فرصت دادن به خود (از مصادیق زیبا اندیشی)

بسم ا… الرحمن الرحیم

شأن و مقام والدینی بسیار قابل احترام است، مخصوصاً شأن مادر؛ مادری كه در حین تولد فرزند، از هر گناه و ناپاكی، پاك شده و همانند طفل خود معصوم و عاری از گناه است و این همان ارزش و جایگاهی است كه خداوند، تقدیم مادر و مقام مادری كرده است. متأسفانه گاهی ما با اشتباهات و اعمال نسنجیده مان، وجود مقدس پدر و مادرمان را مورد آزار قرار می دهیم و منجر به شكستن دلشان می شویم.

با توجه به این كه مرگ پایان حیات دنیوی و آغاز حیات اُخروی هر انسانی را تشكیل می دهد، مبادا از جمله فرزندانی باشیم كه پس از سفر والدین، به سبب اعمال نادرست و قدردان نبودن مدام فریاد حسرت و افسوس سر دهیم. بارها گفتیم عاق والدینی به سبب مرگ از بین نمی رود و مسئولیت فرزندی ما نیز با مرگ آن ها متوقف نمی شود. رفتار و كردار هر فرزندی پس از مرگ باید همانند زمانی باشد كه آنان در قید حیات بودند، بدین ترتیب احترام گذاشتن پس از رفتن هر والدینی هم چنان حقی است واجب كه اولاد عهده دار انجام آن است. شكر خدای رحمان را كه مقدمه و مبدأ هر ملاقات ما با یار در هر عصر عاشقی همراه با یاد كردن از روح پر فتوح این بزرگواران است. بی تردید صاحب پدر و مادری شیعه بودیم كه شیعه زاده شدیم. هر جمعه، اموات ما در انتظار هدایایی كه از قلب های ما سرچشمه می گیرد، هستند.

نام و یاد علی (ع) در خواب و بیداری، در زبان، فكر، آمال و آرزوهایمان تماماً ذكر و عبادت است. علی با قرآن و قرآن با علی، علی با حق و حق با علی؛ و آن چه ما برگزیدم و بر صفحه دل از علی (ع) و آل علی (ع) حك كردیم، عشق است. عشقی كه ثمره اش مهر، محبت، نرم خویی و لطافت خُلق است، بنابراین جایز نیستیم تا در حین خشم و ناراحتی نامی از این بزرگواران برلب جاری كنیم (اشاره به حرمت و جایگاه والای مولا (ع) و آل ایشان). ما باید در هنگام بردن نام آقا و اولاد عزیزشان، وجودمان را سرشار از خضوع، خشوع، محبت و عشق كنیم.

مطمئناً در ازای یاد كردن از اموات مخصوصاً پدر و مادر، دعایی خالص از سوی آن ها نصیب قلبمان می شود؛ دعایی به دور از نیاز و ریا. هر انسانی كه به دیار باقی سفر می كند در مرحله ی اول به این یقین خواهد رسید كه هیچ راهی برای بازگشت به دنیا وجود ندارد، پس اگر از سوی آن ها دعایی نثار دل هایمان شود، قطعاً دعایی عاری از نیاز و ریا است.

انسان با هر دارایی كه در دنیا زندگی كند به ناچار باید در زمان مرگ، آن را باقی گذاشته و به سرای باقی كوچ كند. در طول تاریخ خون های بسیاری در جهت ثروت اندوزی فردی یا افرادی ریخته شد اما همه این افراد نیز در هنگامه ی سفر آخرت همانند یك فقیر عزم سفر كردند، آن چه از انسان در حیات مادی باقی می ماند نام نیك و آن چه در سرای اخروی لازم و ضروریست اعمال نیك اوست.

موضوع بحث این هفته، زیبا اندیشی (فرصت دادن به خود و دیگران) است. در مسائل معنوی وقتی صحبت از زشتی و زیبایی به میان می آید، مقصود درست و زیبا اندیشیدن و عمل كردن است. مطابق با دستورات و فرامین الهی كه همانا در سیره ی ائمه و در كتاب وحی به عنوان برزگ ترین معجزه و بهترین مرجع برای الگوگیری و سنجش رفتار و كردار ما در حیات مادی وجود دارد، ‌یكی از عظیم ترین و پر ارزش ترین اسماء الهی است كه اشاره به ستارالعیوب بودن خداوند داشته است. بشر جایز الخطاست. انسان عجول و ضعیف و اسیر شده در دام نفس، از اعتماد به نفس پایینی برخوردار است و انسانی كه با عدم اعتماد به نفس روبروست به راحتی در مرداب گناهان فرو می رود. انسانیم و در مسیر زندگی بسیار گناه و اشتباه كردیم اما همواره به امید بخشندگی و ستارالعیوب بودن خداوند به زندگی ادامه دادیم. از بزرگ ترین دعاهای هر انسانی است كه خداوند حافظ آبروی او باشد و او را به خودش وا نگذارد.

یكی از حالت هایی كه در آن خداوند فرد را مورد شفاعت قرار می دهد، زمانی است كه فرد توبه ای حقیقی داشته باشد و از گناهش غمگین باشد، در این صورت خداوند كریم نیز بر اساس تبصره ای كه برای افرادِ توبه كننده، قرار داده، ‌راهی را نزد فرد قرار می دهد تا گناهش مورد آمرزش قرار گیرد. به حكم انسان بودن بسیار خطا كردیم و خواسته و ناخواسته فریب خواهش ها و هوس های زودگذر دنیا شدیم. همیشه حرص و طمع در خوردن و یا تجمع ثروت نبوده و نیست. هستند انسان های كه در حرص و آز، عیب جویی، بد دیدن و بهانه جویی از دیگران به سر می برند و به دلیل عجول بودن فرصت را در اختیار دیگران قرار نمی دهند.

در بسیاری مواقع چنانچه عمل یا فكری، اعتبار ما را خدشه دار كند و آبروی ما را نزد دوستان، عزیزان و سایرین ببرد، دست به دامان خدا می شویم و با دعا و توبه فراوان می خواهیم تا خداوند آبروی ما را حفظ كند. حال تصور كنیم فردی از اطرافیان ما دچار قصور،‌خطا و یا گناهی شود، آیا ما حاضریم تا همان گونه كه از خدا برای خود طلب غفران و حفظ آبرو كردیم از گناه فرد چشم پوشی كرده و آبروی او را حفظ كنیم؟ برای دیگران همان چیزی باشیم كه دوست داریم خدا برای ما باشد، فرصت دهیم و گاهی نبینیم آن چه را كه دیدیم.

یكی از شاخه های درخت زیبابینی، فرصت دادن به خود است. فرصت دادن به خود، نقطه مقابل یأس، ناامیدی و بریدن است. فرصت دادن باعث می شود تا ما در گرداب ناامیدی و یأس قرار نگیریم، چرا كه آن چه هلاكت انسان ها را سبب می شود، رسیدن به یأس و ناامیدی است. گاهی فرصت دادن ها بین ما و خدا؛ و گاهی صرف نظر از این كه ما گناه كار باشیم یا نه، بین ما و دیگران است. فرصت ندادن ها و تنبهات سختی كه در پی آن صورت می گیرد، خصوصاً در تربیت فرزند و یا محصل، می تواند باعث دلزدگی، فرار و یا انحراف برخی انسان ها از مسیر صحیح زندگی شود.

در بسیاری موارد فرصت ندادن ها را از خودمان شروع می كنیم و تجربیات اشتباه خود را در دیگران تكرار می كنیم. خداوند تا آخرین لحظات بنده ی خویش را مورد رحمت قرار می دهد و برایش فرصت قائل می شود و در هر زمینه او را مورد مغفرت قرار می دهد اِلا شرك كه گناهی است نابخشودنی. خدایی كه ما را آفریده و همه ی هستی در یَد و قدرتش است و قادر است تا در یك لحظه، زمین و زمان را كُن فَیَكون كند،‌ به بنده خود فرصت می دهد ولی آیا ما قادریم تا كمی قضاوت هایمان را به تأخیر بیندازیم و با چاشنی گذشت، عشق و محبت را برای بازگشت (بازگشت به خدا) دیگران فراهم كنیم؟

از شاخه های فرصت دادن، تأمل و تعمق است. همه ما از توانایی تكلم برخورداریم و به وسیله آن می توانیم كلماتی پسندیده و یا ناپسند به كار بگیریم اما بسیار نیكوست اگر با خود عهد ببندیم كه در مواجه با مشكلات و مسائل چند دقیقه ای را به سكوت بگذرانیم و مسائل را از زبان به مغزمان ارجاع دهیم. برخی از مسائل ما از نیازها و از محیط ما نشأت می گیرد، اما این نیازها نباید موجب فروپاشی درونی و روحی ما شود و در پی آسیب روحی، جسممان را نیز تحت تأثیر قرار دهد و دچار بیماری كند. روحی كه مورد تغذیه مناسب قرار نگیرد قطعاً پیامدهای زیان آوری را برای جسم دارد.

ما باید همانند درختان عمل كنیم و ابتدا از مواد درونی به تقویت ریشه بپردازیم و سپس تقاضای تغذیه كنیم. آفرینش خدا سراسر درس است تا ببینیم، اندیشه كنیم و به كار ببندیم. ما نیز باید ریشه هایمان را با دین، خداشناسی، توحید، ‌یكتاپرستی، ایمان و اعتقاداتمان تحكم ببخشیم. انسان با چنین ریشه ای تجلی بنده ی حقیقی خداست و می تواند تمامی صفات بالقوه الهی كه با دمیده شدن روح در خود داراست را بالفعل نموده و همانند ایزد یكتا ببخشد و فرصت دهد. خدای رحمان برای تك تك بندگانش فرصت قائل شده و به خاطر گناهان و اشتباهات، نه روزی آن ها را قطع كرده و نه نَفَس آن ها را گرفته است پس چگونه می توانیم به خود فرصت ندهیم و با خود بد برخورد كنیم. انسانی كه با خود بد برخورد كند، بی شك با دیگران نیز برخوردی بد خواهد داشت.

رهرویی كه راه را انتخاب كرده و خواهان داشتن ایمانی راسخ و اعتماد به نفسی قوی است، باید عقده ها و كم بودهای دروان كودكی و نوجوانی و دوران زندگی خود را بررسی كرده و در صدد اصلاح و یا حذف كامل آن ها از درونش بر آید.

گاهی جوانه ای بر درختی بی ثمر نشانه هایی از امید برای آینده ای روشن است. افزودن كود شمیایی و مواد خارجی به تركیبات خاك ممكن است در كوتاه مدت درختی پرثمر پدید آورد اما در بلند مدت توان ثمردهی كمتری خواهد داشت. خاكی كه از اصل خود تغذیه می شود، هر ساله دارای محصول خواهد بود.

در مورد ما نیز وضعیت به همین شكل است، ‌ما باید بسنجیم كه درون ما چقدر ریشه دار شده است و باید در ناملایمات و طوفان های زندگی به خود فرصت بازیابی و بازتوانی دهیم تا ریشه ای قوی تر و وسیع تر داشته باشیم. انسان هایی كه به خود فرصت نمی دهند در ناملایمات به سرعت می شكنند، زود رنجند، حرف ها و صحبت را ابتدا از باب منفی بررسی می كنند، ایرادهای دیگران را بزرگ می كنند و به مغز می سپارند و عیب ها و ایرادهای مقطعی خود را فراموش می كنند.

فراموش نكنیم آرزوها و باورهایی كه كودكی ما را شكل می دادند و در زمان بزرگسالی، جزو خاطراتمان قرار گرفتند و سیر مقطعی خود را گذراندند، نباید در زمانی كه ما در نقش والدین قرار گرفتیم از كودكانمان طلب كنیم چرا كه بسیاری از این هیجانات پس از گذر از متقضیات زمانی فرد، فراموش می شود.

كمبودهای ما نباید عاملی برای ضربه زدن به دیگران شود. سنجیدن دوره ی زمانی و شرایط مكانی و سنی فردِ مقابل برای انتقال تجربه به او بسیار حائز اهمیت است. اكثر تصمیماتی كه ما را دچار شكست كرده، تصمیماتی است كه برایشان زمان نگذاشته ایم. از جمله راه های برطرف كردن كمبودها و عقده ها این است كه كمبودهایمان را بر روی كاغذ نوشته و میزان تلاشی را كه برای هر یك از آن ها كردیم را محك بزنیم و اگر به برخی از آن ها به عنوان راهگشا نیازمندیم، در صدد به دست آوردن آن شویم و هر یك را كه لازم است مورد اصلاح و بازبینی قرار دهیم. تا زمانی كه عقده ها و كاستی ها با ما همراه باشد، در واقع غده ای چركین را همراه خود كرده ایم كه در جایی به دیگران ضربه خواهد زد.

مراقبه و ممارست در مسائل زندگی و بندگی به ما قدرت تشخیص و تمیز می دهد كه بدانیم كدام یك از مسائل مخرب و كدام یك سازنده ی وجود ماست. متأسفانه بسیاری از ما تنها به داشته ها و نداشته های مادی می پردازیم و از اندوخته و داشته های درونی غافلیم. معاش لازمه ی بندگی است و مادیات موثر است اما همه چیز نیست؛ طبیعت، ذات و درون مایه ی انسان به گونه ای است كه می تواند در برابر نداشته های مالی خم نشود.

وقتی فرصت به خودمان می دهیم و ریشه هایمان را قوی می كنیم، می توانیم برای خودمان احترام بخریم و وقتی حرمت آمد خیرخواهی و نیك نامی به دنبالش می آید و همین نیك نامی ها می تواند كمبودها و گناهان و قصورات گذشته ی ما را تحت الشعاع قرار دهد و به نیكی بدل كند.

خرابه همیشه خرابه باقی نمی ماند؛خیلی از خرابی ها،‌ توانستند آبادی ها را بسازند، خرابه ی شام دیروز، مأمن و میعادگاه بسیاری از عاشقانِ امروز است و كاخ یزیدیان مخروبه ای پست.

همه ما كودكی و نوجوانی كردیم و خواسته هایی در آن دوران داشتیم. هوس ها و امیال و آرزوها روزی به سوی انسان می آید و روزی از یاد و خاطر انسان می رود، اما آن چه باقی است كارهای درستی است كه انجام داده ایم. هیچ چیز راحت به دست نمی آید و اگر به دست آمد به راحتی ارزشش از دست خواهد رفت.

یادمان باشد عاشق نباید برسد، در مسیر بندگی و عاشقی رسیدن وجود ندارد. عشقی پایدار است كه در آن هجران كشیده شود تا گرسنه نباشیم، ارزش غذا برایمان مشخص نمی شود و تا تشنه نشویم، ارزش آب اما گاهی برای رسیدن لازم است تا به گرسنگی و تشنگی ادامه دهیم. هجرها و تشنگی هاست كه ما را پخته تر می كند.

چنانچه آقا امام حسین (ع) مسیر حركتشان به سوی نینوا را تغییر می دادند و به سوی ایران و ری حركت می كردند، امامت شان را از دست نمی دادند اما دیگر عاشورایی نبود تا دل ها را زنده كند و به لرزه دربیاورد. خریدار هجرها و تشنگیِ ما یار است. استمرار تشنگی آقا ابالفضل (ع) بود كه اَحسنت بانوی دو عالم را برای ایشان به ارمغان آورد و امروز دل های ما را تشنه ی عشق خود كرده است. تشنگی آقا ابالفضل (ع)، حجاب ها را از دیدگان ایشان برداشت و ایشان را در غایت عاشقی به وصل یار نائل كرد.

علی مع الحق، حق مع العلی، نباید تنها شعار ما باشد؛ رفتار، گفتار، اندیشه و دید ما باید علی گونه باشد. مستندات زیادی مبنی بر حق بودن آقا امیر المومنین (ع) وجود دارد تا جایی كه می توان گفت قرآن با علی (ع) است و علی (ع) با قرآن. در كُتُب اهل تَسنن نیز اقرار و اعترافات زیادی در این مورد وجود دارد.

از تمامی علوم دنیا كه خداوند آفریده است؛ از دَه علم آفریده شده، نُه تای آن در یَد و قدرت امیر المومنین (ع) است و در یك علم باقی مانده مولا با تك تك علما و دانشمندان مشتركند؛ و همانند رحمت خداوند كه از صد رحمت خداوند تنها یك رحمت توسط آقا رسول ا… (ص) بر انسان ها باز شده و نود و نُه رحمت دیگر هم چنان از چشم و دل انسان ها پنهان است. برای هر چیزی راهی است و راهی نیست كه در قرآن به آن اشاره نشده باشد.

انسان دارای ریشه الهی، انسانی زیبا اندیش است، غیبت و بدگویی نمی كند و بدبین نیست. به عنوان رهروی مولا مجاز به تفتیش نیستیم. ما حق دخالت در آرزوی دیگران را نداریم. خداوندی كه هیچ اِكراه و اجباری در پذیرش دین برای انسان قرار نداده، به ما نیز اجازه نمی دهد تا در عقاید دیگران تفتیش كنیم. داستان حضرت ابراهیم (ع) و گبری كه بر سفره ی ایشان می نشیند و به خاطر كافر بودن، ‌او را از خوردن طعام منع می كنند و خداوند وحی می كند كه اگر از فرد مورد نظر طلب بخشش نكنی، نبوت از تو گرفته می شود؛ نشان بارزی بر دور از جبر و اكراه الهی در پذیرش دین خداست.

وقتی ایرادی می گیریم و دعایی از ما مستجاب نمی شود، می توانیم ریشه یابی كنیم و دلیل مستجاب نشدن ها را بیابیم. صبر كردن، رفتاری بسیار زیبا و پسندیده است اما این خصوصیت، زمانی درست و صحیح است كه در مسائل خدایی مورد استفاده قرار بگیرد؛ صبر و گذشت در مسائلی كه به ما مرتبط نیست، به حساب نمی آید و ارزشی ندارد. فراموش نكنیم رهرویی مولایی را می كنیم كه تسلیم یك لحظه خشم خود نشدند و به خود فرصت دادن تا خشمشان جهت الهی داشته باشد و متأثر از نفسشان نباشد. پس قدری به خود فرصت دهیم كه خداوند مهربان و بخشنده است.

والسلام…

Check Also

ضرورت خودشناسی در رسیدن به قرب

بسم ا… الرحمن الرحیم در بندگی خداوند خودشناسی اصلی ترین و اساسی ترین طریق در …