای کریم واقع خواهیم شد.

عشق زنده است و مرگ ندارد. مَثَل مرگ انسان ها، مَثَل گذرنامه گرفتن های ما برای ورود به کشوری دیگر است. وقتی کسی بنا بر مقدرات الهی عازم سرای باقی می شود، در واقع گذرنامه خود را دریافت و از مکانی به مکان دیگر سفر کرده است. مرگ نقل مکان است و آغاز زندگی جاوید انسان. به همین دلیل است که معصومینی که هزار و چهارصد سال پیش زیستند، هم چنان زنده هستند و آنان که عشق معصومین در دل می پرورانند، زنده تر از هر زنده ای هستند.

هر قدم که در عشق بالا می رویم، متفاوت تر می شویم؛ بدین گونه که متفاوت تر از پیش تشویق و تنبیه می شویم. هر گام برداشتنی در عشق بر جایگاه و اعتبار معنوی ما افزون می کند. هر انسانی بر حسب نوع و میزان عملش نزد خداوند اعتباری ویژه دارد و به هر میزانی که اعتبار انسان بالا باشد، مسئولیت او بیش تر و دقیق تر است. انسانی که لایق دریافت اعتبار الهی بالا نزد پروردگار خویش است باید از آنچه برازنده ی اعتبار او نیست، بر حذر باشد و همانند یک فردی که از دین و حقایق دین با خبر نیست، رفتار نکند.

اعتبار دو نوع است: نوعی از اعتبار، معنوی و الهی است که بسیار نجات دهنده و رستگار کننده است و نوعی دیگر از آن اعتبار مادی و دنیوی است که فرد در این دنیا از نعمات مادی فراوانی برخوردار می شود اما همواره زیر ذره بین خدا قرار می گیرد تا خداوند او را در شرایط مطلوبی که به دست آورده، محک بزند؛ چرا که بسیاری از انسان ها در چنین موقعیتی اسیر نفس می شوند و مغرور و متکبر خواهند شد.

مراقب برخوردها، برداشت ها، رفتارها و عکس العمل هایمان باشیم که هر کدام از آن ها می تواند به سهولت اعتبار الهی ما را ترقی یا تنزل بخشد. انسان می تواند به قدری از اعتبار الهی برخوردار شود که در سرای باقی، دیگری را شفاعت کند. مقام پدری و مادری نیز از جمله اعتبارهای الهی است که خداوند برای بندگان خود در نظر گرفته است و به دلیل همین مقام و اعتبار، دعای آنان را در حق اولادشان مستجاب می کند.

ساده انگار نباشیم و دقت کنیم که ساده انگار نبودن به مفهوم بدبین بودن، نیست. سعی کنیم فهیم، دانا و کوشا در امر زندگی و بندگی خود باشیم و با توجه به الگوهای مشخص شده خودمان در مسیر بندگی و امر و نهی های بیان شده در دین خدا حرکتی رو به جلو داشته باشیم. اَمر خداست که از رحمت او ناامید نباشیم در هیچ زمانی و هیچ لحظه ای. فرد مأیوس همنشین با شیطان رجیم است؛ چرا که فراموش کرده خداوند در هر لحظه ای که بخواهد قادر است تا با خدایی کردنش او را مُبرا از هر گناه و خطایی کند و بزرگ ترین و بهترین جایگاه ها را به او عطا کند. هرگز نگوییم از ما گذشته و ما غرق گناه هستیم و خدا ما را نمی بخشد، خدای ما خدای ارحم راحمین است. مبادا با ناامیدی و منفی گری به مقایسه خود با دیگری بپردازیم.

کمی به حکمت های خدا اعتماد داشته باشیم و شاکر او باشیم. متأسفانه گاهی با اعمال ناشایست تولید منفی می کنیم و غیر منصفانه آسیب ها و سختی های زندگی را به خداوند نسبت می دهیم. مگرنه این که خداوند از ابتدای خلقت بشر او را به واسطه نزول پیامبران و رسولان هدایت کرده است، پس نباید و نمی توان مشقت ها و بدی ها را از خدا دانست.

هرکس باید بر حسب اعتباری که داراست، هزینه کند. هرگاه بر اعتبارمان افزودیم، می توانیم در حدی بالاتر و شایسته تر از آن بهره ببریم. انسانی که صاحب اعتبار الهی است، مادیات و ظواهر دنیا برای او کم رنگ و بی مفهوم می شود؛ به گونه ای که دیگر خود را با هیچ انسانی مقایسه نمی کند. انسانی که اعتبار الهی خوبی داشته باشد از شادی دیگران شاد و از غم آنان غمگین می شود حتی اگر آن انسان دشمنش باشد و درست همین موقع است که خداوند بر اعتبار او مجدداً می افزاید. توجه داشته باشیم چنانچه همه بشر جمع شوند تا اعتبار الهی کسی را کم کنند، نمی توانند؛ چرا که خداوندست که حافظ و نگهبان بر هر بنده و هر وجودی است.

خود را به درجه ای از عشق و عرفان برسانیم که اگر کسی از ما التماس دعا داشت، عاشقانه دعایش کنیم و به استجابت آن اطمینان داشته باشیم. بارها تصمیم گرفتیم و عزم بر خوب بودن داشتیم اما افسوس که گاهی تحت تأثیر رفتار دیگران ثبات درونمان را بر هم می زنیم و دچار لغزش و اشتباه می شویم. اگر صبوری و فرو بردن خشممان را به خاطر خدا زیاد کنیم، خداوند نیز بر ما نظر خواهد کرد و از ما انسانی ساخته می شود که لب تشنه به دریای آب می رسد و به رسم وفا از خوردن آب پرهیز می کند. انسان وقتی از اعتبارش آگاه است، می تواند هم چون حسین فاطمه (ع) با جان و دل در دریای خون آلود کربلا عشق بازی کند.

اعتبار الهی سرمایه بی پایان برای هر انسانی است که هر قدر از آن هزینه کنیم، باز هم معتبر، مطمئن و جاودانه است. خاندان رسول ا… (ص) همان اعتبار بی پایان خداست که هر انسانی می تواند از آن استفاده کند و راه سعادت، سلامت و حاجت روایی را بپیماید. ان شاء ا… ما نیز به مدد عزیزان بارگاهش چنان از اعتبار الهی برخوردار شویم که علاوه بر نجات خود به نجات دیگران نیز قادر باشیم. والسلام…

Check Also

اعتبارنامه الهی

بسم ا… الرحمن الرحیم همان طور كه گفتیم در هر سطح، شرایط و زمان، انتخاب كردن مرحله …