بسم ا… الرحمن الرحیم
به خود بپردازیم اما پرداختنی به دور از افراط و تفریط؛ در پرداختن به خود باید بتوانیم همه نیازهای مادی، معنوی، اجتماعی و حتی تفریحی خود را در نظر گرفته و با رعایت اعتدال تأمین کنیم. این گونه زیستن و خودشناسی کردن با توجه به عصری که در آن زندگی می کنیم، می تواند ما را در حفظ فرزندان و نسل های بعدی یاری کند و ما را به آن ها متصل نگه دارد و آن ها را از دین زدگی در امان دارد.
اینکه گفته شده است معلمی شغل انبیاء است عین حقیقت است. انبیاء کتب آسمانی را به بشریت تعلیم دادند و طریق زیبا زندگی و بندگی کردن را به انسان ها آموختند. بارها و بارها از مهم ترین ویژگی انسان که خط سیر اصلی او در رسیدن به ترقی و صعود است، صحبت به میان آوردیم و گفتیم صادق بودن با خود از ارکان اصلی رهروی است. فردی که قصد رهرویی دارد و عشق به خدا و اهل بیت را سرلوحه همه امورات خویش قرار می دهد، هرگز از خط مستقیم دور نمی شود و وسوسه های این دنیای فانی توان گمراهی و جدایی او را از رهروی نخواهد داشت. اینکه به کرات شاهد دوری رهروان مدعی از مسیر سبز عاشقی هستیم ناشی از عدم صداقتی است که فرد ابتدا با خود و سپس با دیگران دارد.
نهادینه شدن هر باوری در انسان مستلزم رشد ریشه و استحکام آن و سپس رشد ثمرات و اثرات آن باور است و همانطور که درختی با ریشه سست را سیلی می تواند نابود کند، باورهای انسان را نیز افکار و وسوسه های شیطانی می تواند در هم ریخته و نابود کند. افکار منفی توأم با گناه و بدبینی ها که هم چون ویروسی از درون فرد را له می کند و سپس اثرات مخربش دیگران را نیز در بر می گیرد؛ از جمله توطئه های شیطان برای فروپاشی باورهای انسان است. تلاش کنیم تا به دور از هر تعصب و بینشی به آنچه به باورهایمان می افزاییم دقت نظر بیشتری کنیم. صدای هر انسانی هر قدر هم با قدرت و رسا باشد تا فاصله مشخصی قابل تشخیص و تفهیم است. اما اندیشه انسان ها منحصر به شعاع و محدوده ای نیست؛ چنان که در دنیا نیز شاهد این مسئله هستیم که چگونه فکر و ایده ای تبدیل به تولید می شود و در دایره ای وسیع مورد استفاده انواع انسان ها قرار می گیرد. امروزه انتقال افکار در قالب های گوناگونی همچون اثرات تاریخی، هنری، ادبی، اختراعات و اکتشافات در کمترین بازه زمانی سراسر جهان و جهانیان را تحت شعاع قرار می دهد. آنچه به ما وسعت می بخشد، چگونگی ترتیب اندیشه و باور ما و چگونگی بهره وری از آنهاست.
صادق بودن با خود نیز یک باور عمیق است که برای عمق بخشی به این باور لازم است تا اثر بخشی آن را به وسیله ی تأکید، تقویت کنیم. تأکید کردن می تواند انسان را مانند شاگردی که تحت تعلیم معلم است، پرورش دهد. صداقت داشتن با خود تنها یک خواست است هر چند این خواست، خواستنی مثبت، رو به کمال و یا رو به معرفت است اما هر خواستنی یک تفکر است که با اراده و همت فرد می تواند شکلی عملی و کابردی پیدا کند. گاهاً افرادی هستند که صداقت داشتن با خود را به صورت شرطی و در برخی شرایط و موقعیت اجرایی می کنند غافل از اینکه هر شرط نشانی بر تعیین ما به ازاء و توقع است و هر آنچه توقع در آن وجود داشته باشد پیامد و تبعاتی را متوجه فرد می کند.
انسان هرگاه در هر مسئله ای اصولی و قانونمند عمل کند بی تردید ظاهر و باطن مسئله را عایت می کند. یعنی فردی که می خواهد با خود صادق باشد قطعاً در ظاهر و باطن خود این صداقت را حفظ می کند. تفکرات انسان ها در تنهایی و در جمع قلیل یا کثیر افراد، صرف نظر از نوع دین و دیدگاه مذهبی به یکدیگر مرتبط می شود؛ به این شکل که خارج از محتوا که در هر دینی یکسان است ممکن رفتارها و رسومات و آیین های افراد در یک دین با یک محتوا شکل های گوناگونی داشته باشد. به طور مثال رفتار و رسومات یک مسیحی در اروپا با یک مسیحی در آسیای شرقی متفاوت است و این به رشد فکری، طبیعت و اندیشه افراد بر می گردد و درست به همین دلیل است که مدام خداوند تأکید بر وسع و توانایی انسان ها دارد و متأسفانه گاهی انسان بر اثر تعصب که همانا افراط در باور و نوع اندیشه است بر وسع و توانایی ها چشم پوشی می کند و در مسیری که برگزیده، تند روی می کند و ناگزیر سر از بیراهه بیرون می آورد.
انسان هرگاه خواسته ای را هدف قرار دهد و با برنامه ریزی، عشق و آگاهی ( نه با اکراه و اجبار) در جهت رسیدن به آن تلاش کند، بی گمان به مقصود و هدفش خواهد رسید و اگر این خواسته انتخاب رفتار یا خصلت مثبت و صحیحی باشد می توان با تأکید و تلاش بر آن تا نهادینه کردنش در وجودمان پیش برود. انسان وقتی برای هدفی جانانه زحمت می کشد آن را ارزش می بیند و برای حفظ ارزش و توسعه هدفش حتماً و مطمئناً رعایت تمامی جوانب را در نظر خواهد داشت.
به هر مسئله ای ساده انگارانه نگاه نکرده و آن را ساده فرض نکنیم؛ چرا که چنین بینشی می تواند به راحتی در ما نهادینه شده باشد و ما را دچار آسیب و زیان کند. وقتی تصمیم می گیریم تا صداقت در گفتار، رفتار و عمل ما جاری باشد این امکان نیز به وجود می آید که از برخی اطرافیان دچار آسیب و زیانمان کند. اما باید بدانیم کسی که در طریق عرفان و کسب معرفت، صداقت را برگزیده است حتماً از صبر و تحملی ویژه برخوردار شده است صبری که او را مجاب می کند تا در برابر گفتار و رفتار نامناسب دیگران رفتاری پسندیده و به دور از خشم و عصبانیت بروز دهد. چنین تصمیمی می تواند دیگران را وادار به سوال کند و در حالتی زیباتر جاذبه رفتاری ایجاد کند و فرد را به بهره وری و سودآوری از تصمیمش نزدیک تر کند. رهروی و بندگی مختص زمان و مکان خاصی نیست.
عاشق همیشه عاشق و بنده همیشه بنده، معبود همیشه معبود، خالق همیشه خالق است. توان، بینش، امکانات، گیرندگی، نوع برخورد، نوع اخلاق، چهره و صدای هر فردی در ابراز انسانیت افراد تأثیر ندارد. خداوند هیچ کس را شبیه هم نیافریده است. در آفرینش میلیون ها میلیون انسان در تمامی اعصار هیچ اثر انگشت مشابهی را نمی توان یافت و این پیام برای بشر کافی است که انسان ها متفاوت و تکلیف و مسئولیت های آن ها نیز متفاوت است و به همین ترتیب است که می توان نسبت تأثیرگذاری افراد در شرایط مختلف را یکسان ندانست. والسلام….
دیدگاهتان را بنویسید