درسهای کربلا ، قدرشناسی

بسم ا… الرحمن الرحیم

رهروی كردن یعنی تمامی رفتارها و كردارهای ما مشابه و برگرفته از آل ا… باشد. خداوند كریم ایامی را شامل حال بنده می كند تا در آن، بنده را مورد عفو و مغفرت خویش قرار دهد. همه می دانیم كه ماه محرم ماه عزای آقا امام حسین (ع) است و ماهی است سنگین و ماه صفر، امتحانات خاندان آقا رسول ا… (ص) و ماهی است سنگین تر.

در اطراف و اطرافیان خود بسیار دیدیم كه هرگاه فردی راهی سفر به دیار باقی می شود چه طور افراد وابسته به او دچار غم، اندوه می شوند و تمامی مسائل تحت الشعاع مرگ یك نفر قرار می گیرد. درحالی كه در ظهر عاشورا عظیم ترین مصیبت، خاندان رسول ا… (ص) را در بر گرفت، این خاندان نه تنها تحت تأثیر این مصائب به خودباختگی نرسیدند بلكه در هر حركت و رفتار از خود الگوهایی بزرگ برای جهانیان به جا گذاشتند.

هریك از ما چنان چه با مشكل و سختی رو به رو شویم، اولین فكری كه در ذهنمان خطور می كند این است كه ما توان مقابله با چنین مشكلی را نداریم و در بیشتر مواقع از صحنه مشكل فرار می كنیم و یا تسلیم دشواری ها و موانع می شویم. كربلا از ابتدا، بیانگر اوج سختی و مصیبت بود. زمان رسیدن كاروان به كربلا، حُر بن ریاحی با لشكری انبوه راه را بر امام می بندد و بدین گونه اولین مصائب و مشكلات در برابر دیدگان آل رسول ا… (ص) خودنمایی می كند. هر چند حُر پس از آن به نهیب های درونی خویش پاسخی مثبت داد و با درونی منقلب شده اذن یافت تا در سپاه اسلام قرار گیرد. سرزمین كربلا كه همان بابل قدیم بود، محل حكمرانی حاكمانی ظالم و ستمكار بود و به سبب نزول بلای الهی، به سرزمین خشك و لَم یَزرَع تبدیل شده بود.

فزونی یافتن هر لحظه لشكریان دشمن كه به طمع جاه و مقام، رویاروی پسر فاطمه ایستاده بودند هر انسان سست ایمانی را دچار رُعب و وحشت می كرد و این در حالی بود كه لشكر قلیل آقا امام حسین (ع) به سبب ایمان اعلای درونی خود هیچ یك از این مسائل را عاملی بر شكست خویش نمی دیدند. از فرمایشات زیبا و ماندگار آقا امام حسین (ع) است كه اگر دین ندارید، آزاده باشید. متأسفانه لشكریان دشمن علیرغم این كه خود را اهل دین می پنداشتند نه براساس دینداری عمل كردند و نه براساس آزادگی و مردانگی.

حال آن كه در صدر سپاه دشمن افراد و فرمانروایانی بودند كه نسبتِ خویشاوندی با آقا ابالفضل (ع) داشتند. بارها و بارها در روابط صمیمانه با اطرافیانمان از عشق و جان نثار كردن صحبت به میان آوردیم اما آیا سنجیدیم كه در عمل، عامل بر سخنان خود هستیم؟ لشكریان وفادار آقا امام حسین (ع) عشق و جان نثار بودن را عملاً به اثبات رسادند و عاشقانه متحد شدند تا زمانی كه جان در بدن دارند، اجازه ندهند تا از خاندان بنی هاشم كسی وارد میدان نبرد شود.

افراد سپاه آقا امام حسین (ع) غربال شده بودند و از فیلترهای بسیاری گذشته بودند. امام حسین (ع) در شب عاشورا زمانی كه چشمان مبارك خویش را بستند با افراد سپاه اتمام حجت كردند و فرمودند كه در این جنگ همگی به فیض شهادت نائل خواهیم شد و از هیچ گونه غنائم جنگی بهره ای نخواهیم برد و هدف در این جنگ تنها رسیدن به یار است و بس. در این هنگام بود كه افراد بسیاری راه منزل گزیدند و از كاروان نور فاصله گرفتند. تعداد كل یاران آقا امام حسین (ع) به جز خاندان بنی هاشم صد و ده نفر بودند و در این میان تعدادی از لشكریان آقا امام حسین (ع) را افرادی تشكیل می دادند كه در شرایط سنی جنگیدن قرار نداشتند اما وجودی سرشار از ایمان و یقین الهی داشتند و اینان عاشقانی بودند كه غایت راه خویش را وصل به معشوق و معبود می دیدند و از هر درد و رنجی به شوق رسیدن به یار عبور می كردند.

در طول تاریخ در هیچ جنگی چنین نابرابری وجود نداشته كه در سویی لشكریانی انبوه و در سویی دیگر یارانی اندك وجود داشته باشند و ناجوانمردانه تر آن كه سپاه دشمن را افرادی تشكیل داده بود كه خود از امام خویش دعوت به عمل آورده بودند و در جایی كه باید یار امامشان بودند رویاروی امام خویش ایستادند. سنگینی و اندوه گاهی از متعهد نبودن ما بر عهد و پیمان هایمان نشأت می گیرد. دعوت كردن مهمان و پذیرایی كردن از او با نیزه و شمشیر اوج بی عهدی و بی وفایی اهل كوفه بود.

تبلیغات سوء سران كوفه علیه امام، بسیاری از مردم را در عدم شناخت از امام به عنوان لشكر مقابل قرار داده بود اما سرداران و سركرده های جنگ در سپاه یزید همگی بر این مسئله واقف بودند كه با اولاد پیامبر در حال جنگ و ستیز هستند و این چنین بود كه علیرغم درك حقیقت، برای كسب جاه و مقام وعده داده شده به خودفریبی روی آورند. ضربه و گناهی كه در خودفریبی وجود دارد در دیگر فریبی وجود ندارد، چرا كه در دیگر فریبی فردِ فریبكار فرصت بررسی و تجزیه و تحلیل مسئله را به فرد مقابل می دهد.

از جمله دلایل سنگینی مصیبت كربلا این بوده كه پایه و اساس حركت و عملكرد سپاه دشمن تماماً دروغ، نیرنگ، دوری از آزاده بودن و دنیاپرستی بوده است. در حالی كه هدف آقا امام حسین (ع) از ابتدای حركت از حجاز تا رسیدن به دریای خون نینوا، امر به معروف و نهی از منكر و زنده نگه داشتن دین خدا بوده است. در میانه راه حركت آقا امام حسین (ع) به سوی نینوا، برای ایشان این فرصت مهیا بوده تا برای گریز از این جنگ نابرابر به ری پناهنده شوند چرا كه یكی از همسران ایشان (خانم شهربانو مادر آقا امام سجاد (ع) ) دختر یزدگرد سوم و از طوایف ایرانی بودند. در گذشته و هم اكنون نیز در برخی شهرهای ایران رسم برآن بوده كه دختر انتخاب شده برای همسری از پشتیبان و طایفه ی خوبی برخوردار باشد تا در تنش های بین طایفه ای از این پشتوانه بهره مند شوند.

آن چه از ابتدا جزو هدف و نیت آقا امام حسین (ع) بوده است، دوری از مال دنیا و بیعت نكردن با ظالم بوده است چرا كه بیعت كردن مساوی با پایمال كردن زحماتی بود كه از صدر اسلام برای رشد نهال دین كشیده شده بود.

و اما كسانی كه از صافی عشق امام عبور كرده بودند تماماً عاشقانه برخورد می كردند. به طوری كه وقتی برای آقا ابالفضل (ع) از سوی دشمن امان نامه ارسال شد، ایشان به سبب رعایت آداب ادب و اخلاق در مقابل برادر خویش شرمگین شدند كه چگونه دشمن چنین پنداشته كه من ایمان، باور و امام خویش را به بهای ناچیز دنیا تعویض می كنم.

لحظه به لحظه حضور در كربلا و قیام عاشورا سرشار از انتخابات و تصمیمات دشوار بود. از جمله دروس مهم كربلا این بود كه بدانیم چنان كه درد و دل و خواسته ای كه نزد فرد یا افرادی می بریم، انسانیت و ارزشمندی ما را دچار لغزش و ضعف می كند یا خیر؟ و آیا می تواند این خواسته نشانی جاوید و با ارزش برای ما باقی بگذارد یا خیر؟

بارها گفتیم كه خاندان كریم مولا (ع) هیچ گاه آغازگر جنگ و حمله نبودند و تنها در پس حملات به دفاع و مبارزه می پرداختند. عاشورا نشان می دهد كه خداوند راه توبه و فرصت توبه را برای هر بنده ای قرار داده است اما از آن جایی كه خداوند عادل است و وعده ی او حق است، گاهی چنان انسان های گنهكار را غرق در خوشی های دنیوی می كند كه فرصتی برای توبه نداشته باشند، چرا كه بنابر وعده ی الهی اگر راه بازگشت در پی گیرند خداوند توبه آنان را خواهد پذیرفت و از سزای اعمال ناشایست آن ها خواهد گذشت.

باورهای برخی از انسان هاست كه آقا امام حسین (ع) به منظور خریدن وقت و گدایی دلسوزی طفل شش ماهه خویش را در میدان جنگ بر دستانشان بلند می كنند، در حالی كه ایشان به واسطه چنین عملی حجت را تمام می كنند و پیمان نامه عشق خویش را به امضا می رسانند. آمدن طفلی كوچك به میدان، در واقع فرصتی بود برای لشكریان ناآگاه دشمن كه بدانند جنگ بین افراد بزرگ سال هر دو سپاه باید جریان داشته باشد نه سرداران یك سپاه و طفل كوچك و بی سلاح سپاه دیگر.

اوج دشمنی و ناجوانمردی دشمن علاوه بر شهادت آقا علی اصغر (ع)، سوزاندن خیمه ها به بهانه جمع كرن غنائم جنگی و ثروت باقی مانده از امام بود. در حالی كه آقا امام حسین (ع) در بدو ورود همه ی ثروت خویش را كه از سهم الارثشان بود به خرید زمین بایر كربلا اختصاص دادند تا امروز میزبان سیل انبوه مهمانانشان باشند، چرا كه آقا به اصحاب خویش فرمودند زمانی خواهد رسید كه من مهمانان بسیاری خواهم داشت.

كربلا و قیام عاشورا از جهات بسیاری درس بود كه یكی از این جهات، مسئله زن و جایگاه او در اسلام بود. مقام و منصب ویژه حضرت زینب (س) در حقیقت كربلا، گویای جایگاه زن در اسلام است. ایشان در هیچ زمانی نامی از آن چه بخشیده بودند را به زبان نیاوردند. واقعیت ببخشش نیز جز این نیست؛ زمانی كه انسان دست به بخششی می زند باید بداند به واسطه بخشش، مالكیت آن موردِ بخشش شده را دارا نیست. وقتی ما از زبان و صمیم قلب سرسپردگی و جانسپاری خود را در راه مولا اعلام می كنیم، دیگر مجاز نیستیم تا دلداده دنیا و عوامل وابسته به دنیا باشیم. متأسفانه گاهی ما علیرغم داشتن عنوان رهرو بارها و بارها داده های خویش را می بخشیم و پس می گیریم.

كربلاییان الگوها ی تمام عیار از بندگی و بخشش بودند. رقیه سه ساله یكی از همین كربلائیانی بودند كه در برابر تازیانه های دشمن هرگز لب به گِله و شكایت باز نكردند و تنها غاسله ی ایشان زخم و كبودی این تن نازنین و كوچك را شاهد بودند.

نه سختی و مشقت ها باید دلیل بر ناله و شكایت ما باشد نه نعمت ها باید دلیل بر غرور ما. داده های الهی همیشه نعمت و پاداش نیستند، گاهی زمینه امتخان و گاهی عذاب خداوند هستند. متأسفانه در بسیاری موارد انسان ها رفاه و آسایش مادی را پاداشی برای اعمال خویش محسوب می كنند. یادمان باشد، هیچ گاه از خداوند نخواهیم تا با نزول نعمات مادی، نعمتش را بر ما تمام كند، چرا كه بدین گونه توشه آخرتمان را تهی می كنیم. بارها گفتیم از خدا باید خدا را خواست. وقتی برای عملی بها تعیین می كنیم در حقیقت به همان مقدار راضی شدیم و زمانی كه به بهایی رضایت می دهیم یعنی باید منتظر پایان یافتن این بها باشیم.

از سنگینی این ماه می توانیم اشاره به زمانی كنیم كه كاروان اُسرا وارد بر شهرهای مختلف می شدند و مورد توهین قرار می گرفتند. چنین قدرشناسی هایی خشم خداوند را بر می انگیزد. در آنالیزهای هفته گیمان قدری به مسئله قدرشناسی توجه كنیم و بسنجیم كه آیا ما انسان قدرشناسی هستیم و یا این كه با یك ناملایمتی همه زحماتی را كه در حقمان صورت گرفته را نادیده می گیریم. در راستای كلام گوهربار آقا امیرالمومنین (ع) مبنی بر این كه ” هركس كلمه ای به من بیاموزد مرا بنده ی خویش ساخته ” باید بدانیم كه فراموش نكردن محبت ها و قدردان بودن می تواند قلب ما را از گزند كینه و نفرت در امان نگه دارد.

درست است كه می گوئیم و می دانیم كه ماه صفر ماهی است سنگین و اندوهناك اما متأسفانه عمل ناپسند، ناشكری و ناسپاسی از نعمات الهی در بسیاری موارد سایر روزهای زندگی ما را سنگین تر و اندهناك تر می كند. گناه می كنیم و وجودمان را در معرض آلودگی ها قرار می دهیم و سپس متوقعیم تا در ازای یك گریستن بر اهل بیت، نظر خاص الهی شامل حالمان شود. از خداوند هیچ گاه نباید طلبكارانه طلب كرد. برای مومن هر لحظه و هر دم و بازدم امتحان است. محرم و صفر سرشار از نشانه ها برای راهنمایی كسانی است كه مشتاقانه در جست و جوی عشق هستند. فرصت ها را برای توبه و استغفار از دست ندهیم كه خدای ما خدایی است رحمان. نوع مالكیت هایمان را بشناسیم و زیباتر زمانی است كه بدانیم مالك حقیقی خدای بزرگ است كه قادر است تا در كمتر از آنی كُن فیكون كند و خلقی نو پدید آورد.

عهد بستن با خدا و معامله كردن با او درعین سختی بسیار آسان است. سختی آن قبولی در آزمون ورودی و راحتی آن در عشق بازی با خدا است. عاشق كسی است كه هیچ تغییری نتواند آن را از عشقش دلسرد كند. چنگ توسل زدن می تواند در حین به وجود آمدن هر تغییری انسان را عاشق و سالك نگه دارد؛ و اما وای بندگانی كه اعمال و رفتارشان چنان است كه خداوند از شنیدن صدای این بندگان امتناع می كند،

نوع گذشت و احسان را خداوند در سیره ی زندگی ائمه به بشر آموخته است. مادر در هر جایگاه و مقامی باشد مادر است و توان دیدن گرسنگی فرزند براش مشكل و سخت است. این در حالی است كه ایمان خانم حضرت زهرا (س) به رزاق بودن خداوند، او را به این سمت سوق می دهد كه تنها قوتِ غذاییِ خانه را یك بار به یتیم، بار دیگر به مسكین  و دگر بار به ابن سبیل ببخشند.  گاهی ما با اعمال و رفتارمان روزی های الهی را از خود دور می كنیم.

به تقویت ایمانمان بپردازیم تا تشخیص بهتر و گناهی كمتر داشته باشیم. ضریب ایمان ما باید به قدری رشد كند كه گناه را حس كنیم و تشخیص دهیم كه كلام ما می تواند ما را دچار مسئولیتی ناخواسته كند. همه ما در تمام زمان ها نیازمند خاندان نور هستیم تا به واسطه روشنایی از وجودشان در مسیر قرب الهی گام برداشته و به اصل خویش بازگردیم.

بارها گفتیم عاشق در طلب بهشت نیست اما باید بدانیم كه بهشت نیز جزو جدا نشدنی از عاشق است. مراقب طغیان ها باشیم كه هر طغیانی  هر چند نعمت باشد اما ویرانگر است. آب مایه حیات است اما اگر طغیان در پیش باشد مایه حیات تبدیل به عامل مرگ می شود.

با قرآن انس بگیریم تا كلیدهای بندگیمان را دریافت كنیم و از فرصت ملاقات با خدا كه در نماز ایجاد می شود نهایت بهره را ببریم و سعی كنیم نگاهی آبادگر داشته باشیم و یادمان باشد برای پخته شدن باید گرمای كوره را تحمل كنیم. بندگی كنیم و فراموش نكنیم كه خداوند بر هر لحظه ما حاضر و ناظر است.

والسلام….

Check Also

زیبایی حقیقی

بسم ا… الرحمن الرحیم “ما رأیت إلا جمیلا” قصارترین و عمیق ترین پاسخ دخت امیرالمومنین …