بسم ا… الرحمن الرحیم
حرکت در هر مسیری و هر راهی نیاز به گام اول یعنی شروع دارد .
نیت که یکی از ارکان نماز و بخش مهم نماز ما را تشکیل می دهد ، خود ، گام اول برای ادای نماز است.
نیت کردن یعنی پذیرفتن مسولیتی است که در انجام هر کاری متوجه ماست .
وقتی شروع می کنیم و عارف می شویم بر امتناع از دروغ و دروغگویی در درون و بیرون از وجودمان نه تنها بر نیت و قصدمان مسولیتی را عهده دار می شویم ،بلکه به عملمان رنگ عبادت و بندگی می زنیم .
بنده ای که خط مش الهی را پیش گرفته است در طی این راه اصلاح می شود و به خصوصیاتی که مدنظر الهی است نزدیک و نزدیکتر می شود ، خشنودی خدا را فراهم می کند و پاداش بی شمار این خشنودی سراسر زندگی دنیوی و اخروی او را در برمی گیرد .
پرداختن به بندگی نباید ما را از حیطه ی زندگی دور کند .
خداوند نعماتش را برای بهره وری و استفاده ی انسان آفریده است و در قالب هیچ کلامی و در هیچ زمانی ، انسان را از نعمت های خویش محروم نکرده است و این در حالی است که : که اگر بنده ای از نعمت دنیا بیشتر بهره مند شد و توانگر بود، این توانمندی را در راستای رسیدگی به دیگر بنده های خدا در قالب صله رحم و رسیدگی ایتام شکوفا کند و به ثمر برساند .
بهره گیری و الگوپذیری از سیره ی پاک ائمه در برخورد با زیر دستان ، استادان ، صله ارحام ها و دستگیری ها بهترین شیوه برای اجرای عملکردهای ماست .
اسوه و الگوی ما مولایی است که به ازای هر آنچه یاد می گیرد خود را تا آخر عمر مدیون فرد مقابل می بیند .
زندگی کردن و استفاده بردن از نعمات بی دریغ الهی از آن بنده های خداست . این زندگی همواره توأم با امتحانات و شرایط خاص بندگی برای بازگشت به اصل خویش است .
دمیده شدن روح الهی در خاک و گل بی ارزش بود که از انسان اشرف مخلوقات پدید آورده است و همه ی فرشتگان الهی را وادار به سجده کردن در برابر با ارزش ترین مخلوق خدا یعنی انسان کرد و به این طریق شیطان با عدم طاعت الهی و سجده نکردن بر انسان از راه روشن الهی وارد بیراهه ی ظلمانی شد .
زندگی کردنی که در آن شرایط بندگی قرار می گیرد ، انسان را هم صاحب دنیا و هم آخرت نگه می دارد .
انسان هرگاه در جهت نظم الهی نیت ، سخن و عملی را انجام می دهد ، ناخود آگاه حس رضایت و رضایتمندی در او موج می زند .
دستگیری ، احوال پرسی ، عیادت ، شریک غم و اندوه دیگران بودن ، صحبت و سخن خاصی را بیان کردن و قدم گذاشتن در مکان خاصی ، تجربه های شیرین از حس شعف ، رضایت و خشنودی است که ممکن است هریک از ما بارها آن را درک کرده باشیم و به این صورت خودمان را در راستای نظم الهی قرار داشته و خشنودی الهی را کسب کرده باشیم .
خداوند وعده کرده است که هر انسانی بر او توکل کرده و تکیه بزند ، خداوند خود حافظ و نگه دار او خواهد بود و خدا خود سرنوشت زندگی و بندگی او را ترسیم خواهد کرد .
در شهر معنوی مولا ، همه ی ما قادریم تا یک خانه با یک حیات خلوت زیبا را صاحب شویم .
هزینه ی این خانه : تأمل ، تعمق ، نظم و توکل به خداست .
با پرداختن این هزینه حتی اگر نتوانیم یک مالک خانه باشیم حتماً مستأجر خوب این خانه می شویم . اما اگر تلاش بیشتری کنیم و گذشت بیشتری داشته باشیم و از فرامین الهی بیشتر اطاعت کنیم ، خانه ی زیبای عاشقی مان را مالک می شویم .
گاهی ما داریم ، می توانیم اما نمی دانیم .
به لطف خدا همه ی ما زمینه ی توانایی و دانش ساختن این خانه را کسب کردیم .
اگر توانستیم این خانه را هرقدر هم کوچک اما بسازیم در واقع به آنچه از اعمالی که در هر چهارشنبه باید می دیدیم و می رسیدیم ، رسیدیم و کسب کردیم .
یادمان باشد کوچک بودن خانه مهم نیست ، خانه ی ما تجملات پذیر نیست . انسان در هر زمان و موقعیتی یک جایگاه خاصی را برای خود نیاز دارد .
نیازهای عاطفی ، احساسی ، تربیتی ، تحصیلی ، اجتماعی نیازهایی هستند که انسان را پس از طی کردن و رفع نیازها صاحب جایگاه می کند .
اگر انسان در زمان و جایگاه خاص تکالیف و وظایف خویش را به خوبی انجام دهد به هدفش می رسد و رسیدن به تک تک این اهداف است که انسان را به سمت هدف نهایی خود سوق می دهد .
مطالعه و بررسی زندگی انسان های خوش نام ، سالم و موفق نشان می دهد این افراد یا جایگاهی را داشتند یا این جایگاه را ایجاد کردند .
همیشه امکانات مادی تأمین کننده نخواهد بود ، اندیشه بزرگ و وسیعی که خداوند در انسان به ودیعه گذاشته است خود بزرگترین و بهترین امکانات برای ایجاد جایگاه است .
تاریخ گذشته در مورد دانش دانشمندان نشان می دهد که هر دانشمندی در زمان زندگی خویش به تمامی علوم زمان علم و آگاهی داشته است .
چنین انسان هایی علی رغم علم و آگاهی فراوان با وجود عدم امکانات در زمینه ی آزمایشگاه ها و لابراتورهایی که داشتند ، زمینه ی ذهنی و فکری خویش را چنان گسترده کرده بودند که به راحتی در آزمایشگاه فکری خود قادر بودند تا علم خود را به بهره وری برسانند و قدرت اندیشه و توانایی بشر بود که به دنبال علم و آگاهی ، ثروت و امکانات مادی را برای علم آوران و دانشمندان فراهم کرد و امروز نیز یک اندیشه و یک فکر که تکنولوژی را پیش می آورد . این قدرت تفکر ، هدیه ی بی نظیر خدا در آفرینش انسان بود .
انسان های موفق و صاحب اندیشه همگی دارای برنامه بودند .
گفتیم : نیت ، هدف را تضمین و برنامه ، انسان را دارای جایگاه می کند .
جایگاه هر شخصی به امکانات و توانایی موجود در فرد بستگی دارد .
لازمه ی موفقیت برای انسان های موفق امکانات مادی و مالی عالی نبوده و نیست .
انسان های توانمند کسانی هستند که از امکانات موجود ، بهترین استفاده و بهره را ببرند .
ما باید یاد بگیریم که قیاس کردن در چنین زمینه هایی را کاملاً فراموش کنیم .
انسان تواناست اما انسانی که با توکل به خدا قدم بر می دارد ، انسانی که به قدرت خدا ایمان دارد ، انسانی که اگر خودش را سپرد ، صاحب پیدا می کند و صاحب آن ، او را به هدف می رساند و هیچگاه تنهایش نمی گذارد .
اما انسانی که قصد می کند تا تاجر ، مهندس ، پزشک و یا دانشمند خوب و موفقی باشد باید در دو زمینه امکانات را فراهم کند :
جایگاه لازم برای رسیدن به هدفش .
جایگاه فکری و اندیشه ای .
انسانی که مدام فکر ، اندیشه و توانمندیش را تحقیر می کند و مدام خود را ناتوان معرفی می کند به نوعی به نعمت بزرگ الهی توهین می کند و فریاد ناشکری سر می دهد .
اما اگر خواستاریم تا انسان متمایزی باشیم و نردبان بندگیمان را به سرعت بالا ببریم و در اوج بندگی به جایگاهی که خداوند قرار داده برسیم باید خانه ی زیبای عشق را بنا کنیم . این خانه می تواند هم با عشق بنا شود هم با نفرت ، هم با گذشت بنا شود هم با کینه و عقده .
فرجام کسانی که خانه ی دل هایشان را با نفرت بنا می کنند نافرجامی جنایت و خیانت است و فرجام کسانی که خانه دل خویش را با عشق بنا می کنند بی نیازی است .
قلب و روحی که اگر با عشق مملو شود ، طعم خوش بی نیازی کسب می کند .
خداوند انسان را به گونه ای خلق کرده است که عشق پاسخگوی همه ی نیازهای او خواهد بود ، عشق حرص و طمع را از بین می برد و روح انسان را صیقل می دهد و انسان عاشق را بی نیاز می کند .
این خانه ، دل است .
به لطف خدا و مدد مولا زمین این خانه در وجود همه ی ما هست . مصالح این خانه هم دستورالعمل هایی است که به واسطه ی عشق هر هفته دریافت می کنیم .
انسان نیاز به تنفس دارد این است که خانه ما یک حیات خلوت لازم دارد .
حیاط خلوتی که باغچه اش نماد خاطرات رهروی ماست ، نماد معجزات و کَرَم هایی که در سال های رهروی خویش دیده ایم .
حیاط خلوتی که نهال در باغچه اش نماد سال های رهروی ماست . حیاط خلوتی که حوض آن نشان دهنده ی چهره ماست .
قرار بگذاریم تا هر هفته علی رغم امورات و روزمرگی های دنیوی ، زمانی را هم برای نظارت ، آبیاری ، غبار روبی خانه یمان بگذاریم تا اتاق و حیاط خلوتمان همیشه تمیز ، پاک و سالم باقی بماند .
زمانی را هم برای مطالعه ی عشقی مان بگذاریم . برای مرور شناخت ها و معرفت هایی که پیدا کردیم .
برای اتاق خویش كتابخانه ای درست كنیم و كتاب هایی را كه حاصل شكست ، موفقیت و تجربه هایمان در آن است ، بچینیم.
با وجود چنین كتابخانه ای دیگر در برخورد با مسائل و مشكلات دچار تزلزل نمی شویم ، قبل از اینكه ناراحت شده و دیگران را ناراحت كنیم ، كتاب های كتابخانه ی دلمان را مرور می كنیم.
خانه ی ما با زحمت بنا شده است . با پرهیز كردن ها ، با شنیدن آهنگ های معنوی . در خانه ای كه با عشق و تقدیس بنا شده است نفرت و كینه جایی ندارد .
خانه ی ما حریم دارد و حریم حرمت.
وقتی ناراحتی هایمان را در خانه ی دل می بریم ، آن را بررسی می كنیم و برای حریم خانه ی خود احترام قائل می شویم ،آرامش به وجودمان برمی گردد و حُسن خُلق در درون و بیرون ما باقی می ماند.
اتاق عشق ، اتاقی است كه با همه ی بی نیازها ساخته شده است و وارد شدن هر نیازی به خانه ی ما ، نهال مقدس رهرویی را خشك می كند و از بین می برد .
خداوند صمد است . سپردن خودمان به خدای بی نیاز ، ما را نیز بی نیاز میكند .
خداوند عالم است . نیازی نیست تا در برابر معشوق و معبود لب به نیازها گشود.
وقتی نیاز مطرح نمی شود ، قضاوت درست است .
وقتی مادیات نیست ، انسان سالم تر و صمیمانه تر برخورد می كند .
فراموش نكینم، شفاعت فقط شامل قیامت نیست . زندگی كنونی هریك از ما با توجه به آنچه خدا مصلحت می بینی و مقدر میكند ، شفاعت ما محسوب می شود .
خلوتگه هر رهرو و عاشقی جدار دیوار قلب اوست . در این خلوتگه است كه سرسپرده و دل سپرده می شویم .
زحمت و تلاش رهرویمان را صرف اجاره كردن خانه ی خود نكنیم، سعی كنیم مالك دلمان باشیم تا همیشه در امنیت عاشقی باقی بمانیم.
عشق و عشق بازی معامله و تجارت نیست كه برای آن ما به ازاء تعیین كنیم .
عشق از آن خداست و بهترین و شایسته ترین پذیرنده تنها اوست و بس . والسلام …