بسم ا… الرحمن الرحیم
هر سفری به هر شكلش، درس های خاص خود را دارد. بارها از انواع سفر و چگونگی آن صحبت كردیم. وقتی ما به عنوان رهروی مولا از سفر صحبت می كنیم با توجه به سَر منزل و مقصودمان نباید تنها به سفرهای روحانی، عبادی و معنوی بپردازیم؛ ما به عنوان یك انسان، نیازمند سفرهای تفریحی نیز هستیم، سفرهایی كه می تواند خاطرات خوب و یا بالعكس در اثر عدم نظم و برنامه ریزی به سفری مضر با خاطره ای بد تبدیل شود. همان طور كه در بحث مدیریت گفتیم، نظم از اركان هر برنامه ای است. نظم ایجاد نمی شود مگر این كه هدف و نیت خود را مشخص و تعیین كرده باشیم.
ورود به مجلس عزای آقا امام حسین (ع) و سایر ائمه (ع)، خود نوعی سفر است اما در این سفر همانند سفرهای دیگر تعیین هدف بسیار مهم است. صِرف سیاه پوشیدن، چند قطره اشك ریختن و سِرو كردن قدری غذای متبرك، ما را مسافر سفر عشق نمی كند. برای قرار گرفتن در صف مسافرین حقیقی مُحَرم باید از شناخت و آمادگی درونی برخوردار بود نه این كه بر طبق سنت و عادت، مشغول به عزاداری شد.
پیامبران در شغل شبانی (چوپانی) و ائمه (ع) اكثریت در شغل كشاورزی عمر گذراندند، بدین دلیل نیاز كمتری به قرار گرفتن در طبیعت، تعدیل انرژی، كسب نشاط و طراوت داشتند. در گذشته نیز انسان ها صاحب باغ و مزرعه بودند اما انسان های امروز نیاز حتمی به سفر (تفریحی) هر چند كوتاه و مختصر دارند.
سفر ها همیشه سرشار از نكات، تجربه و درس های بسیاری هستند. به طور مثال، بررسی چگونگی و چرایی های زندگی حضرت موسی (ع) از انتخاب شغل شبانی تا گریز از فرعون و رفتن به نزد حضرت شعیب (ع) و … همگی مملو از درس و آموزه های خاص خویش است. هم چنین سیر در این گونه سفرها نشان می دهد كه در گذشته حرف انسان ها مهم ترین سند آن ها بود (اصطلاحاً: حرف فلانی سند است)؛ چنانچه وقتی رسول خدا (ص) در بین مردم حضور می یابند تا هر كس حقی از ایشان دارد طلب كند، یكی از حاضران طلب حق كرده و خواهان آن می شود، در این لحظه پیامبر (ص) با همه عظمتی كه داشتند، مقام پیامبریشان را نادیده گرفته و حرف شخص را سندِ احقاق حقش در نظر می گیرند. متأسفانه امروزه بسیاری از ما برای حرف و عهد خود ارزش قائل نیستیم و به راحتی پیمان شكنی می كنیم. برخی از ما كه در قطعه ای از بهشت واقع در زمین پیمان سرسپردگی بستیم و ادعای رهرویی می كنیم، آیا در خلوت های خود، تجدید عهد كرده ایم؟
بسیار سفر رفتیم و غرق در قدرت لایزال الهی در طبیعت سرسبز، كویر تشنه، كوه های سر به فلك كشیده و دریای پهناور شدیم و قیاس كردیم. در هر كدام از این سفرها چقدر عارفانه و عالمانه نگریستیم، درس گرفتیم و به اشتراك گذاشتیم. رفت و آمدهای بسیاری را در روزمرگی های خود می بینیم كه همه ی آن ها نیز سفر محسوب می شوند اما این كه به چه میزان بهره بردیم، درس گرفتیم، شناخت از خود و خدای خود حاصل كردیم و شاكر بودیم، مهم است.
بی تردید در رفت و آمدهای روزمره ی خود انسان هایی را كه در سرما و گرما، فاقد سرپناه، خوراك و پوشاك بودند را مشاهده نمودیم و یا بالعكس، انسان هایی كه از امكانات عالی برخوردار بودند اما دارای روحیه و روانی ناآرام بودند. نگریستن و اندیشیدن به نوع زندگی افراد غنی و فقیر برای ما نوعی سفر است كه قطعاً ما را به شكرگزاری از خدای یكتا سوق می دهد.
بهترین نشاط، نشاط نشأت گرفته از معنویت است كه انسان، با تلاش، اندیشه و درایت كسب كرده باشد. همیشه نماز خواندیم اما گاهی نماز را با حس نشاط و آرامش ویژه ای به اتمام رسانده ایم و این ممكن نیست مگر با عشق و توجه ای كه حتی برای یك لحظه سبب وصل شدن ما در نماز شده است.
ائمه (ع)، انسان های بَخیل، حسود و مُمسك را شاگردان و پیروان شیطان تلقی می كنند. خداوندِ صمد و عظیم كه با همه عشقش دستور آفرینش انسان را داده است، نمی تواند هرگز حسود و بخیل باشد. همیشه بی فكری، بی تدبیری، اشتباهات و خطاهای خود را به خدا و این كه ما را دوست ندارد نسبت می دهیم و می گوئیم علیرغم به جا آوردن نماز و روزه، خداوند ما را اجابت نمی كند. اگر خداوند بُخل داشت، با چنین وسعتی نعماتش را برای انسان نمی آفرید.
هزاران هزار بار فقر مالی توأم با عزت نفس داشتن بهتر از عاقبت به خیر نشدن است. برخی از انسان ها علیرغم داشتن شرایط مالی خوب، توان استفاده از لذایذ سالم زندگی را ندارند. خداوند هیچ گاه بدخواه بنده اش نبوده و ضعف او را نخواسته است. خداوند از ابتدای آفرینش راه های روشن رسیدن به كمال را در اختیار بنده قرار داده است تا او را كامل، عاشق و وارسته ببیند. در طول تاریخ بشر، هیچ عابد و بنده ای در اثر فقر و گرسنگی از بین نرفته است.
كمی به درونمان بازگردیم و ببینیم در مقابل داشته هایمان چقدر شاكریم؟ از ماه مبارك رمضان گذر كردیم و در حال فراموشی بسیاری از زیبایی های نهفته در این ماه هستیم. هر چند فراموشی نعمت است و سبب ادامه زندگی انسان ها پس از طی مراحل سخت و مصیبت هاست و چنانچه فراموشی نباشد و ایستایی حاكم باشد، بهترین شادی و لذت ها تبدیل به بدترین غم و رنج ها خواهد شد اما یاددآوری و شكرگزاری زیبایی و شادی ها (همانند ماه مبارك رمضان) قدرت عشق ما را افزون می كند.
خداوند از فرستادن اولین نبی و پیامبر، مدام انسان ها را به تعادل و پرهیز از افراط و تفریط دستور داده است. ماه مبارك رمضان با انجام و یا عدم انجام ما در نیكی های پنهان و آشكار گذشت اما زندگی در جریان است و مُقدرات الهی جاری و ساری است. خداوند سی روز معادل هفتصد و بیست ساعت ما را در سفر روحانی و معنوی وارد كرد و لحظه ای از بارِش رحمت خود بر بنده دریغ نكرد. آیا در مقابل نعمت این روزها و ساعاتِ قرار گرفتن در رحمت الهی، چند دقیقه ای خلوت گزیدن و شكر پروردگار به جا آوردن، لازم نیست؟ در دستورات الهی رمز و رموز، خیر و گنج هایی نهفته است كه انجام آن انسان را از این خیر و بركات مستفیض می كند.
چقدر سفرها و آنالیزهای چهارشنبه شب ها را عامل بودیم و به سفر درونی پرداختیم؟ سفری توأم با شناخت كه اگر چنین می كردیم و با حس رهرویی و مددگیری از مولای متقیان (ع) به سفر می پرداختیم حتی قادر به تشخیص ناراحتی های جسمی خود بودیم.
خداوند حواس پنجگانه را به انسان ها عطا كرده كه اگر نیاز انسان نبود، این نعمت را در اختیار انسان قرار نمی داد اما خداوند در حینِ دادن این حواس، برای انسان باید و نبایدهایی را نیز تعیین كرده كه اگر آن ها را بشناسیم و به كار ببندیم جزو متقیان خواهیم بود. در شكرگزاری از نعمت حواس پنجگانه به چه میزان شاكر خداوند بودیم؟ متأسفانه ما زمانی متوجه نعمت و ارزش حواسمان می شویم كه آن ها دچار آسیب شوند. پیش تر گفتیم، تندخویی، بدزبانی و بداخلاقی قبل از این كه به دیگران آسیب برساند، حواس فرد را دچار آسیب می كند.
حُسن خُلق، لبخند و مهربانی بارزترین خصلت پیامبر (ص) بوده است. حُسن خُلق تبسم واقعی، صادقانه و نشأت گرفته از قلب هر انسانی است. خداوند حتی برنامه خواب، عبادت، تفریح و كار را توسط پیامبران به انسان ها گوشزد كرده است و این برنامه ی خواب ارائه شده برای انسان ها، خوابی درست و سازنده است. بسیاری از خواب ها در زمان هایی از شبانه روز سبب فروپاشی و ویرانی در خُلقیات می شود.
سبك شمردن نماز صبح و به قضا دادن آن ما را از بسیاری بركات محروم می كند. نماز صبح بهترین زمان برای اتصال بین عبد و معبود، عاشق و معشوق است. در نماز صبح باید با سرحالی و به دور از خمودگی به دیدار با یار شتافت. در عشق مجازی نیز هر عاشقی در دیدار با معشوقِ خود بهترین حال و شرایط را در وجودش نهادینه می كند و به سوی یار روانه می شود. خداوند عاشق، پیش از ما توسط آسمانیان به بنده اش سلام می دهد. خداوند در هنگام صبح وقتی ببیند، ما با شادابی تمام از خواب و خستگی دور شدیم، به او پناه بردیم، از او طلب كمك و یاری كردیم و خواهان سعادتمندی شدیم، بی تردید حساب ویژه ای را برای ما باز می كند، در چنین شرایطی، حُسن خُلق از ابتدای صبح در خون ما تزریق و به تمام بدن منتقل می شود و بالعكس در صورتی كه مناجات و عبادت ما با خمودگی، كسالت و خستگی توأم شود، همانند سَم عمل می كند و در تمام طول روز ما را از ارزش ها، هنجارها و حُسن خُلق دور می كند و از ما فردی عصبی و خشمگین می سازد.
وقتی بنده ای خدا را حاضر و ناظر بر اعمال خود می بیند، در حصار امن الهی همراه با خصوصیات اولیا و محبان خدا قرار می گیرد. وقتی با نشاط و حُسن خُلق نزد معبود می رویم و روزمان را آغاز می كنیم از تأثیرات مثبت فراوان اخلاقی و اجتماعی و … بهره مند شده و از صبر و تحمل بیشتری برخوردار می شویم. انسان های دارای حُسن خُلق، بصیر و آگاه برای نداشته های خود نیز شكرگزاری می كنند. نداشته هایی كه اگر به داشتن تبدیل می شد خوی و خصلت انسانی آنان را تبدیل به خوی و خصلتی حیوانی می كرد.
تحمل و صبرمان را بسنجیم و در برابر حق و ناحقی ها به راحتی به فحش و ناسزا نپردازیم. فحش و ناسزا مخصوصاً در زمینه ای گسترده كه لعن و نفرین گویی به گذشتگان فرد باشد برای ما حق الناس های بزرگی را ایجاد می كند. ممكن نیست فردی اهل معنا باشد ولی از حُسن خُلق برخودار نباشد و به شكرگزاری خدای متعال نپردازد و با فحش و ناسزا خود را در اسارت حق الناس ها قرار دهد.
زندگی ما هر لحظه و هر ساعتش سفر است، سفرهایی كه بعضی اوقات برای ما اندوخته های بهینه و ماندگار به وجود می آورد و یا سفرهایی كه داشته هایمان را از بین می برد و آخرتمان را می سوزاند و بدتر از آن، این كه دنیا و آخرتمان هر دو دچار خُسران و ضرر شود.
رهروی مولا بودن اخلاقی مولایی می طلبد، خشم و غضب مولا علی (ع) تنها شامل حال دشمنان خدا می شد. با وجود داشتن امامی چون امیرالمومنین (ع)، چنانچه اخلاق و رفتاری خلاف شأن و رفتار آن بزرگواران اِعمال كنیم تنها ضریب گناه خویش را افزایش داده ایم. انسانی كه در دور دست ها زندگی كرده و از شرع و شرعیت به دور بوده، چنین تكلیفی را نخواهد داشت؛ چرا كه مطابق آیه قرآن كریم، خداوند از هر انسانی به اندازه وسع او تكلیف می خواهد اما تكلیف انسان ها در كلیات یكسان است؛ به طور مثال نماز خواندن برای هر انسان مُلكفی با هر شرایط اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی واجب است و میزان و شرایط ادای آن برای مسافر و بیمار و … مشخص شده است. عدل خداوند در عذابش هم جاری و ساری است.
رهروی مولا هرگز گلایه ی دنیا و مسائل دنیایی خود را به خدا نمی كند. طبیعی است كه نفس هر انسانی طالب افزون شدن اموال و مسائل دنیوی است اما برای عاشق، نداشتن ها نه تنها زمینه ی گلایه نیست بلكه باوری بر صلاح و مصلحت الهی است. بارها و بارها گفتیم خداوند نعماتش را آفریده تا انسان از آن بهره ببرد. انسان باید تلاش كند اما نباید هدفش دنیا باشد. بزرگ ترین تلاش، تلاش برای انسان بودن، انسان ماندن و انسان بازگشتن است؛ این كه انسان از بَطن مادر، عاری از غرور، منیت و تكبر پا به عرصه ی دنیا می گذارد، درسی است بزرگ. شاكر سلامتی، قدرت تشخیص، قدرت فكر و اندیشه مان باشیم و خداوند را از جهت قرار دادن ما در زمره ی بندگانی كه به فرامین الهی رنگ عمل می زنند، به وفور سپاس گوئیم. در اِتمام هر روز می توان دقیقه ای و حتی لحظاتی كوتاه، عاشقانه شاكر خدا، نعمت ها و فرصت هایش بود.
مطابق با این ضرب المثل” چراغی كه بر منزل رواست بر مسجد حرام است ” بسیاری از ما گاهی اوقات فقیر و نیازمندتر از هر نیازمندی هستیم. وقتی ما نتوانیم كمبودهای خود را رفع كنیم و خُلقیاتمان را پرورش دهیم، هر قدر هم كه در بیرون از خود به پرورش و رشد دیگران كمك كنیم باز هم ناقص می مانیم. ما باید نفس مطمئنه ی خود را محكم و استوار كنیم و پس از اطمینان از آن، به كمك، یاری و پرورش دیگران بپردازیم. یك روز با خلوص كامل در خدمت به خلق خدا بودن، بهتر از ده ها روز خدمت توأم با اشتباه و خطاست. گاهی ما تكالیفی را بر خود تحمیل می كنیم كه ظرفیتش را نداریم.
رقابت عالی است اما در جایی كه عاری از غرور و منیت باشد. صحابه ی پیامبر (ص) و امامان (ع) همه در رقابتی سالم به بندگی خدا می پرداختند و تقوا پیشه می كردند. شروع تقوا با بندگی خدا و تسلیم فرامین الهی بودن، است. انجام اعمال نیك بدون ادای نماز به منزله ی بنایی سُست است كه با اندك لرزه ای به فروپاشی می انجامد. فرایض الهی، تقوا را سبب می شود و سپس تقوای الهی، ایمان، باور و اطمینان ما را مستحكم می كند.
مبارزه با نفس، جهاد اكبر نامیده می شود. جهاد در راه خدا ممكن است سالیان زیادی اتفاق نیفتد اما مبارزه با نفس در هر لحظه باید اتفاق بیفتد تا انسان به راحتی در دام شیطان قرار نگیرد. اگر جهاد با نفس، در زمینه ی وجودیمان ریشه نماید، ما را از آسیب های بسیاری كه ممكن است سبب دور شدنمان از خوی و خصلت انسانی شود، در امان دارد. به نماز اهمیت دهیم و مطمئن باشیم وقتی عاشقانه صدا می كنیم، خداوند و ائمه (ع) عاشقانه تر بر حال و احوال ما نظر می كنند.
آزمودن، بهترین ملاك برای سنجش در هر زمینه ای است. این كه اكثر زندگی ها امروزه سریعاً به گستگی و فروپاشی می رسد و ارزش ها بی دوام و سست شده ناشی از یك بُعدی نگریستن انسان ها به زندگی است، بُعدی كه در آن تنها جنبه مالی زندگی دیده می شود. مراقب باشیم فریب ظواهر را نخوریم و عمق باورهایمان را درك كنیم تا به رهرویی واقعی و بی نیازی حقیقی برسیم.
زمینه ی عاشقی و بندگی در همه ما هست اما باید با ممارست و تمرین آن را در وجودمان دائمی و همیشگی كنیم. ان شاء ا… از آن دسته انسان هایی باشیم كه وقتی صبح چشم باز می كنیم خدا را در خود و در نفس و اعمالمان ببینیم. بنده ای كه مطمئن است خواسته های الهی را به درستی به انجام رسانده است، انوار رضایت را در وجودش می بیند و حس می كند. به روزمرگی ها، روزمره نگاه كنیم و هدفمان را برای آنچه باقی می ماند، بگذاریم.
امید به جایی برسیم كه از داشته های دیگران خوشحال و خرسند باشیم و دقیقاً زمانی كه داشتن دیگران در ما شعله های بُخل و حسادت را روشن نكرد، می توانیم خود را وارد شده در محدوده ی عشق و زیبایی ببینیم و بدانیم. والسلام …
دیدگاهتان را بنویسید