بسم ا… الرحمن الرحیم
فرا رسیدن سال نو مطابق با آئین و رسوم ما ایرانیان همیشه توام با تغییر و تعویض در جهت پاكی و زیبایی و تازگی است. اما اینكه تاكنون برای آغاز سال نو علاوه بر تغییرات ظاهری به خانه تكانی درونمان پرداختیم و كمبودها و زیاده خواهی هایمان را مورد بازنگری قرار دادیم یا نه، به توجه ما به درونمان بر میگردد.
آیا توجه كردیم كه در آستانه رسیدن سال نو و تغییر فصل چه قدر با طبیعت آشنایی و دوستی بر قرار كردیم؟
آیا توجه كردیم كه به طبیعت چگونه نگاه كردیم؟
آیا به تغییر فصل و بیدار شدن گل ها و درختان عمیقاً و با بهره گیری از قدرت تفكر و اندیشه توجه كردیم؟
آیا زمزمه گذر آب را شنیدیم؟
آیا به چگونگی تابش خورشید بر این كره خاكی توجه كردیم؟ خورشید از جمله نمونه های بارز برای نمایش عدل الهی است، تابش خورشید برای همه بندگان یكسان است و تفاوتی در تابش برای افراد غنی و فقیر وجود ندارد. اما آنچه تفاوت ایجاد می كند نوع بهره گیری انسان ها و میزان بكارگیری قدرت تفكر و اندیشه آن ها در بكاربستن نعمتی است كه خداوند برای همه بندگان نازل كرده است. برخی افراد با نگاه كردن مستقیم به نور خورشید خود را مورد آسیب قرار داده و برخی با بكارگیری فكر و اندیشه خود از این تابش در جهت تولید انرژی استفاده می كنند.
تغییرات فصل، یك نوع گفتگوی خاص پروردگار با بنده و تمامی آفریده ها و مخلوقات الهی است. در تغییر فصول گیاهان، دشت و… لباس تازه بر تن می كنند و این تغییرات به طور عمده در جهت خدمت به خلق خداوند است كه شكل می گیرد. عید در كلمه نیز بسیار زیبا، شادی بخش و نشاط آور است و اسباب مرور خاطرات برای انسان ها. خاطراتی كه زیبایی ها را در ذهن انسان تداعی می كند و هر چه خاطرات به گذشته های دور باز می گردد، زیبایی بیشتری را یادآوری می كند.
امروزه علیرغم وجود امكانات رفاهی فراوانی كه برای همه انسان ها وجود دارد، فاصله ی انسان ها از یكدیگر زیاد شده و دید و بازدیدها كم شده است. دید و بازدیدها، زمزمه ی زنده نگه داشتن صله ارحام بود و با خبر شدن از حال یكدیگر و تقسیم كردن شادی برگه های كتاب زندگی انسان ها. عید فرصت در كنار هم بودن و به جمع فكر كردن و دوری گزیدن از تنهایی بود. عید فرصت شاد زیستن و عرضه كردن شادی در اوج سادگی بود. هر قدر تجملات و تظاهر به زیبایی وارد در عرصه دید و بازدیدهای عید شد، فاصله ی انسان ها از یكدیگر زیاد و زیادتر شد. دید و بازدیدها همه امید بود و امید.
ما نمی توانیم و قادر نیستیم تا دیگران را تغییر دهیم اما می توانیم خودمان را عوض كنیم و عید را لمس كنیم. ما زمانی عید را می شناسیم و درك می كنیم كه قبل از همه، به خانه تكانی دل و وجودمان پرداخته باشیم. خانه تكانی دلمان، ما را نسبت به مسائلی كه در طاقچه ها و كمدهای مغزی و ذهنیمان چیدیم و از آن ها بی اطلاعیم آگاه می سازد و مفید و غیرمفید بودن مسائل را برای ما مشخص می كند.
عمیق نگری و درست نگریستن و زیبا دیدن، نوعی از زیبایی؛ و با تفكر و اندیشه دیدن، نوع دیگری از زیبایی است. خانه تكانی باعث می شود تا زیبایی ها در جایی و زشتی ها در جایی جمع شود و همراه با خصوصیات ذكر شده برای كسب اعتماد به نفس، شخصیت ما را شكل دهد .
اكثر ما از شخصیت خود، نا آگاهیم. بیشتر شكست های ما هم از همین نا آگاهی به وجود می آید. وقتی از خود بی اطلاعیم، در واقع از چیدمان صحیح شخصیت انسانی به دور هستیم، در این صورت است كه دست زدن به هر كار و اموری ما را به سمت شكست و ناكارآمدی پیش می برد و از ما علیرغم همه توانایی ها، انسانی ناتوان و ضعیف پدید می آورد. بسیاری از مشكلات ما ناشی از عدم شناخت ما از توانایی هایمان است؛ در حالی كه تصور بسیاری انسان ها متمركز در جنبه ی الهی و معنوی مسئله است.
انسان های شكست خورده و در دام مشكلات قرار گرفته، تصور می كنند كه به سبب نظر نكردن خداوند و دوست نداشتن بنده است كه در كارها به كامیابی نمی رسند. متأسفانه در عدم شناخت از توانایی هایمان غوطه ور هستیم و منتظریم تا دیگران توانایی های ما را ببینند و بازگو كنند. به همین سبب است كه نمی توانیم راندمانی حقیقی از خودمان و از توانایی هایمان ارائه كنیم . حفظ آیات الهی برای تك تك افراد بسیار ثمر بخش و مفید است. حافظه انسان تنها در جهت حفظیات نیست كه مورد استفاده قرار می گیرد.تصمییم گیری ها و چیدمان ذهنی مرتب و منظم داشتن در بایگانی ذهن، جهت بهره وری در زمان و موقعیت ویژه خود از جمله ثمرات تقویت حافظه است.
همه ی ما می توانیم بر اساس رفتارها، توانمندی ها، نوع سخن گفتن، لحن سخن گفتن، مواقع تصمییم گیری، وسواس بودن یا نبودن، شكاك بودن یا نبودن، امید داشتن و یا مأیوس بودن، خوش بین بودن و یا بدبین بودن، شخصیت خود را درجه بندی كنیم؛ چرا كه تمامی موارد ذكر شده تشكیل دهنده ی شخصیت فرد است.
آیا به عنوان رهروی مولا تاكنون به شناخت واقعی از خود رسیدیم؟ وقتی راه را شروع كردیم، فرا گرفتیم كه تا به خودشناسی نرسیم به خداشناسی نخواهیم رسید. هر یك از ما بسته به مدت زمان قرار گرفتمان در این راه و مرام، آمدیم، نشستیم و عشقمان را مشق كردیم اما آیا به شخصیت خود پرداختیم؟
همان طور كه در رسیدن به قرب الهی و عشق ورزیدن معنوی اشاره كردیم و گفتیم، امن ترین و بهترین میانبر برای قرب الهی عشق است، در رفتارهای ما نیز میانبرهایی هست كه بتواند به سرعت، كم و زیاد و مثبت و منفی های وجودی ما را تشخیص دهد و شخصیت ما را نشان دهد.
گاهی بازنگری در رفتارها و كردارها و گاهی بازسازی می تواند شخصیت ما را به بهترین وجه تغییر دهد. فراموش نكنیم در بازسازی وجودی چنانچه اعتماد به نفس ضعیفی داشته باشیم، نمی توانیم به موارد دیگری وجودیمان بپردازیم، چرا كه عدم اعتماد به نفس، ترس و به دنبال آن یأس و ناامیدی را پدید می آورد. در بهره وری از توانایی ها اعتماد به نفس گام ابتدایی است.
رسیدگی به این كه دارای چه شخصیتی هستیم، چه نقاط ضعف و قوت و چه كم و كاستی هایی را دارا هستیم خانه تكانی ما محسوب می شود. خانه تكانی كردن و پرداختن به جزئیات وجودی و آن چه در اطراف ما وجود دارد می تواند به خوبی تضادها در شناخت شخصیتی، مثبت ها و توانمندی های ما را نشان دهد. حفظ آیات الهی به ما در شناخت توانمندی ها بسیار كمك می كند. هیچ یك از ما با وجود حفظ كردن آیات الهی نمی توانیم به خودمان دروغ بگوییم و ضعف به خرج دهیم و از عدم توانایی ذهنی و مغزیمان شاكی باشیم.
یكی از دردهای ما این است كه به سرعت با ضعف هایمان عجین می شویم در حالی كه باید از ضعف ها دور شد و یا از ضعف ها، مثبت ساخت. همیشه نیاز نیست تا نقاط ضعف ها را كاملاً حذف كرد، گاهی می توان با بازیافت و تبدیل منفی ها به مثبت ها از خود شخصیتی كامل و مفید بسازیم. به طور مثال، اگر انسان بدبینی هستیم می توانیم با تمركز، مدیریت و ممارست، به خوش بینی برسیم و بهتر است كه در رسیدن به اولین خوش بینی خود را مورد تشویق قرار دهیم؛ چرا كه در پس هر نعمتی شكری است واجب و در پس هر شكر، نعمت هایی افزون.
بازیافت های درونی صورت نمی پذیرد مگر این كه انسان به خودشناسی بپردازد. قدری خودمان را با آن چه در مشق عشق بیان می شود همگون و هماهنگ كنیم و مورد بررسی قرار دهیم. قوت گیری و شكل گیری زمانی اتفاق می افتد كه ریشه های محكمی را در بازسازی و ساختن خودمان به كار بگیریم. یك درخت، تنها به اندازه قطرش نیست كه می تواند قدرتمند و ثمر بخش باشد بلكه ریشه های محكم، تضمین ماندن درخت است. ریشه ی سست در زمین سست، سقوط را به دنبال دارد. همیشه بزرگ بودن و زیاد داشتن تضمین امنیت برای انسانیت انسان نیست. به عنوان مثال، سال هاست كه مضر بودن چاقی در انسان ثابت شده در حالی كه در سالیان گذشته، چاقی امتیاز محسوب می شد.
وقتی شخصیتمان را می شناسیم به آرامش بیشتری می رسیم. همه ما می توانیم در شناخت شخصیت خود به جایی برسیم كه حقیقت داشته ها و نداشته هایمان را درك كنیم و ضرر و زیان و یا فایده و ثمره ی آن چه داریم و نداریم را متوجه شویم. در چنین زمانی است كه انسان مهربانی خداوند را لمس می كند و او را از بابت داده ها و نداده ها شكر می كند و به دنبال همین شكر گزاری، رضایت قلبی حاصل می شود. رضایت درونی اجازه نمی دهد تا بدی ها به درون انسان راه پیدا كند. وقتی انسان با مهر و مهربانی، با عشق، با دوستی به مخلوقات الهی نگاه كند و شاكر باشد ممكن نیست شیطان بتواند به درونش وارد شود و درونش را فاسد كند . وقتی حسد وارد وجود آدمی می شود عوارض و جوانب خود را نیز وارد می كند. خلاف، دروغ، بدبینی، بدذاتی، كینه و نفرت از هم خانواده های حسد هستند. اما در طرف مقابل یعنی مهر و مهربانی منیت وجود ندارد.
اگر عشق به معنای واقعی بیاید، عقل سالم كنار می رود چرا كه عشق و عقل با یكدیگر سازگاری ندارند البته این معنای دشمنی عقل و عشق نیست، وقتی عقل ببیند كه انسانی عاشق حقیقی است، كنار می رود چون می داند یه عاشق كامل است و درس های خود را از عشق گرفته و از عقل بی نیاز شده است. عقل می داند كه عاشق دروغ نمی گوید، عاشق خیانت نمی كند، عاشق ظلم نمی كند. هر هفته، قدری، میزان عشقمان را محك بزنیم و ببینیم به چه میزان در انتظار عشقیم. از علائم عشق، منتظر بودن واقعی است. گاهی ما هوس و خواهش هایی را عشق قلمداد می كنیم كه هیچ گاه در جایگاه عشق نیستند. خانه تكانی وجودیمان را انجام دهیم و سال تحویل و شروع فصل بهار را با شادی و رضایت قلبی شروع كنیم و تلاش كنیم تا مقلب القلوبی متفاوت تر را بر لب جاری كنیم تا به احسن الحال برسیم.
بارها گفتیم كه از خدا باید به اندازه خدا خواست. بر بنده برازنده نیست تا در درگاه الهی با كاسه كوچك گدایی حاضر شود. خداوند بنده ها را امتحان می كند و ظرفیت آن ها را می شناسد. گاهی ما انسان ها با بی توجهی و عدم شناخت از خداوند در خواستی می كنیم و به محض برآورده نشدن خواسته خویش، به گِله و شكایت می پردازیم. هنگام درخواست كردن هایمان نیز باید دقت داشته باشیم كه با كاسه ی كوچكِ گدایی وارد نشویم. خداوند توانی را به انسان بخشیده كه می تواند به جای برداشتن كاسه برای دریافت خواسته هایش، از ظرفی بزرگ تر استفاده كند.
ترس همیشه ویرانگر است و ما باید برای به دست آوردن اعتماد به نفسمان، ترس را از وجود خویش بیرون كنیم. اعتماد به نفسی كه با دینداری و بندگی كردن در پیشگاه الهی حاصل می شود، هیچ گاه از بین نمی رود در حالی كه اعتماد به نفسی كه با تكیه بر بنده الهی صورت می پذیرد به سرعت سست می شود و از بین می رود.
خداوند بنده های زرنگ خود را دوست دارد. گاهی بین عاشق و معشوق جنگ لفظی صورت می گیرد. ما هم می توانیم با خدا جنگ لفظی داشته باشیم اما زمانی كه واقعاً به عاشقی رسیدیم و عاشق شدیم؛ اما اگر روزی قلبمان خدا را صدا نزد و به یاد خدا نبود، دیگر عاشق نیست. مطمئن باشیم وقتی عاشقیم، خداوند بیشتر عاشق و مراقب ما است. خداوند كه پیامبر خویش را امانتدار توصیف می كند و به امین بودن پیامبرش افتخار می كند ممكن نیست ما را اگر امانتدارش باشیم كنار بگذارد.
ان شاا… بتوانیم تا فرصت باقی است بهار شخصیتی ، بهار درونی و بهار عشقیمان را با بیدار شدن طبیعت بیدار و همگون كنیم و با احسن احوال سال جدید را آغاز كنیم. والسلام …
دیدگاهتان را بنویسید