بسم ا… الرحمن الرحیم
و تبارک به بهترین خالقی که همه چیز را برای انسان و انسان را برای عشق خویش خلق کرده است. و تبارک به پروردگاری که انسان را با وجودی مملوء از قدرت و توانایی آفرید. و وای بر مخلوقی که قدرنشناسی پیش گرفته و فراموش کرده که معشوقی سراسر عاشق در انتظار بازگشت اوست. مشیت الهی اساس تولد انسان برای متولد شدن، زندگی کردن و به ثمر نشستن است و مرگ زمان جدا شدن از لباس خاکی و پیوستن به معشوق همیشگی یعنی خداوند است. چهارده معصوم قشنگ ترین و نورانی ترین بخش خلقت هستند که همگی از آغاز رسالت تا پایان مسیر امامت یعنی منجی عالم بشریت، در صف رجعت هستند تا بازگردند و دنیا را منور کنند. اشاره به رجعت و بازگشت انسان، ۷۰ تا ۸۰ بار کلام وحی را نورانی و مزین کرده است. رجعت، پل بازگشت به پایان جهان و آغاز معاد برای ۳۱۳ گلی که برای گلستان شدن جهان و جهانیان دوشادوش یار و همراه خویش قدم بر دنیا می گذارند و دسته ی بعد، انسان هایی هستند که حد اعلای بندگی را طی کردند و به مقام کمال و قرب نائل آمدند. دسته ی سوم، انسان های هستند که در مقابل ساحت مقدس دوست قد علم کردند، شرک ورزیدند، به رسولان خندید و فرامین الهی را به سخره گرفتند. آنان که رسول خاتم را مجنون و دیوانه خطاب کردند و در مقابل حق مسلم ولی خدا ایستادند و ظلم و ستم را بر آل ایشان تمام کردند. رجعت دسته ی سوم یعنی مشرکان و کافران اجباری و به دور از اختیار است تا پایان جهان، تاوانی بر همه ظلم ها و ستم هایشان باشد و اتمام جهان، صحنه ورود و آغاز به حسابرسی در پیشگاه الهی را فراهم کند.
اما قلب هایی که آنقدر کامل و بزرگ شدند تا حب علی و آل علی را در خودشان جای دهند، باید شتاب کنند و دفتر عظیم خودشناسی خود را با سرعت بیشتری ورق بزنند، درونشان را دقیق تر جستجو کنند، از فرصت ها نهایت استفاده را ببرند و جنت و نار را فراموش کنند تا همراه کاروان عشق به مقصد نهایی و هدف الهی نائل شوند. وقتی هدف نهایی عشق و رسیدن به عشق است دیگر هیچ جنة و ناری قادر به راضی کردن دلمان نمی شود و فقط رضای نور و رسیدن به نور است که ما را متبلور می کند و راضی نگه می دارد. برای بالا رفتن از پله های ترقی و قرب الهی، لازم است به جایگاه، وسع و توانایی خودمان بسنده کنیم و از مقایسه کردن امتناع کنیم.
همه انبیاء و اولیای الهی براساس شرایط و اقتضای زمان خویش مأمور بر اجرای مأموریت شدند. خداوند در هر دوره و عصری انسان ها را به علم و آگاهی دعوت می کند و از انسان می خواهد تا قرآن را کلید گشایش علوم و رمز آگاهی خود قرار بدهد. باز هم لازم است با سفر دوباره به درون خود بررسی کنیم که آیا هر نَفَسی که ممد حیات است، وقتی بر می آید مفرح ذات است؟ آیا نَفَسمان وقتی برمی آید نَفسمان را زنده می کند؟ آیا نَفَسمان وقتی برمی آید به حیاتمان رحمانیت می دهد و آن را به سمت صراط المستقیم هدایت می کند یا خیر؟ یکی از رودخانه هایی که ما را به اقیانوس معرفت و خودشناسی می رساند متانت و وقار هر انسانی است. کم صحبت کردن نشانه ی متانت و وقار درونمان است و شاخصه ی بزرگ و بارز اصحاب رسول الله و آل رسول است.
مرور بر تاریخ ثابت می کند که هیچ متانت و وقاری زاییده ی ثروت و ثروتمندی نبوده است. تاریخ سرشار از انسان های تهی دستی است که قلب ها و اندیشه های غنی داشتند و هم چنین سرشار از انسان های غنی ای است که قلب ها و اندیشه های تهی داشتند. در مسیر سالکی و رهروی تنها تلاش ماست که ما را حرکت می دهد و به جلو پیش می برد. نعمت مال و فرزند هیچگاه به تنهایی قادر به حرکت و پیشرفت ما نمی شود. نعمت مال، فتنه و آزمایش هر مومن و بنده ای برای اثبات بندگیش است.
یاد بگیریم همان طور که در برابر اشتباهات و کوتاهی هایمان از خدا طلب فرصت می کنیم در مقابل قصورات دیگران نیز فرصت بدهیم و زود قضاوت نکنیم که همین زود قضاوت کردن هاست که اسباب تهمت، دروغ، و بهتان را فراهم می کند. قدر برکاتی را که خداوند در اختیارمان گذاشته را بدانیم: برکت توانایی و توانمندی، برکت وقت و زمان، برکت فکر و اندیشه و… وقار درونی ایجاب می کند تا انسان وقت شناس و قدردان باشد و برای همه خوبی ها و بزرگی ها احترام قائل باشد. میزان شخصیت هر فرد به میزان احترامی است که به دیگران قائل می شود. خداوند بنده هایش را با تمام عشق و احترام آفریده است. احترام و ادب آقا ابالفضل (ع) نسبت به امام زمان خویش آقا اباعبدالله (ع) درس عظیمی از حفظ حریم و حرمت است. ادب، زائیده ی حرمت و احترام است و بزرگ شدن ظرف ظرفیت و تحمل، عصاره و ثمره ی وقار و متانت است. صحبت های نابجا و نامناسب و ابراز وجود کردن های بی موقع، نشانه ی ریشه دار نبودن وقار درونمان است.
همه ی ما موظفیم تا انسان ها را به حرمت این که مخلوق خالقی عظیم هستند، احترام کنیم و ارزش این احترام را تا زمانی که دچار شرک نشده اند، حفظ کنیم. شکوفه ی تواضع و فروتنی وقتی به گل می نشیند و باز می شود که بذر احترام را در دلمان کاشته و عملی کرده باشیم. وقتی متواضع ایم با اندیشه های نادرست خداحافظی می کنیم و ذهنمان را از افکار متفاوت آزاد می کنیم. استمرار تواضع ما نهایتاً به فروتنی و خضوع و خشوع در برابر پروردگار می انجامد و از ما بنده ای متواضع می سازد.
وقتی آستانه ی صبر و تحمل را بالا بردیم، وقتی وقار را در دلمان ریشه دار کردیم و وقتی یاد گرفتیم حریم حرمت ها را حفظ کنیم، در واقع قدرت اندیشه مان را بالا برده ایم و مغزمان را جایگاه تجمع انرژی مثبت کرده ایم. اینگونه است که آرامش پیدا می کنیم، سطح توقعمان فروکش می کند و تمام وجودمان را شعف و سرمستی فرا می گیرد. وقتی سلول های وجودی ما شاد است، قطب جذاب می شویم، جاذبه ی توأم با احترام ما را کم کم تبدیل به مشاور، مَحرم و سنگ صبور می کند. آن وقت است که اگر کسی دلش لرزید و در عرش کبریای خدا یادی از ما کرد، توشه مان از موهبت و پاداش خدا لبریز می شود. وقار، اعتماد به نفس می آورد. نماز بهترین زمان و مکان برای تمرین وقار است. بسیاری از گرفتاری و بیماری ها از عدم شناخت ما از خودمان است. وقتی از اعمالمان راضی هستیم، شعف، نشاط و شادی شامل حالمان می شود. کوچکترین ناراحتی ها تک تک سلول های ما را تحت تأثیر قرار می دهد. ادامه و استمرار ضعف ها و ناراحتی های ما حجاب های برداشته شده را می پوشاند و ما را به عقب بر می گرداند.
انتظار فرج، راهبرد قشنگ و بزرگی است که از عشق مولا آغاز و با انتظار فرزند بزرگوارشان به پایان می رسد و ما را پیش می برد. امروز که از شهر پر رحمت رجب وارد شهر وسیع و عظیم شعبان شده ایم با تمام وجود هدیه های تولد آقا امام زمان(عج) را فراهم کنیم و سبکبال به مرکز شهر و محل تولد عشق پرواز کنیم. هدیه ی تولد ما، اعمال پاک و نیکمان است که باید برای عرض پیشکش تقدیم ناجی عالم بشریت کنیم.
به امید طلوع آخرین خورشید امامت. والسلام
دیدگاهتان را بنویسید