نعمت رهروی، اعتدال در رفتار و کردار 20-10-97

بسم ا… الرحمن الرحیم

رهروی و ره پیمودن در مسیر سبز عاشقی بر مخلوق بی نظیر الهی افتخاری است بزرگ برای تک تک ما. هر چند اعمال، رفتار و گفتار ما در بسیاری مواقع شایسته این بزرگواران نیست اما با همه کاستی ها یقین داریم که وعده معشوق حق است و هر گام ما به سوی آنان برابر است با ده ها گام آنان به سوی ما. مراقب باشیم در اثنای این عشق آسمانی ارزان فروشی نکنیم و بهای این عشق را با مسائل مادی و دنیوی ارزش گذاری نکنیم. عشق وقتی به معنای واقعی شکل گیرد، معشوق خود بر حال ما تسلط دارد و بهتر از ما می داند که چه زمانی نیازها و حوائج ما برآورده شود که سود معنوی بیشتری نصیب ما گردد.

یادمان باشد در این مسیر هر چه نزدیک تر و مقرب تر شویم، جام بلای بیشتری خواهیم نوشید و بیشتر مورد امتحان الهی واقع خواهیم شد. هدف از این عشق کسب معرفت و شناخت برای رسیدن به اصل است؛ پس هرگز نباید به مقایسه خود با دیگران برسیم که قیاس اهانت به توانمندی های منحصربه فردی است که خداوند در راه کسب این شناخت در اختیار هر یک از ما قرار داده است. در هر مسئله ای خصوصاً مسئله معنوی دقت داشته باشیم آنچه مهم و موثر است کیفیت در اعمال، نیت و رفتار ماست و کمیت اثر ناچیزی در پیشرفت ما خواهد داشت. قطعاً هر قدر در این مسیر از خویشتن خویش شناخت حاصل کنیم به خداوند یکتا نزدیک تر می شویم. دقت داشته باشیم عشق ورزی، رهروی و کسب معرفت هیچ منافاتی با بهتر زیستن در دنیا ندارد. فرموده ائمه (ع) است که برای زندگی بهتر داشتن باید برنامه ریزی کرد. در اسلام بر میزان خواب، خوراک و استراحت، تفریح و کار قانون هشت ساعت تنظیم شده است تا انسان ها در طول زندگی تنها یک بُعد را مدنظر نگیرند و از همه ابعاد وجودی خود بهره مند شوند.

عشق علی (ع) و آل علی (ع) نعمت وسیعی است که به لطف خدا نصیب ما شده است اما متاسفانه آن گونه که باید از این نعمت در جهت ساخته شدن استفاده نمی کنیم. وقتی ادعای عاشقی می کنیم یعنی عشق اولویت ماست و مقدم بر هر کار، فکر، بیماری و گرفتاری است. عاشقی که با هر رنج و سختی عشق را اولی بر همه اموراتش قرار می دهد معشوق نیز او را اولویت می دهد و در جهت رفع نیاز، سختی و بیماری او گام هایی بلندتر و موثرتر بر می دارد.

زمان عاشقی چنانچه سحرگاه باشد یا غروب هر پنجشنبه زمانی است بسیار ارزشمند که اگر گذشت باز نمی گردد و با هیچ چیز جایگزین نمی شود. از زمان های عاشقی عفلت نکنیم که در بسیاری مواقع این زمان ها زمان وصل است. از این زمان ها برای دعا، نیایش و مناجات خصوصاً برای دیگران استفاده کنیم و به زمان و مکان عبادتمان معنویت عمیقی بخشیم.

بارها گفتیم مومن باید زرنگ باشد، دعا در جهت رفع گرفتاری و شفا بیماران آن هم در زمان طلایی اجابت یعنی زرنگ بودن و عاشقی کردن. توجه داشته باشیم زرنگی با رندی متفاوت است و از جائی که عشق ناخالصی بر نمی دارد، رندی مغایر عشق ورزی است. خاصیت عشق و عاشقی بر آل ا… خلوص، پاکی و دور ماندن از آلودگی هایی چون نفرت، کینه توزی و حسادت است. در عشق بازی معنوی، بخشش و گذشت عنصر اصلی در آرامش وجودی عاشق است و یقین عاشق در بخشش این است که خدایی کریم قبل ا هر نوع بخشش او برای او چیزی بهتر و موثرتر در نظر دارد.

انبوهی ثروت بدون آرامش نعمتی است که رنگ عذاب به خود گرفته است. دلی آرام و لبریز از اطمینان زاییده عشق بر مولا (ع) و آل ایشان است، دلی که در نهایت آرامش از کم ترین نعمات بهره می برد و برای آن شاد و شاکر است. اغراق نکردیم اگر بگوییم و بدانیم زمانی که انسان عاشق برای عشق به آل ا… و کسب معرفت در نظر می گیرد به حساب گذران عمر نمی آید و چند برابر برای او ذخیره شده است و به عمر او افزوده می گردد.

رهرو و عاشق حساب ویژه ای نزد خداوند دارد و از هر نفس، قدم، قلم، فکر، عمل و گفتاری که در راه عشق به کار ببرد با بالاترین سود ثبت و ذخیره می شود. کلام مولا (ع) است که شیعیان ما برای ما شناخته شده هستند. بی تردید شیعه و شیعه شدن هر انسانی نه نیاز خدا است و نه نیاز ائمه (ع). این ما هستیم که نیازمند به شیعه شدن هستیم و توانمندی آن را از ازل از خداوند دریافت کردیم. ثمره هر بار خواندن نام معشوق و عشق بازی باز شدن شکوفه های امید و اطمینان درون ماست قدر بدانیم و شاکر باشیم.

انسان هستیم و معصوم نیستیم اما در طریق عشق قادر هستیم تا هر از چند گاهی به نگاه، عمل، گفتار، کردار، لحن، صبر و طاقت خود رجوع کنیم و ببینیم چقدر به معصومین (س) نزدیک شدیم. مولایی حرکت کردن و مولایی زندگی کردن یعنی از آزمون های متعدد عبور کردن و رفتارهای پسندیده را در خود نهادینه کردن؛ طوری که اگر بارها و بارها در معرض رفتار ناپسندی قرار گرفتیم هر بار صبور و با درایت برخورد کنیم. در بیشتر مواقع ما تنها تصمیم می گیریم؛ به طور مثال تصمیم می گیریم هم چون مولا (ع) خشم شخصی خود را فرو خوریم و براساس آن خشم عکس العملی نشان دهیم اما اگر توانستیم تصمیمات گرفته را اجرایی کنیم قطعاً حس خوشایند و رضایت بخشی را تجربه خواهیم کرد که همین حس رضایت، برنامه مغزی ما را در مورد برخورد با آن مسئله تنظیم می کند و از آن پس قادر هستیم تا برای کسب چند باره این حس عکس العمل صحیح داشته باشیم.

تکرار و تمرین داشتن در برنامه دادن به مغز پس از مدتی مغز را آماده می کند تا به موقع فرمان لازم را صادر کند بنابراین بسیاری از نگرانی ها بر طرف می شود و انسان از آرامش بیشتری برخوردار می شود. در کنار همه ی فرامین و دستوراتی که عهده دار انجام آن هستیم گاهی تبصره ها و ماده هایی وجود دارد؛ به طور مثال ما مطابق دستور ائمه (ع) موظف هستیم تا مهرورزی کنیم و گذشت داشته باشیم تا علاوه بر داشتن روابط انسانی بهتر، درونی پخته تر داشته باشیم. اما گاهی پیش می آید ما به کسی محبت می کنیم، گذشت و بخششی را در حق او انجام می دهیم اما آن فرد نه تنها گذشت ما را گذشت نمی داند بلکه ما را فردی ترسو می پندارد که موظفیم در مقابل او از حق خود بگذریم و سکوت کنیم. بی تردید مغزی که دستور گذشت و بخشش صادر می کند ارزشمند است اما اگر این گذشت که برگرفته از درس های زندگی است که مولا (ع) بر ما آموخته اند حقیر و کوچک شمرده شود باید فرد را در موقعیت مناسب متوجه کرد و به او تذکر لازم را داد. این نوع تذکرها علاوه بر این که برنامه مغزی ما را تغییر نمی دهد، شرایط نامطلوب و خاص را شناسایی می کند. افراد متوقع را متوجه عملکرد بد خود می کند. گاهی نیز بهترین پاسخ و عکس العمل در این نوع مسائل سکوت ماست، سکوتی توأم با نگاه و حرکتی عاقلانه نه سکوتی همراه با تمسخر.

کردار مولایی به ما آموخته است که حق گرفتنی است و باید به دنبال حق رفت. حق گفت و از ناحق نباید حمایت کرد. مرام مولا (ع) هرگز اجازه نمی دهد که کسی آگاهانه بایستد تا دیگری به او ظلم کند؛ چنین فردی هیچ تفاوتی با ظالم که بر او ظلم روا داشته است، ندارد. رهرو مولا باید صاحب بینش، فراست، آگاهی و هوشیاری باشد. بینش و هوشیاری به دست نمی آید مگر با شناخت پیدا کردن از نقاط منفی و مثبت خود. همیشه آسیب هایی که متوجه ما می شود از نقاط منفی ما نیست گاهی نقاط مثبت ما که از دایره اعتدال خارج شده است به ما لطمه وارد می کند.

محبت و مهرورزی عالی است اما از جائی که ظرفیت انسان ها متفاوت است باید به اندازه ای محبت کرد تا فرد مقابل تصور نکند که ما در حماقت به سر می بریم یا این که مهرورزی وظیفه ماست. میانه روی و اعتدال داشتن توصیه و سفارش مولا (ع) برای جلوگیری از بسیاری آسیب هاست. متأسفانه در خانواده ها این عدم تعادل در مهرورزی و عدم شناخت از ظرفیت یکدیگر باعث شده است تا افراد بسیار از یکدیگر متوقع باشند و گاهاً برداشت های سوء از محبت یکدیگر کنند. مادری که صرف علاقه به فرزند به او اجازه می دهد تا هر آنچه دوست دارد، بخرد هم خود و هم فرزندش را در دراز مدت دچار مشکل می کند.

پیشرفت اجتماعی، اقتصادی و تربیتی بسیاری از کشورها برگرفته از تعالیم والای مولا (ع) است که به نام خود به کار می گیرند. نوع تربیت فوق العاده ای که در کشور ژاپن صورت می گیرد و سخت کوشی هایی که همواره نسل به نسل منتقل می شود اساس پیشرفت در ابعاد گوناگون زندگی آنهاست. تربیت آقا امیرالمومنین (ع) نیز تربیتی ویژه بود، تربیتی همراه با تقویت مسئولیت پذیری و کوشا و فعال بودن. به گونه ای که ایشان در سال هایی که به اجبار خانه نشین بودند در آباد کردن نخلستان ها بسیار کوشیدند و ثروت فراوانی به دست آوردند و به این طریق یتیمان و فقیران زیادی را اطعام کردند. سیره ائمه (ع) به روشنی نشان می دهد که افراط و تفریط در هیچ زمینه ای حتی محبتی و کلامی در زندگی آن بزرگواران وجود نداشته است.

سالهاست آرزوی مشترک ما علیرغم متفاوت بودن ظرفیت و توانمندی ما، رفتار و کردار مولایی داشتن است. اجازه مقایسه کردن نداریم اما می توانیم با توجه به توانمندی و سلایق خود آنچه بر ما دستور داده شده است را اجرایی کنیم و به طریقی زیباتر به نتیجه برسانیم. به طور مثال محبت کردن سفارش دین اسلام برای همه انسان هاست اما هر یک از ما با توجه بر ظرفیت و توانمندی های خود می توانیم حد تعادل را برای خود و دیگری مشخص کنیم و به او مهر ورزیم. توجه کنیم تا زمانی که از خود شناخت نداشته باشیم و خود را تربیت نکرده باشیم، نمی توانیم آموزگار خوب و یا انتقال دهنده خوبی باشیم. چنان چه بهترین فرد در مهرورزی باشیم اما نتوانیم توقعات را در خود کنترل کنیم هرگز به آرامش نخواهیم رسید و نتیجه مطلوبی دریافت نمی کنیم.

رهرو مولا باید یاد بگیرد هر محبتی می کند نیتش رضای الهی و رضای مولای مهربانش باشد. چنین آموزه ای از ما فرد متوقع بار نمی آورد و همواره به ما وسعت دید می بخشد. انسانی که بی توقع محبت می کند شاکر است و از بهره مندی و پیروزی دیگری شاد می شود و از مولا (ع) درخواست خیر و نیکی برای خود و دیگران می کند. انسان ها در هر جایگاه و منصبی باشند نیازمند مهر و محبت هستند. مبنای خلقت انسان مهر، عشق و محبت بوده است. بنابراین پیامبر (ص) نیز به سبب وجه انسانی که داشتند نیازمند مهر و محبت بودند.

روایت است حضرت رسول (ص) هر بار قصد خروج از شهر و یا ورود را داشتند به خانه دخترشان حضرت زهرا (س) ورود می کردند و ایشان را ملاقات می کردند. این مسئله نشانی بارز از احساسات انسانهاست. احساساتی که مستثنایی در آن وجود ندارد. روزی پیامبر (ص) از اهل خانه دخترشان را می بینند و جویای احوال همه اعضا به جز آقا امیرالمومنین (ع) می شوند. خانم حضرت زهرا (س) مطابق حس انسانی خود از پدر گله مند می شوند که چرا احوال همه را جویا شدید جز پسر عمه تان، علی ابن ابی طالب؟ پیامبر (ص) پاسخ دادند اکنون از سفر باز گشتم و وضو ندارم بدین گونه بود که نخواستم نام ایشان را بی وضو ببرم. این روایت علاوه بر همه درس هایی که در خود گنجانده است به جایگاه والای مردی اشاره دارد که ما مدعی رهروی او هستیم.

اگر در کنار پرداختن به احساسات شخصی توان کنترل آن را یافتیم، می توانیم بگوییم ازخود شناخت داریم. شناخت داشتن از خود، بی توقع محبت کردن و آگاهانه رفتار و کردار خود را کنترل کردن ما را تا جایی ترقی می دهد که فقط خدا را می بینیم. آن وقت است که نه از ناسپاسی می رنجیم و نه از تشکری مغرور می شویم.

رهروی مولا از افراط و تفریط در هر زمینه ای پرهیز می کند. چه بسیارند افرادی که در عبادت افراط  می کنند و به همین دلیل از خداوند ما به ازا می طلبند و اگر آنچه می خواهند دریافت نکردند از پروردگار خویش روی گردان می شوند. عبادت عشق ورزی است نه طلبکاری. اگر از روی عشق عبادت می کنیم، بدانیم معشوق همان لحظه پاسخ ما را داده است. این که توان یافتیم تا عرض ارادت کنیم و نمازی به پا داریم یعنی عشق در زمین و آسمان در جریان است. برای کار خدایی کردن لازم نیست حتما دست به کارهای دشوار زد. رفتارهای مولایی داشتن را از اطرافیان و خانواده خود آغاز کنیم و کم کم آن را گسترش دهیم تا سرشار از آرامش امید و شادکامی باشیم. والسلام….

Check Also

تقوا

بسم ا… الرحمن الرحیم اسلام دین رفعت، عطوفت، محبت و گذشت است. هر انسان زمانی …