ناامیدی و صبر (درس های از کربلا) 19-07-97

بسم ا… الرحمن الرحیم

واقعه عاشورا سرشار از درس هایی است که عمل به آن ها در بهتر شدن دیدگاه، منطق، احساس، آرامش و عملکرد ما موثر است. زیباست اگر در راه و رسم رهرویی کردنمان به تمرین بر این درس ها بپردازیم و در این مسیر همراه و همسفر معنوی خود را آگاه کنیم تا در آن ها نیز ایجاد انگیزه کنیم و در رسیدن به مقصود تا نهادینه کردن کامل آن فکر، باور یا صفت نیک یار و همراه داشته باشیم.

چنین عملکردهایی که در دنیای امروز که دین گریزی و کژفهمی های دینی آفت ایمان بسیاری افراد شده، هوشیاری و بیداری بجا و بحق خواهد بود. بیداریی که ثابت خواهد کرد که مشکلات امروز بشر ناشی از دینداری و مسلمانی کردن های پر لغرش و پر اشتباه ماست؛ اگر نه اسلام دین کامل و بی نقص خداست که در جهت هدایت انسان ها ارائه شده است. هریک از ما به نوبه ی خود مسئول و نگهبان دین الهی هستیم و در راه حفظ دین خداوند موظف به آگاهی بخشی به اعضایی هستیم که در حوزه مسئولیت ما هستند.

حکمت ها و دستورات الهی از هر نوع (امر و نهی ها) همگی در جهت تکمیل انسانیتِ انسان ها بیان شده تا انسان خود را متمایز از زندگی حیوانی بداند و ارزش حقیقی خود را درک کند. ما موظفیم به عنوان یک مسلمان و در مرتبه ای والاتر به عنوان یک رهرو مولا، اطلاعات جامع و دقیقی داشته باشیم تا توان و قدرت بیشتری بر معرفی و احیای دین خدا داشته باشیم. متأسفانه در شرایط فعلی که دین گریزی بیداد می کند، هستند افرادی که با تخریب و تهدید فکری مسلمانان را تحت فشار فکری قرار می دهند. چنین افرادی همانند ویروس های بیماری زا هستند که افکار و اخلاقیات خود را منتشر می کنند و در این انتشار همه زنجیروار تحت تأثیر قرار می گیرند.

از مسلمانی و انسانیت به دور است که بتوانیم دیگران را از افتادن بیراهه نجات بدهیم ولی تنها توجه خود را معطوف به فرزند و خانواده ی خود کنیم و از گسترش دادن مسئولیت خود جلوگیری کنیم. ما هر قدر هم خود و عزیزانمان را با آموزه های دینی آشنا کنیم، اما در محیط ناسالم فکری و اخلاقی قرار بگیریم، ناخودآگاه تأثیر می پذیریم و از خط فکریمان فاصله می گیریم. ما باید نسبت به باور، اخلاق و ایمانمان اطلاعات و شناخت دقیق داشته باشیم تا علاوه بر آگاهی بخشی به سایرین، خود نیز از قدرت جاذبه برخوردار شویم و نقطه جذب کننده به سوی دین باشیم. آقا امیرالمومنین (ع) بر قدرت جاذبه انسانی بسیار تاکید داشتید. مغزِ آماده و تربیت یافته در تشخیص  و ارائه، اعمال رفتار ، گفتار و افکار خود سریعتر ودقیقتر عمل میکند. رهرو فهیم و آگاه به خوبی می داند و تشخیص می دهد در چه موقعیتی لازم است قدرت جاذبه و در چه موقعیتی قدرت دافعه خود را به کار ببندد تا موثر واقع شود.

امکانات ظاهری انسان مانند جاه و مقام و مال دنیا هرگز تضمینی بر جاذبه و پذیرش او نیست. آنچه انسان را مورد قبول دیگران و خداوند قرار می دهد، معنویات، معرفت و ایمان اوست که در پی این بندگی کردن، کسب می کند.

معضل امروز بشریت “از خود بیگانه بودن” افراد است به این معنا که افراد از خود شناخت کامل ندارند و در سبک های مختلف زندگی می کنند. نه به طور کامل شرقی زیستن را پذیرفته اند و نه به طور کامل غربی زندگی می کنند بلکه در حد فاصلی نابرابر و بی هدف از هر سبک را در زندگی خود پیاده می کنند. از خود بیگانگی بزرگترها در یک خانواده، کندروی ها و تندرویی هایی را رقم می زند که آسیب فراوانی را به فرزندان خانواده تحمیل می کند. فرزندی که تحت تعلیم افکار و سنت های سرسختانه و کورکورانه قرار می گیرد، بی تردید با دیدن اندک نوری از کانون خانواده دور می شود و خود را به آغوش ناامن اجتماع می سپارد. دنیای امروز ما دنیای ارتباطات است. دنیای مطلع بودن از هر آنچه در نقطه نقطه جهان اتفاق می افتد. نگاه تربیتی و آموزشی ما نیز باید با پیشرفت علمی و اطلاعات جهان پیشرفت کند.

ما مدعی عشق بر علی (ع) و آل علی هستیم، عشقی که در آن نام خانم حضرت زینب در دل و روحمان غوغا می کند اما در این عشق باید بیاموزیم که همانند آن بزرگواران صاحب صبری عظیم باشیم و این مُیسر نمی شود مگر با ایجاد شناخت خود و احکام دین مطابق با زمان زندگیمان. امروزه از جمله وظایف ما در دینداری انتقال دین خدا با زبان روز است. بدیهی است که با اطلاعات روز در این عصر نمی توان دین و احکام آن را با زبان هزار و چهارصد سال پیش معرفی کرد.

علم آموزی و در عرصه علم قرار گرفتن یکی از راه های مهم دریافت اطلاعات و بالا بردن سطح درک و فکر آدمی برای پذیرفتن دین با زبان روز بشریت است. همانطور که پیامبر عظیم الشأن ما نیز بسیار توصیه و تاکید بر علم آموزی داشتند. (ز گهواره تا علم دانش بجوی) این علم آموزی نیز منحصر به یک یا دو نوع علم نیست و پیامبر (ص) ما خواستند تا در هر عرصه ای بتوانیم به کسب علم بپردازیم. در گذشته دانشمند به کسی گفته می شد که از تمامی علوم زمان خود آگاه و بر آن مسلط باشد اما امروزه با توجه به رشته ها و گرایش های متفاوت افراد انتخاب می کنند که در یک رشته ی خاص به کسب اطلاعات برسند. هدف دین و مقصد خدا در مجموع علم آموزی انسان است و این فریضه ایست که هر یک از ما به عنوان مسلمان موظف و مکلف به انجام آن هستیم.

دریافت علم بدون داشتن شناخت و معرفت نیز کاری عبث و بیهوده است؛ چرا که در شناخت، انسان می تواند ضعف ها و قوت هایش را شناسایی کند و به رفع یا قوت آن بپردازد. بسیاری از ما به واسطه قرار گرفتن در شرایط و اتفاقات است که می توانیم به شناخت از ضعف ها یا قوت ها برسیم و این درست همانند زمانیست که دردی را می کشیم و به این ترتیب میزان تحملمان را متوجه می شویم.

متأسفانه و به جهت نداشتن شناخت و معرفت از خود است که مرز بین وسواس و تمیزی، مرز بین خوش بینی و بدبینی و بسیاری مرزهای دیگر را نمی شناسیم. توجه داشته باشیم دوری از بدبینی به معنای متوقف کردن قدرت فکر و اندیشه و پذیرفتن های کورکورانه نیست. برخوردهای کاروان اُسرا در شهر به شهر و قدم به قدم اسارتشان نشانی کامل بر داشتن این معرفت ها دارد. قدرت تربیت و شناخت دادن به کودکی سه ساله سبب می شود که یک کودک علیرغم سختی و مصیبتی که بر او وارد شده و علیرغم سختی گرسنگی و تشنگی هم چنان محکم و مقاوم گام بردارد و هرگز در مقابل دشمن سر خم نکرده و دست نیاز دراز نکند. هر چند فرموده ی پیامبر خداست که انسان گرسنه از دین و ایمان دور می شود. «تربیت، یقین و باور این که خداوند حاضر و ناظر بر اعمال و رفتار ماست و توسل و توکل به خدای عظیم که ضررها و خسران ها را از انسان دور می کند.»  مجموعه باورهایی بود که در وجود تک تک اعضای کاروان عاشورا ریشه دوانده بود و آنان را از تسلیم و التماس به دشمن برحذر داشت.

بارها گفتیم هِنده ملکه شام و سوگلی قدرت زمان، یزید بن معاویه و یهودی زاده ای بود که توسط بیماری نزد خاندان رسول ا… (ص) رسید و پس از شفا یافتن به دستان مبارک آقا اباعبدا… (ص) به عنوان کنیز تحت تعلیم و تربیت خانم حضرت زهرا (س) قرار گرفت. همان تربیتی که اثرش زمانی هویدا شد که در خرابه سخن حضرت زینب (س) بر دل و جان هِنده نشست و او را آگاه بر مسأئل زمان کرد. یزید پیش تر اعلام کرده بود با کسانی جنگیده که از دین خدا خارج شدند.

مهم است قدری خود را ارزیابی کنیم و بسنجیم که کدام رفتار ما مناسب و هماهنگ با رفتارهای اُسرای کربلاست و در کدام رفتار ضعیف هستیم. هر چند نقطه ی ایده آلی که اُسرا پیاده کردند بسیار سخت و مستلزم سعی،تلاش و ریاضت فراوان است اما همین محک زدن ها نیز نقطه ی شروعی قوی بر این هدف بزرگ است. به طور مثال در عصبانیت ها می توانیم خود را بسنجیم و صبر و تحملمان را صرف نظر از این که محق بودیم یا نه بیازماییم. سپس بسنجیم که چنان چه در ابراز عصبانیتی محق نبودیم آیا شهامت اقرار و عذرخواهی خواهیم داشت یا نه؟

با توجه به مسائل اجتماعی کنونی موجی از ناامیدی در بین افراد وجود دارد که چنان چه افراد پذیرای این ناامیدی شوند، روزنه ها و راه ها را با دستان خود به روی خود بسته اند. به حکمت ها و مصلحت های خدا ایمان داشته باشیم و برآورده نشدن حوائج و خواسته هایمان را غضب و تنبیه الهی قلمداد نکنیم که اگر این چنین بیندیشیم بر ناامیدی خود قوت بخشیدیم. شاکر باشیم و به واسطه ی شکر از ورود ناامیدی به درونمان جلوگیری کرده و سپس خواسته ی خود را با زبانی شاکرانه اعلام کنیم. به رضای خداوند راضی باشیم و از این که عاجزانه نیاز خود را به سوی بنده ی خدا ببریم، دوری کنیم.

لحظه به لحظه ی کربلا درس است. خانم حضرت زینب (س) در درجه اول انسان و سپس زن، مادر و در درجه ای دیگر از امام زاده شده بودند اما می بینیم که علیرغم همه ی سختی ها و مصائب هرگز اثری از یاس و ناامیدی در چهره ی مبارکشان دیده نمی شد و به خوبی می دانستند در چه زمان باید گریه کنند و در چه زمان با قدرت و صلابت مانند یک راهبر و امام عمل کنند. طریقه ی نشستن خانم حضرت زینب (س) در کاخ عبیدا… خود نشانی از قدرت تشخیص و ایمان و شهامت ایشان است. (ایشان پشت به جایگاه عبیدا… نشسته بودند.)

با در نظر گرفتن این که خانم مصیبت دیده بودند و رنج و مشقت سفر از کربلا تا شام و گرسنگی و تشنگی را متحمل شدند و در شهرهای مختلف زخم زبان ها شنیده بودند، در حال رسیدن به کاخ عبیدا… مورد ضربت عمود آهنین از سوی یکی از نگهبانان کینه توز کاخ قرار گرفتند اما باز از استحکام و مقاومت خود کوتاه نیامدند و در حضور سران قبایل کوبنده سخنرانی کردند و از حریم دین خدا حفاظت کردند. خانم حضرت زینب (س) ایمان بر حافظ بودن خدا را داشتند و در پی اتمام رسالت خویش در کربلا بودند که با همه ی قوا در مقابل دشمن سرخم نکردن و نشکستند.

یک حرکت به جا و برخواسته از قدرت فکر و اندیشه با نیت الهی می تواند چنان برنامه ها و تبلیغات پوچ دشمن را در هم کوبد و چهره ی ظالم یک ریاکار را به نمایش بگذارد که همگی بر اصل موضوع واقف شوند و حق را ببینند و بشنوند. خانم حضرت زینب (س) چنان چه زیر بار فشارها و سختی ها کمر خم می کرد و به ناله و گریستن می پرداخت، ناامیدی به جان همه کودکان و بانوان اسیر نیز رخنه می کرد و آنان را از انجام رسالت عظیمشان دور می کرد. اینجاست که باید بیندیشیم که آیا ما نیز جرعه ای از این اقیانوس صبر را در خود داریم که در مقابل حرف ها و رفتارها قدری صبر و تحمل داشته باشیم. فرصت دادن به خود و دیگری، مغز را از واکنش دادن های برگرفته از خشم دور می کند و به انسان فرصت اندیشه و به کارگیری راهکارهای منطقی می دهد. از فرصت ماه محرم و صفر برای پرداختن و الگوگیری از اُسرای کربلا استفاده کنیم تا به مدد این بزرگواران عقل و فکر خویش را رشد دهیم. تنها بهره گیری از یک رفتار خانم حضرت زینب (س) به ما بینش عمیقی در جهت به کارگیری قدرت فکر و اندیشه و بالا بردن صبر و تحمل و به کارگیری از قدرت جسمی در زمان و مکان خود می دهد. کشورها و مردمانی که ادعای مسلمان بودن، ندارند بیشتر از ما از حماسه ی عاشورا درس گرفتند و آزادی و آزادگی را در برنامه ی زندگیشان پیاده کردند و این در حالی است که ما غافل از این همه درس، رشد و ساخته شدن هستیم.

مقوله ی آزادگی که امام حسین (ع) مردم را دعوت به آن کردند، خود دلیل و اثباتی بر اکراه و اجبار قرار ندادن بر پذیرفتن دین خداست. رابطه ی انسان با خدا، رابطه ی بدون اجبار و اکراه است. آزاده بودن یعنی دروغ نگفتن، حق خوری نکردن، به جا آوردن صله ارحام، احترام و تکریم پدر و مادر یعنی احترام گذاشتن به حقوق افراد است. آزاده بودن یعنی در فکر آرامش و آسایش دیگری نیز بودن و تنها به خود نیندیشیدن می باشد. مگر نه این که آخر و پایان زندگی ما سنگ سرد مزار است؛ پس باید در عین زندگی، تفریح، خواب، خوراک و بهره بردن از لذایذ حلال الهی به دیگران نیز زندگی ببخشیم تا زندگی جاودانه و سبزی برای آخرتمان رقم بزنیم. کسی که آزاده بودن را اعمال کند و شأن و جایگاه انسانیت را بشناسد تلخی مرگ بر او تبدیل به شیرینی می شود. ماه محرم و صفر ماه رنج و مشقت اهل بیت رسول ا… (ص) است. ماه از دست دادن ها و محکم ایستادن ها، شجاعت داشتن ها و ماه نمایش دادن ثمره و نتیجه تربیت صحیح ارائه کردن هاست.

به یاد داشته باشیم لقمه ی حرام همیشه از دزدی به دست نمی آید. آه جماعتی تنگدست را در آوردن به امید سودآوری بیشتر خودمان نیز لقمه ی حرام خوردن است. هر یک از ما به سبب آوردن نام مولا (ع) مسئول در حفظ و پایداری راه و روش مولا (ع) هستیم. هر چند ممکن است در این مسیر نتوانیم قدم های بزرگ برداریم اما حتماً می توانیم با کمک و یاری ایشان در حد بضاعت و توان خود گام هایی کوچک اما سازنده برداریم. امید که علی وار زندگی کنیم و از فخر فروشی به دور باشیم. والسلام….

Check Also

آیا پاسخ بدی، بدی است؟

بسم ا… الرحمن الرحیم آقا امام حسین (ع) آمدند و در طبق اخلاص آنچه داشتند …